بهبهانهی سالروزِ درگذشت «خانم نويسنده»
صفدر دوام، روزنامهنگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «به بهانهی نهمين سالروزِ درگذشت خانم نويسنده» نوشت:
نسل ما (دهه پنجاهىها) كه دلدادهی ادبيات شديم خيلى خوششانس بوديم كه علاوه بر آثار قلمى پيشروان ادبيات معاصر از مشروطه به اين طرف توانستيم حضور برخى از آنها را در زندگى روزمرهمان را درك كنيم.
در آغاز كودكى كه جرقه علاقه به متون ادبى ذهنم زده شده بود كتابى رنگ و رو رفته با صفحاتى نه چندان زياد توجه مرا به خود جلب نمود.
آن كتاب كه در كتابخانه يكى از اقوام بود “غروب جلال” نام داشت و من كودك گريزپاى از مكتب و درسهاى نه چندان دلفريب ابتدايى آن روزگار بدون آنكه “سيمين دانشور” يعنى نويسنده كتاب را بشناسم از سر تكاپو دوبار اين شرح زندگى را با برخى كلمات ثقيلش مطالعه كردم.
كتابى كه از خانمِ نويسنده در شرح حال آقاى نويسنده و سپس در احوال مرگ شوهر ذهن نوباوهاى در وادى ادبيات را به مسيرى بىپايان رهنمون كرد كه هنوز هم به مقصد نرسيده است و البته اين مسير بىانتهاى پر رمز و راز كه مقصد ندارد.
دوشنبه هجدهم اسفندماه ١٣٩٩، نهمين سالروزِ درگذشت زنده ياد دكتر سيمين دانشور است، نويسندهاى كه نوشته هايش سبكى نوين در ادبيات داستانى ما به وجود آورد.
بانو سيمين نويسنده بود نه به سبك جلال آل احمد كه نزديكترين شخص در زندگىاش بود، بلكه به سبك سيمين دانشور كه اين عهدى بود كه بهطور شفاهى در عهدنامه ازدواجشان نيز قيد شده بود كه هر كدام در سبك و سياق نوشتن مستقل بمانند.
اين روزها بسيارى از نويسندگان هم نسل ما كمى هم بعدتر از اين نسل مىخواهند هر كدام براى خود نويسندهاى صاحب سبك همچون سيمين و جلال و يا صادق هدايت و محمود دولتآبادى شوند، اما بسيارى از آنها در اين مسير از سرچشمههاى ادب فارسى نه بهره گرفته و نه حظّ نوشتارى نثر كهن را بردهاند، نه نثر ناصرخسرو و نه نثرِ بيهقىِ دبير را درك كردهاند و نه متون عرفانى گرانسنگ تاريخ ادبيات را خواندهاند.
تنها به انتشار كتاب و جشن امضاء و اعلام آن در فضاى مجازى وانتشار عكس رونمايى از كتاب اكتفاء مىكنند تا مجوز نويسنده بودن را از آنِ خود كنند؛ حالا چرا شاهكارى چون “سووشون” سيمين دانشور، “كليدر” محمود دولت آبادى، “دهكده پرملال” امين فقيرى يا حتى داستانهايى از نسل بعد اين نويسندگان مثل “اسفاركاتبان” ابوتراب خسروى و حتى در سبكى ديگر كه رئاليسم جادويى ناميده مى شود همانند “سمفونى مردگان” عباس معروفى زاده نمىشود، تكليف مشخص است كه دوستان جوان از نثرِ ديروز خود را بى نياز مىدانند و مىخواهند خمير بدون مايهى خود را تبديل به نان كنند؟!
بانوى قصه فارسى كه امروز به بهانه درگذشتش اين كلمات درهمبرهم را كنار هم مىگذارم درباره پيوندش به متون كهن و عرفان به نقل از خبرگزارى ايلنا اين چنين مى گويد: “مثنوی مولانا را با مرحوم دکتر فروزانفر خواندهام؛ ما در آن زمان به عنوان تکلیف باید مأخذ تمثیلات مولانا را درمیآوردیم، که این کار را کردیم و بیشتر این تمثیلات از قرآن بود”، او به تأثیرپذیری خود از آثار مولانا اشاره میکند و ادامه مى دهد: “من تأثیر زیادی از آثار مولانا گرفتهام و معتقدم عرفان مولانا عالیترین عرفان است. من خدا را فراگیر میبینم، خدا در کل موجودات تجلی کرده است برای این که انسان را به صورت خودش آفرید.”
خانمِ نويسنده به جوانان علاقهمند به نوشتن فكتهايى داده كه مىتوانند با پيوند با آن منابع به جايگاه اصلى نوشتن برسند، منابع و مأخذهايى كه سيمين دانشور بيان مىكند و تأكيد دارد كه “قرآن، شاهنامه و عرفان مولوی در جهت ارتقاى داستاننویسی بسيار مؤثر هستند، اینها از جمله منابعی مىباشند که ما در ادبیات و شعر امروز خود از آنها استفاده کردهایم این یعنی، ادبیات ما خالی از توجه به آثار غنی گذشته و پیشینیان نمیباشد.”
اى كاش بسيارى از نسل نويسنده امروز ما به اين نكته پى ببرند كه در عصرى كه ابوالفضل بيهقى ” تاريخ بيهقى” را نوشت و يا در زمانهاى كه ناصر خسرو “سفرنامه” را به رشته تحرير درآورد، خبرى از ويكتور هوگو، داستايفسكى، مارك تواين، ارنست همينگوى و… دهها نويسنده بزرگ جهان كه آثارشان نقطه عطف عرصه داستان بينالملى گرديده نبود.
همين خانمِ نويسنده كه خالق سووشون و دهها اثر برجسته داستانى و ترجمه است، به بهترين روش اثر گرانسنگ ناتانيل هاثورن يعنى رمان “داغ ننگ” را ترجمه كرده است، پيوندهاى جالب بانو سيمين با ادبيات ديروز و امروزِ كشور و جهان از او شخصيتى درخور بانوى قصه فارسى ساخته است كه بهترين چراغ راه نويسندگان جوان است.
انتهای پیام
با سلام جناب صفدر دوام روزنامه نگار عزیز در این نوشته که راجع به داستان نویسی ارجمند قلم زدید بهتر بود بجای کلمه (فکت)از معادل آن استفاده می شد.(قابل توجه انصاف نیوز محترم)
با سلام جناب صفدر دوام روزنامه نگار عزیز در این نوشته که راجع به داستان نویسی ارجمند قلم زدید بهتر بود بجای کلمه (فکت)از معادل فارسی آن استفاده می شد.(قابل توجه انصاف نیوز محترم)