چین، ناجی ایران نیست
هادی حقپرست، کارشناس ارشد روابط بینالملل، در یادداشتی برای انصاف نیوز دربارهی روابط ایران و چین نوشت:
- این یادداشت را به این عنوان باید به یاد داشت که دغدغههای یک دانشجوی روابط بینالملل است که تلاش دارد تا چشم بیداری برای کشور باشد. سعی میکند هر چند در درون و قلب نظام قرار دارد، اما از چشم دیگران و ذهن آنها ایران را تحلیل کند. سعی میکند در بازیهای سیاسی و جنجالهای جناحی قرار نگیرد و تنها منافع ملی را مدنظر خود قرار دهد و بیش از همه به استقلال و اختیار عمل کشور خود بیندیشد.
- در محافل سیاسی و اقتصادی امروز کشور یکی از مباحث پرچالش مسئله هستهای ایران است که البته مسئلهای چندان جدید و مربوط به امروز و دیروز نیست. که در مورد مواضع کشورها در این رابطه از جمله چین اما همچنان شنیده میشود که بعضی معتقدند که چین در مناسبات بینالمللی خود از ایران دفاع خواهد کرد و در مقابل عدهای هم استدلال میکنند که چین هیچ تمایلی برای چالش یا ایستادگی در برابر آمریکا برای ایران ندارد.
نگارنده بارها در یادداشتها و مقالات خود در رابطه با چین این موضوع را مورد بحث قرار داده که نه تنها در مورد چین، که در قبال هر کشور دیگری باید کنش و واکنشهای آن را بر اساس اصول سیاست بینالملل تحلیل و تبیین کنیم و بر این اساس بدیهی است که چین در مسئله هستهای ایران و مناقشات آن با آمریکا و اروپا چه واکنشی نشان خواهد داد. هر کشوری تصمیمات خود را در نظام بینالملل بر اساس منافع ملی خود اتخاذ میکند و بعید میدانم این حکم نیاز به اثبات و استدلال داشته باشد. پس برای پیشبینی مواضع چین کافی است که به مناسبات دهه اخیر خود ایالات متحده آمریکا با چین بپردازیم و ببینیم میزان تجارت ما با چین چقدر بوده است؟ و میزان تجارت آمریکا با چین به چه صورت؟ یا میزان سفرها از آمریکا به مقصد چین چه حجمی داشته یا بالعکس و میزان رفت و آمد از ایران به چین چه آماری داشته است؟ تعداد کرسیهای تدریس زبان چینی در آمریکا چه عددی است؟ و تعداد آن در ایران چه میزانی؟ و بعضی نکات دیگر که با جستجوی ساده به دست میآید. و نتیجه هرچه بود تصمیم چین در قبال ایران و آمریکا نیز خواهد بود.
قطعا چین در شرایطی که در سال 2020 میزان صادراتش به امریکا 500 میلیارد دلار و واردات آن 120 میلیارد بوده یا روسیه که 13میلیارد دلار به آمریکا صادرات و 9میلیارد دلار واردات داشته و حدود 2000 شرکت آمریکایی در روسیه فعال هستند، تصمیم نمیگیرد که در مقابل آمریکا به خاطر منافع ملی ایران بایستد؛ کشوری که میزان کل تجارت خارجی آن در سال 2020 به حدود 70 میلیارد دلار رسیده است.
انچه که ما در روابط چین و روسیه با امریکا میبینیم چیزی جز رقابت نیست. رقابت بر سر تامین هر چه بیشتر منافع ملی، سهم بیشتر داشتن در نظام بینالملل و صادرات بیشتر در مقابل واردات کمتر از کشور هدف است. صریح بگویم که ما نمیتوانیم از رقابت میان چین و امریکا استفاده و در این میان برای خود سهم و منافعی کسب کنیم، چرا که هم امریکاییها و هم چینیها آگاه هستند و به خصوص چین خود این تجربه را میان رقابت شوروی و آمریکا پشت سر گذاشته است. ضمن آنکه ما در حال حاضر چنین ساختار و بستری برای بهرهبرداری از رقابت ابرقدرتها را نداریم.
- اما این تحلیل هرگز به معنای قطع ارتباط با چین یا عادی پنداشتن آن نیست، بلکه روابط ما با چین بسیار با اهمیت است و نه تنها با چین، بلکه با هر قدرت جهانی دیگر باید ارتباط نزدیک و مستحکمی داشته باشیم، اما پیش از آن و ضروریتر باید خود را تقویت کنیم تا به سادگی در معادلات و مناسبات جهانی قابل حذف و نادیده گرفتن نشویم. این همان راهی است که خود چین برای پیشرفت خود طی کرده است.
انتهای پیام
چین در عین رقابت با آمریکا دومین طلبکار (بعد از ژاپن) از آمریکا است. چه از نظر پتانسیل نیروی کار و تولید و چه از نظر سرمایه گذاری تمام شاخص های اقتصادی (نرخ رشد بالای ۶ درصد چین و حدود ۲ درصد آمریکا )- در کمتر از یک دهه چین قدرت یک اقتصادی دنیا خواهد شد. تا تحقق این هدف چین به کشور هایی مانند کره شمالی و حتی ایران – نه به عنوان شریک و متحد بلکه برای رد گم کردن نیازمند است. نیرو و سرمایه ای که آمریکا در جنگ بیهوده با عراق تلف کرد کمک بزرگی به چین نمود که فارغ از ستیزه جویی رقبا (آمریکا۰ اروپا و تا حدی روسیه) در امر پیشرفت اقتصا د خود بسیار موفق باشد. پس در کوتاه مدت تنش میان این کشور های پیرامونی و آمریکا فقط به رشد چین کمک می کند. طبقه متوسط چین که تا ۳۰ سال پیش از چند میلیون تجاوز نمی کرد الان به چند صد میلیون افزایش یافته. (کره شمالی متحد اصلی چین در همین دوره روز به روز بدبخت تر میشود و تبدیل به سپر بلای چین شده). در ایران و در کوتاه مدت – چین با فروش اجناس بنجل به ما و ادامه تنش میان ایران و آمریکا – به اهدف اصلی خود نزدیکتر میشود. (ولی هیچ گاه این منافع عظیم خود با آمریکا را همانگونه که در برنامه هسته ای شاهدش بودیم فدای رابطه دسته دومی و پیرامونی با ایران نمی نماید.) در دراز مدت مسلمان های چین بزرگترین چالش درونی چین به حساب می آیند. حالا آیا حکومت ایران که نام اسلامی را هم یدک می کشد می تواند متحد استراتژیک چین باشد؟
البته مشکل سیاستمداران ما در ۱۰۰ سال اخیر این بوده که تصور می کنند یا باید نوکر یک نیروی خارجی بود یا با ان جنگید و تصور یک منافع مشترک ۵۰-۵۰ را پذیرا نیستند.