در باب آنچه فرمودند…
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «در باب آنچه فرمودند…» دربارهی سخنرانی رهبری انقلاب در نخستین روز فروردین ۱۴۰۰ نوشت:
برجام، انتخابات، تحریم و شعار سال، چهار موضوع اصلی سخنان رهبری نظام در روز نخست سال ۱۴۰۰ بود. دربارهی آنچه در این سخنرانی گفته شد و نشد، چند نکته و یادآوری در پی میآید، به امید آنکه فضای کافی برای نقد سازندهی تمامی ارکان قدرت فراهم شود که فرمودند «خیال نکنید من از شنیدن اینجور حرفها [انتقاد از رهبری] ناراحت میشوم. من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم».
۱. سخنان با فهرستی از موانع تولید آغاز میشود، موانعی همچون «واردات بی رویه، قاچاق کالا، مقررات زائد، فساد، نظام بانکی و گمرکی و…»؛ قاعدتاً این موارد و مانندش که بخشی از آنها هم به اشکالات ساختاری در اقتصاد ایران و نظامات تصمیمگیری کشور برمیگردد از موانع اصلی بر سر راه تولیدگران است اما آیا میتوان عاملی همچون تحریم را به دست فراموشی سپرد و هنگام سخن گفتن از «مانعزداییها» از آن سخنی به میان نیاورد؟! برای فهم دقیق آثار تحریم تنها کافیست هر فرد ساکن ایران، با هر سطحی از درآمد، شرایط زندگی خود در سالهای ۹۴، ۹۵ و ۹۶ را با سه سال اخیر مقایسه کند تا به سادگی تفاوت شرایطی که «برجام بود و تحریم نبود» با وضعیتی که «برجام نیست و تحریم هست» را فهم کند. حتی همان «ظرفیتهای سرزمینی و انسانی» که مبنای «رتبهی ۱۸ اقتصاد ایران در میان ۲۰۰ کشور جهان» است نیز زمانی بالفعل خواهد شد که شاهد رفع تحریمها باشیم. بهعنوان مثال استفاده از ظرفیت «همسایگان متعدد و قرار گرفتن در مسیر ترانزیت شرق به غرب و شمال به جنوب» تنها زمانی امکانپذیر است که دیوار محاصرهی اقتصادی فرو بریزد و بسیار بعید است که بتوان با وجود حصر ایران حتی دلارهای بلوکهشدهی خودمان را هم از کشور برادر، عراق، بازگردانیم، چه رسد به استفاده از چنین ظرفیتی!
۲. دربارهی مقابله با تحریم از دو مسیر سخن گفته شد؛ مسیر نخست «خواهش از تحریمکننده» و دومین مسیر نیز «استفاده از نیروی داخلی برای تولید کالاهای تحریمی»؛ دربارهی مسیر دوم سخنی نیست و مروری بر تجربهی چهار دههی اخیر میزان امکانپذیر بودن آن را مشخص میکند، اما دربارهی آنچه بهعنوان مسیری دیگر اعلام شد پرسش اساسی این است که چه کسی در این هشت سال که بر خلاف دولت انقلابی نهم و دهم مسئلهی رفع تحریم دغدغهی جدی دولتمردان بود از تحریمکنندگان «خواهش» کرده است تا تحریم را بردارد؟! بسیار بعید است که دیپلماتهای «شجاع» که «امین» رهبری انقلاب هستند در مذاکرات خود از «دشمنان» خواهش کرده باشند و با التماس از طرف مقابل توانسته باشند کشور را از گزند تحریم رهایی بخشند. در نتیجه به نظر میآید در کنار دو مسیر یاد شده مسیر سوم تجربهشدهای هم داریم که اتفاقاً شخص رهبری نظام با صدور مجوز مذاکره مستقیم با آمریکا و اعطای اختیارات کافی به دولت منتخب مردم نقشی تاریخی در محقق شدن آن داشتهاند.
۳. حضور گستردهی مردم در انتخابات بهعنوان نماد اقتدار ملی از جمله مواردی است که در سه دهه رهبری آیتالله خامنهای همواره مورد تاکید ایشان بوده و این بار نیز در سه ماه مانده به انتخابات ۱۴۰۰ از آن سخن به میان آمده است. واقعیت این است که برای دست یافتن به هر هدفی میباید هزینهی آن را پرداخت و بر همین اساس اگر نظام سیاسی در پی «مشارکت پر شور» مردم در انتخابات است راهی جز آنکه تمامی اقشار مردم نمایندهای در بین کاندیداها داشته باشند وجود ندارد، حتی اگر نتیجهی آن، حضور کاندیداهایی در صحنهی رقابت باشد که از نظر برخی محبوبیتشان یک «تهدید امنیتی» است.
۴. هنگامی که در انتخابات اسفند ۹۸ شاهد سقوط مشارکت مردمی در تاریخ جمهوری اسلامی بودیم برخی برای توجیه این اتفاق تلخ، دلیل آن را اعلام شیوع کرونا توسط دولت دانستند و به جای آنکه به نقش شورای نگهبان و یا ناامیدی جامعه از اثرگذاری رای بر ساختار سیاسی بپردازند کرونا و مشکلات اقتصادی مردم را بهعنوان دلیل بیرغبتی به رای دادن اعلام کردند. آنچه دربارهی تلاش دستگاههای جاسوسی بیگانه برای کم رونق کردن انتخابات ۱۴۰۰ بیان میشود با توجه به اخبار و اطلاعاتی که قاعدتاً در اختیار نهادهای امنیتی و رهبری نظام قرار دارد سخن قابل تأملیست و چه خوب است که اسناد قابل انتشار آن در اختیار عموم هم قرار بگیرد اما بهنظر میآید باید علل اصلی این هوای سرد انتخاباتی را بیشتر از خارج از مرزها در میان خودمان جستجو کنیم و خطاهای آشکاری که چنان وضعیتی را در انتخابات مجلس آفرید تکرار نکنیم.
۵. اختلافنظرها دربارهی قدرت و اختیارات رئیسجمهور از جمله مسائلیست که از سالهای ابتدایی انقلاب وجود داشته و در دو دههی اخیر نیز جدیتر از قبل وارد مباحث عمومی و رسانهای شده است. نکتهی جالب توجه اینجاست که یکی از مثالهای معروف محدود کردن اختیارات رؤسایجمهور مربوط به دوران ریاستجمهوری آیتالله خامنهای و ماجرای تحمیل نخستوزیری میرحسین موسوی به ایشان است. اما امروز، بر مبنای ارزیابی رهبری نظام میزان اختیارات ارکان دیگر قدرت همچون قوه قضاییه، نهادهای نظامی و… در برابر قدرت و اختیارات قوه مجریه و رئیسجمهور کمی بیشتر از صفر است. احتمالاً رئیس دولت اصلاحات، رئیس دولت عدالتخواه و رئیس دولت اعتدال چندان با این ارزیابی همدل و همراه نباشند. برای یافتن پاسخ این پرسش که اختیارات رئیسجمهور چه میزان است، راه سادهای میتوان پیشنهاد کرد: آقایان خاتمی، احمدینژاد و روحانی فهرستی از اقداماتی که تمایل به انجام آن داشتند اما هنگام یا پیش از اجرا به دلیل اینکه در حوزهی «اختیارات رئیسجمهور» دانسته نشد متوقف شد را منتشر کنند.
۶. با نگاهی به واکنشهای اصولگرایان به سخنان رهبری دربارهی ویژگیهای «رئیسجمهور مطلوب» شاهدیم که نام ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف بهعنوان مصداقهای مبتنی بر ویژگیهای اعلامشده تبلیغ میشود. در این باره پرسشی از حامیان آقایان رئیسی و قالیباف قابل طرح است:
۶-۱. آیا میتوان فردی را که در بیست سال اقدامات مجرمانهی اکبر طبری در قوه قضاییه بهعنوان دادستان و معاون اول مشغول خدمت بوده اما متوجه این فساد نشده را «ضد فساد» دانست؟
۶-۲. آیا میتوان فردی را که در سه سال اقدامات مجرمانه عیسی شریفی متوجه فساد قائممقام و نزدیکترین فرد به خود در ساختار مدیریتی شهرداری تهران نشده است را «ضد فساد» دانست؟
۷. شاید بتوان تجربهی انتخابات ۸۸ و حوادث تلخ پس از آن که هنوز همچون جراحتی التیامنیافته باقی مانده است را دلیل محکمی برای اصرار و تاکید بر مخدوش نشدن وحدت ملی به بهانهی انتخابات و پرهیز از دوقطبی کردن جامعه دانست. اما این مهم وجه دیگری هم دارد و آن تبلور وحدت ملی در رنگارنگی کاندیداهاست. مصداق روشن تلاش برای حفظ وحدت ملی ایجاد فضای مناسب برای شنیده شدن صدای «همهی مردم ایران» از تریبونهای انتخاباتی است که وظیفهی اصلی تحقق این مهم نیز بر عهدهی شورای نگهبان قرار داده شده است.
۸. و نکتهی هشتم نگاه نگران مردمِ خسته از تحریم به سرنوشت برجام است؛ اگر بپذیریم که «برای رفع تحریم حتی یک ساعت هم نباید تاخیر کنیم» آنگاه میتوان به روحانی و ظریف حق داد که کمی هم «عجله» داشته باشند؛ قاعدتاً هیچکس تمایلی به پذیرش «حرف زور» آمریکا یا هر کشور دیگری را ندارد و حمایت نسبی مردمی از سیاست جمهوری اسلامی در برابر دولت عهدشکن ترامپ نیز بر همین مبنا بود اما امروز که هر دو سوی میز برجام، آن را توافق خوبی میدانند نمیتوان بر اساس همان سیاستی که در برابر ترامپ حرکت کردیم ادامه دهیم و مسیرهای مطمئن و تجربهشدهتری را میتوان برگزید.
و سخن پایانی نیز یک پیشنهاد است؛ تصمیمگیران و مسئولان ارشد در هر ساختار و کشوری بر مبنای آنچه در گزارشهای رسیده مشاهده میکنند، سخن میگویند و تصمیم میگیرند؛ قاعدتاً در کشور ما نیز وضعیت این چنین است و قاعدهی سخنان و تصمیمها از سوی رهبری و رئیسجمهور تا رئیس قوه قضاییه و رئیس مجلس بر همین اساس استوار است، بر این مبنا شاید لازم است که برای مشاوران و گزارشنویسان مقامهای سیاسی جهت شناخت بهتر از وضعیت کشور و آثار جنگ اقتصادی بر زندگی مردم «تور تحریم» برگزار شود.
انتهای پیام
می دانم که منتشر نمی کنید ولی باز ..
جناب توکی یا خواب تشریف دارند یا خودشان را به خواب زده اند
دارند از راه سوم حرف می زنند ولی دقیقا نمی گویند راه سوم چیست مذاکره جناب روحانی که بر هر بچه الف ایرانی عیان شده اقدامات نقد در برابر قول های نسیه
از طرفی طرف آمریکایی گفته شرایط عوض شده باید در مورد موشک و … هم با مذاکره بشه پس راه سوم هم دیپلماسی التماسی است و دادن امتیاز در برابر قول های نسیه
تاریخ بدعهدی مستکبرین را ثابت کرده و خواهد کرد
اگه منتشر نمی کنید لااقل کلمه انصاف را از سایت خود بردارید و عوام فریبی نکنید