برای علی اکرمی
امیر آریازند، فعال سیاسی، در یادداشتی به مناسبت درگذشت علی اکرمی نوشت:
علی اکرمی نماد بارز نسل امید بود،
نسلی که با دو خرداد ۷۶ بالید و با بیست و دو خرداد ۸۸ فرو کوفته شد ولی سر خم نکرد و ایستاد و سر تا سر دهه ۹۰ را از جان مایه گذاشت تا بلکه مرهمی بر زخم های ناسور مردم باشد.
برچسبی نبود که علی در طول حیات کوتاه و پر برکتش نخورده باشد …
اگر خبر ندارید کافیست سری به توییتر بزنید …
از چپ و راست و بالا و پایین برچسب می خورد …
از نهضت آزادی تا دوی الف، از روزنامه تا آموزش و پرورش، هر جا که رفت و دست به هر کاری زد باران برچسبهای آنچنانی بر سرش بارید، اما لبخند هیچگاه صورت مهربانش را ترک نکرد …
اصلا” این خاصیت کنشگر مرزی بین نسلی است که برچسب بخورد ولی مفصل و لولا باشد، که گفتگو بلد باشد و به گفتگوهای بین نسلی و بین احزاب و بین اهالی رسانه و بین مذهبی و لامذهب … دامن بزند.
علی از آن رفقایی بود که وقتی دستت از همه جا کوتاه میشد تازه آغوش پر مهرش را برایت میگشود و مثل یک سنگ صبور میشنید و میشنید و آرامت میکرد تا جایی که اصلا” یادت میرفت چه دل پری داشتی …
لاینقطع پیگیر کار و گرفتاریت میشد جوری که باورت نمیشد این تویی که گرفتاری نه او …
جوری دنبال گیر و گرفتاریت میافتاد انگار خودش وسط معرکه و گرفتاریه …
علی با زبان خوش چنان آرامت میکرد که گویی از اول موضوعی برای نگرانی وجود نداشته …
چنان استدلال میکرد که باورت میشد باید از تک تک لحظات زندگیت لذت ببری و غمها را تنها بگذاری …
سرتاسر بهار ۹۸ را که تیر تهمت و دروغ بر سرم میبارید و عالم و آدم پشتم را خالی کرده بودند، علی مثل یک فرشته دور و برم میچرخید و بال بال میزد تا بلکه من از پیله خشم و تنهایی بیرون بیایم و به دنیای بی دغدغه و آرام برگردم.
چه بسیار بغض فرو خورده ما که از چشمهای علی جاری میشد و چه بسیار سکوتهای سهمگین ما که علی فریاد میشد و حق ما را میستاند از آن که باید میستاند …
اما چه فایده …
الان هرچی هم بگم علی برنمیگرده …
و سلام بر رفیقی که از بس همیشه بود، رفتنش را باور نمیکنم
خدایا روحش را با اولیاءالله محشور بگردان
و به خانواده و فرزندان عزیزش صبر و آرامش بده
انتهای پیام