اعتماد نظامیان عربستان به هاشمی
بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
پنجشنبه 14 اسفند 1376 | 6 ذيقعده 1418 | 5 مارس 1998
قرار بود يك هواپيماى كوچك ماهاناير، امروز از ايران براى بردن جمعى از همراهان بيايد كه ممكن است، جا براى آنها در هواپيماى من نباشد؛ اما به خاطر دير رسيدن، اجازه پرواز نيافت.
بعد از نماز و صبحانه و خواندن گزارشها و كمى ورزش، به سوى شهر صنعتى جُبل حركت كرديم. در مسير از شهرهاى دمام و عَنكَ و صفوى و قطيف و رأس التوره گذشتيم. همه جا در اتوبان سريعالسير؛ شبكه اتوبان و راههاى قابل توجهى دارند. مزارع نخل و كشت زير پلاستيك [گلخانهای] هم در خيلى از جاها بود. گفتند، در ساحل جنوبى خليج فارس، چاهها در عمق كمى به سفره آب شيرين محدودى مىرسند كه براى كشاورزى و شُرب مورد استفاده است. براى شُرب، آب چاهها را با آبِ آبشيرينكن مخلوط مىكنند. بين رأس التوره و جبيل، دو كارخانه عظيم آبشيرينكن دارندكه خودشان مىگويند، بزرگترين واحد در تمام دنياست. آب شيرين رياض را هم از اين مىبرند.
رأس التوزه، يك بندر نفتى است كه عمده نفت كشور را صادر مىكند و بندر صادراتى ديگر نفتشان در نبوع است كه با خط لوله از شرق به غرب مىبرند. تدبير خوبى براى كم كردن وابستگى به تنگه هرمز و نزديكتر شدن به بازار غرب است. خطوط لولههاى نفت و گاز و آب را به زير زمين بردهاند و در مسير آنها را نديديم.
در جبيل شاهزاده امير و مديران استقبال كردند؛ مطابق معمول با قهوه عربى كه سرپا به محض ورود مىدهند. در سالنى، از روى فيلم و تصوير و منحنىها، توضيحات مفيدي دربارة اين منطقه مهم صنعتى، توسط مديرعامل داده شد. هيأت پادشاهى، مديريت عالى را به عهده دارد.
سرمايهگذارى عظيمى در ساخت زيربنایى و تأسيس كارخانهها و عمدتاً در پتروشيمى و يك واحد بزرگ توليد فولاد كردهاند. گفتند، حدود 40 ميليارد دلار سرمايهگذارى – نيمى توسط دولت و نيمى توسط بخش خصوصى- شده است. هزار كيلومترمربع زمين در نظر گرفتهاند كه 80 كيلومترمربع را با خاكبردارى و خاكريزى و ساخت كانالهاي خطوط آب و برق و مخابرات و گاز و انتقال محصولات، آماده كردهاند.
ماكت بزرگ آن هم در زير زمين و درختكارى و خيابانسازى و ساختمانهاى مسكونى و ادارى و رفاهى و ساخت بندر و اسكله نشان داده شد. اكنون دهها كارخانه زيربنایى «عملاق» و صنايع زيردستى مشغول كار است. حدود 24 ميليون تُن توليد گرانقيمت دارد و تعداد زيادى هم دردست ساخت است؛ معمولاً با شراكت سرمايههاى داخلى و خارجى كه به سرمايههاى داخلى تسهيلات بانكى بدون بهره هم تعلق مىگيرد.
سوار اتوبوسهاى تشريفاتى شديم و گشتى در شهرك زديم. در مسير، مديرعامل به سئوالات جواب مىداد؛ مسلط هم بود. در كارخانه بزرگ صدف هم وارد شديم. صاحب كارخانه آمد و توضيح داد. چهار و نيم ميليون تُن توليد دارد. فرآوردههاى گوناگون متنوع تراز پتروشيمى بندر امام را و امسال 13 ميليارد ريال عربستان صادرات داشتهاند. اين رقم صادرات مربوط به كل شهرك است. 85 درصد مواد اوليه او از داخل تأمين مىشود.
مديرعامل شهرك گفت، روزانه بيش از سه ميليارد فوت مكعب گاز طبيعى مصرف مىكنند؛ رقم را نپذيرفتم و چند برابر واقعيت ديدم، اما پس از تحقيق با كمى تعديل بر صحت آن اصرار كرد. جالب است كه همه گاز همراه نفت را جمعآورى و مصرف صنعت مىكنند و به خانهها براى مصرف سوخت نمىدهند و براي توسعه صنايع، بنا دارند از حوزههاى مستقل گازى كه اخيراً كشف شده برداشت كنند.
درختهاى بسيار سبز و خرمى به نام فكن داشتند. و نيز گزارش دادند، يك طرح براى پرورش گياهى به نام «هالونيت» دارند كه دانه روغنى است، با آب دريا در دست آزمايش و در دست اجرا دارند. فاصله 150 كيلومتری شمال جبيل، با همكارى دانشگاه آريزوناى آمريكا – قبلاً در جريان اين طرح بودم در امارات هم اجرا مىشود – گزارش مكتوبى از اين طرح گرفتم. با كارخانه پتروشيمى بندر امام هم معاملاتى دارند. قرار شد، توسعه بدهند و اميدوارند اين سفر ما همكارى را توسعه بدهد.
نماز و ناهار و استراحت را آنجا بوديم. خانمهاى همراه هم جداگانه مورد پذيرایى خانمهاى مديران شهرك بودند. از واحد آبشيرينكن زاپاس – احتياطى- بازديدكرديم. ماكت يك آبشيرينكن عظيم قديمىتركه مشغول كار است به نام «دختر پير درخانه مانده» و از شهر قديمى جبيل كه مسكونى است، عبوري بازديد كرديم. لوحهها يادبودى هديه دادند.
از آنجا به پايگاه نيروى دريايى در جنوب شرقى جبيل رفتيم. فرمانده و افسران استقبال گرمى كردند و توضيحات دربارة پايگاه دادند. سپس با اتوبوسها پايگاه را گشتيم. از بخشهاى مختلف بازديدكرديم و بدون رازدارى توضيحات دادند و به سئوالات من پاسخ دادندكه اين نشان خوبى بر جذب اعتماد است؛ با اينكه قاعدتاً ايران را يكى از كشورهاى مقابل خود به صورت احتمال حساب مىكنند.
شكل پايگاه، بىشباهت به پايگاههاى دريایى در ايران نيست؛ هر دو طراحى آمريكايى دارند. با استاندارهاى آمريكا، خيابانبندىها شده و خانهها و ادارات و بنادر و اسكلهها و حوضچههاى تعميراتى و حتى گياهان و درختان. پرسنل وضع گوناگونى دارند. بعضىها ريش گذاشتهاند و بعضىها تراشيدهاند. معلوم شد، اجبارى و بخشنامهاى نيست. لباسها و ساختمانها خيلى تميز و منظم است.
كشتىهاى جنگى فرانسوى، آمريكايى و انگليسى است. سلاح سازمانى، موشكهاى هارپون و… و هلىكوپترها، سوپر پوماي فرانسوى و كلاس كشتىهاي جنگى تا حد هزار و 200 تن و تعداد پرسنل حدود چهار هزار نفر با 400 دانشجو و خانههاى سازمانى براى افسران و درجهداران ـ سربازى اجبارى ندارند و همه استخدامىاند.
پايگاه بزرگ در جده است، با هفت هزار نفر. زيردريايى ندارند، ولى قايقهاى سريع خوبى دارند و مينجمعكن و مينپيداكن عمقى كه تا 300 متر عمق دريا، مىتواند مينها را پيدا و خنثى كنند. به قول خودشان «كاسمات و قالنات» فرودگاه هم دارند و حقوقشان حدود 30 درصد بيش از پرسنل كشورى است. همانجا خبر شديم كه يك ناو ايرانى، میهمان نيروى دريايى آنها و در جده وارد شده و از ما كمك خواستند كه اجازه انجام عمره مفرده براى پرسنل ايرانى بگيريم. به فرمانده و دكتر نقيسه گفتم، پيگيرى كنند.
از آنجا به بندر بزرگ عبدالعزيز در دمام رفتيم. گشتى در بندر زديم و بالاى برج رفتيم. ریيس بندر اطلاعات خوبى داشت و داد. از بالاى برج 93 مترى اطراف خوب مشاهده مىشد و منظره غروب خورشيد جالب بود. قبلاً منظره غروب ديگرى در جده ديده بوديم. 18 ميليون تن ظرفيت دارد و امسال 10 ميليون تُن عمل شده است. يك كشتى ايرانى هم در حال خالى كردن بار بود. اينجا هم سيلوهاى مجهز براى حبوبات و غلات دارند و هم كارخانه روغنكشى و معمولاً دموراژ هم نميپردازند.
به اقامتگاه برگشتيم. بعد از نماز، تلفنى با ملك فهد و اميرعبدالله، وليعهد، براى خداحافظى و تشكر صحبت كردم و از اقدمات سازندگى در كشورشان و از پذيرایىهاي خوب، قدردانى و تمجيد كردم و امير عبدالله هم از سفر من قدردانى كرد و گفت، ساعت به ساعت برنامه سفر را پيگيرى مىكرده است. يك متن مفصل براى چارچوب همكارى فرستادهاند. در نُه ماده تنظيم شده و همه زمينهها را منظور كردهاند. نشان جدى بودن در همكارى است.
جمعبندى مختصرى با جمعى از همراهان در آثار و موفقيتهاى سفر كرديم. قرار شد براى بررسى و تصويب، به دولت پيشنهاد بدهيم. شب گزارشها را خواندم. انعكاس سفر به بحرين خوب و جالب است. تا ديروقت به نوشتن خاطرات پرداختم كه اين روزها خيلى مفصل است و چند صفحه را پُر مىكند.
منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۶
انتهای پیام
چی شد که دوکشور مسلمان بااین همه علاقه به همکاری ,به دشمنی کشید?
شاید ۱ _کار نفوذی ها …..
۲_حسادت ها باشد ……
۳_خود بزرگ بینی برخی …..
۴_ توهم قدرت درمنطقه…..
۵_توهم یک تمدن ……
۶_…..
فقط حقدوحسد!!!
…که بنام هاشمی چیزی ثبت نشود!!!