به یاد پسر دوستداشتنی خیابان غیاثی
ایرنا نوشت: متولد خیابان ایران و بزرگ شده خیابان شهید غیاثی بود. محلهای که علی پروین هم از آنجا در فوتبال ایران چهره شد، هنوز هم که در خیابانهای جنوب تهران، محله غیاثی قدم بزنید بعد از علی پروین اهالی آنجا نام علی انصاریان را به زبان میآورند.
سالها پیش برایمان تعریف میکرد وقتی در مدرسه راهنمایی درس میخواند برای مسابقه فوتبال در کلاس درس حاضر نشده بود، وقتی ناظم فردای روز غیبت او را مورد بازخواست قرار داده بود، گفته بود من فوتبال بازی میکنم و میخواهم فوتبالیست شوم. ناظم مدرسه به انصاریان میگوید در محله غیاثی یکی مثل علی پروین میشود و دیگر هیچ کس نمیتواند مثل او فوتبالیست شود.
انصاریان سالها پیش از این خاطراتش را اینگونه برایمان گفته بود: یک روز من هم علی انصاریان میشوم و این را به شما ثابت میکنم! وقتی با پرسپولیس قرارداد بستم با هر زحمتی بود شماره ناظم مدرسه را پیدا کردم و به او زنگ زدم و گفتم «یادتان میآید یک روز به شما گفتم فوتبالیست مطرحی میشوم، حالا آن روز فرا رسید، من همان پسر بچهای هستم که گفتم علی انصاریان میشوم و در پرسپولیس بازی میکنم و شما گفتید هیچ وقت این اتفاق نمیافتد!»
آقای بخیه
پسر آرامی نبود، شیطان بود و با یاغیگری رابطه خوبی داشت. از همان روزی که به پرسپولیس آمد و برای رسیدن به ترکیب ثابت با بهروز رهبری فرد، مهدی هاشمی نسب، یحیی گلمحمدی و افشین پیروانی رقابت میکرد نشان داد بچه پر دل و جراتی است و علاقه زیادی به حاشیه و جنجال دارد! آنقدر جنگید و تلاش کرد تا توانست به بازیکن ثابت قرمزپوشان تبدیل شود و جایگاهی ویژه برای خود نزد هواداران پرسپولیس دست و پا کند.
علی متعصب و بدون ترس در ترکیب پرسپولیس به میدان میرفت و سرش را جلوی توپمیگذاشت، او بارها بارها و بارها با سر خونین و ابروهای پاره شده مسیر ورزشگاه آزادی تا بیمارستانهای تهران را با آمبولانس پشت سر گذاشت تا لقب آقای بخیه فوتبال ایران را به نام خود سند بزند!
خودش میگفت در تمام سالهایی که فوتبال بازی میکرد ۱۱۰ بخیه خورده است و به آن افتخار میکند.
جدایی پس از ۹ سال با پیراهن قرمز
۹ سال برای پرسپولیس بازی کرد و ۲۱ گل برای این تیم به ثمر رساند، شماره هشت قرمزپوشان را که یادگار مجتبی محرمی و علی کریمی بود بر تن کرد. نماینده شایستهای برای بزرگانی بود که بهترین نمایشها و خاطرات را با این شماره در مستطیل سبز به اجرا میگذاشتند.
مدیران پرسپولیس با یکدیگر به مشکل خوردند و او مجبور شد بر خلاف میل باطنیاش پیراهن تیم را که عاشقانه دوست داشت و برای به دست آوردنش سختیهای زیادی کشیده بود به یکباره از تن دربیاورد و استقلالی شود.
انصاریان حمید استیلی را عامل این انتقال جنجالی میدانست و همیشه میگفت نمیتوانم او را تا آخر عمر ببخشم و حلالش نمیکنم!
گل زدن به اولیور کان افسانهای
بدون شک علی انصاریان یکی از بهترین پنالتیزنهای تاریخ باشگاه پرسپولیس است. او آرام و مطمئن پشت توپ میایستاد و برایش فرقی نمیکرد چه کسی درون دروازه ایستاده است. به طور حتم فراموش نکردهاید که او با شماره هشت پرسپولیس چقدر راحت و بر خلاف حرکت اولیور کان (دروازهبان افسانهای بایرنمونیخ و تیم ملی آلمان) و محمد الدعایه (دروازهبان قرن آسیا) توپ را به تور چسباند.
وقتی در بازی دوستانه دروازه بایرنمونیخ را باز کرد بازیکنان برای شادی به سمت او رفتند، انصاریان به او میگفت نزدیک نشوید، فردای مسابقه او پرسیدیم چرا این کار را انجام دادی؟ پاسخ عجیبی داد،گفت: میخواستم به بازیکنان بایرنمونیخ بگویم اگرچه شما تیم بزرگ با کلاس جهانی هستید اما من از گل زدن به اولیور کان ذوق زده نشدهام.
با قلب قرمز استقلالی شد
روزی که به استقلال آمد با همان لحن همیشگی و جسارت ذاتیاش خطاب به هواداران استقلال گفت من پرسپولیسی هستم و مجبور شدم از تیم محبوبم دل بکنم اما حالا که بازیکن استقلال هستم سرم را جلوی توپ میگذارم و هرگز کم نخواهم گذاشت.
بر خلاف بازیکنانی که پس از مهاجرت از تیم خود و پیوستن به رقیب در شهرآورد با انتقادات تند و فحاشی هواداران تیم سابقشان مواجه میشوند هرگز این اتفاقات را تجربه نکرد. او وقتی برای اولین بار با پیراهن استقلال مقابل پرسپولیس به میدان رفت با تشویق هواداران قرمزپوش مواجه شد و نزد آنها رفته و برایشان تعظیم کرد.
یک سال پیراهن استقلال را پوشید و چهار گل برای این تیم به ثمر رساند و سال بعد با حضور علی پروین به استیل آذین رفت تا فوتبالش را در این تیم دنبال کند. استقلال اهواز، گسترش فولاد،شهرداری تبریز و شاهین بوشهر تیمهای بعدی علی انصاریان در فوتبال ایران بودند و او برای همیشه کفشها را آویخت.
منتفر از مربیگری
هیچ وقت به مربیگری علاقه نشان داد و وارد دنیای هنر شد. درباره ادامه ندادن فوتبال و وارد نشدن به دنیای مربیگری میگفت: من ۲۰ سال فوتبال بازی کردم. فوتبال هیچ چیز دیگری برایم نداشت. اگر شما هم یک روزی در کاری باشید که چیزی برایت ندارد و بمانی خیانت میکنی. من در فوتبال همه چیز دیده بودم. از ورزشگاه با صد هزار تماشاگر تا همه چیز. مربیگری را دوستش نداشتم. من تا کلاس B آسیا هم رفتم اما علاقهای به مربیگری ندارم.
راکی اسطوره یاغی
دنیای هنر بخشی دیگر از زندگی علی انصاریان است، بازیکنی که در روزهای فوتبالیاش در سریال زیر آسمان شهر بازی کرده بود به صورت جدی در سریالها و فیلمها بازی کرد تا خودش را به عنوان بازیگر پرکار و فعال در عرصه هنر معرفی کند.
او به سیما علاقه زیادی داشت و در خاطراتش برایمان نقل کرده بود در روزهایی که نوجوان بود و در محله غیاثی زندگی میکرد فیلمهای اکشن و جنگی تماشا میکرد، اسطورههای سینمایی ما بروسلی و راکی بودند و با این شخصیتها بزرگ شدند، عاشق مسعود کیمیایی بود و با فیلمهایش زندگی میکرد.
گروه سرود مدرسه را به هم ریخت
یکبار از او پرسیدیم تو که اینقدر راحت جلوی دوربین ظاهر میشوی، در دوران مدرسه تئاتر بازی نمیکردی؟ پاسخ علی به این پرسش جالب بود و برایمان خاطرهای شیرین را تعریف کرد گفت: یک دفعه در گروه سرود بودم برای دهه فجر. رفتم سر صف که بگویم گروه سرود مدرسه تقدیم میکند که بعد گروه شروع کند به سرود خواندن. آن هم پشت بلندگو. من آمدم این را بگویم، یکدفعه خندیدم که همه افتادند روی زمین از خنده. کلاس چهارم دبستان بودم. وقتی بچهها را دیدم خندهام گرفت و دیگر نتوانستم کاری کنم.
علی ادامه داد: من جلوی صد هزار نفر بازی کردم. ۶۰ میلیون هم از تلویزیون دیدند. پس بازی جلوی دوربین خیلی سخت نیست. کلا فوتبال و سینما خیلی شبیه هم هستند. در سینما کارگردان داری، در فوتبال سرمربی. البته درصد زنده بودن آن متفاوت است. شاید همین بحث زنده بودن است که من تئاتر را بیشتر دوست دارم. چون زنده است. البته باز هم فوتبال زندهتر است. برای فوتبال صد هزار نفر میآمدند ورزشگاه اما برای تئاتر آخرش ۲ هزار نفر میآیند. در حالی که ما فقط در تمرین ۳ هزار تماشاگر داشتیم.
دنیای متفاوت هنر
از سال ۹۱ با با ایفای نقش اصلی در فیلم «کلاف» علی انصاریان رسماً وارد دنیای بازیگری شد و در ادامه مسیر هم تجربههای متفاوتی را در قالب سریال، تلهفیلم و فیلم سینمایی در کارنامه خود ثبت کرد.
کلوپ همسران، اژدر،حس خوب زندگی ، دو روز تا ماندن، حکم تیر، شروع یک پایان، کلاف، پاداش سکوت فیلمهایی بودند که انصاریان در آن حضور داشت و در آثار تلویزیونی داغونترین، زیر آسمان شهر، چارخونه، خانه اجارهای، غنچههای سحر، نقطه چین محکومین، سریال کیمیا و سرزده بازی کرد. زابیواکا، ورزشگاه، مسابقه منچ، برنامه اینترنتی پانوراما با اجرای علی انصاریان روی آنتن رفت. خودش در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد تهیه کننده برنامه زابیواکا به خاطر مجریگری او در ۱۰ شب ۱۴۰ تذکر از صدا و سیما گرفت!
«رمانتیسم عماد و طوبا» فیلمی است با نقشآفرینی علی انصاریان که در سیونهمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفته است. فیلمی با کارگردانی کاوه صباغزاده عوامل آن در نشست خبری بارها از او نام بردند و جای او را خالی دانستند.
خداحافظ آقای یاغی
علی این بار در مبارزهای سخت با ویروس کرونا شکست خورد، این شکست خوردن را باور نداشتیم چرا که از پسر جنگجوی خیابان غیاثی مبارزهگری و یاغیگری را به خاطر داشتیم. او رخ به رخ، نفس به نفس با کرونا مبارزه کرد اما در نهایت تسلیم شد تا مجبور شویم بنویسیم: خداحافظ آقای همه فن حریف.
انتهای پیام