آسیب شناسی عملکرد روحانیت در تداوم انقلاب اسلامی
حجت الاسلام جهانگیری در ابتدای بیانات خود تأکید کردند آسیبشناسی روحانیت در مسیر انقلاب، نه برای تنقیص حوزۀ دیروز بلکه برای شناخت راه فردا است. وی با سازنده خواندن نقد درونگفتمانی افزود اگر ما خودمان را نقد نکنیم دیگران با روش خودشان نقد خواهند کرد.
به گزارش دریافتی انصاف نیوز دکتر جهانگیری گفتند: رابطۀ روحانیت با انقلاب درهم گره خورده است و حوزه نمیتواند از وظایف خود شانه خالی کند چراکه به اسم او نوشته شده است؛ انقلاب نیز نمیتواند بدون روحانیت طی طریق کند.
آقای جهانگیری ادامه دادند انقلاب با دارای مفاهیمی است که هرچه روحانیت از این مفاهیم دور شود به همان اندازه از انقلاب جدا خواهد شد. وی با بیان اینکه یکی از مفاهیم انقلاب، مفهوم کوخنشینی است گفت: اگر روحانیت از این مهم، فاصله بگیرد به همان اندازه از انقلاب فاصله گرفته است.
ایشان یکی دیگر از مفاهیم انقلاب را فرامرزی بودن آن دانست و تأکید کرد هرچه روحانیت دغدغههای منطقهای و بومی داشته باشد یعنی از ابعاد اصلی انقلاب عقب افتاده است. این استاد حوزه و دانشگاه افزودند برخی حوزه انقلابی و صدور انقلاب را تنها به معنای کارهای سیاسی یا پارتیزانی در سایر کشورها میدانند در حالی که نگاه فرامنطقهای که حوزه باید داشته باشد به معنای داشتن ادبیات گفتمانی با دیگران است و اساساً یکی از دلایلی که انقلاب نتوانست بسط گفتمانی داشته باشد نبود ادبیات گفتمانی آن بود. به خاطر همین ضعف است که برخی از ترجمههای متون دینی تأثیر عکس بر مخاطب گذاشته است.
وی در پایان سخنان خود، بزرگترین انقلاب را انقلاب در فقه دانست؛ فقهی که پویا و جوابگوی مسائل در عرصههای مختلف باشد و این مهم بر عهدۀ روحانیت است.
سخنران دوم این جلسه آقای سهیل اسعد، ابعاد انقلاب را در ایدئولوژی، بدنه اجتماعی انقلاب و رهبری آن دانست و گفت مهمترین بُعد ارتباط بین این سه محور، ارتباط روحانیت و متفکرین با مردم است چراکه مهمترین عنصر تحقق و تداوم انقلاب مردم است.
وی افزود که روحانیت پل ارتباطی ایدئولوژی با مردم است؛ اگر توانست نقش خود را خوب ایفا کند انقلاب نیز تداوم پیدا خواهد کرد اما اگر نتوانست شکست خواهد خورد.
این مبلغ بین الملل با اشاره به ضعف ارتباطی روحانیت با مردم اشاره کرده و گفت: ارتباط روحانیت با مردم نباید علمی باشد بلکه باید ارتباط پدری و اجتماعی باشد این در حالی است که آنچه امروز میبینیم این است که روحانیت، ارتباط علمی و کلاسمحور با مردم دارد نه ارتباط مردممحور و اجتماعی.
ایشان صحبتهای خود را با بیانات رهبری دربارۀ ضرورت تحوّل در حوزه پایان داد.
دیگر سخنران این مراسم حجت الاسلام محمد تقی اکبرنژاد گفتند: اگر بپذیریم که انقلاب با شعار دین و عینیت دادن به احکام و آرمانهای دین شکل گرفته است و نهاد روحانیت نیز تنها متولی آن است، طبیعی است که این نهاد مورد مطالبه واقع شود پس یک رابطه عمیقی بین حوزه و انقلاب وجود دارد.
وی دربارۀ عملکرد روحانیت بعد از انقلاب گفتند: اینکه عملکرد روحانیت در این چهل و دو سال مقبول نبوده است، با مراجعه به قضاوت میدانی عموم مردم مشخص میشود. وی عملکرد روحانیت را مانند کارکرد رییس جمهور دانست که ثمره داشتنش باید صورت عینی داشته و مردم آن را ببینند. ایشان افزودند امروز مردم راضی که نیستند شاکی هم هستند و بلکه بالاتر از حوزه و روحانیت عصبی هم هستند.
آقای اکبرنژاد در مورد اینکه حوزه چه باید میکرد ادامه دادند اولاً باید از نگاه تئوریپردازی ریلگذاری میکرد. وقتی انقلاب را با اسلام مطرح کردیم یعنی بنا نیست قطار کشور روی ائدولوژیهای شرقی و غربی نخواهد بود. از این رو اگر از پیش تئوریپردازی نشده باشد به رکود و ناهنجاری خواهد رسید.
تولیت مؤسسۀ فقاهت و تمدن اسلامی تأکید کردند امروز نباید آرمانهای اول انقلاب را شعار داد بلکه باید گزارش عملکرد بدهیم.
ایشان ادامه دادند روحانیت و حوزه یا باید تصمیم بگیرد قدر و اندازۀ خود را توسعه دهد یا سطح انتظارات مردم را از خود کمتر کند. یعنی یا باید اشتباهات و نواقص خود را بپذیرد و تن به تحوّل دهد چراکه اگر حوزه برنامهای برای شتاب حرکت خود نداشته باشد محکوم به فنا است.
حجت الاسلام و المسلمین اکبرنژاد گفتند: تاسیس دفتر فقه معاصر بعد از چهل و دو سال خوشحالی ندارد مخصوصا با افرادی که تفکرات تحولی هم ندارند. درحالی که مردم باید امروز ثمرات تحول را میدیدند نه اینکه بعد از چهار دهه هنوز بر سر اینکه فقط نظام دارد یا خیر بحث کنیم. بعد از چهل سال هنوز امر مرجعیت ساز و کاری نداشته و بدون حساب و کتاب است. یا اینکه هنوز در نظام آموزشی تحول را نمی پذیرد. ثمره این همه درس و تدریس و کارهای علمی در قانونگذاری کجاست؟ حوزهای که هنوز موقوفات خود را نتوانسته مدیریت کند.
وی تأکید داشتند به هر دلیلی اگر حوزه نتوانست خود را با توجه به نیازهای جامعه متحوّل کند، دستکم از شعارهای خود کوتاه بیاید و سطح انتظارات مردم را خود بالا نبرد. اگر یکی از این دو کار اتفاق نیفتد هم حوزه به بنبست خواهد رسید و هم به بدنامی دین و فرار از دین خواهد انجامید.