اختیارات ریاستجمهوری و سند همکاری ایران و چین
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «اختیارات ریاستجمهوری و برنامه همکاری ایران و چین» نوشت:
رؤسای جمهور مدعیاند «ریاست جمهوری» که با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود، از جایگاه رفیعی که قانون اساسی برایش تصویر کرده، به زیر کشیده شده و اختیاراتش محدود گشته است. رهبری در سخنرانی نوروزی گفت: «جایگاه ریاست جمهوری، مهمترین و مؤثرترین مدیریت کشور است و طرح اینکه رئیسجمهور اختیاراتی ندارد یا تدارکاتچی است، خلاف واقع و از روی بیمسئولیتی یا بیاطلاعی یا غرضورزی است. ریاست جمهوری پُرمشغلهترین و پُرمسئولیتترین مدیریت کشور است، تقریباً همهی مراکز مدیریتی و اکثر امکانات حکومتی در اختیار رئیسجمهور است و مدیریتها در بخشهایی مثل قضایی و نظامی در قبال ریاست جمهوری، ناچیز است».
یقیناً رئیسجمهور مشغله و مسئولیت فراوان دارد و امکانات زیادی در اختیار اوست، آیا از مقامی که قانون اساسی برای او تصویر کرده، به زیر کشیده شده است یا نه؟ بنا بر تصریح قانون اساسی «پس از مقام رهبری رييس جمهور، عاليترين مقام رسمی كشور است و مسئوليت اجرای قانون اساسي و رياست قوه مجريه را جز در اموری كه مستقيما به رهبری مربوط میشود، بر عهده دارد.(57) وزرا توسط رييس جمهور تعيين و برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی میشوند(133) رييسجمهور ميتواند وزرا را عزل كند(136)» و …»
موارد فوق زوایایی از جایگاه رفیع رئیس جمهور در قانون اساسی است ولی با تفسیر ناصواب شورای نگهبان از قانون اساسی، «وظیفه اجرای قانون اساسی» به حیطه قوه مجریه محدود شده و رئیسجمهور حق نظارت بر اجرای قانون اساسی در حوزههای دیگر را ندارد و نمیتواند از نقض یا عدم اجرای قانون اساسی جلوگیری کند یا تذکر دهد. در مورد تعیین وزرا، همه میدانند که رئیسجمهور طبق قانون نانوشته در انتخاب چند وزیر مهم و کلیدی موظف به رعایت نظر تعیین کنندهی رهبری است و به طور طبیعی حق عزل آنان را هم ندارد و… . در این مورد سخن فراوان است و کاش صداوسیما با دعوت از کارشناسان آگاه، شجاع و جسور، به بررسی موضوع میپرداخت. از باب نمونه مورد پر سر و صدایی که اخیرا واقع شده، را یادآور میشویم تا حقیقت کمی روشن شود.
7 فروردین وزرای خارجه ایران و چین برنامه 25 ساله همکاری امضا کردند. بعد معلوم شد مسئول تدوین این برنامه به دستور رهبری، آقای لاریجانی بوده است؛ آقای ظریف هم گفت من ایشان را پیشنهاد کردهام. طبیعی است که این برنامه باید زیر نظر رئیسجمهور و توسط وزیر امور خارجه تدوین و امضا میشد. اگر آقای ظریف خود را صالح برای انجام این کار نمیدانسته که باید استعفا میداد و اگر رئیس جمهور او را برای انجام این کار مناسب ندیده، باید او را عزل میکرد.
آقای خرازی وزیر اسبق امور خارجه و «رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی منصوب رهبری» در مورد انتخاب آقای لاریجانی گفته است: «چینیها میخواستند نمایندهای از نظام در این کار نظارت داشته باشد و از این رو لاریجانی به عنوان مشاور رهبر جمهوری اسلامی، وارد عمل شد تا تداوم همکاری مورد تاکید قرار گیرد و با توجه به اینکه دولتها در ایران تغییر میکنند، تاکید داشت نماینده نظام، طرف توافق باشد».
در مورد سیاست منطقهای جمهوری اسلامی هم با توجه به دخالتهای مستقیم خارج از دولت، کشورهای منطقه نمیتوانستند به دولت اطمینان کنند و با دولت و وزیر خارجهاش پای میز مذاکره بنشینند لذا وزیر امور خارجه به عربستان سعودی پیام داده بود که اگر گمان میکنند او کارهای نیست! با آقای قاسم سلیمانی، فرمانده سابق سپاه قدس (که خدایش با شهدای صدر اسلام محشور کند) مذاکره کنند! و همگی به یاد داریم که سفر رئیسجمهور سوریه به کشور، بدون اطلاع وزیر خارجه و از جانب کانالهای دیگر ترتیب داده شده بود و این اقدام به حدّی در تضعیف جایگاه دولت و وزیر امور خارجه مؤثر بود که او ناچار شد برای دفاع از جایگاهش استعفا دهد.
آیا این صحیح است که یک کشور خارجی دولت رسمی و منتخب مردم را غیر از نظام بپندارد و متقاضی شود مذاکراتش با «نماینده نظام» باشد؟ مگر در کشورهای دیگر دولتها تغییر نمیکنند؟ آیا وقتی رئیسجمهور و وزیر امور خارجهاش در موارد مهم سیاست خارجی نمایندهی نظام تلقّی نشوند، و در داخل هم شوراهای متعددی که رئیس جمهور به ظاهر رئیس آنها و در واقع فقط یک عضو عادی است، تصمیم گیرندهاند (نمونهاش شورای عالی امنیت ملی که دبیرش[سردار شمخانی] رئیس جمهور را جز ادارهکننده جلسه نمیداند یا مجمع تشخیص مصلحت با آن جایگاه بالایش، که رئیس جمهور منتخب مردم و دومین شخصیت کشور، باید زیر دست دیگری به عنوان رئیس باشد و …)، در این صورت سخن گفتن از اختیارات قانونی و گسترده رئیس جمهور پذیرفتنی است؟
انتهای پیام
جناب حیدری خودشان را به خواب زده اند یا …؟
وقتی جناب روحانی غرب زده تمام امید خود را به کدخدا بسته و تمام جهان را آمریکا و اروپا می دانند و از پتانسیل های همسایگان و چین غافلند و همکاری با چین را که می توانست از ۵ سال پیش شروع بشود معطل غربی ها گذاشته اند
رهبری باید ورود کند و گوش چنین فرد را بگیرد و تذکر دهد
می دانم منتشر نمی کنید چون جنم ندارید ولی باز نوشم
تو چه نسبتی با چین داری جناب احمد!!؟ تجارت؟ کالای بنجل چینی؟ سودهای سرسام آور از این کالاهای بنجل که به قیمت پشیز میخری، و به قیمت جان به خلق الله می اندازی؟ یا پیوند فامیلی با چینی ها برقرار کرده ای!؟
احمدجان به نظرم حضرتعالی خود را به خواب زده اید ، چرا که همان چین هم همراه با آمریکا و سایرین به قطعنامه های تحریمی علیه ایران رای مثبت داد و در تحریم ها هم ، پابه پای همان غربی ها ما را مورد لطف خود قرار داد ، همین الان هم به قول مقامات مطلع به ایران تذکر داده اند که چنانچه به FATF نپیوندید مبادله مالی با ایران سخت خواهد بود و ظاهرا در ازای بهره برداری از نفت و گاز با تخفیف سی درصدی به صادرات کالاهای بنجل خود به چند برابر قیمت اکتفا خواهند کرد ، چین فقط از قرارداد بیست و پنج ساله به عنوان اهرم فشاری برای مقابله با آمریکا استفاده خواهد کرد و تجربه نشان داده منافع ملی و ملت یک میلیارد و خرده ای اش را فدای یک قرارداد کوچک (هرچند سود سرشاری هم از آن داشته باشد ) نخواهد کرد
ایا امریکا به عنوان ابرقدرت بلامنازع جهان ، کشور پیروز جنگ جهانی دوم و دارنده حدود هفت هزار پایگاه نظامی در کل دنیا باید با یک کشور جهان سومی مثل ایران با التماس و زاری خواهان مذاکره شود.
قطعا” یک ریگی در کفش دولت امریکاست و یک نقطه ضعف بزرگی دارد که نمی تواند از روی قلدری و زورگویی با ایران برخورد کند
این نقطه ضعف چیزی نیست جز اینکه امریکا یک ابرقدرت پوشالی بیش نیست و اصلا و ابدا چیزی به عنوان سلاح هسته ای در اختیار ندارد.
و فقط با کمک کشورها و سازمانهای هوچی گر به دروغ وانمود به داشتن سلاح هسته ای می کند تا در بین ملتها ( برده ها ) رعب و وحشت ایجاد کند و انها را انطور که می خواهد کنترل و هدایت کند.
سلاح هسته ای یک تفنگ خالیست و در واقع همان اقا گرگه دوران کودکی ماست.
افرادی که عنوان دانشمند هسته ای را یدک می کشند فریبکارانی هستند که کارشان فقط باور دادن این موضوع به ملتها ( برده ها ) و ایجاد ترس و وحشت در دل انها می باشد.
چراغ هدایت جامعه دروغهاییست که در باورهاست و تا دروغهایی همچون بمب اتمی ، هارپ، مثلث برمودا و دروغهایی از این دست در باورها و ترس از این باورها در دلهاست اوضاع جهان و علی الخصوص منطقه همیشه در بحران خاورمیانه همین است و حتی بدتر هم می شود.
بنده اعتقاد دارم که هیچ تفاوتی بین دانشمندان به اصطلاح هسته ای و دعانویسان و فالگیران نیست و همه انها دروغگو و خالی بندند.
دانشمندان به اصطلاح هسته ای با استفاده از تحمیل دروغهایی که به انها جنبه علمی می دهند مردم را فریب می دهند و می ترسانند و دعانویسان و فالگیران با استفاده از احساسات مردم ساده لوح از انها سوء استفاده می کنند.
جالب است که هر دو گروه صدها کتاب هم برای باور دادن مطالبشان در جامعه پخش کرده اند.
راه مبارزه با ابرقدرتها و اذناب انها فقط افشای این دروغ است.و باید این موضوع در تمام رسانه ها منتشر و به محیطهای دانشگاهی کشیده شود تا بسط و گسترش یابد و بتوان منشأ اثر در جامعه شد.
عجب! مثلا الآن تکلیف نیروگاه های هسته ای فرانسه چیه؟ هیروشیما و ناکازاکی هم تخیل ملت ژاپن بوده؟
سلام..بهنظرمنقضیهبهشخصیتطرفبرمیگرددکسیکهمصممباشدوتوانائیداشتهباشدازقدرت
قانونیخوداستفادهکندمثلابه
استاندارانبگوید….ماهمهلت
میدهمدرتولیدگوشتمرغو….خودکفاشویدهرکهنمیتواندبرودکنار….قاطعیتنیستاگرببینندهست
تداخلصورتنمیگیرد