خرید تور تابستان

«مسئولان عربستانی آمادگی جواب به سئوالات من را ندارند»

به‌کوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:

يكشنبه 10 اسفند 1376       |       2 ذيقعده  1418       |     1 مارس 1998

تا طلوع آفتاب در مسجد قصرالضيافه، به نماز و دعا پرداختم. دعاى صباح در مقابل‏ كعبه، حال مناسبى برايم ايجادكرد. صبحانه را به صورت سلف‏‌سرويس خورديم. روزنامه‌ها را مروركردم. به دانشگاه‌ اُم‌‏القرى در راه مكه و طایف رفتيم. ریيس، مديران و اساتيد، استقبال گرمى‏ كردند. در جلسه توجيهى، اطلاعات دادند. هسته اصلى دانشگاه را مركز تحصيل علوم دينى تشكيل داده ‏كه پنجاه سال پيش تأسيس شده و رفته‌‏رفته رشته‌هاى علوم‏ طب، فنى و علوم انسانى و بخش خاص براى حج تأسيس شده است. امروز 22 هزار دانشجو دارد كه هفت هزار آن در طایف‌اند و حدود يك‏‌چهارم آن دختراند كه اكثريت آنها در طایف‌اند و دانشگاه آنها جداست. شش ميليون مترمربع زمين دارد كه به تدريج بخش‌هاى مختلف آن ساخته مى‌شود.

از نمايشگاه آن بازديد كردم؛ قابل‏ توجه نبود. از بخش مركز تحقيقات حج هم بازديد كردم. دربارة حمل و نقل و اسكان و قربانى و مشكل و رمي جمره و آب چاه زمزم و… تحقيق كرده و به دولت براى رفع مشكل و حُسن اداره حج، كمك مى‌كنند. در مورد چاه زمزم، با ارایه ماكتى‏ گفتند، 32 متر عمق دارد، 14 متر اول‏ كه آب ندارد، با مصالح ساختمانى، بدنه‏سازى شده و 17 متر آخر، زه دارد و نزديك به 20 نقطه آبده است و با اينكه برداشت آب در سال‏‌هاى اخير زياد شده، كمبود آب براى مصارف منظور ندارد. گفت، فاضلاب شهر مكه را به‌‏گونه‌اي اداره و هدايت كرده‌اندكه به آب ‏چاه نشت نكرده و آب‏ كاملاً سالم است.

در مقابل سئوال از مقدار آبى كه سالیانه برداشت مى‌شود، یا مقدار قدرت آبدهى چاه، نتوانست جواب بگويد كه شرمنده شد؛ زيرا در چنين مركزى، نبايد جواب اين سئوال‌هاي ساده وجود نداشته باشد. اصولاً مسئولان عربستاني، در خيلي از موارد، آمادگي جواب به سئوالات من را كه زياد است، ندارند و غافگير مى‌شوند؛ ولى ‏گهگاه بعداً جواب سئوالات را مى‌فرستند يا مى‌آورند. هدايایى دادند؛ از قبيل عكس‌هاى تاريخى مكه و مدينه و قرآن و قرآنى هم به عفت هديه دادند. در دفتر يادبودشان جملاتى نوشتم. سه نفر هم فارسى درس مى‌خواندند و بعضى‌ها هم موقع صحبت، جملاتي به زبان فارسى ادا مى‌كردند.

از آنجا به كارگاه توليد پرده خانه كعبه رفتيم. امام حرم و مسئولان استقبال كردند. در جلسه توجيهى، سئوالات زيادى كردم؛ [امام حرم]، عالمي متواضع است و از سوى آقاى ملك فهد منصوب شده. در مدارس دينى درس خوانده. گفت، مسجدالحرام، شش امام ‏جماعت داردكه ايشان يكى از آنهاست. ریيس ‏حرمين شريفين و امام جمعه هم هست. معمولاً نماز عشا را مى‌خواند.

از علت كرسی شدن كف خانه ‏كعبه كه حدود دو متر بالاتر از سطح زمين است، پرسيدم. گفت، در زمان ابراهيم نبوده. قريش، قبل از اسلام در تجديد بنا، براى حفاظت از سيل و جلوگيرى از رفتن افراد زياد به درون كعبه، چنين كرده است. عبدالله ابن زبیر، در زمان حكومتش آن را به حال اولى در آورده، ولى حجّاج بن يوسف، آن را به صورت وضع زمان قريش برگردانده است. در زمان حکومت عباسى‌، شورایى از علما، مسأله را بررسى كرده‌ و صلاح نديده‌اند كه به وضع ‏آن دست بزنند و تغييرى ايجاد بكنند، براى اينكه تغيير و تعويض در بناى‏ كعبه معمول نشود.

مراحل ساخت پرده را ديديم. مواد آن عمدتاً از خارج وارد مى‌شود؛ نخ‌هاى ابريشم و پنبه‌اى. به رشته‌هاى نقره، آ‌ب طلا داده مى‌شود وكيفيت و رنگ و خواص آن هم در آزمايشگاه بررسى مى‌شود. رنگ‌‏آميزي مناسب مى‌شوند. سپس با فيلم و زينگ مخصوص، خطوط موردنظر را روى پارچه‌ها كه همان‏جا بافته مى‌شود، چاپ مى‌‏کنند. سپس روى خطوط با سوزن‏كارى، خطوط زرين نوشته مى‌شود. براى داخل كعبه و ضريح پيغمبر هم همان‏جا پوشش مى‌سازند.

اين پوشش‌ها، هر سال عوض مى‌شوند. آنها را قطعه‌‏قطعه مى‌كنند و به صورت هداياى مقدس و دوست‏‌داشتنى به میهمانان هديه مى‌دهند. خود چندين قطعه از آنها را در مناسبت‌هاى مختلف دريافت‏ كرده‌ام و امروز قطعه‌اى بزرگ هديه دادند و به همه همراهان. از دو نفر از كارگران سوزن‏دوز سئوالاتي‏ كردم. حدود چهارهزار و 500 ريال سعودى معادل1200 دلار و يا 700 هزار تومان به پول ايران، حقوق ماهیانه دارند.

به اقامتگاه برگشتيم. تا عصر خاطرات را نوشتم و اخبار را خواندم. معلوم شد، جريان صحبت‌هاى امام جمعه مسجدالنبى را روزنامه‌هاى ايران نوشته‌اند. گفتم، مسایل بعدى را هم بنويسند كه عذرخواهى و محكوم كردن مقامات سعودى است.

عصر با جمعى از همراهان منجمله فاطى، جمعى از خانم‌ها، مهدى، ياسر، كرباسچى، حسين مرعشى و سفير، براى ديدن غار حرا در قله ‏كوه جبل‌النور رفتيم. وزير همراه و سرهنگ ابراهيم، به خاطر سختى مسيركوه نيامدند و پایين كوه ماندند. رفتن به قله آسان نيست؛ بجاست كه تله كابين درست كنند. در مسير، چند واحدكاسبى براى فروش مشروبات سرد، آب و چاى هست كه عمدتاً از مردم كشمير است؛ معمولاً عربى و فارسى هم بلد نبودند. يك شتر  نزديك قله كوه برده‌اند؛ نمى‌دانم چرا و چگونه؟ احتمال داده شد‏ كه بچه ‏شتر برده‌اند و در آنجا بزرگ شده است. بچه‌اى كه آن را اداره مى‌كرد،گفت به ‏تدريج آورده است. بدون نياز، آب و چایی گرفتيم ‏كه كمكي به آنها بشود.

در آخرين مرحله، نزديك غار، بايد از شيار تنگى عبور كرد كه يك انسان متوسط، به ‏زحمت مى‌تواند عبوركند. سنگ‌هاى عظيم سر به‏ هم نهاده و خود غار هم چنين وضعى دارد. جاى نماز دو سه نفر را فقط دارد. مُشرف بركل شهر مكه است. عكس و فيلم يادگارى برداشتيم. بعضى از همراهان مى‌گفتند، در سفرهاى ديگر كه آمده‌اند، از چنين شيارى عبور نكرده‌اند و معلوم نشد چگونه رسيده‌اند؟ ولى ياسر گفت، در سال 1369 كه آمده، از همين شيار رفته است. قهوه‏‎‌چى‌ها گفتند، روزانه حدود 400  نفر به غار حرا مى‌آيند و در زمان حج و عمره بيشتر مى‌شوند.

در مسير معلوم شد كه حسين مرعشى، براى استفاده ثواب زيارت‌ شاذروان كعبه به كمك آقاى كرباسچى، شهردار تهران به پشت حرم كعبه رفته و با فشار و سنگينى پرده، تحت فشار قرار گرفته و به مشكل برخورده كه باعث شوخى ماندنى و استهزاء او شده. مقدارى هم سر به سر ايشان گذاشتيم. او هم با مطرح ‏كردن حال آقاى ‏كرباسچی‏ كه نگران وضع دادگاه در تهران است، مقابله به مثل ‏كرد.

هنگام مراجعت در پاى ‏كوه، شهردار مكه خوشامد گفت و هدايایى ‏كه شامل كتاب‌ها و تصويرهایى از مكه است، تقديم كردند. از قدرت راه‏پيمایى اظهارتعجب داشتند. به اقامتگاه برگشتيم. خبر دادندكه امير مكه و جده، در سفر خارج است و معاون ايشان، آقاى سعود عبدالحسن، ميزبان ماست. به فكرم آمدكه من در ضيافت شركت نكنم و هيأت همراه بروند، اما سفير و آقای [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نفت] و… گفتند، معاون امير، شخص پُرنفوذى است و به خصوص در امر حج، بهتر است او را نرنجانيم؛ پذيرفتم.

براى مراسم ضيافت كه در جده بود، ساعت هشت ‏شب حركت كرديم. ساعت نُه رسيديم. محل ضيافت، سالن مجللى از بخش ‏خصوصى است. تعدادي از شخصيت‌هاى سياسى و اقتصادى از دولت و سازمان كنفرانس ‏اسلامى و بخش ‏خصوصي و اُمرا و نظامى‌ها جمع بودند. مراسم معارفه طولانى شد. سر ميز شام از اميرسعود سئوالات زيادى‏ كردم كه معمولاً جواب حاضر نداشت؛ بعضى‌ها بی‌جواب ماند و بعضى‌ها را با پرسيدن از ديگران جواب داد.

مشكل مهم جده و بسيارى ديگر از نقاط عربستان، كمبود آب است. در جده، روزانه 400 هزار مترمكعب آب دريا را شيرين مى‌كنند كه هزينه هر مترمكعب، بدون سوخت، چهار ريال مى‌شود و براى مصارف، با آب چاه‌ مخلوط مى‌كنند. گفت، براى حمايت از شغل‏ سعودي‌ها، شروع‏ كرده‌اند به اخراج مهاجرانى‏ كه بدون اجازه رسمى به جده آمده‌اند. براى سفر به ايران اظهار تمايل كرد؛ مثل بسيارى ديگر از شاهزاده‌ها، آرزوى شكار و گردش در ايران را دارند و از تحسين روابط تيره خوشحال‌اند و به همين دليل، سفر ما را خيلى خوب ارزيابى مى‌كنند. به نظر مى‌رسد، زمينه مناسبى براى روابط داشتيم.

به مكه برگشتيم. ساعت ده شب رسيديم. به زيارت حرم رفتيم. همراهى مأموران نظامى، نمى‌گذارد زيارت گوارا باشد. تا ساعت دوازده شب، گزارش‌ها را خواندم و خوابيدم.

منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1376

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا