خرید تور نوروزی

گزارشی از نقد کتاب «حجاب شرعی»

کرسی آزاد اندیشی با موضوع حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول و نقد کتاب حجاب شرعی، با حضور دکتر آذرتاش آذرنوش، دکتر حسین داورزنی، دکتر بهزاد حمیدیه و امیرحسین ترکاشوند، در روز ۱۴ اردیبهشت، برگزار شد.

به گزارش خبرنگار شفقنا، قرار بر این بود که این نشست در تالار شهید مدنی دانشکده الهیات و معارف اسلامی برگزار شود که با استقبال کم‌نظیر مشتاقان مواجه شد و به همین دلیل این نشست به تالار شهید دکتر مفتح این دانشکده منتقل شد، با این حال بازهم برخی از حاضران صندلی خالی برای نشستن پیدا نکردند.

این مراسم، اولین جلسه از سلسله کرسی‌های آزاد اندیشی در سال ۱۳۹۵ بود که با همت جهاد دانشگاهی برگزار شد ؛جلسه با قرائت قرآن مجید آغاز شد.

ترکاشوند در ابتدای این جلسه به تعریف دو کلیدواژه؛ حجاب و عصر نزول قرآن پرداخت و گفت: حجاب را نباید با جامه اشتباه گرفته شود، حجاب لباس و جامه نیست، لباس و جامه بر اساس اقلیم، گرما و سرما، کم و زیاد می‌شود، در حالی که حجاب برای پوشاندن اندامی است که نمایان شدن آن‌ها موجب گناه می‌شود، باید بدانیم پوشاندن کدام اندام‌ها واجب است و کدام اندام‌ها با نمایان شدنشان ایجاد گناه می‌کند.

وی از صراحت کلام خود عذر خواست و افزود: حجاب برای مردان شامل اندامی می‌شود که از نظر فقهی واجب است که پوشانده شوند، یعنی اندامی که در  زیر شکم تا زانو‌ها هستند و هرکدام از این اندام نمایان شود، گناه رخ داده است و از نظر فقهی، نمایان شدن دیگر اندام گناه ندارد، اما مسلمانان با اینکه گناه ندارد، دیگر اندام خود را هم می‌پوشانند.

وی ادامه داد: کلیدواژه دیگر، عصر نزول قرآن است، امروز در رابطه با حجاب در زمانه کنونی صحبت نمی‌کنیم و این مسئله را به متخصصان می‌سپاریم، می‌خواهیم بدانیم زمانی که آیات حجاب به پیامبر(ص) نازل شد، چه وظایفی بر دوش مردان و زنان گذاشته شد، حجاب مسئله مهمی است و باید برای این مسئله مهم، هزینه و وقت زیادی صرف شود.

ترکاشوند در ادامه به زمان قبل از بعثت پیامبر(ص) اشاره کرد و گفت: به زمان قبل از پیامبر(ص) اشاره می‌کنم تا ببینیم سخنان پیامبر(ص) و آیات حجاب به چه چیزهایی اشاره کرده‌اند و باید به‌خاطر داشته باشیم که مردم زمان بعثت پیامبر(ص)، مخاطبین اول و مستقیم آیات قرآن هستند، برای ایجاد تصویر مناسبی از وضعیت  آن زمانه به چند مورد؛ پای‌بندی به لباس، کم و کیف لباس و میزان حجاب، اشاره می‌کنم.

وی در رابطه با پای‌بندی افراد به لباس در زمان قبل از بعثت بیان کرد: قبل از بعثت در منطقه حضور پیامبر(ص)، اکثریت مردم از لباس استفاده می‌کردند، اما در میان آن‌ها تعداد قابل توجهی از افراد فاقد لباس بودند و این عریان بودن توجه کسی را جلب نمی‌کرد چراکه امری عادی شده بود و این اکثریت که پوشش داشتند، در مراسم‌ها و مناسبت‌های مختلف، لباس‌ها خود را کنار می‌گذاشتند، گفته می‌شود در جریان مرمت کعبه، افرادی که در آن زمانه متدین و دلداده کعبه بودند برای بازسازی کعبه ازسنگ و مواد مشابه استفاده می‌کردند و برای آنکه اثر این سنگ‌ها بر دوش‌ آن‌ها کمتر شود عذار خود را در می‌آوردند و آن را جمع می‌کردند و روی دوش خود قرار می‌دادند، این برهنگی نیز توجه کسی را جلب نمی‌کرد، گزارشاتی وجود دارد که نمی‌شود چندان به آن‌ها اعتماد کرد اما در مراسم حج، پدیده طواف عریان وجود داشته که با انگیزه‌های مختلف صورت می‌گرفته، برخی گفته‌اند برای اینکار مردان در روز و زنان در شب طواف می‌کردند و برخی دیگر می‌گویند همه در روز در حالی که یک دست جلوی خود و یک دست پشت خود می‌گذاشتند، طواف می‌کردند، در روایتی پیامبر(ص) فرموده‌اند: ما انبیاء از برهنگی نهی شده‌ایم، چقدر برهنگی رواج داشته است که پیامبر(ص) عموی خود را از برهنگی نهی فرموده است و یا فردی کالایی بر دوش داشته که لباسش از کمرش می‌افتد، پیامبر(ص) به او می‌فرمایند؛ کالا را زمین بگذار و ابتدا لباس خود را بپوش، حتی اگر این گزارشات واقعی هم نباشد بازهم خبر از وضعیت پوشش در آن روزگاران دارد.

ترکاشوند با اشاره به یکی از موارد کفاره تصریح کرد: یکی از موارد کفاره، پوشاندن ۱۰ فقیر با لباسی که عورت را بپوشاند، است که نشان‌دهنده دوری از برهنگی دارد.

وی با بیان اینکه شاید جدی‌ترین بخش تحقیق، ویژگی‌های لباس است، اذعان کرد: بررسی این ویژگی‌ها کمک می‌کند تا به فهم درستی از آنچه که آیات در این رابطه نازل شده است، برسیم، اصلی‌ترین ویژگی نادوختگی لباس‌ها بوده است، آن‌ها تن خود را با لباس‌های دوخته شده نمی‌پوشاندند و با پارچه خود را می‌پوشاندند و این مقدار پوشش که اندک بود و لباس زیر و رو هم نبود و همان لباس اندک هم به خوبی پوشاننده بدن نبود، در آن زمان دو نوع پوشش وجود داشته که مورد نهی پیامبر(ص) نیز قرار گرفته است، جامه ای که پارچه را دور خود می‌پیچاندند و از یک طرف روی دوش می‌انداختند، طبیعتاً از یک طرف این لباس‌ها هنگام نسشتن و راه رفتن باعث نمایان شدن بدن می‌شد، زمانی که می‌نشستند و زانو را بالا می‌آوردند چون لباس زیر نداشتند فرج آن‌ها نمایان می‌شد، اگر در رابطه با تعداد جامه مردان و زنان قبل از بعثت صحبت کنیم می‌توانیم بگوییم مردان یک یا دو جامه بر تن می‌کردند، گاهی می‌شد یک ازار را بر تن می‌کردند و آن را بر دوش می‌انداختند و یا بر کمر می‌بستند و اگر کمی بیشتر داشتند از دو پوشش، ردا که بر دوش می‌انداختند و ازار که بر کمر می‌بستند، استفاده می‌کردند که یادگاری آن در لباس حج باقی مانده است، این لباس مردانه چند ایراد داشت چرا که مردان عزم اخلاقی برای پوشش نداشتند و لبه‌های ردا به هم نمی‌رسید و سینه معلوم بود، اگر ما می‌بینیم که به توصیف بزرگان، از سینه آن‌ها صحبت شده به همین دلیل است و در ازار هم شکاف جانبی را نمی‌دوختند و در حین تردد بدن مشخص می‌شد و شکاف تهتانی نیز داشت که هنگام نشستن و برخاستن موجب بروز می‌شد، برای زنان نیز از دو نوع لباس استفاده می‌شد، یکی همین لباس دو تکه با همین ایرادات و دیگری لباسی بود که وقتی به سن تکلیف می‌رسیدند آن‌ها را به دارالندوه می‌بردند و یک پارچه یک تکه که وسط آن، به عنوان یقه، شکاف داشت، بر تن آن‌ها می‌کردند که در این لباس گزارشاتی دیده‌ام که در آن مشخص نشده که شکاف‌های جانبی دوخته می‌شد یا نه، از ناحیه کمر مهار می‌شد اما دوخته شدن آن‌ها معلوم نیست و تهتانی هم دوخته نمی‌شد و همچنین شکاف وسط لباس آنقدر بزرگ بود که کل سینه نمایان بود.

وی در رابطه با حجاب مردم زمان قبل از بعثت گفت: در دوران جاهلی، مردان هیچ حجابی نداشتند، به قول دکتر مطهری مردان آن زمان عادت به پوشاندن عورت هم نداشتند، البته برخی از بزرگان و قبایل از برهنه شدن حتی در زمان طواف هم خودداری می‌کردند حال اینکه این عادت از روی عقاید، اخلاقی و جنسی بوده و یا از روی ارجمندی به کنار و احتمالا از روی جنبه دوم بوده است، اما حجاب زنان با حجاب مردان چندان تفاوتی نداشته است، بخش‌های دیگر اندام اگر نمایان می‌شد به منزله وجوه اخلاقی نبوده و شاید تنها استتار، ناحیه زیر دامن و ناحیه سینه که احتمالا از سوی برخی قبایل وجود داشته است.

ترکاشوند در رابطه با حفظ عفت در زمان جاهلیت گفت: آیا در زمان جاهلیت، مردان و زنان عفیف بوده‌اند یا نه، متأسفانه بر اساس گزارشات به دست آمده به‌ویژه از قرآن، نمی‌توان آن‌ها را جامعه ای عفیف دانست و آلودگی جنسی بسیار آشکار بوده است، طوری که وقتی کسی وارد دین می‌شد از او عهد می‌گرفتند که زنا نکند، آن‌ها زنا را زشت نمی‌دانستند و اسلام بود که دستور داد زنا نباید صورت بگیرد، البته در زمان جاهلیت، زنا به دوشکل وجود داشت، یکی پنهانی و دیگری آشکارا، زنای آشکارا را بد می‌دانستند ولی زنای مخفیانه را نوعی زرنگی تلقی می‌کردند، مردان وقتی کودکی از زنا به دنیا می‌آمد اعلام می‌کردند که باعث آن کودک آن‌ها هستند و این مسئله به قدری جدی بود که پیامبر(ص) با زنان بیعت کرد که زنا نکنند و فرزندان حاصل شده از این طریق را به شوهرانشان نبندند، امروزه این بیعت را هر پیشوای دینی انجام دهد نوعی بی‌حرمتی و بی‌شرمی به حساب می‌آید.

وی در ادامه به اوضاع خانه و منزل در آن زمان اشاره کرد و گفت: اوضاع خانه در زمان قبل از بعثت یک معضل جدی بود، قصی ابن کلاب جد پنجم پیامبر(ص) است، که تا قبل از او خانه‌ای وجود نداشت چراکه آن‌ها فکر می‌کردند اگر خانه‌ای ساخته شود، صاحب خانه حق مالکیت دارد و این در حریم مکه گناه است و یا برای ساختن خانه باید خار و خاشاک روی زمین را می‌کندند که این هم به نوعی حرام بود، قصی این کلاب گفت؛ خانه را با انگیزه پذیرایی از حجاج می‌سازیم، اگر عذاب الهی نازل شد، دست نگه می‌داریم، به این ترتیب خانه ساخته شد و دارالندوه اولین خانه برای قصی ابن کلاب بود، این خانه‌ها درب نداشتند که هم ایجاد مالکیت نشود و هم نشان دهد برای پذیرایی حجاج است در نتیجه داخل خانه‌های مردم مکه نمایان بود و گزارشات نشان می‌دهد که سرویس‌های بهداشتی و حمام نداشتند و برای رفع حاجت به کمی دورتر می‌رفتند و وقتی کنار هم می‌نشستند چون پوشش نداشتند، آزار دهنده بودند.

بر اساس این گزارش، آذرتاش آذرنوش نقدی بر کتاب حجاب شرعی وارد کرد و فقر را به عنوان یک عامل معرفی شده در حجاب را مورد بررسی قرار داد و گفت: بحث این است که افراد در جزیره العرب یک شکل نبوده‌اند مثلا شهر تدمر تحت تأثیر روم بود و افراد مهمی در آن زندگی می‌کردند و این شهر مکان مهمی برای تجارت بود و اردن هم پیشرفته و هم ثروتمند بود در کنار این‌ها دولت غساسنه بود که تأثیر برده از روم و کمی ایران بود و دارای حکومت متمدن بودند و در اینجا افرادی مانند منظر و هارس بودند که از قبیله نشین‌ها بودند که در نمایندگی مجلس رسمی روم بودند، اندکی پایین‌تر شهر حیره قرار داشته که از شکوفاترین تمدن‌ها ی عرب بوده که تابع ساسانیان بود در این شهر اکثریت مردم مسیحی بودند، در شهر مکه نیز مردم آنچنان دچار فقر نبودند، مکه مرکز تجارت منطقه بود و شغل بسیار مهمی داشتند به نام الخفاره، مردان قوی بودند که با شتر و اسب از کاروانیان پول زیادی دریافت می‌کردند تا کاروان را بدون خطر از صحراها بگذرانند، یمن نیز آخرین بخش حیره بود و یکی از مراکز مهم تمدن بوده است که به دست ایرانیان فتح شد و ۵۰ سال ایران آن را اداره می‌کرد و این افتخار ما است که یمن اولین جایی بود که به اسلام گرایش پیدا کرد، در میانه این صحرا قبایل فقیر نیز وجود داشتند که البته قدرتمند بودند و بارها به ایران حمله کردند و همین حیره بین ایران و قبایل عربی یک حجاب ایجاد کرده بود، به این ترتیب اوضاع ثروت اعراب به این شکل بوده که البته این را قبول دارم که در میانه صحرا قبایل فقیر نیز وجود داشته‌اند.

آذرنوش ادامه داد: در تقدیر از آقای ترکاشوند می‌توانم بگویم ایشان مانند مورچه در میان منابع قدیمی و جدید، بیشتر در بین منابع قدیم، جست‌وجو کردند و مطالبی را بیرون آورده‌اند اما این کتاب از جنبه نگارش دارای مشکل است، او روایاتی را چندین بار تکرار کرده‌ است و یا یک بیت شعر را ۲۰ بار در این کتاب آورده است، اگر من می‌خواستم این کتاب را بنویسم در ۷۰ صفحه کار را تمام می‌کردم، با جعلی بودن روایات کاری ندارم، گاهی روایات جعلی درست هستند اما به وقایع کامل اشاره نشده و بستر تاریخی ندارد، ایشان روایات را کنار هم می‌چینند و این کار بزرگ‌ترین ضرر او است، مثلاً من میگویم شاهی شمشیر کشید و مردی را کشت، اما وقتی بگویم آن مرد به سمت شاه آب دهان انداخت و شاه عصبی شد و او را کشت، همه متوجه می‌شوند، آقای ترکاشوند سرگذشت یک زن را به نام زبائه کامل بیان نکرده اند و نوشته‌اند از همسر اول و دوم خود جدا شد و عریان طواف کرد و تا آستانه ازدواج با پیامبر پیش‌رفت که این اتفاق رخ نداد و نوشته‌های آقای ترکاشوند از نداشتن بستر تاریخی به شدت رنج می‌برد اما خوشبختانه متون را به خوبی ترجمه کرده‌اید.

در این نشست، بهزاد حمیدیه، نیز نظرات خود را در رابطه با کتاب حجاب شرعی بیان کرد و گفت: این تحقیق مفصل و از منابع زیادی استفاده شده است اما مشکلاتی نیز وجود دارد که به آن‌ها اشاره می‌کنم؛ به اینکه مطلب مورد قبول است یا نه پرداخته نشده، ایم مطالب اگر صحت نداشته باشد وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند گویای مسائلی هستند اما در برخی از نقاط تاریخ داریم که مسائل کاملاً دگرگون شده‌اند، آقای ترکاشوند از انجیل، تورات، ویل دورانت و منابع مختلف اسلامی مطالبی نقل کرده است و به پذیرفته بودن آن‌ها نپرداخته است ولی به مطالبی که به نفع پوشش در صدراسلام بوده کاملاً پرداخته شده است و اینکه پیامبر(ص) عریان بودند و یا در حال ادرار کسی گذر می‌کرده و به او سلام داده و پیامبر(ص) می‌فرمایند به من در این حالت سلام ندهید با اینکه پیامبر(ص) از اشراف و بزرگان بوده‌اند، این شاید پذیرفته نباشد، در خواندن برخی متون عربی دچار مشکل شده‌اند برای مثال زبیر از یاران پیامبر(ص) بودند و با آن عظمت، فردی بود که برهنه باشد و به این امر بی‌توجه باشد؟ در صفحه ۹۱ کتاب به نقل از کتاب فائق آمده است که زبیر فردی برهنه و فرج و اجلع بوده است، من کتاب فائق را برسی کردم و دیدم نویسنده زبیر را محدث قرار داده و به نقل از او شخصی را برهنه می‌خواند به اینگونه که؛ زبیر: آن شخصی برهنه و فرج و اجلع بوده است، یکی دیگر از مشکلات کمیت است که این مسئله بین چند نفر رایج بوده است، در رابطه با فقر؛ چه مشکلی وجود داشته در صورتی که آن‌ها تسلیحات جنگی خریداری می‌کردند، در رابطه با غلاف شمشیر، این شمشیر را به کجا می‌بستند آیا به همان ازار و یا به کمر عریان خود، آیا آزار دهنده نبوده؟ و یا اینکه کفاره فقیر را بپوشانید، را بر برهنگی نتیجه‌گیری کرده‌اند.

در این جلسه دکتر حسین داورزنی به آیه‌ای از سوره نور اشاره کرد و وقت خود را در اختیار ترکاشوند قرار داد، وی گفت: آیه‌ای که در سوره نور است و شما به آن اشاره کرده‌اید بیشتر به عفت اشاره دارد.

امیرحسین ترکاشوند در جواب نقدهای وارد شده خطاب به دکتر آذرنوش گفت: تشکر می‌کنم از دکتر آذرنوش و خوشحال شدم که از بابت ترجمه از طرف ایشان مورد تأیید قرار گرفتم و از ایشان می‌خواهم که طواف آن زن را دوباره بخوانند، من او را یک نمونه برجسته که تا آستانه ازدواج با پیامبر(ص) پیشرفت بود و در اینکه این آیین را یک آیین بت پرستان ذکر کردم شکی نیست و اگر قرار بود توضیحات کامل را می‌آوردم حجم کتاب به ۲ هزار صفحه می‌رسید، اینکه مطالب تکرار شده‌اند را می‌پذیرم و این یک ایراد علمی است اما اگر تکرار صورت گرفته است، روایت دیگری از آن مطلب بوده است و مطالب را به دو بخش تنظیم کردم، من مهم‌ترین مسئله مسلمانان را تنظیم می‌کردم به این مسئله توجه کردم که ایرانیان ابتدا و انتهای کتاب را مورد برسی قرار می‌دهند و به خواسته من که گفته‌ام حتی فهرست کتاب را هم بخوانید توجه نمی‌کنند، لذا با یک مدیریت مطالب را به گونه‌ای در پایان نیز تکرار کردم.

وی در پاسخ به نقدهای حمیدیه گفت: من تا اینجا به ماقبل از مبعث اشاره کردم، اگر مواردی که دکتر حمیدیه اشاره کردند باعث فرو ریختن کُدها می‌شود یا نه؟ گفتم آن‌ها عمدتاً از پارچه‌های نادوخته استفاده می‌کردند و من نگفته‌ام که لباس ندوخته ابداً وجود نداشته، توجه کنید که در قرآن نیز به جامه اشاره شده ولی چیزی به نام لباس دوخته شده نیاورده و فقط یک مورد لباس دوخته شده در قرآن وجود دارد به نام قمیص که برای حضرت یوسف(ع) در مصر بوده و به مکان حضرت پیامبر(ص) ربطی نداشته است و تک تک ایراداتی که به کتاب من شده است، آیا اینکه این ایرادات حتی اگر درست هم باشد از ادعاهای اصلی کتاب دور می‌شود؟ من ادعا کردم که سرویس بهداشتی وجود نداشته و معضلات را برای این وضعیت تصور کنید و یا برای استحمام مکان مخصوصی وجود نداشته و به کمترین پوشش‌ها اکتفا می‌کردند، در رابطه با مطالبی که ار انجیل و تورات برداشتم باید بگویم که به مناسبت بحثی پیش می‌آمد و من از آن مطالب استفاده می‌کردم و در تمام کتاب یک بار از فرد غیر مسلمان و غیر عرب نوشتم یک بار از ویل دورانت یک مطلب بیان کردم و نام او را نیز برای سند استفاده کردم و در رابطه با زبیر دقیقاً متوجه نشدم، در زمان پیامبر(ص) متأسفانه سرویس بهداشتی وجود نداشته و پیامبر(ص) نیز مجبور بود با همان واقعیات زندگی کند، پیامبر(ص) در مکان‌هایی می‌رفت که در دید نباشد اما این مانع از آن نیست که کسی از آنجا رد نشود، یک نفر رد شده و مطابق با همان بی تفاوتی‌های جاهلی، پیامبر(ص) را دیده و به او سلام گفته و پیامبر(ص) نیز بزرگوارانه به او پاسخ سلام داد و فرمودند؛ به تو سلام دادم اما از این پس هرکس را در این حالت دیدی به او سلام نکن، خب این چه ایرادی دارد در رمانی که بیت الخلا وجود ندارد و گریزی هم از تردد افراد نیست، در مورد لباس و ابزار جنگی، در کتاب توضیح دادم که لباس نادوخته رواج بیشتری داشت و با آن‌ها زندگی می‌کردند و در قرآن هم به لباس دوخته اشاره نشده یک بار اشاره‌ای شده که آن‌هم در آن منطقه نبوده، آن‌ها دائم درحال جنگ بودند ولی دائم درحال لباس پوشیدن نبودند، اینکه موارد و روایاتی که به نفع نتیجه هست را مورد برسی قرار داده‌ام، بله درست است دقیقاً اینکار را انجام داده‌ام و این تکلیف است که نیاز به احراز دارد، ما برای اینکه بفهمیم آیا زنان مچ و ساعد را بپوشانند نیاز به مدرک داریم، اگر مسائلی را مورد کنکاش قرار دادم برای آن است که مسائلی که برای انسان تکلیف ایجاد می‌کند باید مورد احراز قرار بگیرد و بر این اساس روایات را مورد برسی قرار دادم و اگر روایات نتوانستند یک تکلیف را احراز کنند تکلیفی به‌وجود نخواهد آمد.

وی ادامه داد: در بخش دوم که واکنش اسلام بر فضای قبل از خود دارد این چنین بود، حضرت پیامبر(ص) پذیرفت که خانه‌های مردم فاقد درب و سرویس‌های بهداشتی است، در این وضع باید دید که اسلام چه رهنمود‌هایی داشت، در این اوضاع این آیات نازل شد؛ آیات ۱۷ و ۲۸ سوره نور و آیه ۵۳ سوره احزاب و این مسئولیت را به خود مؤمنان داد و به آن‌ها شخصیت بخشید: گفته شد ای مؤمنان وقتی به خانه مردم رسیدید درب بزنید و اجازه بگیرید و خود پیامبر(ص) هم رهنمودهای اجرایی داشتند و گفتند وقتی به خانه کسی رفتید رو به روی درب ناستید، کنار ایستاده و سلام کنید و اجازه بگیرید و ایشان با این ابتکار خود این مشکلات را رفع کردند و در مورد خانه‌ها یک آیه‌ای که مورد بدفهمی شد همین آیه سوره احزاب است، می‌فرمایند وقتی خواستید به خانه زنی بروید، ابتدا صدا بزنید و پشت حجاب که یا پرده‌ای بوده و یا دیوار بوده، بایستید و صدا بزنید، اگر او اجازه داد وارد شوید و این آیه شیوا به پرده نشینی زنان تصور شد و در طول تاریخ به عنوان پرنده نشین بودن زن استفاده شد.

وی افزود: پیامبر(ص) در رابطه با مستراح اشاره کردند که باهم به مستراح نروید و برای استحمام نیز باهم نروید و در مکانی پوشش‌دار استحمام کنید، مردم نیز وقتی می‌دیدند دیگران باهم و با زنان به حمام می‌رفتند به جعل حدیث اقدام می‌کردند و می‌گفتند پیامبر(ص) حمام رفتن را نهی کرده است، گام دوم پیامبر(ص) در رابطه با جامه بود، اینکه مردم جاهلیت حتی به پوشاندن عورت خود نیز اهمیت نمی‌دادند این به معنی عریان بودن آنان نبوده بلکه اگر لباس جابه‌جا می‌شده چندان حساسیتی نشان نمی‌دادند و به این‌ترتیب بود که آیات مربوط نازل شد و تدبیری برای کوتاه بودن لباس‌ها اندیشیده شد که خانم‌ها به صف‌های عقب منتقل شدند و پیامبر(ص) دستور دادند که وقتی مردان به سجده می‌روند زنان آن‌ها را نگاه نکنند و زنان کمی دیرتر از مردان سر از سجده بردارند، نکته دیگر پوشش آن‌ها بود.

ترکاشوند در پاسخ به داورزنی گفت: آن آیه سوره نور به عفاف اشاره دارد اما به حجاب و پوشش نیز اشاره دارد که من از این منظر به آن پرداختم.

در پایان حضار در رابطه با پوشش‌ها و دوخته بودن لباس‌ها سوالاتی پرسیدند که ترکاشوند با استفاده از قرآن و قمیص حضرت یوسف(ع) به آن‌ها پاسخ داد، اما به علت کمبود وقت و زیاد بودن سوالات به فرصتی دیگر و نشست بعدی موکول شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا