خرید تور تابستان

هوش مصنوعی و فرآیندهای کیفری

مائده دقیقی، کارشناس حقوق بین‌الملل در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «هوش مصنوعی و فرآیندهای کیفری» نوشت:

آیا رسیدگی های حساسی چون رسیدگی های کیفری را می‌توان به هوش مصنوعی واگذار کرد؟ این ابتدایی ترین سوالی است که در عصر دیجیتال ذهن دانشمندان و صاحب نظران علوم کامپیوتر و حقوق را بخود درگیر کرده است. اما آنچه در عمل بیشتر جلوه گر است، این موضوع است که نه مهندسان و نه عالمان حقوق به تنهایی توانایی اظهار نظر در این باب را نخواهند داشت چراکه ظرافت ها و نکات بسیاری را بایستی در نظر داشت تا بکار گیری این ابزار خود عاملی برای نقض حقوق نباشند. ابتدایی ترین حقوقی که هم در دنیای واقعی متصور است و هم در دنیای مجازی. یک تعبیر ساده از هوش مصنوعی میتواند این باشد که هوش مصنوعی در واقع یک گرایش از علوم کامپیوتر امروزی است که یکی از محصولات کاربردی آن ابزار های الکترونیکی هستند که قابلیت و توانایی دریافت اطلاعات، پردازش و نشان دادن واکنش را دارند. آنچه در نگاه گذرا به این تعبیر ساده به ذهن آدمی متبادر میشود این است که عملکرد آنها بسیار شبیه به عملکرد یک انسان است هرچند که ممکن است ابتدا به ساکن همچون ساختار و عملکرد ذهن انسان پیچیده و با دقت عمل نکند و در طول سیر تکامل خود به مرور ایرادات آن طی آزمون و خطا اصلاح شود.

اما تا چه میزان میتوان در بکار گیری این ابزار فناورانه پیش رفت؟ آیا می‌توان بی محابا حتی در امور حساسی همچون یک رسیدگی کیفری چه در سطح ملی و چه بین المللی این ابزار را بکار برد؟ باید توجه داشت که اولین موضوعی که در این زمینه نمیتوان آن را نادیده گرفت، حقوق بشر است.

در یک رسیدگی کیفری چند مرحله عمده وجود دارد که هر یک چندین روال جزیی تر را در دل خود جای داده اند. برای پرهیز از کلی گویی و از سوی دیگر برای سخن گفتن در مورد جذاب ترین بخش آن میتوان به بحث کشف جرائم که آغازی ترین بحث در یک رسیدگی است توجه کنید. در بکارگیری محصولات هوش مصنوعی تا جایی میتوان پیش رفت که حقوق بشر نقض نگردد. باید برای رسیدن به این هدف مهندسان خالق این ابزار بایستی تسلطی نسبی به علم حقوق داشته باشند تا در طراحی الگوریتم های بکار گرفته شده در محصولات تمامی ظرافت های علمی حقوقی عملاً بکار گرفته شود. در بحث کشف جرائم کاربرد این ابزار ها نمود بیشتری پیدا میکند. بطور مثال در فرآیند مانیتورینگ، گزارش گیری از هوش مصنوعی پشت سیستم های مانیتورینگ و از همه این موارد مهم تر اینکه هوش مصنوعی را جایگزین کدام نیرو های انسانی میتوان کرد به نحوی که به حمایت از قانون و اجرای آن کمک شود و نه اینکه دلیلی جدید برای نقض قوانین باشد. آنچه استفاده این محصولات را جذاب کرده است کاهش چشمگیر هزینه ها در طول زمان است.

از نتایج بدیهی که حتی بدون عملیاتی کردن آن میتوان به قطعیت از آن سخن گفت می توان به کاهش هزینه، افزایش بازدهی، کاهش خطا، امکان بازبینی جزییات رخ داده، امکان ارتقا، کاهش نیاز به آموزش نیرو، کاهش فساد در سیستم های رسیدگی، کاهش زمان های انتظار برای رسیدگی، دسترسی به اطلاعات قابل اتکا، کاهش نرخ جرائم و بسیاری از موارد دیگر میتوان اشاره کرد که همگی درصورتی محقق می‌شوند که طراحی ها به درستی انجام شوند و در این راستا تجربه نیروهای درگیر با موضوع مورد بحث میتواند محققان این رشته را بسیار سریعتر به مقصود برساند. نمونه ایی به روز و ملموس از آن در سطح جهان وجود دارد که در کشف جرائم و تحقیقات از این ابزار ها بهره می برد و آن سازمان بین‌المللی پلیس جنایی است که با نام اینترپل از آن یاد میکنیم و به نوعی میتوان ادعا داشت که پیشرو در این زمینه است. در رابطه با تصمیم گیری هایی که توسط این محصولات علم مهندسی انجام میپذیرد بسیار باید دقت عمل بیشتری داشت و محل مناقشه بین علمای حقوق است.

نکته مهم این است که در بحث شبکه های عصبی که علم پایه ایی هوش مصنوعی است باید به این نکته توجه داشت که عملکرد آن بر مبنای مثال های تعریف شده درالگوریتم های سیستم است. لذا در استعمال این فنآوری ها در موارد حساسی چون یک رسیدگی کیفری که ممکن است یک خطا منجر به از دست رفتن جان یا زندگی یک فرد گردد به همین جهت نمیتوان بی پشتوانه علمی و تحقیقاتی کامل بی محابا این ابزار را بکار برد هرچند که در انجام امور ساده جایگزین مناسبی برای فرآیند های معمولی هستند که نیروی انسانی انجام می دهد. پس به نظر ساده نیست تا در محافل قضایی همچون دادسرا ها و دیوان ها که شفافیت استدلال ها مبنایی ترین اصل است بکار گرفته شوند لذا به نظر منطقی است که برای حمایت از تامین عدالت کیفری و همچنین اصول اخلاقی تعریف و شناخته شده در محیط های قضایی از سرعت بکار گیری ها کاسته و بر سرعت مطالعات در این زمینه و یافتن راهکار هایی بین رشته ایی بیافزاییم تا هر روز بیش از پیش شاهد آثار مثبت این دستاورد ها باشیم.

در راستای طراحی الگوریتم چنین سیستم هایی علم جامعه شناسی و جرم شناسی بسیار حائز اهمیت هستند زیرا در تشخیص های نزدیکتر به واقعیت بسیار کارا عمل میکنند و از آنجایی که مبنای اصلی تصمیم گیری و واکنش نشان دادن این ابزار ها مثال هایی است که برای آن تعریف شده است به خدمت گرفتن این علوم بسیار ضروری است.

یکی از کاربردی ترین جلوه های جایگزینی نیروی انسانی با فناوری های محصول هوش مصنوعی در رابطه با پیشگیری جرایم و کشف جرم است. زیرا هم کمتر جرمی به وقوع خواهد پیوست که دور از چشم این ابزار باشد و هم امر نظارت 24 ساعته و 7 روز هفته خود عاملی برای کاهش نرخ وقوع جرایم میتواند باشد. مثال روشن برای این مدعا بکار گیری دوربین های مدار بسته بکار گرفته در سطح شهر است. در قدم اول نیازی به افزایش تعداد دوربین ها نیست و میتوان از بستر فراهم فعلی استفاده کرد. به نحوی که بدون نیاز به دخالت نیروی انسانی دوربین ها از طریق هوش مصنوعی که میتواند کنترل آن را در دست داشته باشد توانایی خواهند داشت اطلاعات لازم را به نزدیکترین پلیس مستقر در محل ارسال نماید.

با این تفاسیر همچنان به نظر می رسد که مزایای این ابزار در پیشگیری و کشف جرم بیش از معایب آن است و زیر ساخت های فعلی برای گسترش آن در مرحله اول کفایت میکند و تنها باید از ظرفیت های موجود در راستای جلوگیری و کاهش میزان تضییع حق، احقاق حقوق و تامین عدالت بهره مند شد. به نظر میرسد این مطالعات تنها محدود به علم مهندسی و حقوق نخواهد بود بلکه علومی چوم شبکه های عصبی، جرم شناسی، جامعه شناسی و حتی گرایش های دیگری از مهندسی همچون سخت افزار و الکترونیک و غیره در این مورد بایستی بکار گرفته شوند تا به نتایج قطعی تر و قابل اتکا تری دست یابیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا