عضو نهاد اصلاح طلبان: انتظار دارم سید حسن خمینی به میدان بیاید | شرافتمندانه، حذف واعظی بود
/ گفتوگوی انصاف نیوز با اسماعیل گرامی مقدم /
بابک مجیدی، انصاف نیوز: اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی میگوید «تصمیمات اصلاح طلبان در سال 84 و اجماع نکردن بر روی یک کاندیدا باعث شد تا ضربات سنگین و خسارتباری به اصلاحات وارد شود. نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان به این منظور تشکیل شد تا علاوه بر اجماع بر روی یک کاندیدا و حضور در انتخابات 1400، مکانیزم پاسخگویی و بررسی عملکرد نامزد حمایت شده را فعال کنیم.» او همچنین میگوید «جمهوریت و اسلامیت نظام هر دو آسیب دیده و در به وجود آمدن بیاعتمادی مردم به همه نهادهای حاکمیتی، نظامی و شخصیتها در آن مقصریم و این بی اعتمادی یک شبه از دست نرفته تا یک شبه هم برگردد.»
در روزهای گذشته اصلاحطلبان متشکل از 31 دبیرکل احزاب اصلاحطلب به همراه 15 فرد حقیقی، نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان را تشکیل دادند. این نهاد که جایگزین شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان است برنامه دارد برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 بر روی یک کاندیدا اجماع کرده و شرکت کنند. بعد از آن بود که سیدمحمد خاتمی رهبر معنوی اصلاحات، 7 پیشنهاد برای بهبود عملکرد اصلاح طلبان ارائه کرد. با توجه به اینکه انتخابات ریاست جمهوری 1400 بهار سال آینده انجام خواهد شد به منطور اینکه نهاد تازه تشکیل شده چه برنامهای برای آینده دارد و اینکه چقدر به پینشهادات سیدمحمد خاتمی توجه خواهند کرد با اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی و یکی از شخصیتهای حاضر در نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان به گفتگو نشستیم که متن آن را در زیر میخوانید:
انصاف نیوز: آقای خاتمی بعد از به وجود آمدن نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان، به آنها 7 پیشنهاد دادند. یکی از پیشنهادات بر این مبنا بود که پراکندگی و از هم گسیختگی اصلاح طلبان یک سم مهلک است. اصلاح طلبان با توجه به اینکه در سه انتخابات گذشته با شورای عالی سیاست گذاری لیست دادند و از کاندیداهای مشخصی حمایت کردند، و در دوره یازدهم انتخابات مجلس به لیست جامعی نرسیدند و اختلافات زیادی هم شکل گرفت، از نظر شما چقدر احتمال وجود دارد که در این دوره بتوانند پیشنهاد آقای خاتمی را اجرایی کنند؟
گرامی مقدم: اصلاح طلبان در دهه 80 و به ویژه در سال 84 سم مهلک را تا عمق جان احساس کردند و دیدند چه اتفاقات خطیری برای کشور رخ داد. روی کار آمدن رئیس جمهوری که به هیچکدام از قوانین معتقد و پایبند نبود و بسیاری از شوراهای سیاسی و اقتصادی را منحل کرد، آن اجماع نکردن در سال 84 به اصلاح طلبان ضربه سنگینی زد، اما ضربه سنگینتر و خسارتبار به کشور بود؛ اساسا یک انحرافی از برنامههای چهارم و پنجم اتفاق افتاد. آن عدم اجماع روی یک نامزد و اینکه سراغ نامزدهایی رفتند که بعدا هم تاریخ نشان داد در این 15-16 سال که اساسا برخی از جریانات اصلاح طلب پشت آنها قرار گرفتند ولی بعدا آنها پشت اصلاح طلبان و مردم را خالی کردند و هیچ گونه فعالیت سیاسی در عرصه سیاست نداشتند؛ همین امر نشان داد که به هر حال میتوانستند با واقع گرایی و عقلانیت از این همه لطمات که به منافع ملی خورد جلوگیری کنند. انحراف تاریخی در آن موقع اتفاق افتاد و تا الان هم دارند هزینه آن تصمیم بد و غیرعقلانی را میدهند.
در حالی که نامزدهایی در آن میان بودند که رایشان هم بالا بود و سوابقشان نشان داده بود آدمهایی هستند که میایستند و شخصیتهایی هستند که سابقه مبارزاتی قبل از انقلاب دارند. بعد از انقلاب از پایبندترین انسانها و شخصیتها در مطالبات مردم بودند. ولی بخشی از اصلاح طلبان چشمشان را بر روی واقعیت بستند و متاسفانه اتفاقی که نباید میافتاد افتاد. اما در سال 92 آن تجربه گذشته -که در آن دوران که به دنبال اصلاح طلب پیشرو میگشتیم حاضر نبودیم از اصلاحطلبان واقع گرا استفاده کنیم- باعث این شد در سال 92 حاضر شدیم از یک نامزد غیراصلاح طلب و به تعبیر خود رئیس جمهور فعلی، معتدل حمایت کنیم. بنابراین به نظرم میرسد که آن عقلانیت 92 همچنان ادامه پیدا کند، البته با ترمیمهایی که صورت گرفته و صورت خواهد گرفت.
احتمال این وجود دارد که در این دوره اصلاح طلبان از کاندیدای نیابتی حمایت کنند؟ باتوجه به اینکه در سال 92 آقای عارف کاندیدای اصلاح طلبان بود و بعد در طول دوران انتخابات به نفع آقای روحانی کنار کشیدند و جامعه اصلاح طلبان از آن ها حمایت کردند. این احتمال وجود دارد که اصلاح طلبان دوباره مسیر سال 92 را تکرار کنند؟
تصمیم اصلاح طلبان که در آن دوره بر روی یک نامزد ائتلاف کردند -این به خودی خود قابل ستایش و ارج نهادن است- اما اینکه تصمیم گرفتند تا نامزد اصلاح طلبی به نام آقای عارف عقب نشینی کند، خالی از اشکال نیست و این اشکال همواره بر آن حرکت مترتب است. اما در این دوره، با توجه به اینکه در دوره یازدهم انتخابات مجلس اصلاح طلبان تصمیم گرفتند با هویت اصلاح طلبی وارد انتخابات شوند، خیلی بعید است که در این دوره بخواهند از یک نامزد نیابتی و نامزدی که علاقه و عقیدهای به اصلاحات ندارد، حمایت کنند. من فکر میکنم آن مسیر تصمیمگیری در شورای عالی سیاست گذاری، در این نهاد جدید هم ادامه پیدا خواهد کرد و در نهایت حاضر نخواهند شد از یک نامزد نیابتی غیراصلاح طلب حمایت کنند؛ به دلیل اینکه عوارض آن و عواقبش قطعا مثل همین دوره یقهی اصلاح طلبان را خواهد گرفت و باید درباره نامزدی که از آن حمایت کردند پاسخگو باشند. همین چند روز گذشته بود که دیدیم روزنامه کیهان به درستی به برخی از اصلاح طلبان ایراد وارد کرد که همین شماها بودید که از آقای روحانی حمایت کردید، این هم درست نیست که برخی از چهره های اصلاح طلب به صورت کل از صدر تا ذیل مسئولیت نپذیرند. حداقل باید این مسئولیت را بپذیریم که ما به مردم گفتیم و از مردم خواستیم که به انتخابات بیایند اما آن بخشی از کاستیهای دولت را هم باید مطرح کنند و سهمی را که از مسئولیت پذیری باید ببرند، بپذیرند؛ صادقانه با مردم سخن بگویند.
نهاد اجماع اصلاح طلبان وقتی روی کار آمد بسیاری ادعا میکنند کاری شبیه به شورای عالی سیاست گذاری را دارد اما در شورای سیاست گذاری دیدیم نهادی نبود که از کسانی که دعوت کرده و از آن ها حمایت کرده درباره عملکردها پاسخی بخواهد. مثل دولت و مجلس. این احتمال چقدر وجود دارد در نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان این پاسخگویی و جوابگیری از انتخابها وجود داشته باشد؟
ما نبایستی انتظار داشته باشیم همه چیز یک شبه اصلاح شود و برای تمامی نواقص یک شبه تصمیم درستی گرفته شود. دلیل اینکه ما در دهه 80 به شدت آسیب دیدیم این بود که تمامی دغدغه و نگرانی اصلاح طلبان از این بود که حتما اجماع صورت بگیرد. به همین دلیل هم بسیاری از چالشهای بعدی به معرض فراموشی گذاشته و غفلت شد. یکی از آنها بازخواست کردن از نهادهای انتخابی که این شورا انتخاب میکند است. در انتخابات ریاست جمهوری قبلی، بعد از اینکه شورای عالی سیاست گذاری تشکیل شد یکی از کمیتههایی که تازه جان گرفته بود و شروع به کار کرد کمیته ارزیابی بود. حالا میتواند در نهاد جدید هم این اتفاق بیفتد. الان دیگر پذیرفتنی نیست ما بر سر یک نامزد به ائتلاف برسیم و آن را رها کنیم و میبایستی این نهاد اجماع ساز، کمیته یا دفتری را برای پاسخگو کردن رئیس جمهور آینده طراحی کند. برخی از اصلاح طلبان پیشنهادشان این خواهد بود که باید میثاق نامهای انتخاب کند که طبق آن میثاقنامه پس از آن پاسخگو به این نهاد اجماع ساز باشد. این بزرگترین اشکال به رئیس جمهور بود. یعنی هم در جریان اصولگرا و هم اصلاح طلب این اشکال اساسی وجود دارد.
شاهد این بودیم آقای احمدی نژاد که با حمایت اصولگرایان به قدرت رسید و حتی نهادهایی هم مثل نهادهای نظامی از او حمایت کردند ولی بعدا رفته رفته نه آن نهادهای نظامی مسئولیت را پذیرفتند و نه آقای احمدی نژاد پذیرفت که توسط آنها حمایت شده. یا اینکه او اصولگراست را بزرگان اصولگرایان نپذیرفتند و هم خود آقای احمدی نژاد پشت پا به تمام حامیانش زد. در جریان این دو انتخابات اخیر هم ما مواجه هستیم که وقتی این الزام وجود ندارد، امروز شاهد این هستیم آقای واعظی ادعا میکند که آقای روحانی را او رئیس جمهور کرده است. ناجوانمردانه به اصلاح طلبان میتازد و روشن است که چه مقاصدی دارند و به جای اینکه آقای روحانی با نهادی که او را به قدرت رساند هماهنگی کند، این هماهنگی را با جاهای دیگری و در سطح پائینتر انجام داد. رئیس دفتر ایشان، شخص آقای واعظی بسیار بانفوذ بودند و بسیاری از انتصابات و ترکیب کابینه را مشخص کرد. آقای روحانی هم با گماردن چنین شخصی که در حقیقت توهین آشکار به جامعه رای دهندگان اصلاح طلب کرد، پاسخ درستی نداد و شرافتمندانه این بود که اول ایشان را به دلیل اعتقاد نداشتن به رای مردم عزل میکرد. این هم یکی از نکاتی بود که متاسفانه رئیس دولت، جناب آقای روحانی به مردم و اصلاح طلبان رودست زد. هیچگونه پاسخگویی به حامیانش نداشت بنابراین برای جلوگیری از این روند به نظر میرسد در جبهه اصولگرایان به دنبال طراحی یک مکانیزمی برای پاسخگو کردن نامزد خود هستند و در این طرف اصلاح طلبان به نظر میرسد معایب و اشکالات این اجماع را به درستی بررسی میکنند و قطعا راهحلهایی هم برای ترمیم آن پیدا خواهند کرد.
انتقادی که به این نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان میشود این است که ترکیب اعضای آن و شخصیتهایی که در کنار این نهاد وجود دارند، شخصیتهای کاملا تکراری و همان شخصیتهایی هستند که در شورای عالی سیاست گذاری بودند. چه دلیلی وجود داشت که این نهاد شکل بگیرد؟ آیا نمیشد که سیاستهای همان شورای عالی سیاستگذاری را تغییر و بهبود داد؟
این نهاد اجماع ساز، هرچه اسمش را بگذاریم، تکمیلی شورای عالی سیاست گذاری است. در این سیر تکاملی که عرض کردم نواقصی برطرف شده است اما به لحاظ شکلی چیزی تغییر پیدا نکرده و تغییرات جزیی همان نهاد است اما در برنامهریزیها به همین شکلی که عرض کردم، برای پاسخگو کردن تصمیماتی خواهند گرفت. از 46 نفر نهاد اجماع ساز امروز، 31 نفر دبیران کل احزاب هستند. این 31 نفر روشن است که هرجا که اصلاح طلبان بخواهند اجماع کنند، آنها پای ثابت هستند. مضاف بر اینکه گاهی علاوه بر اینکه دبیر کلها هستند، نفرات دوم احزاب هم حضور پیدا میکنند، یعنی 15 نفر شخصیت حقیقی هستند. همان طور که در این ترکیب دیده میشود، تغییر و تحولات 80 درصدی ایجاد شده یعنی شخصیتها و چهرههای جدیدی هم وارد شدند و شاید 20 درصد تکراری باشند. با توجه به این مسئله 46 نفر به طور نسبی فعالان سیاسی هستند که علاقمندند، در صحنه حضور دارند و به دنبال این هستند که در انتخابات و در راستای حفظ منافع ملی کار کنند و جبهه اصلاح طلبان را سامان دهند.
یکی از پیشنهاداتی که آقای خاتمی مطرح کردند گفتند جمهوریت نظام کمتر شده و مردم سالاری که باید در کنار جمهوریت معنا پیدا کند، خیلی خیلی کمرنگ شده است. اصلاح طلبان در این دوره و در انتخاباتی که برگزار خواهد شد چه نقشی خواهند داشت که جمهوریت را دوباره زنده کنند؟
جمهوریت نظام و اسلامیت در حقیقت هردو عنوان و رکن نظام جمهوری اسلامی بوده و تابع یک به یک هستند. یعنی به هر میزانی که جمهوریت نظام ارتقا یابد، اسلامیت هم ارتقا پیدا میکند و برعکس. به حضرت امام در آن زمان فشارهای مختلفی وارد کردند که ایشان یک کلمه کم یا زیاد کند، اگر چنین نشد به این دلیل بود که طوری نظام جمهوری اسلامی را طراحی کرده بودند که آن تعادل و توازن وجود داشته باشد. اگر جمهوریت نظام امروز آسیب دیده، قطعا اسلامیت نظام هم آسیب دیده است. ما بایستی به رخدادها، توقعات و مطالبات مردم واقع گرایانه نگاه کنیم. نمیشود اتفاقاتی که در جامعه وجود دارد را پنهان کرد. خیلی از شاخصههایی که به اسلامیت نظام برمیگردد، مصادیقی مثل دروغ گفتن، چه از طرف نهادهای حکومتی و چه از طرف اشخاص حقیقی و حقوقی نشان میدهد که آیا نرخ آن افزایش یا کاهش پیدا کرده است. آیا ربا، نرخ طلاق، جرم و دهها مسئله دیگر اخلاقی افزایش یا کاهش پیدا کرده است. همه شاخصهها رو به بالاست و انتظار نیست که جمهوریت نظام آسیب ندیده باشد. وقتی بدون پاسخگویی شورای نگهبان از مجلس سوم به بعد صرفا به دلیل اینکه نامزدها منتصب به جریان اصلاحات هستند ردصلاحیت میشوند، قاعدتا این را مردم میبینند و از حکومت درس میگیرند.
انتخابات قبلی که شاهد آن بودیم و ردصلاحیتهای گستردهای انجام شد و از قبل مشارکت آن کاهش پیدا کرد روشن است که وقتی مشارکت به زیر 40 درصد میرسد، جمهوریت نظام که انتخابات ویترین جمهوریت است و نمادی از آن است، تضعیف شده و روند نزولی آن بسیار مخاطره انگیز برای منافع ملی، حاکمیت و هم برای اسلامیت نظام خواهد شد. وقتی مردم حضور پیدا نکنند یعنی از اسلامیت نظام هم رویگردان شدهاند. امروز جوانها و مساجد را ما میبینیم چه شکلی داشته یا خیلی از آسیبهای اجتماعی وجود دارد و این آسیبها نشان دهنده این است که آنها صدمه دیدند و برای اینکه دوباره برگردند، راهی جز این نیست که ما دوباره به مردم برگردیم و با مشارکت حداکثری اعتماد مردم را برگردانیم تا جمهوریت نظام تقویت شود و به تبع آن اسلامیت نظام تقویت شود.
مردم به هر حال از بخشی از حاکمیت و جریانهای سیاسی روی گرداندهاند. ما نمونه اش را در اعتراضات 4 سال گذشته و به خصوص سال گذشته دیدیم. به وضعیت معیشتیشان اعتراض داشتند و به وضعیتی که در کشور وجود دارد و گفتند هرچه اصلاح طلبان وعده میدهند، عملی نمیشود. مثل عدالت آموزشی و سیاسی، حقوقی، بهبود وضعیت اقتصادی. اصلاح طلبان در این جربان چقدر میتوانند نظر مردم را برگردانند و چه تاثیری میتوانند داشته باشند؟
اینکه اعتماد مردم دوباره برگردانده شود، یک شبه تخریب نشده که یک شبه هم برگردد. خیلی کار میبرد و اساسا اتفاقات مهمی هم باید رخ دهد. من بر این باورم اینگونه نیست که روال پیدا کرده که همهمان این عدم اعتماد را گردن هم میاندازیم. در حقیقت همه ما مقصریم. حاکمیت، نهادهای نظامی، احزاب و جریانات سیاسی همه مقصرند. متاسفانه داریم از هم سبقت می گیریم تا این را گردن دیگری بیاندازیم. آنچه به بخش اصلاح طلبان برمیگردد، این است که اصلاح طلبان در سالهای اخیر، عافیت طلب شدهاند. اصلاح طلبان میخواهند هزینه کمتری پرداخت کنند. حداقل یک هزینه پرداخت کنند که در قدرت نباشند. هیچ اشکالی ندارد ولی به دنبال بازگرداندن اعتماد مردم باشند. اصلاح طلبان اگر کم رونق شدهاند، اگر امروز فضای انتخاباتی در همه کشور یخ زده است، بخشی از آن که به اصلاح طلبان برمیگردد این است که مردم رفته رفته احساس میکنند اصلاح طلبان هم صرفا بخاطر قدرت است که نیازها و مطالبات مردم را صرفا بیان میکنند و آسیبی است که وجود دارد و باید اصلاح طلبان حداقل نهادها و تریبونهایی که در اختیار دارند را دلسوزانه و جسورانه و با پرداخت هزینه، جبران کنند تا اعتماد مردم برگردد. اما در طرف دیگر و سهم بزرگی که نهادهای حاکمیتی دارند، آنها هم بایستی آستینهایشان را بالا بزنند و صادقانه عملکردشان را نشان بدهند که به دنبال اصلاح امور هستند و مشکلات اقتصادی که وجود دارد را پاسخگو باشند. مثلا در بسیاری از مسائل ما انقدر مسائل را مطرح نمیکنیم و پاسخ نمیدهیم که آنوقت صدای آن درجاهای دیگری درز میکند.
در همین مسئلهای که خط مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان و غیره وجود دارد، در این موضوع، صداوسیما هیچوقت نیامده کارشناسان مختلف را بیاورد و مورد بحث قرار دهد که این همه حمایتها که چه مادی و چه معنوی اعلام کردیم، بازخورد آن چه بوده در گذشته و در آینده چه خواهد بود. اساسا چه آوردهای برای مردم ما خواهد داشت؟ ما خیلی از شخصیتها و جنبشهایی را حمایت کردیم و رهبران آنها نمک نشناسی کردند و بر خلاف منافع ملت ما حرکت کردند. در عراق و فلسطین نمونهاش را داریم. و الان هم از دهها کشور و جنبشهای آزادی بخش حمایت میکنیم اما روشن نیست آیا در آینده آنها به آرمانهای ما و جمهوری اسلامی هم پایبند خواهند بود، در شرق و غرب کشورمان این حمایتها ادامه دارد و هزینههای سنگینی را بر دوش مردم میگذارد. اگر در بحث کارشناسی آوردهای داشته باشد قطعا مردم ایران میپذیرند و قبول میکنند و حاضرند همه هستیشان را بدهند. ولی ما میرویم با کسانی که به ما حمله کردند و با ما دشمنی کردند کاردار و دیپلماتهایمان را ترور کردند، مجددا با آنها سازش میکنیم و آنها را حمایت میکنیم و کلی هزینه میگذاریم. اینها ابهام دارد و وقتی ابهام دارد، آنوقت دیگر پذیرش برای مردم سخت است. آنوقت دارای حمایت مردمی نخواهد بود و این است که از هر گوشه صدایی درمیآید. صدای انتقاد اساسا اصل موضوعیت یک سیاستی را زیر سوال میبرد. بنابراین اگر این موارد شفاف سازی شود، به جای اینکه صدا و سیما به صورت یک جانبه و بدون طرح کردن مسائل کارشناسی، از یک روش و سیاست حمایت می کند، قاعدتا معلوم است که یکجانبه نگری و القا یک موضوع، اکثر مردم را راضی نخواهد کرد.
در مسئله بنزین این را هم عرض کنم که اگر مباحث کارشناسی اتفاق میافتاد و اگر یک شبه آن تصمیم گرفته نمیشد، شاید ما شاهد آن مسائل و اعتراضات مردمی نبودیم و آن همه هزینه هم بر دوش دولت و مردم که بسیاری از عزیزانشان را ازدست دادند، اتفاق نمیافتاد.
یکی از موضوعاتی که آقای خاتمی مطرح کردند مسئله فساد است. در طول 42 سالی که از انقلاب میگذرد، بودند چهرهها و نیروهایی که بر روی پیشانیشان اسم فساد خورده است. اصلاح طلبان چه برنامه ای دارند برای اینکه این فسادستیزی را در سیاست خودشان اجرایی کنند و با آن مقابله کنند؟
مسئله فساد امروز بر هیچ کسی پوشیده نیست و سازمانهای جهانی هم اعلام کردند که ما رتبه 148 را در فساد اجتماعی و اداری داریم. یکی از ویژگیهای اصلاح طلبان که برای مردم همواره جذابیت داشت و هروقت اصلاح طلبان با اشارهای مردم را به سمت یک فرد یا جریانی دعوت میکرد، همین ویژگی دور از فساد بودن و دست پاکی شان بود. دست پاکی اصلاح طلبان باعث اعتماد مردم شده بود. آنها باید این مسیر را ادامه دهند و چه اصلاح طلب و چه اصولگرا حاضر نباشند برای اینکه در قدرت باشند، هر نامزدی که انگشت اتهام به سمت او نشانه رفته حمایت کنند. اصلاح طلبان اگر میخواهند بر همان پاک دستی و پاک دامنی آنها از فساد، مردم اعتماد داشته باشند و مجددا پشت اصلاح طلبان قرار بگیرند، باید از نامزدی حمایت کنند که از فسادها دور باشد. اساسا هیچگونه فسادی در کارنامه او وجود نداشته باشد. این یکی از شاخصههای مهمی است که تا به حال اگر مردم حمایت کردند به همین دلیل بوده است. این را باید حفظ کنند. به هر قیمتی که شده است.
رئیس نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان انتخاب شده است؟ چون شنیده میشود آقای نبوی یکی از گزینهها است. چه شخصیتی میتواند ریاست این نهاد را به عهده بگیرد؟
روشن است که انتخاب رئیس شورا پیامی به جامعه است. جامعه در صورتی که با تمام وجود احساس کند اصلاح طلبان رئیسی انتخاب کردهاند که سوابق درخشان و ذات انقلابی دارد، پیام مثبتی خواهد بود. انتخاب این جنس رئیس، یکی از گامهایی است که مجددا ماشین انتخابات اصلاح طلبان حرکت کند. از میان افرادی که وجود دارد، در واقع این 46 نفر، حتما شخصیتهای معتبر و باانصاف و عادل و خوش نام وجود دارند و آقای بهزاد نبودی هم یکی از این چهره ها است.
نظر آقای کروبی را درباره انتخابات و این نهاد میدانید؟
من چون ملاقاتی با ایشان نداشتم و محروم هستم، اطلاعی ندارم.
آخرین وضعیت انتخاباتی حزب اعتماد در چه شرایطی است؟
آخرین وضعیت این است که ما بر اجماع بین اصلاح طلبان تاکید داریم و خط قرمز اعتماد ملی اجماع اصلاح طلبان است و ما از آن عدول نمیکنیم. مورد بعدی اینکه حزب اعتماد ملی در این انتخابات مثل بقیه احزاب نامزد حزبی خواهد داشت و به تصویب رسیده است. اما روی مصادیق بحث چندانی صورت نگرفته البته در اعضای شورای مرکزی 4 نفر را مطرح کردهاند در دفتر سیاسی که آقای الیاس حضرتی، آقای مهندس افشانی ، دکتر امینی و دکتر حق شناس 4 چهره ای هستند که در بین اعضای شورای مرکزی مطرح شده اند. ولی هنوز حزب اعتماد ملی در این خصوص تصمیمی نگرفته است.
کی مشخص میشود؟
به نظر میرسد با روشن شدن وضعیت انتخابات و قانون انتخابات که شورای نگهبان ایراداتی گرفته و به مجلس رفته، اگر تا اول اسفند مشخص شود، قاعدتا شورای مرکزی حزب اعتماد ملی هم تا آن موقع تصمیم خواهد گرفت.
ائتلاف صورت خواهد گرفت؟
بله. ائتلاف در چهارچوب همین نهاد اجماع ساز است. نهاد اجماع ساز که همه احزاب هستند و ائتلاف شکل گرفته است. ما 31 حزب اصلاح طلب رسمی داریم که با همدیگر ائتلاف کرده اند.
در این لیست نامی از آقای عارف و موسوی خوئینیها و موسوی لاری نیست. علت حضور نداشتن این شخصیتها چیست؟
به نظر میرسد آقای عارف نامزد بودند و انسان اخلاق مداری هستند، تشخیص دادهاند که در شورای عالی سیاست گذاری حضور نداشته باشند. شاید هرکس دیگری به جای ایشان بود هم همین تصمیم را میگرفت. در مورد آقای موسوی خوئینیها و آقای موسوی لاری، آقای موسوی لاری که جزو آن 10 نفر هستند ولی آقای موسویخوئینیها جزو شخصیتهای مهم هستند و حتما هم در ادامه کار یاری و کمک خواهند کرد.
اگر آقای عارف شخصا برای ریاست جمهوری اقدام کنند اصلاح طلبان از ایشان حمایت خواهند کرد؟
ما الان در نقطهای هستیم که همه شخصیتها آدمهای محترمی هستند. ولی نمیتوانیم درباره آنها اظهار نظر کنیم. تصمیم نهایی و جمعی را نهاد اجماع ساز میگیرد. آقای عارف هم مثل بقیه نامزدها یکی از نامزدهایی هستند که قطعا در این شورا مطرح خواهند شد. البته یک نکته است. نامزدهایی که باید پایبندی خودشان را به بحث میثاق نامهای که ممکن است در آینده داشته باشند، بپذیرند و ساز و کاری را برای حمایت از یک نامزد طراحی خواهد کرد که آن نامزد هم باید آن ساز و کار را بپذیرد.
پس احتمال این وجود دارد که از ایشان هم دعوت کنید که در نهاد اجماع ساز حضور داشته باشند.
حتما به عنوان یک نامزد اصلاح طلب در این نهاد مورد بررسی قرار میگیرند. ببینید مشکلی که داریم بحث صلاحیت اصلاح طلبان در شورای نگهبان است، تا آن موقع باید صبر کرد ببینیم چه افرادی از فیلتر آنها عبور خواهند کرد. در آن صورت میتوان تصمیم گرفت. من به عنوان یکی از اعضای این نهاد اجماع ساز، انتظار دارم شخصیتهای برجستهای که دارای اعتبار هستند مثل سیدحسن خمینی که منتسب به بیت امام هستند یا شخصیتهایی که اعتبار ممتازی دارند که میتوانند در دولت هم باشند در این شرایط سخت و دشواری که وجود دارد خودشان را نامزد کنند و ما باید از نامزدی حمایت کنیم که بیشترین جذابیت را در بین مردم داشته باشند و مردم هم به آن فرد اعتماد داشته باشند و آن نامزد هم داشتن شجاعت، جسارت و با حفظ صیانت از ارزشهای انقلاب پا به میدان انتخابات بگذارند.
انتهای پیام
انصاف , تهوع گرقته ایم از این مباحثتان فی الواقع عرض خود می بری و زحمت ما مردم میداری . اصلا فکر کن سید حسن خمینی رییس جمهور ،دل امثال شما خوش باد سوالی که مردم از شما دارند این است : و بعد؟؟
آقای حسن خمينی بابت چی چیزش باید بیاید؟ چه سوادی دارد؟ کدام دانشگاه درس سیاست خوانده؟ چند تا زبان میتواند صحبت کند؟ چقدر بامردم کوچه وبازار نشسته؟ چقدر سابقه کار سیاسی دارند؟ معیارهای این حزب برای انتخاب ایشان چه بوده؟ آیا این تصمیم حزب بوده یا ایشان شخصاً تصمیم گرفتند که حسن آقا را انتخاب کنند وسرنوشت یک کشور را در یک برههء تاریخی به ایشان بدهند؟
دکتر عارف گزینه ی جناح چپ در انتخابات ۱۴۰۰
آقایی ( زیبااکلام ) که می گویی رای به اصلاح طلبان بی فایده است بدان که رای به گزینه ی واحد اصلاح طلبان برای 1400 رای به ارتباط با جهان و رای به ارتباط ایران عزیزمان با غرب است و همچنین از این راه تنها میتوان پروژه های زیربنایی با روسیه و چین را به شکل علنی و شفاف و سریع پی گرفت.
اصلاح طلب!!! اصلاح چی و درست کردن کدام کار؟ ایا این اشخاص به این نام تاکنون اماری از انچه که اصلاح بوده و کار ایشان هست ارائه داده اند تا ببینیم دست پخت انها چه بوده؟ با یک سری کلمات تکراری بیست و چند سال و بلکه بیشتر مردم را سر کار گذاشته اند و بس