خرید تور نوروزی

احیای برجام و اغفال عمومی! | احمد زیدآبادی

احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «احیای برجام و اغفال عمومی!» نوشت:

به خلاف ظاهر امور، توافق برجام در حال تبدیل شدن به یک گره کور است. این توافقنامه هم اکنون نیمه‌جان و در اغمای سنگین است. برای احیای آن، روحش باید به جسمش بازگردد، کاری که مستلزم کوششی همه‌جانبه و مبتنی بر اعتماد متقابل است، یعنی دقیقاً همان چیزی که در فضای کنونی به ندرت دیده می‌شود!

از نگاه جمهوری اسلامی، برجام اصولاً روحی ندارد که بخواهد به جسمش بازگردد! از این منظر، برجام توافقی در مورد کاهش موقت فعالیت‌های هسته‌ای ایران در برابر تجارتِ بدون مانع با جامعۀ بین‌المللی است و جز این، هیچ وجه و بُعد دیگری ندارد. بنابراین، از نگاه آنان برجام فقط یک جسم است که به جای احیاء، فقط باید دیده شود و مورد توجه قرار گیرد و این هم کاری آسان و یک‌ شبه است!

طرف مقابل اما از همان ابتدا، روحی برای برجام قائل بوده است. از چشم آنان، برجام اندامواره‌ای زنده است و حیات آن هم به نوع کارکرد روحش بستگی دارد. طبق این تلقی، اقتضای کارکرد صحیح روح برجام این است که راه را برای “بازگشت ایران به جامعۀ جهانی” یا به عبارتی فاصله گرفتن جمهوری اسلامی از سیاست‌های چهار دهۀ گذشتۀ خود هموار کند و در نهایت به خصومت بین آن با آمریکا و متحدانش پایان دهد.

به زبانی دیپلماتیک‌تر، از نگاه جمهوری اسلامی، برجام توافقی تاکتیکی برای عبور از گرداب تحریم‌هاست اما از نگاه طرف غربی، توافقنامه‌ای استراتژیک به منظور حل اختلافات بنیادی با ایران از طریق گشودن مسیر دیپلماسی است.

ظاهراً برخی از مقام‌های جمهوری اسلامی بخصوص در دولت، علاقه‌ای به اذعان به این تلقی دوگانه و حتی بعضاً متضاد از برجام از سوی دو طرف مناقشه ندارند و به محض آشکار شدن علایم پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بازگشت به برجام و لغو تحریم‌ها را چنان نزدیک یافتند که سطح انتظارات مردم را از این موضوع تا حد اغفال عمومی بالا بردند!

این اغفال عمومی، خود نشانگر بی‌تابی مقام‌های دولتی برای لغو تحریم‌هاست و این بی‌تابی نیز به نوبۀ خود از نگرانی عمیق پشت پردۀ آنها از وخامت حال اقتصاد کشور حکایت دارد؛ یعنی همان نکته‌ای که محمد باقر نوبخت به طرز ناشیانه‌ای آن را در جریان دفاع از لایحۀ بودجه در سطح مجلس افشا کرد و خطاب به قالیباف گفت: مگر شما گزارش‌های کاملاً سرّی در مورد وضع اقتصاد کشور را نخوانده‌اید؟

طبعاً این اوضاع، چیزی نیست که از چشم طرف مقابل پنهان مانده باشد. آنها نیاز ایران به بازگشت سریع و فوری به برجام را دریافته‌اند و با صبر و حوصله در حال ترسیم خطوط اصلی دیپلماسی مشترک خود برای فعال کردن “روح برجام” در صورت احیای آن هستند.

در واقع حرف مقام‌های آمریکایی و اروپایی این است که آیا ایران نهایتاً به رفع اختلافات بنیادی خود با آنها از طریق دیپلماسی، تمایلی واقعی دارد یا خیر؟ پاسخ طرف ایرانی تا این لحظه به این پرسش مشخص نیست! حسن روحانی و محمد جواد ظریف بعضاً به صورتی مبهم و دوپهلو به این پرسش با زبانی پاسخ می‌دهند که گویی جمهوری اسلامی آمادۀ چنین اقدامی است، اما آنان تصمیم‌گیر نهایی در این زمینه به شمار نمی‌روند چرا که از تهران صداهای بسیار متفاوت و حتی متضادی در این باره بلند است.

از نگاه متحدان غربی، مصوبۀ مجلس ایران با عنوان “قانون راهبردی برای لغو تحریم‌ها” نشان از بی‌علاقگی جمهوری اسلامی برای ورود به دیپلماسی مؤثر است چرا که به نظر آنان، این مصوبه چیزی جز تلاش برای وادار کردن آمریکا به لغو سریع تحریم‌ها از موضع تهدید نیست و این هم با دیپلماسی که اساس آن بر تسهیل شرایط برای گفتگو و مذاکره است، همخوانی ندارد.

در حقیقت همۀ علاماتی که تا کنون دولت جو بایدن در مورد برجام از خود نشان داده است؛ چیزی جز ترسیم خطوط کلی مسیر دیپلماتیک و زمینه‌سازی برای اجماع با متحدان خود به قصد کشف هدف نهایی و نیات واقعی جمهوری اسلامی در مورد غایت برجام نیست.

به هر حال، جمهوری اسلامی برای تعیین تکلیف خود و طرف مقابل، لازم است در این باره تصمیم روشنی بگیرد و آن را به طور علنی اعلام کند. گریز از پاسخ صریح، چاره‌ساز این مشکل نیست و در میان‌مدت به وخامت اوضاع دامن می‌زند. در حقیقت تا لحظه‌ای که سیاست اصلی نظام در این مورد رسماً اعلام نشود، دم زدن از لغو قریب‌الوقوع تحریم‌ها آنگونه که علی ربیعی سخنگوی دولت اخیراً مطرح کرده است، چیزی فراتر از همان اغفال عمومی به حساب نمی‌آید!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا