توضیح دربارهی جنجالهای اخیر دربارهی جلد آغداشلو
مجلهی تجربه دربارهی جلد جنجالی این شمارهی خود توضیحاتی را منتشر کرد. این توضیح به نقل از کانال باشگاه روزنامهنگاران در پی میآید:
همراهان گرامی تجربه،
این روزها همزمان با انتشار جلد مجلهی تجربه، درحالیکه هنوز خود مجله منتشر نشده، برداشتها و موضعگیریهای مختلفی دربارهی موضوع و تیتر یک مجله در فضای مجازی و رسانهها مطرح شده است. از همین رو با احترام به همهی خوانندگان و منتقدان عزیز، لازم میدانیم برای توضیح دربارهی موضوع مورد بحث و همچنین شفافیت خط مشی مجله به چند نکته اشاره کنیم.
تجربه همانطور که در تمام این سالها بازتابدهندهی صدای زنانِ نویسنده و هنرمند بود، اکنون نیز همدل و همراه آنهاست. شهامت آن دسته از زنانی را نیز که با جریان «من هم» همراه شده بودند، یک تابوشکنی تاریخی میداند و انزجارش را از هر نوع آزار جنسی اعلام میکند.
تجربه تأکید میکند با این پیشفرض که روایتهای منتشرشده درست هستند، با آیدین آغداشلو گفتوگو کرده و با پذیرفتن این پیشفرض معتقد است بعد از انتشار روایت زنان آزاردیده در عرصهی عمومی و رسانهها، توضیحات طرف دیگر ماجرا میتواند به قضاوت و تنویر افکار عمومی کمک کند.
از این گذشته، بدیهیست که نشریات، گزارشگر سویههای مختلف ماجرا هستند ولی قاضی دادگاه نیستند. تلاش تجربه این بوده است که با گفتوگو با آقای آغداشلو به تاباندن نور بر حقیقت ماجرا کمک کند. با خواندن گفتوگو خواهید دید که ما نه قصد ترمیم چهرهی آقای آغداشلو را داشتهایم نه کمر به تخریبش بستهایم. تنها روایت او را منعکس کردهایم و مقبول یا مردود بودن حرفهایش به خوانندگان واگذار شده است. بااینحال، تجربه در شمارهی اردیبهشت خود نقدهای معتبری را نیز که بر این روایت نوشته شده باشند بازتاب خواهد داد.
البته این اتهام که ما در مجلهی تجربه با «دریافت پول بابت انتشار گفتوگوی آقای آغداشلو و تقدیس کردن او» این مصاحبه را منتشر کردهایم بیانصافی محض است. آنان که ما را میشناسند میدانند چنین اتهامی تا چه اندازه ناروا و دور از حقیقت است.
میدانیم که این توضیحات نمیتواند رضایت مخاطبان گستردهی فضای مجازی را به دست آورد. اما سخنمان را متوجه همان مخاطبان همیشگی مجلهی تجربه میکنیم و به آنها اطمینان میدهیم تجربه بههیچوجه قصد تطهیر کسی را که در جایگاه متهم قرار دارد نداشته، ندارد و نخواهد داشت. تجربه معتقد است رسیدگی به این موضوع باید در دادگاهی صالح صورت گیرد.
متن پاسخ مدیر مسئول
متن پاسخ کتایون بناساز، مدیرمسئول به ابهاماتی مربوط به مصاحبه با آیدین_آغداشلو به نقل از کانال این ماهنامه در پی میآید:
با تبریک صمیمانۀ روز جهانی زن به سبب پاره ای نقدها و ابهامات که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دربارۀ گفت و گوی مجلۀ «تجربه» با آقای آیدین آغداشلو – هنرمند نقاش- مطرح شده ؛ هر چند برخی خالی از رقابت های حرفه ای یا با انگیزه های شخصی نیست، اما به احترام مخاطبان موارد زیر را یادآور می شوم:
- این اولین بار نیست که ماهنامۀ تجربه با آقای آیدین آغداشلو مصاحبه کرده و تصویر او را روی جلد آورده است. این بار اما به خاطر ادعاهای مطروحه علیه وی – که هنوز در هیچ دادگاه صالحی ثابت نشده و در حد گزارش روزنامه ای در خارج از کشور است- انتقاد می کنند که « تجربه، به متجاوز تریبون داده است.»
حال آن که هنوز نه اتهامی ثابت شده و نه گفت و گو به معنی تریبون دادن است. اگر با وودی آلن مصاحبه می کردیم و از او دربارۀ شایعات و اتهامات می پرسیدیم هم به این معنی بود که به او تریبون داده ایم؟ - تصور می کردیم مصاحبه شونده ، از نوع عکس یا تیتر انتخابی و استفاده از کلماتی چون «فراز و فرود» یا «مرد نقاش» و زیر تیتر که به اعتراض زنان اشاره کرده برنجد؛ نه این که طرف مقابل جبهه بگیرد. کافی است عکس جدید با عکس قبلی مقایسه شود.
- تجربه هر سال شخصیت هنری یا ادبی «خبرساز» سال را برمی گزیند. وجه این انتخاب هم تنهاخبرسازی است و جنبۀ رسانه ای آن ، و بار مثبت و منفی ندارد. کما این که نشریات سیاسی بارها و بارها تصویر دونالد ترامپ را روی جلد می آوردند و شاید اتفاقی باعث شود پس از این هم بیاید و کسی خرده نمی گرفت که چرا عکس قاتل شهید سلیمانی را انتخاب کرده اید؟ تازه در آن فقره به قتل اعتراف کرده بود و در این موضوع هنوز – به لحاظ حقوقی- در حد اتهام و ادعاست. اگرچه به عنوان یک زن کاملا درک می کنم که در این موضوع اثبات ادعا بسیار دشوار است.
- جای شگفتی است که قبل از توزیع شمارۀ جدید و تنها بر اساس بخش هایی از یک گفت و گوی بلند شاهد واکنش بودیم. تعجب آورتر از همه اتهام یک شبکۀ ماهواره ای است که مصاحبه را رپرتاژ مصاحبه شونده دانسته حال آن که خوشان هیچ توضیحی دربارۀ اتهام ارتزاق مالی از جانب یک شاهزادۀ سعودی نمی دهند!
- در کنار مصاحبه با آیدین آغداشلو گزارشی از ادعاها یا اتهامات هم آماده شده بود و هر چند نظر من بر انتشار آن بود اما به لحاظ حقوقی ،آن گزارش حاوی ادعاهای ثابت نشده است و با ارجاعات مصاحبه ، خود خواننده متوجه می شود که داستان بر سر چیست و نیاز به آن گزارش نیست .
در واقع سه گزینه داشتیم. یا از گزینۀ چهرۀ خبر ساز ( فارغ از بار مثبت یا منفی) صرف نظر کنیم که با اصول حرفه ای سازگار نبود.
یا مصاحبه را در کنار گزارش چاپ کنیم که در این صورت چه پاسخی برای آقای آغداشلو داشتیم که چرا در نشریه مکتوب ادعاها و اتهامات فضای مجازی را پوشش داده ایم؟
گزینه سوم این بود که پس از چند ماه ، منتشر کنندۀ اولین گفت و گو با هنرمند سرشناسی باشیم که در آستانۀ 80 سالگی در معرض اتهاماتی قرار گرفته که بر کارنامۀ هنری او به شدت سایه انداخته است.
قطعا در روزگار انواع متنوع وسایل ارتباطی، انتظار تلقی امروز منتقدان را نداشتم از این رو ، هم کاری رسانه ای انجام دادیم و هم توجه ها را به پویش « من هم» جلب کردیم خاصه این که خود مصاحبه شونده هم از این پویش حمایت کرده است. - مایلم بپرسم اگر رسانه ای سیاسی مثلا مصاحبه ای با آقای محمد علی نجفی انجام دهد که حکم اعدام برای او صادر شده بود آیا می توان گفت که موجب رنجش خانوادۀ خانم استاد شده است؟ آغداشلو در جامعۀ هنری همان قدر شهرت (نمی گویم محبوبیت ) دارد که نجفی در دنیای سیاست. تازه در مورد نجفی دادگاه برگزار و حکم صادر شده و دربارۀ دومی نه.
- بگذارید بپرسم چرا ماجرا را از آن طرف داستان نگاه نمی کنید؟ آیا این گفت و گو سبب نشده پویش «من هم» بار دیگر بر سر زبان ها بیفتد و دربارۀ موضوع بحث شود؟
- از این فرصت استفاده می کنم و دربارۀ ادعای سردبیر سابق که انعکاس این گفت و گو را نتیجۀ قطع همکاری خود دانسته، هم دو نکته را متذکر می شوم: نخست این که به گواه آنچه خود نوشته، او در شماره های قبل هم تنها یادداشت می داده و سردبیری نمی کرده است و عملا درگیر داستان نویسی و فیلم سازی و تحریریۀ یک نشر مشهورند و البته در ماه آخر، بیماری همسر محترم شان هم مزید بر علت شده بود و از روزنامه نگاری فاصله گرفته و در دو شمارۀ قبل تر همان یادداشت را هم نداده بود! بنا بر این کادر همان کادر قبلی است منهای نام ایشان. خودشان که عملا غایب بودند.
ثانیا مگر دربارۀ نوع رفتار آقای ابراهیم گلستان – نویسندۀ مورد علاقۀ ایشان و به لحاظ سبک دهه های گذشته ی شمار دیگری از نویسندگان- نیز حرف و سخن وجود نداشت و مگر یکی از اشعار فروغ فرخ زاد …
فروغ فرخ زاد حاوی اشارتی در این باره نیست؟ آیا او به این خاطر بایکوت شده است؟
- کوتاه این که نه تنها تریبون نداده ایم بلکه اعتبار مجله سبب شده پس از مدت ها وادار یا
تشویق به توضیح و پاسخ شوند.
کار رسانه روایت است نه قضاوت. شاید گفته شود پس چرا سوی دیگر ماجرا غایب است؟ هم به این خاطر که یک جست و جوی ساده در فضای اینترنت نشان می دهد داستان چه بوده و هم به دلیلی که در بند 5 آمد. - به عنوان یک زن نویسنده، روزنامه نگار و پژوهشگر دیدگاه های خودم را دربارۀ حقوق زنان و جنبش های اجتماعی مرتبط دارم که جای طرح آنها اینجا نیست. آنچه در اینجا می توان گفت این است که ژورنالیسم، فمینیسم نیست و بسیاربسیار منتظر و مشتاق و مایلم از منظر ژورنالیسم و اصول حرفه ای روزنامه نگاری هم نظر داده شود. در پایان این که لطفا به عکس و تیتر و زیر تیتر با دقت بیشتری نگاه کنید. قطعا سوء تفاهم ها رفع می شود.
کتایون بناساز
انتهای پیام
بهانه بار حقوقی خیلی خیلی مسخره است. گویا با بچه صحبت میکنند. اتفاقا ژورنالیسم حرفه ای به ما میگوید که باید صدای طرف دیگر را هم ذکر و قید میکردید نه اینکه خواننده برود سرچ کند. ژورنالیسم حرفه ای محدود به زمان و مکان کنونی نیست، ده سال بیست سال دیگر که خواننده مجله را بر میدارد، شاید نتواند بخوبی امروز محتواهای گفته شده را بدست بیاورد، چنانکه برخی از ما با دی اکتیو کردن حسابهای توئیتر و فیسبوکمان، عملا محتواهای آنها را از دست دادیم و دیگر در کش گوگل هم قابل دستسی نیست، یا اکنون با توجه به داون شدن سایت جرس، شما میتوانید به همه اطلاعاتش دسترسی داشته باشید؟
ژورنالیسم حرفه ای میداند که چگونه روایت و صدای طرف دیگر را هم ذکر کند تا مشکلات حقوقی کمتری داشته باشد، از جمله اینکه میشد، به خود آغداشلو، پیشنهاد میدادید که تنها وقتی مصاحبه اش را چاپ میکنید که حداقل شصت تا هفتاد درصد میزان مصاحبه با آغداشلو، مصاحبه یا روایت طرف مقابل را ذکر کنید. و…
درضمن مثال سلیمانی و ترامپ احمقانه ترین مثال ممکن بود. از “ژورنالیسم حرفه ای” بعید بود 🙂