مردم چه آرزوهایی ثبت کردند؟ | زهرا نژاد بهرام از کمپین آرزوها میگوید [+فیلم]
«کمپین آرزوها» که این روزها توسط شهرداری تهران در حال اجرا است در فضای مجازیبا واکنشهای متفاوتی روبرو شد؛ از همراهی فعالین مجازی و اشتراکگذاری آرزوهایشان برای تهران تا انتقاد طیفی دیگر که آن را کمککننده به شرایط فعلی نمیدانند.
«زهرا نژادبهرام» از اعضای شورای شهر تهران که پیشنهاد این کمپین با او بوده است در یک گفتوگوی زندهی اینستاگرامی با انصاف نیوز درمورد این کمپین، اهداف، چگونگی تشکیل و همچنین نتایج و حتی برخی ادعاها و شبهات حول آن پرداخته است. شما در ادامه متن این مصاحبه را میخوانید
انصاف نیوز: ایدهی اجرای طرح «کمپین آرزوها» از کجا به وجود آمد؟
زهرا نژاد بهرام: ممنون از اینکه این فرصت را ایجاد کردید که من در مورد کمپین آرزوها صحبت کنم. اول یک مقدمه میگویم. تجربه نشان داده که در 40 سال بعد از انقلاب حتی بهترین برنامهها مانند برنامهی چهارم 25 تا 30 درصد محقق میشود.
یکی از مهمترین عوامل عدم تحقق برنامهها عدم مشارکت کسانی است که قرار است برنامهها برایشان اجرا شود. من مدتها به این موضوع فکر میکردم که باید ضعف عدم مشارکت را مرتفع کرد. چرا که برنامه ریزان ما در اتاقهای دربسته و با ضعف مشارکت، در حد نظرسنجی، تصمیماتی را میگیرند. هیچوقت نتوانستند بهصورت گسترده با مردم ارتباط برقرار کنند و این ظرفیت را در مدیریت شهری استفاده کنیم.
کمیتهی شهرسازی که من مسئول آن هستم بسیار روی این موضوع تمرکز دارد. ما این را بهعنوان یک طرح به کمیسیون شهرسازی دادیم و رئیس کمیسیون هم این طرح را به شهردار تهران داد.
قرار بود ما در تهران طرحهای خرد اجرا کنیم. ما فکر کردیم یکی از کانالهایی که میتوانیم از آن پروژههای خرد را استخراج کنیم کمپین آرزوهاست. علاوه بر استخراج آرزوها نشاط و امید را هم در شهر ترویج میکرد.
برای سال 99 ما اجرای هزار پروژهی خرد با اعتبار دو هزار میلیارد را مصوب کرده بودیم. یکی از راههای استخراج این پروژهها این بود. یکی از راههایی که میشد بهصورت عام طرحها را از دل مردم استخراج کرد کمپین آرزوها بود.
این کمپین در مهر 98 در منطقهی 6 با حضور آقای هاشمی و چند تن از معاونین شهردار رونمایی شد. جشن برگزار شد و ما نهال آرزوها را کاشتیم. تاریخچهی محله یوسفآباد هم بهصورت تئاتر اجرا شد تا طرح ما در محدودهی یوسفآباد بهصورت آزمایشی فعالیت خود را آغاز کند.
ما تصمیم گرفتیم ابتدا بهصورت آزمایشی طرح را برگزار کنیم تا نقاط قوت و ضعف طرح بررسی کنیم. بعد از 3 ماه که نتایج محلهی یوسفآباد استخراج شد برای مرحلهی دوم یک محلهی دیگر یعنی امیرآباد را انتخاب کردیم. این انتخابها بر اساس مطالعات قبلی بود و مرکز مطالعات با دو سند مشخص این کار را کرده بود.
چرا منطقه 6 و این محلهها؟
حس همسایگی و محلهگرایی، ما به دنبال جایی بودیم که بتواند هم مرکزیت داشته باشد و هم محله باشد. امیرآباد جزو آن محلات بود. طبق تحقیقات جامعهشناسان در تهران میشد آنجا را جزو محلات شاخصی دانست که هویت محلهای و همسایه خود را حفظ کرده است.
بعد از یوسفآباد به سراغ امیرآباد رفتیم. زمانی که ما طرح را در محله امیرآباد اجرا میکردیم مسائل آغاز شد.
چرا؟
چون ما با حوادث آبان روبرو شدیم. مبنای کمپین آرزوها بر اساس فضای مجازی است. عصر، عصر ارتباطات است، ما میخواستیم با کمترین هزینه بیشترین نتیجه را بگیریم. گروه هدف ما نیز جوانان و نوجوانان بودند چونکه آنها آینده تهران را میسازند.
میخواستیم امید آینده را از جوانان و نوجوانان بگیریم و در قالب طرحهای خرد در شهر اجرا کنیم که متأسفانه به حوادث آبان برخورد کردیم. بعد از آن حوادث اینترنت قطع شد مدارس تعطیل شد، اتفاق شهادت سردار قاسم سلیمانی رخ داد و بعد از آن هم اتفاق جانگداز سقوط هواپیما و بعد از آن هم کرونا. ما میخواستیم کمپین را در یک شرایط عادی رونمایی کنیم؛ بهمحض اینکه این تصمیم را میگرفتیم حوادث جدیدی رخ میداد.
زمانی که میخواستیم شهر را برای کمپین آماده کنیم اتفاقات بزرگی رخ میداد و آمادگی نبود که یک ظرفیت جدید را اضافه کرد. یا برای نمونه وقتیکه ابزار کار شما اینترنت است، اگر اینترنت قطع باشد چطور شما میتوانید به مردم بگویید بروید در سایت شهرداری آرزو ثبت کنید.
قرار بود ما برای گروه هدفمان یعنی جوانان و نوجوانان در مدارس این کمپین را پرزنت کنیم حتی موشنگرافی و نرمافزار آن را هم آماده کرده بودیم اما با این حوادث اعلام عمومی کمپین به تعویق افتاد.
ما گمان میکردیم کرونا کی تمام میشود و بعد از آن کمپین را آغاز میکنیم اما وقتی دیدیم که این وضعیت ادامه دارد و قرار است که پروژههای خرد دوباره در دستور کار شهرداری قرار بگیرد، از طرفی در آستانه قرن جدید هم هستیم کمپین آرزوها را رونمایی کردیم تا بتوانیم باتوجهبه خواستههای شهروندان برخی کارها را انجام دهیم.
این کمپین هم مانند دیگر کمپینهایی است که شهرداری انجام میدهد؛ پیشازاین کمپین همسایگی پسماند و… انجام شده است کمپین آرزوها نیز یکی از آنها است.
این کمپین نمونهی خارجی داشته؟
درست است که ویژگیهای خاصی دارد و مشابه دیگر کمپینها نیست اما ما بسیار مطالعه کردیم که ببینیم نمونه خارجی دارد یا خیر. در کشورهای اسکاندیناوی که محدودیت جمعیتی دارند برای تصویب قوانین شورای شهر مصوبات را به رأی عمومی میگذارند ولی چنین چیزی نبود که مردم تصمیم بگیرند.
تنها مشابه بیرونی این اتفاق در کشور تایوان رخداده است. در سال ۲۰۱۵ که مشکل قانونگذاری پیدا کردند و مردم نسبت به قانون گذارانشان گلایهمند بودند یک گروه برنامهنویس برخی قوانین را که خواستهی مردم بوده به رأی عمومی میگذارند یکی از آن قوانین ورود اوبر یا تاکسی اینترنتی به کشورشان بود.
این قانون ۲۰ سال در کشورشان معطلمانده بوده اما با این کار تصویب شده ظاهراً ۲۰ قانون بدین شکل در مجلس آنها تصویب شده است.
این درست است که ما سامانههایی مانند ۱۳۷ و ۱۸۸۸ را داریم اما قرار نیست مطالبات مردم را محدود به چنین چیزهایی بکنیم. آنها برای مشکلات است اما این کمپین برای آرزوهاست ممکن است شما آرزو کنید تمام دیوارهای محله شما نقاشی شود.
مستندات مطالعات شما جایی منتشر شده است؟
اسناد و مدارک مطالعات در مرکز مطالعات شهری تهران بهصورت کتابچههایی منتشر شده است.
در مرحلهی آزمایشی چند آرزو را برآورده کردید؟
در مرحله آزمایشی سه آرزو بهعنوان آرزوهای برتر انتخاب شدند. جالب اینجاست مای یک مکانیسم بهعنوان مکانیسم پاسخگویی تعریف کردیم که شهردار منطقه باید پاسخگو باشد که ۵ آرزوی برتر را میتواند اجرایی کند یا اگر حالا نمیتواند تا چه زمانی میتواند این کار را انجام دهد.
در محله یوسفآباد شهردار منطقه توضیح میداد که چرا نمیتواند آرزوهایی را برآورده کند؛ برای نمونه یکی از آرزوها این بود که اهالی محله میخواستند یک بازار میوهوترهبار در آن محل دایر شود. شهردار ظرفیت این کار را نداشت یعنی مکانی برای اجرای این طرح وجود نداشت.
در کوتاهمدت و به طور موقت یک کانکس را برای این کار در نظر گرفت اما قول داد که در بلندمدت بهصورت مشارکتی طبقه اول یک ساختمان را به بازار میوه و ترهبار تبدیل کند.
این پاسخگویی درس مهمی است که در سامانههای ۱۳۷ و ۱۸۸۸ وجود ندارد. این یک رابطه تعاملی بین شهروند و مدیرمسئول ایجاد میکند.
هزینهی این کمپین چقدر بود؟
برای این طرح هزینههای زیادی نشده تمام کارها از ظرفیت خود شهرداری استفاده شده است.
این کمپین دو ویژگی داشت، در شهرداری معمولاً هر دستگاه کار خودش را انجام میدهد اینطور نیست که دستگاهها در کنار همکاری را بکنند. در این کمپین ما تلاش کردیم این اتفاق بیفتد سازمان زیباسازی در کنار سازمان ارتباطات، سازمان برنامهریزی، سازمان فناوری در کنار مرکز مطالعات این کار را انجام دادند.
هزینه خاصی برای این پروژه انجام نشد. تمام اتفاقات در مجموعه خود شهرداری اتفاق افتاد.
شهرداری آنقدر نیرو دارد که اگر از آنها استفاده کنید خیلی هم خوب است.
شهرداری بیش از ۶۴ هزار کارمند رسمی دارد و بیش از صدهزار کسانی هستند که به شکل پیمانکاری یا شکلهای مختلف از شهرداری حقوق میگیرند. اما برای این کمپین کارمندان خود شهرداری تمام کارها را کردند.
چند آرزو در مرحلهی آزمایشی ثبت شد؟
ما در محله یوسفآباد در حدود یک ماه حدود ۱۶۰ آرزو ثبت کردیم.
یکی از مسائل ما در محله یوسفآباد این بود که باتوجهبه عدم جابهجایی ساکنان سن جمعیت بالا بود و برای استفاده از فضای مجازی مشکلاتی وجود داشت. کسانی به سرای محله مراجعه میکردند برای ثبت آرزوها ولی من میگفتم سرای محلهها این کار را نکنند تا از ظرفیت فضای مجازی استفاده شود.
اگر کسی قرار است برای من ثبتنام کند باید نزدیکترین فرد به من مانند بچه یا نوه باشد، اگر سرای محله این کار را انجام میداد میشد در طول یک روز ۵۰۰ آرزو را ثبت کرد ولی از هدف طرح خارج میشدیم.
شما میدانید در سایت افراد با کد ملی ثبتنام میکنند و کد شهروندی میگیرند. پیشازاین سه میلیون نفر برای طرح ترافیک ثبتنام کرده بودند و کد شهروندی آنها صادر شده بود. این یک ارتباط دائم بین شهرداری و شهروندان است.
در این مرحله و پس از عمومی کردن کمپین چند آرزو ثبت شده است؟
از هفته گذشته تاکنون بیش از ۴۰۰ نفر ثبتنام کردند.
همانطور که شما میدانید یکی از مسائل مهم در کمپینها همهگیری است. کمپین احتیاج به یک شبکهی منسجم هم در فضای مجازی هم در بین انسانها دارد؛ بنابراین نیاز به یکزمان بیشتر نسبت به دیگر کارهای تبلیغاتی دارد.
تعریف شما از آرزو چیست؟
من معتقدم تمام انسانها آرزو دارند. اگر آرزو نداشته باشند امید هم ندارند. خود من آرزو دارم. هزاران آرزو دارم.
از همین دستکم میوهفروشی کنار خانهتان بیاید؟
در مقدمه صفحه کمپین آرزوها در سایت تعریف آرزو آمده است. ما نمیتوانیم سطح آرزوها را تعریف کنیم گاهی مطالبات ما تبدیل به آرزو میشود، گاهی خواستههای ما تبدیل به آرزو میشود، پس من نمیتوانم و اجازه ندارم سطح آرزوهای مردم را ارزشگذاری کنم. اما اینکه مردم آرزو دارند نشان میدهد که آنها امید دارند.
تمام مردم ایران و جهان سختی دارند، سختیهای زمانه و سختیهای شخصی همیشه وجود داشته اما این آرزوست که انسان را به جلو میبرد. ما هم نیازمند و هم ملزم به تولید امید هستیم.
الان ایام بهمنماه است، همانطور که شما میدانید در این ایام همیشه پروژهها افتتاح میشود و حرفهای جدیدی زده میشود. برای نمونه شما میتوانیم آرزو داشته باشید در بهمنماه سال آینده آلودگی هوا وجود نداشته باشد.
من میتوانم این آرزو را داشته باشم، البته من یک عضو شورای شهر هستم و کاری در زمینه آلودگی هوا نمیتوانم بکنم به جز اینکه صدای مردم باشم. بسیار تلاش کردم برای آقای کلانتری و آقای رئیسجمهور نامه نوشتم. بااینوجود وقتی میبینم که هوا خوب است بسیار امیدوار میشوم.
یک نکته دیگر را هم به شما بگویم. ایسپا یک نظرسنجی انجام داده بود برای سنجش ضریب همسایگی و ۷۰ درصد مردم گفته بودند ما از همسایههایمان بی خبریم. از آن ۳۰ درصد هم فقط هفت دهم درصد گفته بودند ما با هم رفتوآمد داریم. درحالیکه ما ایرانیها مخصوصاً ما تهرانیها همه همسایههایمان را میشناختیم.
من منطقه ۱۰ زندگی میکردم. هم در سی متری جی هم در سر سبیل، بعد از ازدواج هم در سرسبیل روبروی پمپبنزین زندگی میکردم. من به یاد میآورم که مادر و مادربزرگم ارتباط بسیار نزدیک با همسایهها داشتند.
بسیاری از مشکلات با کمک همسایهها حلوفصل شد اما حالا ایسپا میگوید ۷۰ درصد مردم هیچ خبری از همسایههایشان ندارند. نظرسنجیهایی هم وجود دارد که مردم بسیار کمتر به هم اعتماد میکنند و اعتماد نسبت به هم از بعد از انقلاب مسیر کاهشی داشته است.
این را میتوان تعمیم داد به اعتماد به نهادها و دستگاهها، الان بیشترین میزان اعتماد به معلمان و پزشکان است. در چنین شرایطی ما به دنبال فرصتهایی برای بازتولید و امید نشاط و مشارکت است.
آرزوهای جدید به چه شکل بودند؟
رویکردهای جالبی در آرزوهای جدید وجود دارد. برای نمونه کسی آرزو کرده بود که ما پیشازاین در محلهمان یک سمن به نام پاکزی داشتیم و میخواهیم با حمایت شهرداری این انجیاو دوباره فعال شود.
یک بچه به نام آرمین از محله دروازه غار آرزو کرده بود که در آنجا زمین ورزش وجود داشته باشد. من با شنیدن این آرزوها به وجد میآمدم.
یک خانم پرستاری آرزو کرده بود که دیگر هیچ بیماری از دنیا نرود و دیگر بیماری برای کرونا بیمارستان مراجعه نکنند.
من فکر میکردم که مدیریت شهرداری شامل شورای شهر و شهرداری در این موضوع چه کار میتواند بکند. در شرایط فعلی با کسری بودجه بسیار زیادی داریم ساختوسازها متوقف شده، بسیاری از مراکز فرهنگی که خودگردان بودند، مثل برج میلاد، بهخاطر اینکه کارشان متوقف شده از ما بودجه میگیرند.
من فکر کردم برای این پرستار چهکار میتوانم بکنم؟ در حوزه واکسن و… چه کاری نمیتوانم بکنم. اما در حوزه شهری برای کسانی که میخواهند تبلیغات بیلبورد شهری کنند الزام بگذاریم که زیر تابلوها بنویسند استفاده از ماسک ضروری است این آرزوی یک شهروند است. حداقل میتوانیم اطلاعرسانی کنیم.
بله یکی از کارهای خوب در این دوره همین تابلوهای شهری است. در دورهی قبل گاهی چیزهایی روی تابلوها میدیدیم که ناراحت کننده بود.
اگر بخواهم یک کار خوب در دوره قبل را نام ببرم، برنامهای به نام نگارخانه ای به وسعت یک شهر را میگویند که همه جای شهر پر شده بود از نقاشیهای معروف هرچند بعد از آن برنامه اعتراضهایی شد که قانون کپی رایت را رعایت نکرده بودند.
در این دوره هم برای بازیهای آسیایی کار بسیار زیبایی انجام شد و بنرهای ورزشکاران فارغ از جنسیت شان در شهر نصب شد. این هم نشاطی به شهر داد.
این طرح چطور تصویب شد؟
ما چون روی پروژههای خرد تمرکز داشتیم و اکثر پروژههای خرد کالبدی هستند خواستیم از این ظرفیت استفاده کنیم. این پیشنهاد را به کمیسیون شهرسازی دادیم و آنها هم به شهردار پیشنهاد کردند شهردار استقبال کرد و بهصورت یک دستورالعمل آن اجرا شد.
نام این کمپین تغییر پیدا کرده است؟
این کمپین همیشه همین اسم را داشته و کمپین آرزوها بوده، اگر دوستان جستجو کنند کمپین آرزوها امیرآباد یوسفآباد مصاحبهها و خبرهای این کمپین را میتوانند مشاهده کنند.
برخی میگویند حالا که ماههای آخر فعالیتشان است به سراغ کارهای نمایشی رفته اند.
ماههای آخر نیست. سرنوشت این کمپین را برای شما گفتم. بعد هم نگران نباشید ما تا شهریوری سال دیگر همین جا هستیم.
این طرح در دورهی بعد هم انجام میشود؟
ما اکنون در حال تصویب بودجه ۱۴۰۰ هستیم. از بین این آرزوها پروژههای خرد را تعریف میکنیم و در دستور کار قرار میگیرند. از طرفی رویداد ۱۴۰۰ توسط معاونت اجتماعی برگزار میشود آنها هم میتوانند از آرزوهای این کمپین استفاده کنند.
کسی پرسیده چرا ما باید وظایف مدیران شهری را آرزو کنیم؟
ما کار خودمان را انجام میدهیم. ما طرحهای توسعه محلی را برای ۱۸۰ محله تعریف کرده ایم. سامانههایی مانند ۱۳۷ و ۱۸۸۸ را هم داریم. تمام کارها در دستور کار ما وجود دارد این یک ظرفیت جداگانه است. ما ظرفیت دیگری به ظرفیتهای مدیریت شهری برای دریافت نظرات مردم اضافه کرده ایم.
شما برای همشهریان کم برخوردار که به اینترنت دسترسی ندارند چه فکری کرده اید؟
الان تقریباً همه به فضای مجازی دسترسی دارند. آماری که الان ارائه میدهم مربوط به شش سال پیش است. میزان عضویت شهروندان در شبکههای اجتماعی در کلانشهرها ۴۴ درصد، در شهرهای درجه دو ۴۰ درصد و در روستاها ۴۲ درصد است. یعنی مردم ارتباط گستردهای با فضاهای مجازی دارند.
خب کسی که کم برخوردار است اصلا از این طرح مطلع نمیشود.
کمبرخوردارها تابلوها را میبینند.
آرزوهای اجرا شده در مرحله اول جه بود؟
دو آرزو از سه آرزوی محله یوسفآباد اجرا شد. یکی بازار میوه و ترهبار، و یکی مناسب سازی یکی از خیابانهای محله بود. شهرداری کمتر از یک ماه این کار را انجام داد. عرض کردم منطقه یوسفآباد جایی است که اکثر مردم سن و سال بالایی دارند و بهسازی معابر امر بسیار مهمی است.
در امیرآباد هم ما دو آرزو را برآورده کردیم یکی در مورد سرای محله بود دیگری را هم حضور ذهن ندارم.
در فضای مجازی برخی این طرح را مسخره کردند و برخی هم با آن شوخی کردند. شما اینها را دیدید؟
من از تمام کسانی که ما را مسخره کردند و با ما شوخی کردند ممنونم. من تمام پیامها را دیدم و از همه آنها ممنونم. به دو دلیل از آنها ممنونم یکی آن که باعث شد کمپین ما بسیار دیده شود و دوم این که نشان دادند کمپین ما چقدر مهم است.
اما دو نکته را میخواهم عرض کنم. به نظر میرسد بهخاطر اینکه همه چیز ما سیاسی است هر اتفاقی که در شهر میافتد سیاسی میشود.
به دو دلیل این کمپین سیاسی شد اول اینکه دشمنان ما نمیخواهند ما امید داشته باشیم. ما خیلی سختی کشیدیم و خیلی سختی پیش رو داریم. ما تحت تحریمهای ظالمانه هستیم. دستهایمان را بسته اند و میگویند به جنگ کرونا بروید. پولهایمان را پس نمیدهند و اجازه صادرات نفت را به ما نمیدهند.
ما دو بحران سنگین را از سر گذرانده ایم. ۱۷۶ نفر از مردم ما از دست رفت. سردار سلیمانی بهخاطر سیاسی نبودن نقطه اتکای مردم بود او هم از دست رفت.
بیماری کرونا هم این سختی را بیشتر کرد. پدر خود من ۴ ماه پیش بهخاطر کرونا از دنیا رفت. تقریباً هر خانواده ایرانی با وابستگی درجه یک یا دو از این بیماری داغدیده.
البته در داخل هم مشکلاتی داریم.
داخل هم مشکلاتی داریم، یک روز میگویند اینستاگرام را میبندیم یک روز میگویند چرا پهنای باند زیاد است یک روز میگویند اگر میخواهید برقتان را قطع نکنیم مازوت مصرف میکنیم. من منکر اینها نیستم ولی دشمن هم وجود دارد.
بازتولید ناامیدی یکی از خواستههای دشمن است. از طرفی ما یک ارتش سایبری داریم با سربازان کیبوردی که حالا تصور میکنند باید اصلاح طلبان را تحت فشار قرار دهیم و آنها را تخریب کنیم.
پس سربازان کیبوردی هم وسط آمدند و با دشمنان در یک میدان بازی کردند. در صورتی که این اشتباه است ما باید امید را در جامعه تزریق کنیم. حالا وقت رقابت سیاسی نیست انشالله رقابت سیاسی مان را بعد از عید با هم انجام میدهیم.
کسی پرسیده برآورده کردن خواستههای اولیه را برآورده کردن آرزو میدانید؟
من اجازه ندارم سطح آرزوی کسی را تعیین کنم. اینکه سطح آرزوها به اینجا رسیده غم و رنج کشور است ولی رسیده است. ممکن است آرزوی کسی یک عینک باشد.
یکی از نکات این است که مردم از هر فرصتی برای انتقاد استفاده میکنند. حتی در یک کمپین شهری. به نظر شما این سیاسی شدن مربوط به شنیده نشدن صدای آنها نیست؟
گوش من برای شنیدن بسیار باز است، اصلا نماینده مردم شدم تا صدای مردم را بشنوم. در این مدت هم کاملاً بهصورت میدانی کار کرده ام. هر محله را حداقل دو بار دیدم و افتخار میکنم به اینکه این فرصت را داشتم.
من میخواهم به مسئولین کشور توصیه کنم که از این فرصت استفاده کنید که مردم از هر تریبونی میخواهند انتقاداتی را مطرح کنند. بیشترین انتقادات در فضای مجازی بود در آرزوها فقط دو مورد وجود داشت که الان من نمیتوانم آنها را بگویم.
مسئولین باید بشنوند که مردم چه میخواهند شهرداری تهران آمادگی دارد که صدای مردم را بشنود و آن بخشهایی که مربوط به نهادهای دیگر است را با آنها به اشتراک بگذارد و هر کاری لازم است را انجام دهد.
چطور میشود سطح آرزوها را بالا برد؟
شورای فرهنگی اجتماعی کشور یک کمیته تخصصی روی این قضیه گذاشته است زمانی که ما در سطح مطالبات بمانیم کمتر به آرزو و آینده نگری میرسیم. ما در مدارس مان آرزو کردن را یاد ندادیم ما در رسانههای مان و تلویزیون مان آرزو کردن را یاد ندادیم. امروز متنی از آقای قرایی جامعه شناس ارشد کشورمان میخواندم که آرزو میتواند چه کمکی به یک جامعه بکند. ما باید بازتولید آرزو را در بین بچههای مان قوی کنیم.
بیشتر آرزوها فردی بود یا جمعی؟
ما هم آرزوی فردی داشتیم و هم آرزوی جمعی ما آرزو داشتیم که یک شهر بازی بسیار بزرگ در شهر داشته باشیم که بتوانم تمام هیجاناتم را در آنجا خالی کنم.
این آرزو نشدنی نیست در حال حاضر مادر منطقه ۲۲ پروژه هزار و یک شهر را داریم که میتوانیم شهربازی آن را بزرگتر کنیم و سرمایهگذاران بیشتری جذب کنیم تا این اتفاق بیفتد.
این طرح متوقف شده؟
خوشبختانه مشکل این پروژه رفع شده و از ماه پیش بهصورت مشارکتی فعالیت آن آغاز شده.
شما آرزو میکنید که آرزوهای مردم به چه سمتی برود؟
من دعا میکنم. دعا یکی از ظرفیتهای آرزوست در فرهنگ دینی ما روی دعا بسیار تاکید شده است از صحیفه سجادیه گرفته تا دعای کمیل و مفاتیح و…
حتی ما شبی به نام لیله الرغائب یا شب آرزوها داریم در فرهنگ دینی ما روی آرزو بسیار تاکید شده است حتی ممکن است برای زندگی روزمره تان هم دعا کنید این دعا هم آرزوست. من دعا میکنم آرزوهای مردم به سمت بسیار بیشتر از مطالباتشان برود. من در کودکی آرزو داشتم پزشک شوم، نشدم درعوض دکتر شدم.
باتوجهبه اینکه این یک طرح فرهنگی است نظر کمیسیون فرهنگی چیست؟
این طرح فرهنگی نیست. این یک طرح جامع است این یک پیشنهاد از طرف ما بود به شهرداری تهران. البته دوستان ما در کمیسیون فرهنگی موافق بودند حتی خانم فخاری، آقای نظری و آقای اعطا در استوری اینستاگرام از آن حمایت کردند.
برخی از مسئولین ما مدام در تریبونهای رسمی آرزوهای منفی مانند مرگ و نابودی دارند. به نظر شما این اتفاق چقدر روی مردم و آرزوهایشان تاثیر دارد؟
آقای خاتمی یک دعای قشنگی کرد، زنده باد مخالف من این یک دعای قشنگ است من برای همین از رقبایم تشکر کردم. من افتخار میکنم که شاگرد مکتب اصلاحات هستم. برای همین به نظر میرسد مثبت اندیشی همان انرژی است که میتواند جامعه ما را سر پای خود نگه دارد اینهمه جانفشانی ها و فداکاریهایی که فرزندان این کشور در جنگ تحمیلی و ترورهای ناجوانمردانه انجام دادند اما الان وقت آن است که به هم انرژی مثبت بدهیم تا فرصت برای انجام کار باشد.
استفاده از کلمات منفی ایجاد ناامیدی میکند ما باید به سمت امید برویم. یکی از راههای ایجاد امید دیالوگ است این کمپین است که مونولوگ مسئولان را به دیالوگ تبدیل کرده مردم همیشه از مسئولان میشنیدند که ما میخواهیم فلان کار را برای شما انجام دهیم اما حالا مسئولان از مردم میشنوند که چه خواسته ای دارند
این خبر درست است که سایت آرزوها بهخاطر یک آرزوی نامناسب بسته شده است؟
خبر کذب بسته شدن سایت شهرداری از تلاشهای براندازان بود که دوست دارند در شهر ما بازتولید ناامیدی کنند. این یک کمپین شهری بود که اینقدر تمرکز کردن روی آن نشان از تاثیر گذاری آن است.
آرزوی شخصی خود شما چیست؟
میدانید که من در ستاد مناسب سازی معابر شهری نماینده شورا هستنم. زمانی که ما در محله یوسفآباد از کمپین آرزوها رونمایی کردیم از من پرسیدند آرزوی شما چیست من همانجا گفتم آرزوی من این است که پلههای یوسفآباد که به خیابان ولیعصر میخورد تعداد ایشان برقی شوند یا آسانسور داشته باشند.
این اتفاق افتاد؟
این اتفاق نمیافتاد بهخاطر اینکه ما امکانات آن را نداشتیم اگر داشتیم برای متروها استفاده میکردیم. شهرداری تهران مکلف شده که هیچ پروژهای را بدون مناسب سازی افتتاح نکند و ایستگاههای مترو اماده هستند اما بهخاطر نداشتن پله برقی و آسانسور افتتاح نمیشوند.
انتهای پیام
سرکار خانم، شما خوب است بجای دعا کردن، کار بکنید (شمای نوعی را عرض میکنم. منظورم شما و همه مسئولین کشور از صدر تا به ذیل است) وظیفه شما کارکردن است نه دعا کردن!! دعا را بگذارید مردم برایتان بکنند زمانی که کارها و وظائف تان را بنحو احسن انجام میدهید، البته چیزی که دهه هاست دیدن و لمس کردنش آرزوی بزرگ مردم مظلوم ایران شده است.
باز هم یک ارگان موازی ، مگه قبلا برای این کار 1888 تو شهرداری با اون همه کارمند و امکانات و هزینه راه اندازی نشده بود، این سامانه آرزوها که همان 1888 است، البته یک خوبی داشت این بود که آرزوهای مردم در ملاء عام قابل دیدن بود، و البته ایشون نگفت به خاطر آرزو هایی که به مزاق مسئولین خوش نیامد این سامانه قطع شد.
ضمنا قابل توجه شبه خبرنگار محترم
نمونه ی این کار در کشور های دیگه نمایندگان مجلس هستند، بله درسته ،
درسته که تو ایران کاری که نمایندگان مجلس انجام میدن هیچ ربطی به خواسته ها و آرزوهای مردم نداره ولی در کشور های دیگه مردم برای خواسته هاشون از دفتر نمایندگان وقت میگیرند و خواسته های خود را به نماینده مجلس میگویند و او برای به اجرا رسیدن آن تلاش میکند.