چرا رضاخان شکست خورد؟
مهدی مستفید در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «چرا رضاخان شکست خورد؟» به بهانهی مناظرهی صادق زیباکلام و خسرو معتضد [لینک] نوشت:
مجادله زیباکلام – معتضد در خصوص رضاخان از ابعاد مختلف مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت، سوای سطح نازل آداب حاکم بر آن که جای تاسف دارد، البته بحث مذکور را نمیتوان بحثی علمی – تاریخی دانست. چرا که هیچ یک از دو طرف عالم و محقق تاریخ شناخته نمیشوند، ولی اشاره به نکاتی خالی از لطف نیست.
در برنامه مذکور آنچه مهمانان برنامه پاسخی برای آن نیافتند علت شکست رضاخان و اشغال ایران در ۱۳۲۰ بود.
زیباکلام قدرت زیاد نیروهای اشغالگر را سبب شکست رضاخان عنوان کرد! ولی مشخص نکرد چرا به معتضد که به باور او مدیحه گویی حاکمیتی را میکند که بیش از چهل سال است، در مقابل همان قدرتها ایستاده، خرده میگیرد؟!
آنها به این دلیل علت شکست رضاخان را نیافتند که اقدام منجر به شکست رضاخان را نه در معایب اقدامات او که در محاسن اقدامات او طبقهبندی کرده بودند.
سرکوب نیروهای محلی و ایجاد ارتش مدرن جزء محاسن رضاخان عنوان میشود در حالی که رضاخان سیستم اداری – سیاسی سنتی ایران که چند صد سال ادامه داشت و با انقلاب مشروطه در مسیر دموکراتیزاسیون قرار گرفته بود را نابود کرد.
پیش فرض حُسن تمرکزگرایی و نابودی دولتهای محلی نقطه انحراف این خوانش تاریخی است.
بسیاری از کشورها از روسیه تا انگلیس و از آلمان تا ایالت متحده تحولات سیاسی- اداری خود را بر مبنای سیستم سنتی خود ادامه دادند، در حالیکه در ایران نابودی سیستم سنتی و ایجاد سیستم متمرکز که بیشتر در مستعمرات تازه مستقل شده رواج داشت را به عنوان یک حُسن مطرح میکنند!
در دوره قاجار حاکمان محلی بر اساس ترکیب جمعیتی و توازن محلی انتخاب میشدند و اغلب شاهان قاجار درصدد تغییر این قدرتهای محلی نبودند، نحوه اداره ایالات و ولایات گویای این مطلب است.
قبل از قاجار هم تقریبا چنین رویهای وجود داشته، کریمخان زند در حمله به اورمیه فتحعلیخان افشار را شکست داد و مهدیخان قاسملو را از شاخه دیگری از افشارها را بر حکومت اورمیه گماشت، در حمله به گرگان نیز کریمخان بعد از شکست محمدحسنخان قاجار امورات محلی را به مهدیخان از شاخه دیگر قاجار محول کرد.در هر دو مورد خان زند از تغییر اساسی در حکمرانی محلی امتناع کرد.
رضاخان نه تنها این ساختهای حکمرانی محلی را سرکوب کرد، بلکه ساخت ایجاد شده توسط او در عناد و تعارض با فرهنگ محلی موجود بود، برای مثال انتصاب استاندارانی که وظیفه اصلیشان نابودی زبان ترکی در آذربایجان و سرکوب مستمر کردها در کردستان بود به نوعی ستیز بین مرکز و پیرامون را شکل داد که در وقایع آتی شاهد بروز آنها میشویم.
او بیش از آن که شاهنشاه ایران باشد خان تهران بود که توانسته بود سایر خوانین ایران را سرکوب کند! در همه ادوار حکمرانی در ایران نیروهای محلی، ادارهکننده محل و هستههای اصلی دفاع در برابر بیگانگان بودهاند. در تاریخ بیست ساله جنگ ایران و روس با واحدی به نام قشون آذربایجان مواجهیم که به فرماندهی عباس میرزا در مقابل روس ایستاده است و اگر کمکی هم از مرکز صورت میگیرد به این واحد صورت میگیرد!
در دوره رضاخان این هستههای قدرت نابود شدند، تنشهای قومی با اِعمال شدیدترین تحقیر قومی که ممنوعیت زبان است اعمال شد و بر خلاف ادعاهای موجود ارتش مدرنی شکل نگرفت بلکه نیروهای خان تهران مجهزتر شدند!
در وقایع شهریور ۲۰ عنوان می شود که ۳ مرزبان در جلفا ۴۸ ساعت ارتش روس را متوقف کردند، مرز جلفا مهمترین نقطه برای آفند روسها و پدافند طرف ایرانی است، چرا از ارتش ۱۲۰ هزارنفری مدرن رضاخان فقط سه مرزبان در این نقطه حضور داشتند؟! آیا واقعیت آن نیست که قوای خان تهران از تحلیل کوچکترین مسائل نظامی عاجز بودند؟ پس چگونه می توان آن نیرو را ارتش مدرن نامید؟
قوای رضاخان به آن دلیل متمرکز در تهران بودند که متعلق به خان تهران بودند! توقیف اراضی مازندران و انباشت پول در حساب شخصی که معتضد به آن اشاره می کند، رفتارهایی است که از یک خان و فئودال صادر می گردد نه یک بنیانگذار دولت مدرن!
بدترین اقدام رضاخان نابودی سیستم حکمرانی سنتی و استقرار سیستم متمرکز ناکارآمد است.
این ناکارآمدی علاوه بر آن که در سقوط ایران در شهریور ۲۰ عیان است، در ناپایداری آن بعد از یک قرن مشهود است (بعد از یک قرن هنوز هم مسئله اقوام به عنوان مهمترین مسئله امنیتی مطرح است). ایراد بعدی این سیستم انباشت ۲۵ درصد جمعیت و ۵۰ در صد ثروت ایران در استان تهران و البرز است که خود بحرانی امنیتی برای ایران کنونی است.
انتهای پیام
رضاخان ?شکست خورد ?
توقع دارید در جنگ جهانی دوم که ده ها ارتش ملی در مقابل تهاجم خارجی شکست خوردند ارتش تازه تاسیس ایران بتواند در برابر دو ارتش انگلیس و شوروری مقاومت کند ?به شکست های اولیه ارتش شوروی در مقابل المان و شکست و تسلیم ارتش انگلیس در سنگاپور و تسلیم صد هزار نیروی نظامی توجه کنید و سپس امار و ارقام شکست بدهید
چلمیت. این انگلیس و شوروی رو همش مخلوق خدا هستند.
سلام…آنچهمشهوداستترکیبچینشاطاقهایفکر
جمهوریاسلامیبهگونهایستکهبهادامهریاست
افکارموسومبهایرانشهریمبنیبرتعمیماحساسات
فرهنگیخیالیاسطورهایوزبانیبرکلایراناصرار
دارندلذاتماممناسباتاداریمتمرکزکشوراعماز
سیاسیفرهنگیاقتصادیامنیتی…الزامابرهمین
اساسمیباشدوعلاقهایبهتعدیلاینسیستممتمرکز
دیدهنمیشود…اماپیشرفتهایصنعتارتباطاتو
افزایشآگاهیها…تغیراتیرادراینباببهتدریج
درپیخواهدداشتکهچگونگیآنراغیرخداوند
کسینمیدانداماهنوززمانوفرصتبرایاتخاذ
تدابیرعدالتمحورهست
عنوان علمی و کارهای تخقیقاتی نویسنده این مقاله آقای مهدی مستفید را هم لطفا در بالای مثاله ذکر کنید تا خواننده بداند مقاله چه کسی را مطالعه می کند.
سلام بلشویک
کسی که تاریخ اواخر قاجار را بخونه و اوضاع بلبشوی مطلق کشور و تکه تکه شدن آن و وضع فضاحت بار حکومت را درک کنه میتونه نتیجه ظهور رضاخان را منصفانه ارزیابی کنه. کشور در آستانه فروپاشی و مستعمره نیمه رسمی انگلستان بود. کشور عملا تجزیه شده بود. یک شانس و بخت بزرگی که ایران آورد وقوع جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه بود وگرنه قطعا ایران بین روس و انگلیس تقسیم می شد و امروز کشوری به نام ایران وجود خارجی نداشت. اگر رضاخان(-به هر صورتی که برآمد- نوکر انگلیس بود یا هرچیز دیگر- ) نبود قطعا الان خوزستان بخشی از ایران نبود و یک کشور دیگر بود. واقعا فقط ترکیبی از پررویی و بیسوادی لازمه تا کسی از قاجار دفاع کنه. از دست دادن افغانستان- مرو- جمهور آذربایجان- بخشهایی از ارمنستان و گرجستان هنر این طایفه بود.
نویسنده مطلب بالا دفاع مقدس را فراموش کرده.ما 8 سال (آن هم با سلاح آمریکایی) با عراق جنگیدیم تازه آخر شانس آوردیم خوزستان از دست نرفت.
همون عراق را آمریکا در یک ماه نابود کرد.
برای نقد رضاخان دلایل بهتری هم هست لازم نیست تاریخ را عوض کنید.
باز هم یک متن بدون پشتوانه صحیح تاریخی اجتماعی از یک فرد با گرایشات قومی خاص. البته مطالب درست و غلط در این متن به هم آمیخته است.
گویا انصاف نیوز شده است حیات خلوت پان ها.
پیشنهاد می کنم کتاب غریبه ای در کنار کوچک خان را بخوانید تا با اوضاع قفقاز و ایران در آن برهه زمانی آشنا شوید. و نیز سودمند است که تاملی روی خاطرات و سرگذشت کلنل پسیان داشته باشید.
به گمانم اعلام بی طرفی و عدم دخول در مخاصمات بین دول در حال جنگ ، بهترین گزینه ممکن برای عدم آسیب به ارتش نسبتاً تازه تاسیس و مردم بود ، درست که اشغال ایران توسط متفقین ، خسارات ، ویرانی ، قحطی و مرگ و میر بالایی برای ایرانیان به همراه داشت ولی دخالت در جنگ و درگیری با قدرت های نظامی نسبتاً برتر آن دوران علاوه بر همه موارد فوق ، کشت و کشتار نظامیان و مردم عادی را نیز به همراه داشت ، هوشمندی در اعلام بی طرفی شاید بهترین تصمیم با توجه به مقتضیات آن روزگار بود
آفرین یعنی الآن رضا شاه باید چی کار میکرد؟ طرف هر کی رو میگرفت ایرانیان خیلی گسترده تر قتل عام میشدن قتل عام سرخپوست ها رو شنیدی؟ با اون بزرگترین قدرت های نظامی انگلیس و شوروی و دیگران چطور جلوی ارتش ۱۵ ساله رضا شاه شکست بخورند؟ جک میگین؟ انگلستان غولی بود برای خودش طرف متفقین هم میگرفت اون طرف بهشون حمله میکردن الآن هم ابرقدرت های جهان همه با هم به ایران حمله کنن در نهایت شکست میخوریم بهترین کار رو کرد کمی انصاف داشته باش انصاف اگه تلفات و فقر زیاد شد تقصیر رضا شاه نیست اگه اعلام بی طرفی نمیکرد خیییلی فاجعه تر میشد بفهم