خرید تور نوروزی

تا تحریم‌ها و fATF حل نشود، توافق با چین قابل اجرا نیست

/گفت‌وگو با هادی موسوی درباره‌ی ابعاد مختلف توافق ایران وچین/

زهرا منصوری، انصاف نیوز: اخیراً تفاهنامه‌ای میان ایران و چین به مدت 25 سال امضا شد که واکنش‌های داخلی و بین‌المللی مثبت و منفی زیادی را در در پی داشت؛ در شبکه‌های اجتماعی هم که از این تفاهمنامه با عنوان «قرارداد» یاد می‌کردند و انتقاداتی را طرح می‌کردند. این سند همکاری یک توافق سیاسی، استراتژیک و اقتصادی است که جنبه‌های زیادی از آن به خواست دولت چین پنهان است.

هادی موسوی-تحلیل‌گر و فعال رسانه‌ای به ابعاد مختلف این تفاهنامه اشاره می‌کند و معتقد است طی چند دهه‌ی اخیر غرب و آمریکا به شرق آسیا توجه‌ ویژه‌ای پیدا کرده‌اند و به نوعی مرکز ثقل جهانی از خاورمیانه به شرق آسیا انتقال پیدا کرد و این مسئله دغدغه‌ی امنیتی چین را گسترش داد و اکنون چین می‌خواهد با این سند توجه‌ها را باز هم به سمت خاورمیانه جلب کند. البته موسوی معتقد است تا زمانی که تحریم‌ها و fATF حل نشود، این توافق هم قابل اجرا نیست. متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

موسوی: مرکز ثقل جهانی از خاورمیانه به سمت شرق منتقل شد

سید محمد هادی موسوی -تحلیلگر و فعال رسانه‌ای- درباره‎‌ی توافق ایران و چین و تاثیر روابط بین‌المللی بر آن به انصاف نیوز گفت: «اگر بخواهیم تحلیل درستی درباره‌ی توافق ایران و چین داشته باشیم؛ باید از نگاه افقی فاصله بگیریم و نگاهی عمودی به چین و کل منطقه داشته باشیم. بدین منظور لازم است به پس از جنگ جهانی برگردیم که بخاطر تخریب‌ها و آسیب دیدن زیرساخت کشورها، تقاضای انرژی و نفت در جهان بالا رفت و خاورمیانه به مرکز اصلی تامین انرژی دنیا تبدیل شد. به موازات آن تضاد منافع در کشورهای غربی با کشورهای عربی بر سر ایجاد اسرائیل بالا گرفت.

این دو عامل باعث شد که خاورمیانه منطقه‌ی مهمی در یک قرن اخیر بوده و مرکز ثقل جهانی باشد. در این میان شوک اول و دوم نفتی نیز در منطقه رخ داد و باعث قدرت گرفتن اوپک به عنوان یک موسسه‌ای که تامین کننده‌ی نفت در دنیا بود، شد. پس از آن هم با وقوع انقلاب اسلامی، تضاد منافع در خاورمیانه، تشدید و درگیری اعراب و اسراییل به درگیری ایران- اسراییل و ایران-اعراب تبدیل شد. مجموع این عوامل باعث شد، تامین‌کنندگان نفت، تعیین کننده‌ی بازار انرژی شوند.»

او در ادامه به علل انتقال مرکز ثقل جهانی از خاورمیانه به شرق می‌پردازد و می‌گوید: «از طرف دیگر، با رشد اقتصادی سه دهه اخیر کشورهای شرق آسیا روبرو بودیم و تقاضا برای انرژی هم بالا رفت. پس کفه ترازوی در بازار انرژی، به سمت مصرف‌کنندگان چرخید. مرکز ثقل جهانی از خاورمیانه به سمت شرق منتقل شد. به همین دلیل، پس از جنگ دوم خلیج‌فارس، غربی‌ها تمرکز خود را از خاورمیانه به سمت شرق انتقال دادند. دولت بوش سعی کرد با نابود کردن طالبان و القائده و سقوط صدام، دغدغه های خاورمیانه ای آمریکا را تعدیل کند. دولت اوباما، با برجام تلاش نمود بخشی از دغدغه‌های امنیتی این کشور را کاهش دهد.

از طرف دیگر در زمان اوباما، تلاش شد با امضای پیمان پسفیک کنترل بیشتری بر کشورهای حاشیه‌ی چین داشته باشد و قدرت چین را مهار کنند. در دکترین جدید سیاست خارجی، تعداد پایگاه‌های نظامی در شرق آسیا بیشتر و روابط با همسایگان چین بهتر شد و همین باعث بروز تنشهایی بین چین و همسایگان به وجود آورد. در دولت ترامپ نیز، به طور مستقیم این کشور وارد جنگ تجاری خود با چین شد. در واقع دولتهای مستقر در آمریکا با سلسله اقدامات فوق، تلاش کردند دغدغه‌های امنیتی چین را افزایش داده و ثبات منطقه شرق آسیا را علیه چین به هم بزنند.

وی با بیان اینکه چین اما می‌خواهد خاورمیانه، همچنان مرکز ثقل جهانی باشد، توضیح داد: «دولت چین می‌خواهد به دور از نظارت غرب و در منطقه‌ای آرام کار خود را انجام دهد و به دنبال ثبات در منطقه خود است. در مقابل آمریکا تلاش می‌کند شرق آسیا را دچار مشکل کند. به همین دلیل چین می‌خواهد خاورمیانه مرکز ثقل جهانی باشد. چون چین مصرف کننده‌ی اصلی انرژی در دنیا است. حدودا 50 درصد انرژی مورد نیاز چین از خاورمیانه تامین می‌شود.

وقتی در خاورمیانه رقابت و تنش داشته باشد، قدرت چانه زنی چین جهت اخذ امتیازات تجاری کاهش می‌یابد. پس این تفاهم ‌نامه، به چین کمک خواهد کرد تا دوباره در خاورمیانه یک تنشی را ایجاد کند چراکه ایران از نظر غرب و اعراب منشا ایجاد تنش در خاورمیانه است. مضافاً اینکه وقتی ایران وضعیت اقتصادی بهتری پیدا کند، فعالیت‌های منطقه ای ایران افزایش یافته و تضاد منافع بین ایران، اعراب و اسرائیل تشدید خواهد شد.»

او افزود: «مثلا پس از انتشار خبر امضای توافقنامه ایران و چین، عربستان اعلام کرد حاضر است به مدت پنجاه سال به صورت تصمینی به چین، نفت صادر کند. از طرف دیگر، ایران نیز به درستی به این نتیجه رسیده که شرق آسیا، طی دهه‌های آتی، ضربان قلب اقتصاد دنیا است و می‌تواند بازار خوبی برای ایران باشد. ایران تصور می‌کند با پیمان استراتژیک با چین بتواند از مزایای رشد چین استفاده کند. چین اقتصاد بسیار بزرگی دارد لذا به عنوان مثال هر یک دلاری که بتواند در تامین انرژی تخفیف بگیرد تاثیر قابل توجهی در کلیت اقتصاد این کشور خواهد داشت.

مادامی‌که در داخل ایران اجماع نباشد، قدرت چانی‌زنی ایران نیز کاهش می یابد

در نقطه مقابل به دلیل دو دهه تحریم‌های هسته‌­ای، عقب‌ماندگی زیادی در زمینه سرمایه گذاری خارجی در ایران نسبت به کشورهای مجاور وجود داشته و پتانسیل‌های سرمایه‌گذاری بکرتری برای چین مهیاست. مثلا الان در عربستان تقریبا ظرفیت سرمایه‌گذاری در صنایع بالادستی پتروشیمی تکمیل است و سرمایه‌گذاری در صنایع پتروشیمی پایین دستی و میان دستی هزینه‌ ای درحدود 500 میلیون دلار تا یک میلیارد دلار نیاز دارد درحالیکه همچنان در ایران می‌توان با هزینه‌ی کمتری اقدام به سرمایه گذاری در صنایع بالادستی پتروشیمی نمود.

اگر بخواهیم از بعد سیاست داخلی به این تفاهم نامه نگاه کنیم باید گفت.  فارغ از اینکه با چین و آمریکا، تفاهم نامه امضا کنیم، تجربه نشان داده اگر نتوانیم «توافق ملی» برای آن ایجاد کنیم، به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. مثلا اگر این توافقنامه در دولت قبل امضا شده بود، اصلاح‌طلبان به آن انتقاد می کردند و برعکس. مادامی‌که در داخل ایران اجماع وجود نداشته باشد، قدرت چانی‌زنی ایران نیز کاهش می یابد. مانند این اتفاق در سال‌های گذشته نیز رخ داد و چون اجماع داخلی نبود، نتوانستیم منافع ملی مان را چندان که باید و شاید تامین کنیم و مجبور شدیم، به چینی‌ها امتیاز بدهیم تا آنها را حفظ کنیم.»

موسوی در باب اینکه چرا جزییات این تفاهم نامه، محرمانه مانده است، توضیح داد: «این یک تفاهم‌نامه میان ایران و چین است. کشورهای مختلف در سال، حدود صد تفاهم نامه با هم امضا می‌کنند. این تفاهم نامه، هیچ بُعد حقوقی و اجرایی ندارد و براساس تفسیری که شورای نگهبان از اصول قانون اساسی ارائه داده است، نیازی به تصویب این تفاهم نامه در مجلس نیست.

علاوه بر اینکه اصل محرمانگی یک امر پذیرفته شده در دنیا است. برای ایران و چین یک سری منافع در این تفاهم‌نامه متصور شده است. هردو طرف رقبا و دشمنانی دارند که اگر جزییات آن منتشر شود، می‌توانند از آن استفاده کنند. مثال می‌زنم، اگر عربستان متوجه شد که به ازای هر بشکه نفت، یک دلار تخفیف به چین، دادیم، می تواند تخفیف بهتری را به چین پیشنهاد دهد. چین نیز تفاهم نامه های مشابهی با دیگران دارد که ذینفعان آن ممکن است، از جزییات این تفاهم نامه به نفع خود، سو استفاده کنند.»

این تفاهنامه در زمان تحریم نمی‌تواند اجرایی شود

او درباره‌ی اینکه با وجود تحریم‌ها چگونه می‌توان این تفاهم‌نامه را امضا کرد، تصریح کرد: «این تفاهنامه باعث دور زدن تحریم نیست و در زمان تحریم نمی‌تواند اجرایی شود، چون تا زمانی که تحریم هستیم، کشور چین باید ریسک کند و هزینه‌ی این پذیرش ریسک را بدهد که اینکار را نمی‌کند. وقتی بازاری به اندازه‌ی تمام دنیا برای چین وجود دارد، چرا باید این هزینه‌های سیاسی و اقتصادی دور زدن تحریم ایران را بپردازد؟ موضوع در واقع تحریم‌های دلاری و بانکی ما است. مثلا چین چگونه می‌خواهد به ما پولی را بپردازد؟ از طریق چه بانکی؟ به یوآن هم نمی‌تواند پول بدهد.

اگر بخواهد کالای چینی بدهد باید کل مملکت را کالای چینی کنیم و با اینکار تولید داخل ضربه می‌خورد. اگر یوآن بدهد یا ریال بگیرد، به دلایل فنی امکان پذیر نیست. وقتی ریال سالانه چهل درصد تورم دارد، چین قطعا با ریال کار نمی‌کند. ما هم وقتی یوآن چین ده درصد تورم داشته باشد، با آن کار نمی‌کنیم. اما دلار، سالی نهایتا دو درصد تورم دارد از همین رو تمام کشورها، ترجیح می دهند که مبادلات خود را با دلار انجام دهند لذا، مادامی که ما تحریم دلاری باشیم این قرارداد نمی‌تواند شکل قرار داد مالی بگیرد. موضوع بعدی FATF است.

کشور چین یک موسسه‌ای به نام «موسسه بیمه صادراتی» (Sinosure) دارد. در این موسسه مجوز سرمایه‎‌گذاری چینی‌ها در خارج از کشور را می‌د‍‌هند. این موسسه به شما می‌گوید  اگر مثلا صد میلیون دلار در افغانستان سرمایه‌گذاری می‌کنید باید چه نرخ بازگشت سرمایه داشته باشید که به صرفه باشد. البته این نرخ در افغانستان و کانادا با هم متفاوت است. چون شرایط سیاسی اقتصادی افغانستان فرق دارد. مبنای تحلیل این گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی OECD است.

این موسسه سالانه از شرایط اعتباری کشورهای یک گزارشی می‌دهد. یک بخشی از مبنای محاسبات او گزارش های پولشویی FATF   است.  الان در لیست سیاه FATF  هستیم و به همین دلیل در پایین‌ترین رتبه اعتباری OECD ، رتبه 7، قرار گرفته‌ایم. شرایط تحریم فعلی نیز قابل مقایسه با تحریم‌های دولت قبل نیست. در این چند سال اخیر الزامات FATF فراگیرتر و سختگیرانه‌تر شده است پس شرایط الان با گذشته فرق دارد. در نهایت چین دیگر این ریسک را نمی‌کند.»

تحریم و FATF حل نشود، توافق با چین قابل اجرا نیست

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی با اشاره به اینکه تا موضوع تحریم و  FATF حل نشود، این توافق با چین قابل اجرا نیست، اذعان کرد: «این توافق امضا شد، به این دلیل که ایران و چین از زیر فشار آمریکا خارج شوند. پس  از برجام، ایران پیشنهاد این توافق را به چین داد و تا حدی پیش رفت اما بلافاصله بعد از خروج آمریکا از برجام، چین پیگیری آن را متوقف کرد. پس از استقرار دولت بایدن و احتمال گشایش فضا جهت رفع تحریم‌ها، چین موضوع را نهایی کرد. اگر ترامپ انتخاب می‌شد، بعید می‌دانم چین با ایران توافقی می‌کرد، تا اجرایی شدن آن هم خیلی فاصله داریم.

پس از برجام این توافق‌ها و موضوعات کارشناسی به کف جامعه رسیده است. خیابانی شدن موضوعات آفت است. نمی‌توانید برای جامعه از تفاوت تفاهم‌نامه و قرارداد بگویید. ما با دیگر کشورها هم انواع و اقسام تفاهنامه­ها را داریم آیا کسی اصلا از وجود آن خبر دارد؟ چون این موضوعات به کف خیابان کشیده شده است. دوستان اصولگرا اینکار را کردند تا دولت را زمین گیر کنند، چون وقتی به FATF خیانت بگویید دیگر نمی‌توان آن را جمع کرد. درباره‌ی توافق چین هم اصلاح‌طلبان کمی شلوغ کردند. الان هم، زمان می‌تواند مسئله را جمع کند. راهکار دیگری وجود ندارد. علاوه بر اینکه تجربه‌ی ما از حضور چین در ایران اصلا موفق نیست. حساسیت افکار عمومی هم به این دلیل است.

در شرایط تحریم چین حاضر نیست از ما حمایتی ‌کند

یکی مثلا کیفیت پایین اجناس و کرونا که از چین آمد همه را حساس کرده است. اگر قرار است با چین در یک شراط مساوی قرارداد ببندیم، بسیار دست‌آورد خوبی است. اما اگر می‌خواهیم در برابر آمریکا کم نیاوریم یا چین در مقابل آمریکا از ما حمایت کند، باید بگویم همان اتفاقی که در دولت آقای احمدی‌نژاد افتاد الان هم رخ خواهد داد. در آن برهه به حمایت چین نیاز داشتیم و فکر کردیم اگر به چین امتیاز اقتصادی بدهیم، چین در شورای امنیت از ما حمایت خواهد کرد که اینکار را نکرد. البته بگویم اگر شرایط برابر نباشد، قرارداد با چین و آمریکا فرقی ندارد، نقض غرض است و پیشرفتی در کار است.

اگر چین می‌خواست در شرایط تحریم به ایران کمک کند، چرا در این سه سال اینکار را نکرد؟ بیست میلیاد دلار ارز حاصل از فروش نفت ایران، در چین بلوک شده است. حتی بانکی که در دوره‌ی قبل برای ایران در چین تاسیس شد هم با ما کار نکرد. حتی برای یک پروژه قرار بود به جای پول، نفت ببرند، به خاطر تحریم اینکار را هم نکردند و طلب خودشان را در یک مقطعی از ما نگرفتند. این خودش نشان می‌دهد در شرایط تحریم چین حاضر نیست از ما حمایتی ‌کند. آنها با دو قطبی در ایران آشنایی دارند و حاضر نیستند با کشوری توافق کنند که هر چهار سال یکبار یک رئیس جمهوری با تفکری متفاوت می‌آید.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا