پاسخ رهبری به دانشجوی منتقد در ارتباط تصویری با دانشجویان چه بود؟
خبرگزاری دانشجو در بخشی از گزارش خود از حاشیههای دیدار چند روز قبل دانشجویان با رهبری که به شکل مجازی برگزار شد، نوشت:
«انتقاد وجه مشترک دانشجویان سخنران است اما آنچه آن را از هم متمایز میکند نحوهی انتقاد و ماهیت آن است؛ سخنران هفتم نیز یک دانشجوی منتقد است اما دریچهی نقد او با نفرات قبلی تفاوت دارد؛ میرآرمان عدنانی، دانشجوی ارشد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان پیشرو همین دانشگاه است؛ او نمایندهی جریان اصلاحطلب به شمار میآید؛ اگرچه به طور رسمی این عنوان را به همراه ندارد اما تشکل او و دغدغههایی که مطرح میکند مبین جریان سیاسی او است؛ عدنانی صحبتهای خود را با نگرانی از رویهها آغاز میکند و آییننامهی شورای نگهبان در تشریح شرایط نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری را غیرقانونی میداند و نقد میکند و در ادامه بر اساس اتفاقات اخیر و اعلام مجری بودن وزارت خارجه، به دوگانهی سیاستگذار و کارگزار میپردازد؛ معتقد است که اگر دولت فقط مجری است پس چرا انتقاد به برجام فقط حوالهی او میشود؛ عدنانی مطالبهی عجیبی را طرح نمیکند اما در نظر نمیگیرد که دولت در تدوین سیاستها نقش کلیدی بر عهده دارد و از طرف دیگر نقد به مجری میتواند انتقاد به نحوهی اجرای سیاستها باشد مانند انعقاد برجام که نتوانست متضمن تمام شروط از پی تعیین شده باشد.
دبیر انجمن اسلامی دانشجویان پیشرو، در ادامه به شکلی گذرا و کلی به چند مشکل مانند سانسور، تبعیض علیه زنان، سرکوب تجمعات، برخورد با خبرنگاران و ارتقای کارگزارانی که پروندهی فساد دارند؛ انتقادات او اگرچه مصادیقی را در بر میگیرد اما عدنانی بر خلاف دیگر سخنرانان به مصداقهای آن و ساختارهای معیوب که بستر ایراد است، اشاره نمیکند و ذکر اسامی مشکلات، ناامیدانه و بدون چشم انداز اصلاحی به نظر میآید؛ در میان صحبتهای او، سالن ساکت است و گوش میکند؛ احسنتهای کم و پراکندهای گفته میشود که نشان میدهد طیفهای گوناگون سیاسی در جلسه حضور دارند.
صحبتهای او جایی با واکنش جدی سالن همراه میشود که از موسوی و کروبی نام میبرد؛ جملهش هنوز کامل تمام نشده که چند نفری از انتهای سالن با صدای بلند شعار مرگ بر فتنهگر سر میدهند؛ مجری برنامه به سرعت تذکر میدهد که صحبتهای دانشجوی سخنران را قطع نکنند؛ صحبتهای او در چند جای دیگر نیز با واکنش و شعار افراد حاضر در سالن همراه میشود؛ جایی که او از تحت تعقیب قرار گرفتن افراد منتقدی چون خودش میگوید.
صحبتهایش که طولانی شده چند باری با تذکر مجری همراه می شود اما قضیه در همین جا تمام نمیشود؛ پس از اتمام متن او، دیالوگی نسبتا طولانی میان او و رهبر انقلاب شکل میگیرد؛ طولانیتر از سخنرانان قبلی؛ عدنانی پس از اتمام متن میگوید انگشتر و چفیه نمیخواهد؛ در عوض یک پاسخ صریح میخواهد به حرفهایی که زده؛ رهبر انقلاب هم پس از واکنش معمول نسبت به متنها، به او یادآور میشوند با نقد موافق است و آن را میپذیرد اما شرطِ انصاف و جوانمردی در انتقاد کردن را نباید از یاد برد؛ رهبری استفاده از ظرفیت نقد و سپس ادعای تحت تعقیب قرار گرفتن را جوانمردی نمیداند؛ دانشجوی منتقد هم تلاش میکند منظور خود را شفافتر کند؛ او رهبری را بر خلاف نفرات قبل و بعد از خودش نه رهبرا خطاب میکند و نه آقاجان، خطاب او حاجآقا گفتن است! از این تفاوت ابایی ندارد و آشکارا آن را در فرم و محتوا عرضه میکند و کدام قسمت دیدار مهمتر از تمرین آزادیخواهی و شنیدن و گفتگو با نظرات متفاوت؟
اگرچه برخی افراد حاضر در جلسه از صبر و پاسخگویی آقا حوصلهشان سر رفته! یک شعار تند و تیز میدهند تا دانشجوی منتقد تریبون را رها کند؛ شعار بیموقع آنها با اعتراض دیگر حضار همراه میشود و با ورودِ مجری موضوع فروکش میکند»
انتهای پیام
خب پاسخش را شنید..بسیاری ازگفته هایت راقبول نمیکنم..
بله. متاسفانه برخورد خوب و سازنده ای با نقد نبود
برخورد خوب و سازنده یعنی شنیدن و تحمل کردن و گفت و گو برخورد سازنده به معنای این نیست که به تمام حرف ها عمل شود چون هر کس نظر خودش را دارد و اینکه خیلی از نقدها هم در محتوا درست نیست یعنی اطلاعات غلط دارد تحلیل غلط دارد ، حاکم موظف است بشنود و تحمل کند و نوازش کند و آن چه به صلاح است عمل کند آن چه به صلاح نیست، واگذارد صلاح مملکت را هم نظر من و شما تعیین نمی کند دید وسیع تری می خواهد
رهبری وظیفه دارد گوش بدهد، اما وظیفه ندارد مو به مو به هر چه اسمش انتقاد است عمل کند! شما هم وقتی مورد نقد قرار می گیرید رفتارتان همین گونه است می شنوید، بررسی می کنید درست بود انجام می دهید، درست نبود نمی پذیرید ایشان صاحب رای است، بر اساس صلاح مملکت تصمیم می گیرد پذیرش انتقاد به معنای عمل کردن به سلیقه ی منتقد نیست به معنای شنیدن و تحمل کردن و بررسی کردن است
متاسفانه مسئولان دانشگاهی و دفتر مقامات این جمعها را طوری تشکیل می دهند و گاه بخاطر مفید فایده ندانستن دانشجویان طوری تشکیل می شود که بر عکس ترکیب جمعیتی دانشگاهها ست. ما که در دانشگاه هستیم در هر کلاس 30-40 نفری ، 3-4 نفر عکس این دانشجوی منتقد فکر می کنند ولی در این جمعها از هر 30-40 نفر ، فوقش 3-4 نفر مثل او فکر می کنند. باید فکری به حال وضع اطلاع رسانی به رهبر کرد.