روایت هاشمی از دیدار با امیر بحرین
بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
چهارشنبه 13 اسفند 1376 | 5 ذيقعده 1418 | 4 مارس 1998
ساعت نُه صبح به دانشگاه نفت ظهران رفتيم. هنگام ورود، در مراسم استقبال، جمع زيادى از دانشجويان ابراز احساسات كردند. وقتى كه به طرف آنها حركت كردم، به سبك شيعيان شعار دادند و صلوات شيعى فرستادند. مأموران امنيتی آنها را از ما دور كردند. همراهان گفتند كه ریيس دانشگاه به صورت خصوصى به پليس گفت، بايستى ترتيبى مىداد كه من به طرف مدعوين مىرفتم و نه دانشجويان. اكثريت مردم منطقه شيعهاند و لابد وضع دانشجويان همچنين است.
در سالن مجللى كه بىشباهت به سالن اجلاس سران سازمان كنفرانس اسلامى ما نبود – ولى كوچكتر – دكتر عبدالعزيز دخلى، ریيس دانشگاه، گزارش وضع دانشگاه را داد. هفت هزار دانشجو و 800 استاد شش ميليون متر مربع زمين و 400 هزار متر مربع ساختمان مجهز به همه نيازهاى آزمايشگاهى دارند. با مراكز پيشرفته جهان مرتبط هستند و انتخاب دانشجويان ممتاز با معدل بالا و بيست سال سابقه دارند. رشتهها و تحقيقات را ذكر کردند.
حضار، دور ميز بزرگ دايره شكل نشسته بودند و دایرهاى كوچكتر كه وسط بود، اطرافش را مونيتور كار گذاشته بودند. فيلمى از تاريخ و وضع دانشگاه پخش كردند كه ترجمه همزمان فارسى هم داشت. از آزمايشگاهها و مركز تحقيقات هم بازديد كرديم و توضيح شنيديم. در چند نقطه با ما عكس گرفتند و هديهاى دادند. يادداشت در دفتر يادبودشان نوشتم. مجموعاً دانشگاه پيشرفتهاى و متناسب با نياز و صنايع نفت عربستان است. دانشجويان هم تا آخر بازديد، با فاصله حضورشان را حفظ كردند. گمان مىكنم، دليل خوبى بر توجه مردم منطقه شرقيه عربستان به ايران شد.
از آنجا به شركت آرامكو رفتيم. مراسم استقبال انجام شد. وزير نفت هم آمده بود. پس از صرف قهوه مطابق معمول، در آمفىتأتر، وزير نفت خيرمقدم گفت. فيلمى نمايش دادند كه تاريخچه نفت عربستان را بيان مىكرد. هفتمين چاه در سال 1356 قمرى به نفت رسيده است. در ظهران، بعداً رفتيم آن چاه و آن مخزن را ديديم كه تاكنون 302 ميليون بشكه نفت از اين برداشتهاند و اكنون از چاههاي آن استفاده نمىكنند؛ گرچه هنوز ذخيره خوبى دارد.
سپس از يك نمايشگاه جالب بازديد كرديم. با توضيحاتى كه شنيديم، اطلاعات خوبى از صنايع نفت عربستان و شركت آرامكو به دست آمد. گفتند، اكنون تمام سهام شركت در دست دولت عربستان است. 80 درصد پرسنل 65 هزار نفرى آن، از سعودىهايند و مديريت در دست خودشان است. از خارجىها، به عنوان كارشناس يا كارگر استفاده مىكنند.
ده ميليون بشكه، ظرفيت توليد دارند كه به زودى با بهرهبردارى از يك حوزه جديد، به ده و نيم ميليون بشكه مىرسد. يك و نيم ميليون بشكه در روز در داخل در هشت پالايشگاه تصفيه مىكند و يك ميليون و 700 هزار بشكه هم در پالايشگاههاى خارج كه نيمى از سهام و يا مديريت اينها را دارند، تصفيه مىكنند.
تمامى گازهاى همراه را جمعآورى مىكنند و به مصرف صنعت پتروشيمىها مىرسانند. از شركتهاى خارجى، فقط به عنوان پيمانكار استفاده مىكنند. شركت 15 درصد قيمت نفت را برمىدارد و بقيه را به دولت مىدهد و تمامى امور مربوط به نفت در داخل و خارج به عهده شركت است.
در نمايشگاه، اطلاعات با ارزشى از بدو تشكيل مخازن نفت و لرزهنگارى و حفارى و استخراج و تصفيه و محصولات ارایه شده بود. يك بخش مركزى داشت كه بسيارى از علوم امروز مربوط به نفت را در دانش مسلمانان در گذشته جستجو كرده و نمونههاى خوبى ارایه داده بود. تعدادى از آنها از علماى ايرانى هستند. بعد از ضيافت ناهار، رفتيم و چاه شماره 7 را ديديم و به مقرمان برگشتيم.
اطلاع دادندكه امير بحرين، شام تدارك ديده و 300 نفر از بزرگان كشور را دعوت كرده و بنا دارد در وسط پل به استقبال رسمى بيايد. گفتم، قرار اين نبود و قرار بود، فقط در مسير و در مرز دو كشور به استقبال بيايد و در آنجا مذاكره كنيم. به آنها پيغام داديم كه شام را در جاى ديگرى میهمانيم و شرط آمدن به داخل بحرين، اين است كه قبلاً ايشان در محل اقامت ما به ديدن بيايد. بعداً معلوم شد كه از سوى اعضاى سفارت و كاردار ما، شركت در مراسم شام پذيرفته شده است.
ساعت چهار و نیم بعد از ظهر، براى ديدن پل مهم بين بحرين و عربستان، به آنجا رفتيم. مديريت شركت مستقل پل همراهمان آمد و توضيحات خوبى در راه داد: 25 كيلومتر طول دارد و در عميقترين نقطه دريا، 12 متر عمق دارد. دو ميليارد ريال سعودى هزينه شده كه از طريق اخذ عوارض و در مدت 11 سال استفاده از پل، به خوبى برمىگردد. 50 ميليون اتومبيل از پل عبور كرده و از هر اتومبيل، 20 ريال سعودى مىگيرند؛ روزانه حدود 15 هزار اتومبيل.
مردم بحرين، بيشتر براى خريد به اين طرف مىآيند و مردم سعودى براى تفريح و خوشگذرانى، چون در بحرين آزادى بيشترى روى امور جنسى و تفريحات ناسالم وجود دارد و معمولاً پولداران عربستان تعطيلات آخر هفته را به بحرين مىروند. اجازه ورود به هر دو كشور هنگام اخذ عوارض و بدون معطلى و در باجههاى ورودى به پل، با زدن يك مُهر انجام مىشود. در وسط پل، جزيره كوچكى است كه مرز دو كشور هم همانجا است. جزيره سرسبز و زيبا ساختهاند و برج بلندى كه رستوران مجللى بر سر خود دارد و ساختمانهايى احداث كردهاند.
امير بحرين، همراه تمامى اعضاى دولت و نمايندگان مجلس و بزرگان كشور از يك ساعت قبل در آنجا منتظر ما بودند. استقبال رسمى نمودند. با سرود دو كشور و سان ديدن از گارد تشريفات و سپس در سالنى معارفه به عمل آمد. بنا داشتم از آنجا برگردم، ولى با ديدن اين همه گرمى و محبت، نتوانستم مطرح كنم و با هم در يك ماشين به سوى بحرين رفتيم.
در راه و در مذاكرات، بارها اظهار ارادت كرد و با تعبيرات شاكرانه از اين محبت من، تشكر كرد و خواست، شام را بمانم. وقتى كه گفتم از پيش به اتاق تجارت ظهران وعده دادهام؛ عذرم را پذيرفت. ریيس اتاق، آقاى زامل، از دوستان ايشان است، ولى در بحرين به خاطر حضور میهمانها، دست برنداشت و ما را سر ميز شام بردند.
بعد از يك دور مذاكرات كه بيشتر بر سر ضرورت همكارى كشورهاى منطقه و رفت و آمدها و جلوگيرى از بهانه به دست آوردن اجانب براى حضور در منطقه و سوابق دوستى ايران و بحرين صحبت شد. نخستوزيرشان هم در مذاكرات شركت مىكرد. گفته شد كه كارها به دست نخستوزير است.
سر ميز شام هم، دو طرف من امير و نخستوزير بودند. يكى از علماى شيعه را آورده بودند و امير از ايشان تعريف كرد. خانمهاى همراه هم آمده بوده و براى تماشاى شهر رفتند. آقاى احمدى، كاردارمان قبل از جلسه آمد و خواهش كرد كه شام را بپذيريم و خواست كه از آنها بخواهم سفيرشان را بفرستند و مدرسه ايرانى را بازكنند و… كه خواستم و پذيرفته شد. قبل از شام، جلسه مذاكره و سر ميز شام هم صحبت زيادى داشتيم. گفت، نُه فرزند دارد و همسرش مريض است. سر شام به خوردن سبزي و ميوه و سالاد اكتفا كردم، كه در شام بعدى هم چيزى بخورم.
بلافاصله بعد از شام، به سوى عربستان حركت كرديم. شهر منامه بحرين، بسيار زيبا و با صفا و سرسبز است. شهر محرق را نديديم. گفت، سه هزار بيكار بحرينى دارند؛ با اينكه دهها هزار نيروى خارجى در بحرين كار مىكنند. با هم به جزيره سابقالذكر رفتيم. بارها خاضعانه تشكركرد و سفر من را حاكى از شجاعت و دلسوزي من، براى جهان اسلام دانست و از تأثير سفر طولانى و خودمانى من به عربستان، بسيار گفت.
گفت، تلاش مىكند رابطه ايران با شوراى همكارى خليج فارس را اصلاح كند و اظهار آمادگى كرد به ايران بيايد. گفت، در كف دريا، نزديك ساحل، چشمههاى آب شيرين مىجوشد و مردم مىروند از زير آب دريا، آب شيرين برمىدارند و خيلى گواراست. گفت، چاههاى جزيره كم آب نيست و برداشت آب را كنترل مىكند كه شور نشود. احتمال مىدهند، منابع آب از ايران يا سعودى باشد.
در جزيره، براى بدرقه، تمامى مسئولان هم آمده بودند. عجله داشتيم و بدون مراسم خداحافظى كرديم. از امير قطر و امير سابق، بهخاطر ادعاى بر جزيرهاى كه عقيده دارد از بحرين است، گله داشت. از سعودىها خيلى ممنون است؛ به خصوص از كمكى كه براى ساخت پُل و نيز واگذارى نفت حوزه مشترك به او كردهاند. گفت، كمكم توليد نفت دارد كم مىشود. از مخالفان داخلىاش كه شيعياناند، گله داشتند و مىگفت، فرقى بين شيعه و سنى نمىگذارند. گفت، شيعيان ثروتمندند. ملاقاتهاى قبلىمان در اندونزى و سنگال را خوب به ياد داشت. پيرمرد سالم و بىشيلهاى است.
ساعت هشت و نیم شب، به اتاق تجارت رسيديم. خيرمقدم و سخنرانى آقاى زامل، ریيس اتاق تجارت و صحبت من دربارة زمينههاى همكارى دو كشور و بخش خصوصى انجام شد. سپس شام خوردیم و بعد از ديدن فيلم و مراجعت به كاخ و خواندن گزارشها، با خستگى خوابیدم.
در گزارشها، انتخابات هند مورد توجه است و اختلاف دو جناح در ايران، براى اولين بار در يك شب، در دو ضيافت شام رسمى در دو كشور شركت كرديم. هر دو جا شام هم خورديم و هر دو ميزبان هم مىدانستند و خوشحال بودند و شايد در تاريخ زندگى رؤسا و شخصيتهاى كشورها هم سابقه نداشته باشد. اصولاً نحوه سفر به بحرين هم در جاى خود باید كمنظير يا بىنظير باشد.
منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۶
انتهای پیام