خرید تور تابستان

ناگفته‌های تاجگردون از رد اعتبارنامه‌اش در مجلس

روزنامه‌ی اعتماد نوشت: «تمام آنچه كه حجت بود، ادا شد. مردم خونسردي خودشان را حفظ كنند»، اين اولين پست اينستاگرامي چهره‌اي است كه هجدهم تير ماه نه به اختيار بلكه بالاجبار رداي نمايندگي را آويخت و حداقل براي 4 سال با ساختمان هرمي‌شكل ميدان بهارستان خداحافظي كرد. غلامرضا تاجگردون يكي از چهره‌هاي شناخته شده ادوار پارلمان ايران است. او در مجلسي با دوز اصولگرايي از نوع دوره نهم، رياست كميسيون تلفيق و برنامه و بودجه را از چنگ چهره‌هايي سرشناس و البته باتجربه ربود و در مجلس معتدل دهم نيز بي‌رقيب بر اين كرسي تكيه كرد تا نفر اول پارلمان در بررسي معادلات نه چندان شفاف بودجه‌اي باشد اما در مجلس يازدهم همه‌ چيز برايش تغيير كرد. او مي‌دانست كه ميان اصولگرايان و آتش تندشان كار سختي در پيش دارد ولي همزمان مدعي رياست بر كميسيون تلفيق همان مجلس بود اما به ‌واسطه فضاسازي اصولگرايان، اعتبارنامه‌اش رد شد تا رنگ كميسيون بودجه و تلفيق را ديگر نبيند.

تاجگردون حالا در موسسه‌اي اقتصادي مشغول فعاليت است. جايي به دور از هياهوهاي هميشگي بهارستان و لابي‌هاي پيدا و پنهانش. تاجگردون از پارلمان رفت ولي هنوز روند طي شده درباره اعتبارنامه‌اش و زد و خوردهاي پشت پرده بهارستان براي افكار عمومي شفاف نيست. آنچه مي‌خوانيد بخشي از گفت‌وگوي حدود دوساعته روزنامه اعتماد با تاجگردون است. نشستي كه اين نماينده سابق مجلس در جريان آن از قول رييس مجلس و البته معاونت قوانين پارلمان راي‌گيري درباره اعتبارنامه‌اش را غيرقانوني خوانده و از «حسادت»ها و حب و بغض‌هاي شخصي كه سرنوشتش در مجلس يازدهم را تغيير داد، سخن گفته است.

*رد اعتبارنامه شما در مجلس آن هم پس از اتهامات قابل توجهي كه نمايندگان به شما وارد كرده‌اند از جمله اتفاقات مهم تاريخ مجلس يازدهم خواهد بود به ويژه اينكه اتهامات بسيار جدي به شما وارد شد. امروز اگر قرار بر قضاوت اتفاقات رخ داده در مجلس باشد، رد اعتبارنامه خود را چطور تفسير مي‌كنيد؟

در مرحله اول بگويم كه همه اتفاقات رخ داده در آن زمان را كتاب كاملي كرده‌ام و به همه سوالات نيز پاسخ داده‌ام كه اميدوارم به آن اجازه انتشار بدهند. قاعدتا چيزي كه مي‌توانم در مورد آن بگويم اين است كه همه حقوقدانان به ويژه معاونت حقوقي مجلس هم اذعان كردند كه فرآيند طي شده غيرقانوني بود. معاونت حقوقي مجلس حتي اين مساله را كتبا به اطلاع رييس مجلس رساند. آقاي قاليباف هم شفاها به من گفت كه مي‌پذيرد فرآيند طي شده غيرقانوني است و تاكيد كرد كه اجازه نمي‌دهد راي‌گيري صورت بگيرد اما چون فشار رويش وجود دارد، فرآيندي را طي مي‌كند تا مدت بررسي طولاني‌تر شود. اينها به جاي خود البته اين نقل قول قابليت اثبات ندارد ولي من بيانش كردم و آقاي قاليباف هم رد نخواهد كرد چراكه مستندتر از اين نقل قول، همان نامه‌اي است كه معاونت قوانين مجلس به آقاي قاليباف نوشت.

به عقيده من مراجع بررسي بايد اين ادعاها را بررسي كنند. اين مراجع هم براي نمايندگان مجلس چند نهاد بيشتر نيست كه مهم‌ترين آنها شوراي نگهبان است. براي شوراي نگهبان هم يكسري نهادهاي امنيتي و تحقيقاتي گزارش تهيه مي‌كنند و اين نهاد براساس اين گزارش‌ها صلاحيت افراد را رد يا تاييد مي‌كنند. معتقدم يكي از پر سر و صداترين افرادي كه صلاحيت‌شان مورد بحث جدي قرار گرفت، من بودم. شوراي نگهبان هم هيچ بده و بستاني با من ندارد و دليلي هم ندارد كه نسبت به من تعصب خاصي داشته باشد. شوراي نگهبان با همه اين فرآيندها و پيچيدگي‌ها من را تاييد صلاحيت كرد ولي همان‌ها كه تلاش كردند صلاحيت من رد شود، در مجلس به اعتبارنامه‌ام اعتراض كردند.

*يعني كساني كه در مجلس اعتراض زدند از قبل هم داشتند تلاش مي‌كردند؟

بله. ولي هر جا مي‌رفتند به آنها گفته مي‌شد كه ما هيچ مستندي نداريم و همه اين گزارش‌ها ناصحيح است. شوراي نگهبان مباحث سياسي‌اي كه در مورد من مي‌شد را قبول داشت ولي آنها را ملاك رد صلاحيت نمي‌دانست. مثلا به فلان اظهارنظر درباره شوراي نگهبان يا بهمان تذكر به رييس‌جمهوري واكنش نشان مي‌داد ولي آنها را در راستاي ايفاي وظيفه نمايندگي مي‌دانست اما بازهم من را تاييد صلاحيت كردند. شوراي نگهبان به مسائل اقتصادي و مالي و اخلاقي در اين دوره بسيار حساس بود اما من را رد صلاحيت نكرد. وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه هم چندين جلسه با من گذاشتند و با ذره‌بين پرونده‌ام را بررسي كردند. هر جلسه حدود 5 يا 6 ساعت طول مي‌كشيد و يكي‌يكي از من سوال مي‌كردند اما بازهم چيزي پيدا نكردند.

*همان زماني كه در مجلس رييس كميسيون بوديد، وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پرونده شما را بررسي مي‌كردند
يا پس از پايان مجلس دهم؟

همان زمان رياستم بركميسيون بودجه يك به يك من را صدا مي‌زدند و سوال مي‌كردند و پرونده را بررسي مي‌كردند. تعارف هم نداشتند. درنهايت و پس از تمام اين بررسي‌ها شوراي نگهبان من را تاييد كرد ولي آنها به اعتبارنامه‌ام اعتراض كردند. پرونده در شعبه بررسي شد و شعبه به شوراي نگهبان نامه‌اي فرستاد و اين نهاد هم پاسخ داد پس قاعدتا ديگر نبايد اعتراض آنها بررسي مي‌شد اما باز هم در صحن مجلس آقاي قاليباف با يك روش كاملا من‌درآوردي، مثل همه ‌چيزهاي ديگري كه به شكل من درآوردي براي آنها تصميم مي‌گيرد و اصلا معلوم نيست از كجاي قانون اين اقدامات را برداشت مي‌كند، پرونده را به كميسيون تحقيق فرستاد.

واقعيت اين است كه آقاي قاليباف يقين داشت كه من در كميسيون تحقيق مي‌افتم و كار تمام است. به همين جهت فشارها آن‌قدر به كميسيون تحقيق زياد شد كه تقريبا همه اعضاي اين كميسيون قول داده بودند من را مي‌اندازند ولي موقع راي‌گيري وجدان‌شان حاكم بود و راي مثبت دادند و اعتبارنامه را تاييد كردند. اقدامات صورت گرفته از سوي معترضان چند بُعد داشت، يك بُعد آن اين بود كه مردم را تحريك كرده و اقدامات خود را مبارزه با فساد معرفي كنند، پس من بايد اول تلاش مي‌كردم كه ذهن مردم و كساني كه من را مي‌شناسند را با واقعيت روبه‌رو كنم و بگويم كه در اين ميان فسادي در كار نيست. براي اينكار بايد خودم را در محكمه تبرئه مي‌كردم و محكمه من هم يا شعبه يا كميسيون تحقيق بود كه فرصت ارايه مستندات و بحث و مجادلات در آنها وجود داشت. پس از راي مثبت آنها به نظرم فضاي عمومي جامعه متوجه شد كه من فساد ندارم، ضمن اينكه همچنان تاكيد مي‌كنم كه از امروز تا روز قيامت اگر كوچك‌ترين فسادي را شما توانستيد، ثابت كنيد و مدركي ارايه داديد، مي‌توانيد من را اعدام كنيد.

من 30 سال است كه مشغول خدمتم! نه پرونده‌اي و نه احضاريه‌اي و نه مدركي عليه من وجود ندارد. يك خبرنگاري مي‌آيد و 4 مساله‌اي كه شنيده را كنار هم مي‌گذارد و مي‌گويد اين‌ها سند است! اگر اين را بپذيريم بايد بپذيريم كه بسياري از مطالبي كه در جامعه عليه افراد مختلف گفته مي‌شود هم صحيح است. جالب آنكه نمايندگان مجلس انتظار نداشتند كه من در صحن علني اين تعداد راي بياورم و فكر مي‌كردند با اين فضاي مثلا انقلابي كه ايجاد كرده‌اند نهايتا 40 راي خواهم آورد ولي به هر حال نماينده‌ها به من راي دادند و بعد از آن هم خيلي از آنهايي كه به من راي منفي دادند كه اگر يك روزي لازم شد اسامي آنها را مي‌گويم، به من زنگ زدند و پيام دادند كه ما را حلال كن. در واقع تلاش مي‌كنند دلجويي كنند.

در مقابل اقدامات اين افراد من 2 راه داشتم. يا بايد مثل آنها رفتار كرده و مي‌گفتم تويي كه به من مي‌گويي فلان شركت را داري، من كه ندارم ولي تو اين و آن شركت را داري. اين رفتار، رفتار تهاجمي بود و فرصتي هم براي آن وجود نداشت چراكه كل ماجراي من حدود 40 روز طول كشيد. من بايد در اين 40 روز فضايي كه در داخل و خارج از كشور عليه من شكل گرفته بود را تغيير مي‌دادم. مي‌گفتند تاجگردون، طبري قوه مقننه است. اين را بايد اصلاح مي‌كردم.

*اين فضا عليه شما در 40 روز شكل نگرفت. سال‌ها قبل مي‌گفتند تاجگردون، فساد دارد و اصطلاحا طبري قوه مقننه است. چرا همان زمان به اين صحبت‌ها پاسخ نداديد؟

به چه كسي بايد جواب مي‌دادم؟

*به رسانه‌ها! به مردم!

رسانه‌ها از من درباره اموالم سوال كردند، من هم گفتم اموالم همين است. همان روزها هم آقاي توكلي بيشترين حرف‌ها را عليه من مي‌زد. يك‌بار به ايشان در صحن علني گفتم تو اين حرف‌ها را مي‌زني؟ اموال من كه همين است، مي‌گوييد پدرم خان و كدخدا است و خودم هم 30 سال است كه رانت‌خواري مي‌كنم! گفتم آقاي توكلي عزيز من دانش‌آموز بودم كه تو وزير شدي، شما كسي بوديد كه گفتيد افتخار من اين است كه با موتور گازي به وزارتخانه مي‌روم، گفتم من بچه حزب‌اللهي و بسيجي بودم خوشحال از اينكه مي‌ديدم وزيرم يك آدم خاكي است. گفتم پدر من ظالم و خودم هم 30 سال است كه دارم رانت‌خواري مي‌كنم پس كل اموال من براي شما، شما هم نصف اموال‌تان را به من بدهيد. ديگر بيشتر از اين من چه جوابي به طرف مقابلم بدهم؟

معقتدم كه همه اين داستان‌ها را آقاي توكلي و دوستانش خلق كرده‌اند. اما من حاضرم همين حالا هم كه 7 الي 8 ماه از ماجرا گذشته، آقاي توكلي بيايد و نصف اموالش را به من بدهد و من هم كل اموالم را به ايشان خواهم داد، ديگر صريح‌تر از اين مي‌توانم حرف بزنم؟ زندگي من در حد خودم متوسط است اما بگوييد چطور مي‌شود فلان فردي كه 5 سال است وارد سيستم شده فلان خانه و بهمان ماشين را مي‌خرد؟ من خانه‌ام اجاره‌اي است و در حد خودم زندگي مي‌كنم. يك جايي گفتم كسي كه لكسوس سوار مي‌شود و با پرايد مي‌آيد، دزد است ولي از من ناراحت شدند. اما هنوز هم همين را مي‌گويم. در همين مجلس نماينده‌اي داريم كه عضو هيات رييسه است و چهره انقلابي دارد و روزهاي اول قبل از تشكيل مجلس با بهترين ماشين مي‌آمد ولي يك روز ديدم با تيبا آمد! از او پرسيدم پس ماشينت كو؟ گفت: «اصلا نمي‌شود با آن ماشين به مجلس بيايي!» اين آدم دزد است! كسي كه از زندگي خودش دزدي مي‌كند حتما از جامعه‌اش هم دزدي مي‌كند!

*به نظر شما اگر كسي از خيابان رد شود و از او بپرسيد غلامرضا تاجگردون، رييس 8 ساله كميسيون برنامه و بودجه مجلس خانه‌اش اجاره‌اي است، قبول مي‌كند؟

من خانه كوچك‌تري دارم كه متعلق به خودم است اما اين خانه را كه بزرگ‌تر است را اجاره كرده‌ام. ولي اينكه فكر كنند تاجگردون خيلي مال و اموال دارد، خير اين‌طور نيست! من در حد خودم دارم. اگر بپرسيد بچه‌هاي تاجگردون كجا هستند؟ بپرسيد آيا از اعضاي خانواده‌ام كسي در خارج از كشور است؟ يا بچه‌اي دارم كه رانت‌خواري كرده باشد؟ خير اين‌طور نيست. من 3 بچه دارم كه هر 3 آنها در كنكور شركت كرده‌اند و بدون رانت در بهترين دانشگاه قبول شده‌اند. رانت‌خواري افراد را بالاخره بايد يك جايي ديد. از مال اندوزي و ثروتش، يا از خوردنش و… مي‌توان به فسادش پي برد، اگر چيزي هست خوب بيان كنند. حرف من اين است كه مصداق مقابله با من در اين كشور آقاي توكلي است، وضعيت زندگي ايشان را ببينيد، وضعيت زندگي من را هم ببينيد!

*چرا آقاي توكلي به نماد مقابله با شما تبديل شد؟

از حسادت‌هاي مجلس دوره نهم شروع شد. اصلا شرطش براي آوردن يك عزيزي در ليست اين بود كه تاجگردون نباشد. در مجلس نهم آقاي توكلي 2 الي 3 ساعت با من جلسه گذاشت. خودش، نادران، مصباحي‌مقدم و يك فرد ديگري نشستند و گفتند: «براي ما زشت است كه در يك مجلس اصولگرا تو رييس كميسيون بودجه‌اش باشي.» اين عين جمله‌اي است كه توكلي به من گفت. معلوم است چنين آدمي آن شكست را تلافي مي‌كند. به جرات مي‌گويم كه آقاي توكلي نه در اين دنيا و نه در آن دنيا خير نخواهد ديد.كسي كه اين‌گونه به راي مردم ظلم كند، خير دنيا و آخرت را نمي‌بيند.

من در دانشگاه شهيد بهشتي درس خوانده‌ام و بدون سهميه وارد دانشگاه شده‌ام. آقاي توكلي از وزارت كنار رفت و با رانت به دانشگاه ما آمد و نشست و ليسانسش را گرفت اما همين آدم مداركي عليه من آورد و مدعي شد كه تاجگردون با رانت مدرك گرفته است! آقاي توكلي با رانت آمد و ميز بغل دستي من در دانشگاه شهيد بهشتي نشست و از اينجا با بچه‌هايش به لندن رفت. من از اينجا به ياسوج رفتم اما من مي‌شوم رانت‌خوار و آقاي توكلي مصداق مقابله با آن؟! او كه از اينجا با 7 بچه‌اش به لندن مي‌رود، پاك و منزه مي‌شود؟!

*يك‌ جا گفتيد: «شايد من شيشه كثيف باشم اما شما دستمال تميز نيسيتد.» اين جمله بازخوردهاي بسياري داشت. اينكه خودتان مي‌گوييد من «شيشه كثيف» هستم، چه معنايي دارد؟ نوعي اعتراف نيست؟

من گفتم شايد من شيشه كثيف باشم درحالي كه مي‌توانستم بگويم من شيشه كثيف نيستم! اين يك جمله استعاري است كه ما خودمان به كار مي‌بريم تا حرف‌مان را به طرف مقابل بفهمانيم. من خيلي قاطع در صحن علني مجلس هم گفتم كسي كه در راس مجلس نشسته است، شيشه‌اش كثيف است و نمي‌تواند به من بگويد كه چرا تو فلان هستي! بگويند من بيشتر مساله دارم يا آنكه در مجلس مسووليت دارد؟! پس چرا به او نمي‌پردازند؟!

*چرا نمي‌پردازند؟ چرا نوع مواجه مثلا آقاي توكلي با پرونده شما و آقاي قاليباف متفاوت است؟

آقاي توكلي اصلا اعتقادي به رفتارهاي اخلاقي و ديني ندارد و در صحن علني و كميسيون تحقيق دور نهم تمام تلاشش را كرد تا خودش رييس كميسيون را تعيين كند. آقاي تابش دركميسيون بود و از آقاي توكلي سوال كرد كه:«آقاي توكلي در اين كميسيون چه كسي صاحب صلاحيت است؟ آيا آقاي تاجگردون مشكلي دارد؟» گفت:«خير ايشان تخصص و تعهدش را دارد!» آقاي تابش از او پرسيد: پس چرا به ايشان راي نمي‌دهيد؟» گفت:«چون بايد از نظر سياسي به آقاي مصباحي مقدم راي بدهيم.» آدمي كه اين‌گونه است و مي‌گويد تخصص و تعهدش خوب است ولي سياست چيز ديگري مي‌گويد را شما چطور قضاوت مي‌كنيد؟

*اگر آرا در مجلس شفاف بود، وضع شما بهتر مي‌شد يا بدتر؟ اعتبارنامه‌تان با شفافيت آرا رد مي‌شد يا خير؟

مخالفان من صبح راي‌گيري تصميم گرفتند كارت راي نمايندگان را بگيرند يا حداقل عكسش را داشته باشند تا خيال‌شان راحت باشد. چندين مورد وجود داشت كه طرف اول با مداد نوشته منفي و عكس گرفته و به آنها نشان داده بعد پاك كرده و نوشته مثبت و عكس گرفته و براي من فرستاده است. من به آقاي قاليباف گفتم راي‌گيري با ورقه را كنار بگذاريد، راي‌گيري را الكترونيكي برگزار كنيد،گفت چرا؟ گفتم اينها قرار است كارت بقيه را بگيرند،گفت نمي‌گذاريم. گفتم دست شما نيست،كارت‌ها را مي‌گيرند چون ما خودمان هم اين كار را مي‌كرديم. اگر شفافيت آرا بود من اصلا 102 راي را نمي‌آوردم و شايد به 40 تا هم نمي‌رسيد اما اگر راي‌گيري به صورت الكترونيكي برگزار مي‌شد من حتما راي مي‌آوردم ولي چون كارت دادند و 4 الي 5 نفر مامور جمع‌آوري برگه‌ها شدند، راي نياوردم.

*احساس خودتان به اين اتفاقات چه بود؟

فكر مي‌كنم خودم هم ديگر نمي‌توانستم بمانم. يك آقايي كه جامعه خيلي نسبت به او حساس است و اختلاف‌نظرهاي جدي هم با من دارد، در همان ايام من را ديد و گفت:«من خيلي اين مدت موضوع شما را رصد كردم، شما حمايت شوراي نگهبان و كميسيون را داريد. همين فرمان را جلو برو كه خيلي خوب است چون توانسته‌اي ذهن همه را نسبت به خودت عوض كني فقط تلاش نكن كه راي بياوري چون زماني برنده‌اي كه اعتبارنامه‌‌‌ات را رد كنند، اگر بماني اين رفيق‌هاي من، تو را در مجلس ذليل مي‌كنند ولي اگر بيفتي، برده‌اي. او به من گفت تلاش نكن تا حتما بماني بلكه تلاش كن تا خودت را ثابت كني چون تو طبري نيستي!» در مجلس سازماني براي انداختن من تلاش كردند ولي من گفتم كه ديگر خودم هم نمي‌خواهم بمانم.

اتفاقا همان لحظه وقتي صحبت من تمام شد، آقاي ميرتاج‌الديني كه من تا روز قبل در شعبه رقيبش بودم، آمد و گفت:«آقاي تاجگردون جوري حرف زدي كه من روز قيامت را جلوي چشمم ديدم.» گفت:«من در كميسيون تحقيق هستم و حتما تحقيق درستي مي‌كنيم و نمي‌گذاريم حقي از شما ضايع شود.» من حرف‌هايم را زدم تا وجدان آنها را نسبت به روز آخرت آگاه كنم. من يك جمله به آقاي قاليباف گفتم كه شايد شما دوي 100 متر را از من ببريد اما من دوي استقامت را از شما مي‌برم و واقعا هم همين است.

*يك انتقادي كه به شما وارد بوديد، اصرارتان بر تاييد صلاحيت از سوي شوراي نگهبان بود درحالي كه اگر قرار بر پذيرش تمام و كمال نظر شوراي نگهبان باشد بايد رد‌صلاحيت‌ها را نيز بپذيريم.

شايد بتوانيم در رد صلاحيت‌هاي شوراي نگهبان ايراداتي بگيريم اما در تاييد كردن نمي‌توانيم از آنها ايراد بگيريم.

*سينا كمال‌خاني هم كه مدرك تحصيلي‌اش ايراد داشت، تاييد شده همين شورا بود.

بله اما شورا مجددا خودش ورود كرد و صلاحيتش را رد كرد. شوراي نگهبان براي من وقت گذاشت. آقايان معترضين پيش آقاي جنتي، آقاي كدخدايي و… رفتند و گفتند آقاي تاجگردون حكم قضايي دارد، شوراي نگهبان هم گفت اگر حكم قضايي داريد، ردش كنيد چرا سراغ ما آمده‌ايد؟ آن صحبت آقاي جنتي است در مورد اين موضوع مصداق دارد كه گفتند:«كسي كه تا به حال احضار نشده است، چگونه حكم قضايي دارد؟»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا