تبعيض در لزوم مرزبندی!
جلال چنور، وكيل دادگستری و تحليلگر سياسی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «تبعیض در لزوم مرزبندی!» نوشت:
بارها و بارها در واكنش به اتفاقاتي كه در صحنه سياسي كشور رخ داده و گاه شعارهايي خارج از چارچوب نظام و حاكميت مطرح شده هميشه داعيه طيفي از حاكميت بر اين بوده كه طيف مقابل ملزم به مرز بندي و اعلام موضع در مورد شعار مطروحه باشد ولو اينكه اساساً ارتباطي بين آن طيف و شعارهاي ساختارشكن نبوده باشد.
مثلاً در قضاياي اعتراضات ٨٨ كه عده قليلي شعار ” نه غزه نه لبنان ” را سر دادند بدون اينكه سردمداران اعتراض تأييدي در خصوص اين شعار داشته باشند از طرف اركان نظام و نهادهاي بالا دستي مكلف و ملزم به مرزبندي و اعلام موضع در مورد شعار مذكور يا شعارهاي مشابه شدند در حاليكه نه سندي وجود داشت كه رهبران اعتراضها با اين دست شعارها موافق بودند نه تأييدي بر آن از سوي ايشان صادر شد ولي بخاطر سكوتشان محكوم به مرزبندي شدند و يكي از زمينه هاي “وقوع حصر” يا “ممنوع التصويري” همين عدم پذيرش اعلام مرزبندي بود!
و بعدها نيز يكي از شروط پايان “حصرها” نيز اعلام مرزبندي در خصوص اين شعارها بيان گرديد كه طبعاً افراد موسوم به “سران اعتراضات” تكليفي از اين باب بر خود احساس نميكردند.
امّا نسبت به افرادي كه در سالروز پيروزي انقلاب اسلامي در اصفهان با شكل و شمايل منتسب به طيفي خاص شعار مجرمانه و البته ساختار شكن “مرگ بر روحاني” را سر دادند غير از دبير محترم امر به معروف اصفهان هنوز نهادهاي منتسب به افراد مجرم مذكور اعلام موضع و مرزبندي دقيقي با اين اقدام ننموده اند كه جاي تأمل فراوان دارد!
شعار ” مرگ بر روحاني” در روز ٢٢ بهمن -كه فلسفه تجمع در آن حفظ وحدت ملي بوده – فقط جرم توهين به شخص رئيس جمهور نيست كه به فرمايش بعضي حقوقدانان شاغل در دستگاه قضا فقط با شكايت شخص رئيس جمهور قابل پيگرد باشد بلكه بسيار فراتر از اين عنوان جزائي است چه اينكه:
اولاً : توهين به رئيس جمهور غير از جرم انگاري در قانون صراحتاً و موكداً توسط رهبر انقلاب نهي شده است و نقض دستور و حكم حكومتي رهبر خصوصاً در علن و آشكار از مصاديق توهين به رهبري، اقدام عليه امنيت ملي و اخلال در نظم عمومي نيز هست كه مشمول تعدد جرم ميگردد.
ثانياً : شعار مرگ بر روحاني با توجه به ” عموميت لفظ روحاني به همه طلاب” میتواند در ذات خود ساختارشكني نهفته در طرح شعار مذكور داشته باشد كه در واقع هدف غائي شعار مذكور “جامعه طلاب كشور ” باشد كه با اين نگرش پرواضح است كه حساسيت موضوع مضاعف ميگردد چه اينكه رهبر و رئيس جمهور و رئيس دستگاه قضاء و اكثر مسؤولين قضايي و اجرائي كشور از مجموعه “روحاني” در كشور مي باشند و دقت در اين موضوع كه عده اي از طيف منسوب به اصولگرايان در رفتار و عمل “دوري روحانيت از مسووليتها” را در اهداف خود تبيين نموده اند دور از ذهن نيست كه اين اقدام مرموز در راستاي اهداف ياد شده باشد قرينه مثبته آن تجمع به اصطلاح خودجوش در ميدان ٧٢ نارمك بود كه دقيقاً از سوي افراد منتسب به همين طيف تدارك ديده شده بود .
مثل معروفي در ميان طلاب وجود دارد كه ميگويد : “بائُك تجرّ و بائي لاتجرّ”
اينكه پس از گذشت چند روز از واقعه مجرمانه و ساختار شكن مذكور “نهادهاي مرزبند بان”! واكنش و اعلام موضعي ننموده اند و كسي را ملزم به مرزبندي نكرده اند دقيقاً وصف حال مثال فوق الذكر است كه:
مرزبندي خوب است امّا براي ديگران!
انتهای پیام