شکل جدیدی از بنگاهداری بانک
امیرحسین ناظری کنزق، انصاف نیوز: با وجود تمام قوانین و سیاستهایی که بانکها را از بنگاهداری نفی میکند، یک کارشناس مسائل بانکی معتقد است: سود بسیار پایین صنعت نسبت به تجارت و فعالیتهای دلالی باعث تداوم بنگاهداری بانکها میشود.
بالاترین مقامات سیاسی و اقتصادی کشور نظرات مساعدی در مورد بنگاه داری بانکها ندارند. از شخص رهبری تا وزرای اقتصاد، رئیس بانک مرکزی و اقتصاددانها همهنظرات منفی نسبت به بنگاهداری بانکها حداقل به شکل کنونی دارند.
حدود دوسال و نیم قبل بود که رهبری با عبارات تندی مانند «غلط میکنند» در مورد بنگاهداری بانکها صحبت کردند. بعد از آن سخنرانی تقریبا تمام مسئولین کشور در مذمت این موضوع صحبت کردهاند از جمله رئیس بانک مرکزی که به گزارش باشکاه خبرنگاران جوان بعد از آن سخنرانی گفت: بیش از ۸۰ درصد بازارهای مالی کشور در کنترل بانکها و بازار پول است و بانکها متهم ردیف اول التهاباتی همچون بحران ارزی اخیر هستند.
اما در کمال ناباوری بانکها در این سالها بیشتر به سراغ بنگاهداری رفتهاند. این را میتوان از آمار جدید بانک مرکزی متوجه شد. روز چهارشنبه 15 بهمن بود که خبرگزاری مهر در گزارشی به افزایش تصاعدی بدهی بانکها به بانک مرکزی خبر داد. از طرفی عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی روز 12 بهمن در برنامهی تلویزیونی گفتوگوی ویژهی خبری اعلام کرده بود «در حال حاضر بانکها برای کمک به بورس، در حال خرید برخی از شرکتها هستند؛ بنابراین فعلاً عرضهی اموال مازاد بانکها متوقف شده تا تأثیر منفی در بورس به جای نگذارد.»
تمام اینها نشان از نوع جدید بنگاهداری بانکها است. بانکهایی که باید در سالهای گذشته با سیاستهای درست کمکم بنگاهداری را کنار میگذاشتند، امروز با حجم پول و قدرت بیشتری به این سمت میروند.
«حسن گلمرادی»، عضو هیئت علمی موسسه عالی آموزش بانکداری ایران، یکی از کاشناسانی است که در مورد بنگاهداری بانکها نظراتی دارد. او در گفتوگو با انصاف نیوز به8 این مساله پرداخته است.
انصاف نیوز: به نظر شما دلیل اصلی اینکه بانکها به دنبال بنگاهداری میروند چیست؟ چرا با وجود قانونگذاری این مشکل حل نمیشود و بانکها همچنان بنگاهداری میکنند؟
حسن گلمرادی: بانکها به دلایل متعددی به بنگاهداری اقدام کردهاند. یکی از دلایل آن است که آنها نظیر هر بنگاه اقتصادی دیگر به دنبال کسب سود و تامین منافع ذینفعان خود هستند و باتوجه به وظیفه ذاتی خود که تامین مالی است، بعضاً به دنبال تاسیس شرکتهایی برای انجام سرمایهگذاری بلندمدت هستند. البته قوانین و مقررات گرچه اجازه این کار را داده است اما محدودیتهایی هم برای گسترش اینگونه فعالیتها در نظر گرفته است. بهعنوان نمونه قانون پولی و بانکی کشور مصوب سال 1351 خرید سهام و مشارکت در سرمایه یک یا چند شرکت و یا خرید اوراق بهادار داخلی یا خارجی، به میزانی که بانک مرکزی تعیین میکند مجاز میداند.
بانکها با چه انگیزهای وارد حوزهی بنگاهداری میشوند؟
دلیل فعالیت بنگاهداری بانکها تملک برخی واحدهای تولیدی بعضاً ناکارآمد به خاطر دیون آنهاست؛ که علیرغم میل بانکها ناچارا بعد از طی مراحل طولانی حقوقی به تصاحب بانکها در میآیند.
دلیل دیگر بنگاهداری بانکها، افزایش مطالبات غیر جاری بانکهاست که بعضاً تا 15 درصد کل تسهیلات اعطایی میرسد. وجود حجم زیاد مطالبات غیر جاری این انگیزه را در بانکها ایجاد میکند که تصور کنند سرمایهگذاری مستقیم؛ بهتر از دادن تسهیلات است که وصول نشود. بانکها خیلی به اعطای تسهیلات کلان به اشخاص با وثایق ضعیف و بدون رتبه اعتباری مناسب تمایلی ندارند، بنابراین با این اوصاف بانکها ممکن است تمایل داشته باشند که مستقیما سرمایهگذاری کنند.
دلیل بعدی آن است که مدیران بانکها تمایل دارند حوزه کاری و مدیریتی خود را گسترش دهند. پس تمایل به بنگاهداری پیدا میکنند و حاضر نیستند بنگاهداری را رها کنند. ممکن است با واگذاریها قدرت آنها کمتر شود پس در مقابل کم شدن اختیارات خود ممکن است مقاومت نشان دهند. البته خیلی از مواقع ممکن است با واگذاری مشکلات بنگاه بیشتر شود بنابراین بانکها ممکن است تمایل داشته باشند مستقیما سرمایهگذاری کنند.
دلیل دیگر بنگاهداری بانکها، به افزایش میزان بدهی دولت به بانکها برمیگردد که دولتها در برخی موارد برای کاهش بدهی خود به بانکها، سهام شرکتها یا مالکیت برخی از واحدهای اقتصادی را بهعنوان رد دیون به بانکها واگذار میکنند.
دلیل مهم دیگر بنگاهداری بانکها آن است که این فعالیتها بهخصوص در شرایطی که تورم بالاست، سودده بوده، با بنگاهداری وضعیت ترازنامهای آنها بهتر میشود، زیرا در شرایط تورمی، ارزش بدهیهای آنها یعنی سپردهها با تورم بالا رو به کاهش خواهد بود و در عوض با تورم بالا ارزش فعالیتهای بنگاهداری که بعضاً دارای زمین، مستغلات و ساختمان است، بالا خواهد رفت.
درهرحال بنگاهداری بانکها به میزان فراتر از تواناییهایی بانک و مقررات دستگاه ناظر که بعضاً درصدی از سرمایه پایه است، باعث کاهش کفایت سرمایه و افزایش ریسک اعتباری و نقدینگی بانکها میشود. درصورتیکه بنگاههای تحت تملک زیانده باشند و دارای سوءمدیریت هم باشند میتواند سبب ورشکستگی و بحران بانک شود، لذا به دلیل این نگرانیها، دستگاه ناظر بانکها یعنی بانک مرکزی حسب وظیفه بانکها را از بنگاهداری غیرمجاز ممنوع میکند.
راهحل مشکل بنگاهداری بانکها چیست؟
راهحل مشکل بنگاهداری بانکها اجرای ضوابط دستگاه ناظر و واگذاری و عرضه تمامی داراییهای مازاد و بالای حد مشخص شده توسط بانک مرکزی در بازار طی یک پروسه زمانی برنامهریزیشده است. البته این مسیر همیشه هموار نیست و با مشکلاتی مواجهه است از جمله این مشکلات آن است که به دلایل مختلف قیمت برخی از داراییهای بانکها واقعی نیست. همچنین برخی از دارایی بانکها اصطلاحاً منجمد بوده و از درجه نقدینگی بسیار پایینی برخوردار است. نکته بعدی آن است که در نبود دستورالعملها و آیین نامههای شفاف و عملیاتی، کارکنان تصمیمساز و تصمیمگیر بانکها ممکن است به دلیل ترس از اتهامات آتی تمایلی به انجام واگذاری نداشته باشند. نکته بعدی آن است که واگذاری این داراییها با شرایط قسطی و وثایق نهچندان قوی ممکن است باعث شود که بانکها چندین سال با مشکل وصول اقساط و یا خطر بازپسگیری دارایی مواجه شوند. در مجموع برای برونرفت بانکها از مشکل بنگاهداری لازم است با اصلاح ساختار ترازنامهای بانکها اولا موضوع کفایت سرمایه باتوجهبه ضوابط بال 2 و 3 که موردتوجه بانک مرکزی نیز هست پیگیری شود و داراییهای غیرفعال و راکد و منجمد از طریق مکانیزمهای شفاف نظیر بورس فعال و واگذار شوند. اقدام ضروری دیگر استقرار حاکمیت شرکتی و شفافسازی تصمیمگیریها است. با این مجموعه اقدامات، بانکها از مدیریت انواع داراییهای مازاد خود آزاد میشوند و میتوانند با دغدغه کمتری بر وظیفه اصلی خویش که واسطهگری وجوه است تمرکز نمایند.
در مسالهی بنگاهداری تفاوتی بین بانکهای خصوصی و دولتی هست؟ چه تفاوتی و چرا؟
در موضوع بنگاهداری بین بانکهای خصوصی و دولتی تفاوت وجود دارد زیرا بانکهای خصوصی بدون پیگیری سود و سودآوری نمیتوانند به حیات خویش ادامه دهند درحالیکه بانکهای دولتی به دلیل ماهیت دولتی بودن و مدیریت دولتی علاوه بر سودآوری پیگیری دستورات و سیاستهای مدنظر دولتها نیز میباشند و این موضوع کار بنگاهداری و خروج از بنگاهداری را سختتر خواهد کرد. بهعنوان یک مثال ملموس تخلف در موضوع واگذاری در بانکهای خصوصی با تخلف در واگذاری در بانکهای دولتی یکسان نیست. برای ارائه یک نمونه عینی فرضاً تخلف در امر واگذاری در بانکهای خصوصی خیانتدرامانت به شمار میرود درحالیکه در بانکهای دولتی اختلاس است که احکام دومی شدیدتر از اولی است.
برخی میگویند بانکها پول خود را به صنعت وارد نمیکنند و به خرید اموال سرمایهای مانند زمین و ساختمان علاقه دارند. بعضی از کارشناسان دلیل این اتفاق را مشکل در صنعت کشور میدادند که ریسک سرمایهگذاری در آن بسیار زیاد است. نظر شما چیست؟
به نظر میرسد که فقط ریسک سرمایهگذاری نیست که باعث این کار میشود زیرا اگر ریسک همراه با عایدی بالاتر باشد میتواند ریسک را پوشش دهد. دلیل اینکه بانکها وارد صنعت نمیشوند آن است که نرخ سود بخشهای تولیدی و صنعتی در مقایسه با بخش تجاری و سفتهبازانه بسیار پایین است و بخشهای تولیدی عملا قدرت رقابت با نرخهای بخشهای غیرتولیدی را ندارند. بهعبارتدیگر پول مسیر خویش را به سمت عایدی بالاتر کج خواهد کرد. عدم هماهنگی و تقارن بین نرخهای بازده بخشهای مختلف تولیدی و غیرتولیدی و خدماتی باعث شده است که سرمایهگذاری در صنعت دارای ریسک بالا و عایدی کم باشد که باعث میشود سرمایهگذار تمایل چندانی به ورود به آن نداشته باشد و یا اگر ورود کند، نگاه بلندمدتی ندارد.
برخی دیگر میگویند اموال سرمایهای (مانند ملک) به این دلیل برای بانکها محبوب است که آنها میتوانند با چند خریدوفروش صوری ارزش این اموال را چندین برابر کنند و ترازهایشان را جابهجا کنند و در واقع روی کاغذ از ورشکستگی آنها جلوگیری کند. تحلیل شما چیست؟
نه صرفاً. این موضوع یعنی عملیات صوری چندان دقیق نیست گرچه بدون نظارت امکان این کار وجود دارد. ولی این بخش صحبت که با افزایش قیمت ملک ترازنامه آن نوع بانکهایی که به سمت سرمایهگذاری در املاک و مستغلات رفتهاند بهتر میشود و ممکن است زیان آنها پوشش داده شود و حتی سودآور شوند به نظر در شرایط تورمی بالا صحیح است.
برخی دیگر دلیل را زیاد بودن هزینهها مانند زیاد بودن نیرو تلقی میکنند. به نظر شما این گزاره چه میزان صحیح است؟
هزینههای پرسنلی یکی از اقلام مهم هزینههای بانکهاست ولی تنها اقلام هزینهای مهم نیست. هزینه مهم دیگر بانکها بعضاً هزینههای سود پرداختی به سپردههاست که در مقابل آن داراییهای واقعی ممکن است وجود نداشته باشد. بهعبارتدیگر برخی از داراییهای بانکها ممکن است قدرت نقدشوندگی کمی داشته باشند و باعث انجماد داراییهای بانکها شود. در شرایط فعلی این موضوع یکی از مشکلات بانکهاست که باعث میشود که منابع کافی برای پرداخت تسهیلات و سرمایه در گردش توسط بانکها کاهش یابد.
بانکها در خارج از ایران نقش بسیار پررنگتری در تجارت دارند. برای نمونه در خریدوفروش قسطی و… بانکها عملاً واسطهی صنعت گر و خریدار هستند. چرا در ایران بانکها به جای رفتن به سمت این خدمات به سمت حوزههای مرتبط میروند؟
در شرایط فعلی فروش اقساطی یکی از مهمترین فعالیتهای بانکهای داخلی نیز هست. بههرحال یکی از مشکلات نظام بانکی کشور فقدان ابزارها و محصولات متنوع موردنیاز است و در مقایسه با خارج کشور سیستم بانکی ما نیازمند ابزارهای جدید و متنوع برای پاسخگویی به همه نیازهای مردم است.
انتهای پیام