خرید تور تابستان

کرباسچی: عبور از هیچ‌کس را به نفع کشور نمی‌دانم

متن گفت‌وگو با کرباسچی درباره‌ی ایران 1400

غلامحسین کرباسچی-دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی- در گفت‌وگویی زنده با انصاف نیوز می‌گوید شرایط امروز کشور ما حتی از دوران جنگ هم بدتر است.

وی در ادامه درباره‌ی ملزومات «انتخابات پرشور» می‌گوید همه چیز به مردم و شورای نگهبان بستگی دارد، تا به حال رویه‌ی شورای نگهبان در جهت انتخابات پرشور بوده و حکومت همیشه مطرح کرده، خواهان انتخابات پرشور هستیم، نیروهای سیاسی هم باید در این زمینه تلاش کنند، به عقیده‌ی بنده در هر شرایطی یک حزب سیاسی و حتی یک فرد باید اثرگذاری کند.

او می‎‌گوید اصلاحات ساختاری باید در یک شرایط غیر سیاسی باشد، وگرنه اصلاحی صورت نمی‌گیرد چون تا حرف از اصلاح می‌شود برخی فکر می‌کنند منظور حذف جایگاه ولایت فقیه است.

این فعال سیاسی درباره‌ی دخالت قوای دیگر در کار دولت معتقد است، اگر دولت وظایف خود را انجام دهد دستگاه‌های دیگر دخالت نمی‌کنند؛ مثلا اگر دولت مشکلات آب مردم را حل کند که رئیس مجلس برای مشکلی مثل آب خوزستان ورود نمی‌کند و اگر وزرای دولت مشکل کارخانه‌ها را حل کنند که رئیس قوه قضائیه ورود نمی‌کند. وقتی نارسایی وجود دارد افراد مختلف ورود می‌کنند.

متن این لایو دو ساعته اینستاگرامی با غلامحسین کرباسچی که 22 فروردین‌ماه ساعت ده شب پخش شد، را در ادامه بخوانید:

بیشتر بخوانید:
اصلاحات، انتخابات ۱۴۰۰ و رهبر آینده در گفتگو با کرباسچی

کرباسچی: در شرایطی جنگ هم مشارکت در انتخابات بالا نبود

انصاف نیوز: جناب کرباسچی ۷۰ روز تا انتخابات بیشتر نمانده و هیچ شور انتخاباتی‌ای تا به امروز وجود نداشته است. به نظر شما چه کاری باید کرد تا این شور ایجاد شود و آیا اصلاً امکان دارد؟

کرباسچی: در هر انتخاباتی چند عامل مؤثر است؛ یک‌بخشی مربوط به انتخابات و ایجاد شور انتخاباتی است. اما یک‌بخشی هم مربوط به وضعیت کشور، وضعیت زندگی مردم و روحیه‌ی آنها مطرح است و با تبلیغات و حرف‌های سیاسی برطرف نمی‌شود. مردم در زندگی روزمره و گرفتاری‌هایی که دارند که وارد سیاست و انتخابات نمی‌شوند. اما معمولاً روال کار این‌طور است که در آخرین روزهای نزدیک به انتخابات یک هجمه گسترده‌ای را در دستگاه‌های تبلیغاتی به‌ویژه صداوسیما و مطبوعات مختلف شروع می‌کنند و یک هیجان شدیدی در جامعه ایجاد می‌کنند. این هیجان در واقع تأثیر زیادی دارد که مردم در انتخابات شرکت کنند و خیلی از کسانی که امروز در صحنه نیستند.، آن زمان در انتخابات شرکت خواهند کرد.

با وضعیت کرونا به‌هرحال خیلی از گردهمایی‌ها و محافل سیاسی در واقع تعطیل هستند. شاید در این شرایط طبیعی باشد. به‌اضافه اینکه در شرایط کنونی دولت و دستگاه‌های مختلف اجرایی گرفتاری‌هایی دارند و مردم ناراضی هستند و جو سیاسی مخالفین دولت هم تأثیر دارد. روحیه‌ی مردم، اختلاف و تبلیغات علیه دستگاه‌های اجرایی ازیک‌طرف و نقدهایی که به دستگاه‌های دیگر می‌کنند، مورد دیگر است که همگی تأثیر منفی دارد. قبلاً هم شرایط این‌گونه داشتیم.

شرایط امروز کشور ما کمتر از دوران جنگ نیست

مثلا انتخابات چه سالی؟

در شرایط جنگی مسائل حادی مثل همین بحث‌های نظامی و امنیتی داشتیم که هیچ‌وقت شرایط آن‌طوری نبود که از چند ماه قبل بحث و گفت‌وگو درباره‌ی انتخابات شود. مشارکت مردم در این دوران به‌خاطر حملات در انتخابات خیلی بالا نبود. از ۷۶ به بعد انتخابات سیاسی شد و شرکت در انتخابات معنی پیدا کرد. در آن زمان هرچقدر ملت در انتخابات شرکت می‌کردند؛ آن را معیار دموکراسی قرار نمی‌دادند. شرایط امروز کشور ما کمتر از دوران جنگ نیست. هیچ‌وقت در این ۳۳ سال بعد از جنگ ما واقعاً شرایطی به‌سختی اقتصادی امروز برای مردم نداشتیم. گرفتاری اقتصادی مسئله‌ی جدی مردم است؛ آنها ناامید و خسته هستند. در این شرایط بحرانی بحث سیاسی پیرو انتخابات برای مردم فانتزی است. اما در زمان انتخابات به‌پای صندوق رأی می‌آیند و وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهند. برای آدم‌های معمولی جامعه بحث‌های سیاسی ضرورت روزمره نیست.

البته در حال حاضر فضای سیاسی و انتخاباتی کشور داغ نیست اما می‌توان گفت گرم است. حتی در فضای مجازی هم درباره‌ی انتخابات بحث می‌شود. چون بخشی از جامعه به‌خاطر انتخابات قبلی دلسرد هستند اما فشار تبلیغات خارجی هم تأثیر دارد. چون به نظر من هر چه که از عمر انقلاب می‌گذرد؛ این احساس که حضور مردم در صحنه انتخابات و سیاسی بزرگ‌ترین پشتوانه‌ی نظام است؛ پررنک‌تر می‌شود. طبیعتاً وقتی این مسئله روشن می‌شود؛ تهاجم خارجی هم قوی‌تر می‌شود. هیچ‌وقت فضا علیه انتخابات در داخل یا خارج از کشور بدین شکل نبوده است. از همین جهت است که رسانه‌ای‌ها باید اهمیت انتخابات را صادقانه با مردم مطرح کنند.

حکومت همیشه مطرح کرده، خواهان انتخابات پرشور هستیم

یک‌بخشی از رسانه‌ها حتی از ناامیدی مردم برای انتخابات استفاده می‌کنند و کمااینکه قبل از این هم این کار را کرده‌اند. مسئولان باید چه کار کنند؟ حکومت چه کار باید کنند؟ چه تکلیف و مسئولیتی دارند؟

حکومت همیشه مطرح کرده، خواهان انتخابات پرشور هستیم. هرچقدر سلیقه‌های مختلف در انتخابات حضور داشته باشند؛ انتخابات پرشورتر است و این بخش عظیم به تعیین و تکلیف شورای نگهبان برمی‌گردد. از طرف دیگر این لحنی که بعضی از مراجع سیاسی دارند، مثلا اینکه می‌گویند اگر فلان گروه نباید در انتخابات شرکت کنند یا اگر هم شرکت کنند مثلاً کاندیدای موردنظر آنها رد صلاحیت می‌شود، خوب نیست. تجربه در این سال‌ها نشان داده که وقتی مردم احساس کنند که حضورشان تعیین‌کننده است، مشارکت حداکثری اتفاق می‌افتد. اگر مردم احساس کنند تصمیمی از قبل گرفته شده است یا دیگر جایی برای نیروهای اصلاً‍ و چپ در کشور نیست و همه یکدست باید به یک جناح رأی بدهند، طبیعی است انگیزه‌ی شرکت در انتخابات در میان پایین می‌آید و نباید توقع داشت که مشارکت بالایی داشته باشند.

در هر شرایطی نباید انتخابات را تضعیف کنیم

به‌صراحت می‌پرسم، در چه صورتی کارگزاران در این انتخابات کاندیدا یا لیست انتخاباتی (شورای شهر) نخواهد داشت؟

مشی کارگزاران این است در هر شرایطی نباید انتخابات را در ایران تضعیف کنیم.

منظور من خط قرمز است، احتمالاً خط قرمزی دارید؟

انتخابات یکی از ره‌آوردهای انقلاب است و مردم به هر حال در سخت‌ترین شرایط جنگ آن را رها نکردند، نیروی سیاسی در کشور در هیچ شرایطی نباید خود را خنثی تلقی کند. اثرگذاری در انتخابات و جریان سیاسی باید یک اصل باشد. حالا ممکن است کاندیدای کارگزاران تأیید صلاحیت نشود یا اینکه خودش شرکت نکند، به نظر من حضور در انتخابات یک اثرگذاری سیاسی مهم است و نباید آن را فراموش کنیم، فصل فعالیت گروه‌های سیاسی همین فصل انتخابات است.

منظور شما این است برای انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 شما هیچ خط قرمزی ندارید؟ در هر صورتی در انتخابات شرکت خواهید کرد؟

به عقیده‌ی بنده در هر شرایطی یک حزب سیاسی و حتی یک فرد باید اثرگذاری کند، حداقل اثرگذاری این است انتخابات را به‌عنوان یک اصل در کشور تقویت کنیم. اگر به یک شرایطی برسیم که رئیس‌جمهور با 15 میلیون رأی یا کلاً بیست میلیون شرکت‌کننده باشد، این مسئله نه‌تنها از نظر تبلیغات جهانی علیه‌ی ما می‌شود و برای مردم هم مشکلاتی ایجاد می‌کند، بلکه در داخل همان کسانی که نمی‌خواهند مشارکت حداکثری داشته باشند، دیگر برای آنها عدم شرکت در انتخابات یک مسئله‌ی معمولی می‌شود. این انتخابات مجلس که گذشت، یکی از کم مشارکت‌ترین انتخابات به نسبت در طول عمر انقلاب بود. در انتخابات مجلس 98 فرض کنید به‌جای اینکه نفر اول در تهران سه میلیون رأی داشته باشد. 900 هزار تا داشته باشد، برای برخی از مردم فرقی ندارد. بالاخره کار خود را انجام دهد. اینها وضعیت را عادی می‌کند. کسانی که به انتخابات، رأی مردم و دموکراسی معتقد هستند نباید بگذارند این شرایط عادی شود. این دو جهت ایجاب می‌کند که تأثیرگذاری خود را در انتخابات‌ها فراموش نکنیم.

کسانی که شرکت نکردند، نمی‌توانند بگویند فلانی چرا در مجلس فلان گاف را داد

نتیجه‌ی مجلس فعلی را نتیجه‌ی کار کسانی که شرکت کردند یا شرکت نکردند، می‌دانید؟

به نظر من یک محصول مشترک نهادهای حاکمیتی است که در رد صلاحیت‌ها سخت‌گیری کردند و کسانی که با تحلیل غلط در انتخابات شرکت نکردند. یک جمع کثیری از مردم که می‌توانست شکل مجلس را تغییر بدهد، پای صندوق رأی نیامدند. کسانی که شرکت نکردند، نمی‌توانند بگویند فلانی چرا در مجلس فلان گاف را داد.

در حالی که اصلاح طلبانی که در سال 98 برای مجلس تأیید صلاحیت شدند، از کسانی برای سال 94 تأیید شدند، از لحاظ کیفیت بالاتر بود. در تهران در سال 94 چند نفر بیشتر شناخته شده نبودند.

چند چهره‌ی سیاسی موجه در اصلاح‌طلبان در سال 94 در مجلس دهم رد شدند، این در مجموعه‌ی سیاسی اصلاح‌طلبان تأثیر منفی گذشت و به‌نوعی آنها را ناامید کرد. اما اینکه همه‌ی نیروها مورد تأیید اصلاح‌طلبان باشند، این‌طور نبود. اما نیروهایی فعال خوبی هم بودند که رأی نیاورند و حتی قبلاً هم در مجلس سابقه داشتند اما نتوانستند موفق شوند. این را محصول مشترک گروه‌هایی را می‌دیدم که سخت‌گیری می‌کردند و برخی را رد کردند و هم دوستانی که در انتخابات شرکت نکردند، می‌توانست ترکیب متعادل‌تری در مجلس را داشته باشند. نمی‌گویم آقای بهزاد نبوی و رضا خاتمی می‌توانستند رئیس مجلس شوند اما می‌توانست از این یکپارچگی مضری که جناح در مجلس است، آن هم جناحی که افراطی و تند است؛ وضعیت بهتر باشد. در این یک سال چه کاری در این مجلس با همان اهدافی که تعیین کردند؛ انجام دادند؟ برای پیشبرد انقلاب و توسعه کشور چه کردند؟ امیدوار هستیم این مجلس در ادامه‌ی کار هوشیاری بیشتری پیدا کند، به غیر از یک سری حرف‌های سیاسی علیه دولت و جناح‌های سیاسی چه کردند؟ به نظر من این گله‌هایی است باید از دوستانی که شرکت نکردند، داشته باشیم.

طیف اصلاح‌طلبان گسترده است

نسبت کارگزاران با نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان چیست؟

طیفی که به نام اصلاح‌طلبان شناخته می‌شوند، طیف در واقع گسترده‌ای هستند، در سال 76 به آن بین عباسین می‌گفتند، یعنی از عباس تا عباس. آقای عباس عبدی در آن زمان نیروی تندی بود. آقای عباس دودوزانی مرحوم به او گفتند اصلاح طلبان بین عباسین هستند. الان دیگر مفهوم آن‌طوری نیست شاید حالا هم می‌توان گفت بین سعیدین هستند از سعید حجاریان تا سعید لیلاز؛ به شوخی می‌گویم. سلیقه‌های مختلفی بین نیروهای چپ وجود دارد. برای اینکه مردم دچار آشفتگی فکری در انتخابات نشوند. آنها را در امر انتخابات یک جبهه تشکیل می‌دهند، قانون هم این است و به این معنی نیست که احزاب طبق قانون با هم ادغام شوند.

البته اگر هم این اتفاق بیفتد، خوب است ایکه یک حزب واحد اصلاح‌طلب تشکیل شود، در کنگره حزب خود هم گفتم امیدوار هستیم آقای بهزاد نبوی که از نیروهای سیاسی و صریح کشور است، بتواند کاری کند این مجموعه‌ی سیاسی متفرق به سمت یک حزب واحد بروند. معتقد هستم اگر این کار انجام شود در جبهه‌ی مقابل هم تأثیرگذار است و آن طرف هم یک حزب واحد اصول‌گرایی داشته باشیم. به‌خاطر سخت‌گیری‌های وزارت کشور من شنیدم الان بین 60 تا 70 حزب قانونی در کشور داریم. این افتخار نیست وضعیت خوب حزبی این است که احزاب قدرت داشته باشند و در هر صحنه‌ای وقتی وارد می‌شوند، یکپارچگی داشته باشد، نهادی که الان تشکیل شده، در امر انتخابات است و با شخصیت‌های حقیقی باید بتوانند تا روز انتخابات یک مجموعه‌ی را در شورا به مردم معرفی کنند. اخیراً کاری می‌خواست انجام شود …

همین نامه؟

بله. این نامه خلاف قوانین احزاب است.

عجیب هم بود.

 انجام نشد، اما یک خبرگزاری گفته بود چنین اقدامی قرار است که انجام دهند. متن نامه هم از عالم غیب به آنها رسیده بود. اینکارها از وظایف این جبهه نیست، احزاب باید به مردم برنامه انتخاباتی تعیین کنند و به مردم شعار انتخاباتی بدهند. افراد را بررسی کنند اینها جزو وظایف است اما سایر مسائل حداقل فعلاً جزو وظایف نیست.

هنوز به جمع‌بندی در تعیین چگونگی انتخاب افراد نرسیدند

مکانیزم رسیدن به کاندید نهایی در نهاد اجماع ساز چیست؟ اگر قرار است نظرسنجی شود در چه مرحله‌ای این اتفاق میفتد؟

 بنده در جلسات جبهه نیستم اما دوستان هم‌حزبی که در آن جلسات شرکت می‌کنند، آقای مهندس داوری نژاد، خانم سعیدی و مهندس مرعشی هستند. گویا هنوز به جمع‌بندی در تعیین چگونگی انتخاب افراد نرسیدند، در این دوره تأکید جبهه اصلاحات بر برنامه محور بودن است نه شخص‌محوری بودن. یعنی هرکس می‌خواهد کاندید شود، باید یک برنامه‌ای را برای آینده‌ی اجماع کنند. اینکه یک رئیس‌جمهور هرچقدر هم خوب باشد، قرار است چه کاری کند. اینکه در گذشته به این مسئله کمتر توجه شده، نتیجه‌اش این می‌شود که خود فردی که کاندیدا می‌شود برنامه‌هایی را به همراه یک ستادی تعیین می‌کند اما گروه‌هایی که حامی او هستند نقشی در این مسئله ندارند این قدم مثبتی است که برای برنامه تشریح شود اگر رئیس‌جمهوری را می‌خواهند انتخاب کنند، تا مردم بدانند که برنامه این کاندیدا چیست. نکته دیگر این است که با کاندیدای مورد حمایت خود تعارف و رودربایستی نداشته باشند. یک مجموعه‌ای باشد که توان و سابقه‌ی کار داشته باشند، برنامه محور باشند، این‌که رئیس‌جمهور بعد از انتخابات وزیری را انتخاب کند و وزیر در اولین روز کاری بگوید من وابسته به هیچ گروهی نیستم، اشتباه است؛ خب اگر وابسته نیستی پس این مسئولیت را از چه طریقی گرفته‌ای؟ افراد باید بدانند که عدم وابستگی به جناح‌های رسمی کشور مزیت نیست. ما تأکید می‌کنیم کشور باید به‌صورت جمعی اداره شود، یکبار به وزیر کشور گفتم، یک عده‌ای به شما رأی دادند و الان می‌گویید برای استانداری‌ها و فرمانداری‌ها می‌خواهید آدم‌های بی‌طرف تعیین کنید. موضوع پست گرفتن نیست، مسئله تعامل با مردم است. مردم باید احساس کنند، مجموعه‌ی سیاسی که به آنها وعده است، مشکلات آنها را حل می‌کند.

چون در این صورت افرادی سرکار می‌آیند، تعصبی ندارند تا برای مردمی که به آنها رأی داده‌اند، کاری کنند. چند زخم بر چهره‌ی انقلاب است که از آن زمان تاکنون معمولاً حرف می‌زنند و شعار می‌دهند. مردم سیستان و بلوچستان با اکثریت قاطع به یک نیرویی رأی دادند، باید طوری مدیریت می‌کردند در این هشت سال حداقل دو تا از مسائل حیاتی آنجا را حل کنند. نباید سال پایانی این دولت بگوییم در آنجا چند روستای ‌آب نداریم. زیبنده‌ی دولتی که ادعای توسعه دارد، نیست. حتی در کردستان یک کولبر تیر خورد و از کوه افتاد. این که بعد از این همه سال نتوانسته‌ام آب خوردن سیستان و بلوچستان یا خوزستان را حل کنیم، ایراد از سیستم مدیریتی است که کار را به جایی رسانده که یک امام‌جمعه برود و بیل در دست بگیرد. آیا فرماندار و استاندار آنجا در طول آن چند سال نتوانستند این مشکل را حل کند؟ چنین مشکلاتی با کار اداری یا نیروهای خنثی و بی‌طرف حل نمی‌شود، باید نیروی فعال، پرکار و دلسوز باشد. در واقع باید نیروهایی بیایند که تیمی کار کنند و یکپارچه باشند، اختلافات بین دستگاهی کنار گذاشته شود و مردم هم بدانند که بتوانند برخی از مشکلات را حل کنند

نقد شما به دولت روحانی است؟ آیا تجربه‌ی آقای خاتمی و هاشمی هم این بود؟ می‌توانید یک ارزیابی از دولت‌ها ارائه دهید؟

مطالعه‌ی دقیقی در این زمینه نداشتم که الان بگویم کدام یک چگونه عمل کردند. در سیستان و بلوچستان یک سری اختلافات برای آب مشترک با افغانستان بوده است. من نمی‌توانم بگویم تمام مشکل مربوط به دولت آقای روحانی است. در طول انقلاب هم دولت پایداری، اصلاح‌طلب و هم معتدل سرکار بوده اما همچنان مشکلات حل نشده است. باید یک تیم یکپارچه کار کنند، اختلافات بین دستگاهی را کنار بگذارند، این چند زخم زیبنده‌ی انقلاب نیست.

سوال من درباره‌ی مکانیزم است، به نظرم صریح پاسخ ندادید. چگونه به یک کاندید خواهید رسید؟

هنوز به این اجماع نرسیدیم و بحثی در این باره در جبهه نشده است اما همین دو موضوع جزو مکانیزم است. افراد باید این برنامه را بپذیرند، اگر کسی قبول نکند، آن دیگر اداره‌ی فردی است.

البته تیم داشتن هم‌داستان دارد، برای اینکه در مجلس تأییدیه بگیرند؟ برخی از وزرا گزینه‌ی چهاردم و بیستم رئیس‌جمهور بودند.

ببینید! رئیس‌جمهور باید مسئولیت هماهنگی بین سه قوه را به عهده داشته باشد؛ مسئله مهم این است که رئیس‌جمهور هم خودش آدمی باشد که کار را پیش ببرد و هم در تعامل با سایر نهادهای کشور از در ایجاد هماهنگی ورود کند. اگر رئیس قوه مجریه همه مجموعه‌های سیاسی کشور را جدای از مجموعه خودش ببیند کار پیش نمی‌رود. من اوایل دولت، در جلسه با آقای روحانی صحبتی را مطرح کردم که برخی به دلیل نام‌بردن از آقایان موسوی و کروبی قهر کردند؛ گفتم شما که به دنبال گفت‌وگوی بین‌المللی هستید تا مسائل ایران. یک گفت‌وگوی ملی راه بیندازید که این مشکلات بسیار کلافه‌کننده‌تر از مشکلات خارجی است.

اما اینکه مردم هر روز صبح ببینند، مسئول این قوه علیه رئیس‌جمهور حرف زده و یا فلان مسئول علیه نیروی مسلح صحبت کرده است، خیلی خوشایند نیست. باید سه قوه، نیروهای مسلح، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت همه در مسیر حل مشکلات کشور قدم بردارند. همان گونه که اوایل پاندمی کرونا مردم احساس همبستگی می‌کردند و همه نیروها برای کمک به دولت و مردم وارد میدان شدند و پروتکل‌ها را رعایت کردند، ماسک ساختند. در مسائل کشور باید هماهنگی وجود داشته باشد و مدام نمی‌شود گفت که نگذاشتند کار کنیم. مسئول همه‌ی اینها هم رئیس‌جمهور است، یا باید رئیس‌جمهور باید دارای یک کاریزما باشد. برای مثال آیت‌الله خامنه‌ای در زمان ریاست‌جمهوری داری احترامی بودند که مسائل حل می‌شد و در زمان آیت‌الله هاشمی هم این حالت وجود داشت اما از بعد از دولت آقای خاتمی این مسئله کم شد که اوجش در زمان دولت آقای روحانی بود.

تنگنایی در رابطه با اختیارات ریاست‌جمهوری نمی‌بینم

به نسبت همین‌ها مسئله اختیارات دولت‌ها کم شده است.

من نمی‌دانم اختیارات دولت‌ها کم شده است یا خیر. اگر دولت وظایف خود را انجام دهد، دیگر دستگاه‌های دیگر دخالت نمی‌کنند اگر دولت مشکلات آب مردم را حل کند که رئیس مجلس برای مشکلی مثل آب خوزستان ورود نمی‌کند و اگر وزرای دولت مشکل کارخانه‌ها را حل کنند که رئیس قوه قضائیه ورود نمی‌کند. وقتی نارسایی وجود دارد افراد مختلف ورود می‌کنند. در دنیای امروز دیگر حالت کاریزما وجود ندارد و نیروهای جدید آن حالت برتری را نسبت به دیگران ندارند. باید این روحیه در رؤسای جمهور باشد تا نسبت به امور مملکت حساسیت داشته باشند. اگر دولت تلاش کند، مشکلات را حل کند و فعال باشد اگر به مانعی بربخورد از نهادهای بالا دستی مثل رهبری و … با روابطی که می‌تواند برقرار کند، مصوبات لازم را می‌گیرد و مسائل را حل می‌کند. تنگنایی در رابطه با اختیارات ریاست‌جمهوری نمی‌بینم البته مشکلات ساختاری وجود دارد.

شما یا اصلاح‌طلبان برای این مسئله برنامه‌ای دارید؟

عنوان چند سال پیش کنگره کارگزاران همین ظرفیت‌های قانون اساسی برای اصلاحات ساختاری بود. پیرو آن بحث‌های زیادی شده اما هنوز تکمیل نشده است. متون زیادی در این زمینه منتشر شده است اما باید در یک شرایط غیر سیاسی این کار انجام شود.

اصلاحات ساختاری باید بدون جوسازی سیاسی انجام شود

بعضی از اعضای شما در این دولت هستند؛ آقای روحانی گفتند نزدیک‌ترین حزب به او کارگزاران است. در مجلس قبلی هم چند نفر را داشتید. به نظر شما به چه ابزارهای دیگری نیاز است که بتوان این برنامه را پیش برد. چون این به ذهن بسیار دیگری رسیده است و ساختار در یکجاهایی به بن بست می‌خورد و این را حتی از اصول‌گرایان هم شنیده‌ام.

 در مرحله‌ی اول اصلاحات ساختاری باید بدون جوسازی سیاسی انجام شود، اگر موضوع قانون اساسی را در اختلافات سیاسی کشور بکشانیم، یک گروهی فکر می‌کنند، می‌خواهند اصل مربوط به ولایت فقیه را حذف کنند، شرایطی مناسبی برای اصلاح ساختاری نیست. برخی از انتقادها در این دولت به شخص آقای رئیس‌جمهور برمی گردد. مثلاً رفراندوم در قانون اساسی است اما اینکه دائماً این را در افکار عمومی مطرح کنیم، جو سیاس شود وعده‌ای موافق و مخالف باشند و تفسیرهای متفاوتی نسبت به مسئله داشته باشند؛ طبیعتاً اصلاح شکل نخواهد گرفت. اما اگر دولت آینده مطالعه‌ی دقیقی داشته باشد و محدوده‌ی کار خود را مشخص کند و بداند اصلاح ساختاری در جهت حل مشکلات کشور است، ممکن می‌شود اما اگر جوسازی سیاسی شود، عده‌ای می‌گویند رفراندوم یعنی جوسازی و هم گامی با دشمنان یا عده‌ای می‌گویند برای حفظ نظام باید رفراندوم کرد.

کارگزاران دنبال عنوان اصول‌گرایی یا اصلاح‌طلبی نیست

اصلاح‌طلبانی کارگزاران چه تفاوتی با اصول‌گرایان میانه‌رو دارد؟

کارگزاران به دنبال عنوان اصول‌گرایی یا اصلاح‌طلبی نیست. در دولت آقای خاتمی یک سری توسعه و سازندگی در کشور انجام شد و احساس شد اگر این جریان بعد از آقای هاشمی به‌صورت منسجم دنبال نشود، ضربه می‌خورد. اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی یک عنوان مبهم است. اصول‌گرایی یعنی کدام اصول؟ عده‌ای هم فقط استفاده‌ی سیاسی می‌کنند. اصلاح‌طلبان هم چه چیزی را می‌خواهند ،اصلاح کنند؟ در کشور چیزی از اصل زندگی مردم و رفع فقر مهم‌تر است؟ استقلال، آزادی از اصول جمهوری اسلامی است. اگر شرایط فقر به اعتقادات مردم بزرگ‌ترین ضربه را بزند، اصلی‌ترین مسئله‌ای که باید اصلاح شود، توسعه و سازندگی است. باید سفره‌ی امکانات کشور را گسترده کنیم که همه‌ی مردم به اندازه‌ی نیاز از این سفره استفاده کنند. تولید ناخالص ملی و در آمد باید پس از این 42 سال رشد قابل توجهی کرده باشد. اما بر حسب آمارها واقعاً به عقب رفته‌ایم. با همه‌ی رفاهی که برای مردم تا به الان فراهم شده، اما نسبت به توقعات کم است. کارگزاران اگر با اصلاح‌طلبان همراه است به‌خاطر سابقه‌ی تاریخی و همراهی با دولت خاتمی است و منظور ما از اصلاح، اصلاح مسائل اقتصادی است. اگر مسائل اقتصادی حل شود ما به توسعه‌ی سیاسی هم رسیدیم، نمونه‌های آن هم در دنیا است.

عبور از هیچ‌کس را به نفع کشور نمی‌دانم

آیا میان اصلاحات مدنظر آقای خاتمی و اصلاحاتی که شما مطرح کردید، نسبتی وجود دارد؟ چون شما یکبار گفته بودید از آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات باید عبور کرد.

 من این را نگفته‌ام. عبور از هیچ‌کس را به نفع کشور نمی‌دانم. باید از همه‌ی نیروها استفاده کرد. آقای خاتمی از سرمایه‌های فرهنگی کشور است. در حقیقت من گفتم آقای خاتمی خودش مدعی چنین عنوانی نیست و این نقش را هم انجام نمی‌دهد و ایشان حتی برای برخی از اصول‌گرایان ارزشمند است. در سیاست یک شخصی باید نقش رهبری یعنی مدیریت را برعهده داشته باشد که مداخله کند و کسی را تأیید یا تکذیب کند. اما آقای خاتمی این نقش را ندارند البته شخصیت مورد علاقه‌ی و معتمد برخی از مردم است. چون یک سازمان سیاسی باید برنامه و تاکتیک خود را به روز کند. مثلاً باید تعریف درست و جامعی از اصلاحات ارائه داد و تشکیلات آن منظم و اهداف و برنامه‌های آن مشخص شود. کشور نیازهای زیادی دارد و لازم نیست کسی از آن حذف شود.

به نظر شما کاندیدهای نهایی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا چه گزینه‌هایی می‌توانند باشند؟

 نامزدها دو دسته هستند، کسانی که خودشان اعلام کردند که می‌آیند و کسانی که اسامی آنها به‌عنوان نامزد مطرح شده است. از نیروهای مجلس سابق آقای مطهری مطرح هستند، شهامت خوبی در مجلس و مسائل سیاسی از خودشان نشان دادند. از نیروهای مجلس سابق آقای عارف هم مطرح هستند البته نمی‌دانم خودشان آمادگی دارند برای این عرصه یا خیر. اما از فعالیت‌های ایشان شنیده‌ام. همچنین آقای پزشکیان هم مطرح هستند که ایشان هم نیروی خوبی و توانمندی هستند. به‌غیراز سابقه‌ی اجرایی در دولت خاتمی، در این دولت که نماینده‌ی مجلس هم بودند، تجربه‌ی خوبی دارند و شخصیت معقول، معتدل در عین حال انقلابی و دلسوزی دارند. نمی‌دانم خودشان می‌خواهند یا خیر. چون الان شرایط کشور به گونه‌ای است هرکس مصاحبه می‌کند، می‌گویند می‌خواهد کاندیدا شود. در مجلس کنونی هم برخی اعضای هیئت‌رئیسه مطرح شده‌اند. از مجلس فعلی هم آقای قالیباف، نیک‌زاد و ..و مطرح هستند. از شخصیت‌های بیرونی سید حسن آقای خمینی مطرح هستند البته من نشنیدم خودشان گفته باشند اما برخی از نیروهای سیاسی از اصلاح‌طلب و غیر آن ایشان را مطرح می‌کنند، به عنوان اینکه چهره‌ای هستند که می‌توانند وحدت ایجاد کنند.

 آقای لاریجانی خودش از عرصه سیاست کنار است اما در اذهان مطرح می‌شود. آقای رئیسی را اصول‌گرایان دعوت می‌کنند اما ایشان می‌گوید که قوه قضائیه برای من ارجحیت دارد. نمی‌دانم به نتیجه‌ای می‌رسند یا خیر. همچنین آقایان جلیلی، دهقان، رستم قاسمی و سعید محمد و… از نیروهای نظامی و انقلابی مطرح هستند. الحمدلله نعمت (کاندیدا) در این دوره فراوان است و مردم نگران نیستند (با خنده). اینکه کدام از شورای نگهبان می‌گذرند، مهم است. چون باید وحدتی ایجاد شود همه که نمی‌توانند بمانند. چون در این صورت به هر کاندیدهایی یک میلیون رأی بیشتر نمی‌رسد. امیدواریم شورای نگهبان با نظارتی که اعمال می‌کند، بتواند به وحدت کمک کند. چرا که معمولاً شورای نگهبان تعداد کاندیداها را کاهش می‌دهد و وحدت را تسهیل می‌کند.

از آقای ظریف و دو عضو کارگزاران از جمله آقای جهانگیری و محسن هاشمی چیزی نگفتید.

آقای ظریف چندین بار صریح با تأکید گفته است که کاندیدا نمی‌شود، قسم حضرت عباس خورده است. ملاک هم‌نظر خودشان است، نمی‌دانم چه می‌شود، آیا روی حرف خود می‌ایستند یا کفاره‌ی قسم می‌دهند. آقای جهانگیری هم تا جایی که اطلاع دارم تاکنون چیزی اعلام نکرده‌اند؛ چون نیروی دولت است و سابقه دارد. تا جایی که می‌دانم چیزی اعلام نکردند. البته در دولت افراد دیگری مانند آقای اردکانیان و آقای زنگنه هم مطرح بودند.

محسن هاشمی ظرفیت خوبی از نظر اجرایی دارند

محسن هاشمی چطور؟

آقای محسن هاشمی ظرفیت خوبی از نظر اجرایی دارند، منتها برای حضور دو شرط مطرح کرده که به نظر من معقول هم است، این دو شرط این بود که خود را به عنوان کاندیدای منفرد و مستقل مطرح نمی‌کند و اصلاح‌طلبان بخواهند که بیاید و دوم اینکه مشکلی در بحث صلاحیت نداشته باشد. ایشان اکیداً معتقد است که به‌خاطر حضور در یک کرسی فضا دو قطبی و اختلاف نشود. یا عده‌ای امیدوار باشند که ایشان بیایند و بعد ناامید شوند. چون برخی می‌گویند اگر فلانی مثلاً رد صلاحیت بشود، در انتخابات شرکت نمی‌کنند و ایشان می‌خواهد جمعی مثل اصلاح‌طلبان کاندیداتوری ایشان مورد اجماعشان باشد.

 یک نفر از مخاطبان پرسیده است، باوجوداینکه حزب کارگزاران دو کاندید اصلی دارد، چرا روزنامه‌ی سازندگی برای سید حسن خمینی رپورتاژ رفته است؟

رپورتاژ نرفته است. روزنامه‌ی حزب است اما به‌هرحال رسانه است. در آنجا اعلام نشده است که ایشان را تأیید می‌کنیم یا خیر. فضای جامعه را ترسیم کرده است. برای کاندیدهای نظامی هم گزارش منتشر کرده اما معنای رپرتاژ نداشت.

 به طور مشخص نظر شما درباره‌ی سید حسن چیست؟

باید در جمع اصلاح‌طلبان درباره‌ی او بحث شود و خودشان هم اعلام کاندیداتوری کنند. ایشان شخصیت ارزشمند علمی است و بیشتر تلاش ایشان درایت حوزه مصروف است. منتها دلسوزی‌ای که نسبت به کشور دارند شاید این احساس در ایشان ایجاد شود که حضورش می‌تواند مناسب باشد. من شخصاً احساس می‌کنم که وجود ایشان یک وجود مغتنمی برای امروز و فردای کشور است. بالاخره ایشان یک نیروی جوان علمی و فکری برای آینده حوزه‌ها هستند. اما اینکه قبول کنند حضورشان در صحنه‌ی سیاسی می‌تواند مشکلات کشور را حل کند و بیایند چون تجربه نشان داده، این سمت‌هایی اجرایی خیلی عاقبت خوبی نداشته است.

  برخی در میان اصلاح‌طلبان مشتاق حضور سید حسن هستند، در مقابل برخی در جریان اصول‌گرایی هم مشتاق حضور آقای رئیسی در انتخابات هستند. احتمال می‌دهند ممکن است گزینه‌ای برای رهبری آینده باشد اما برخی هم معتقد هستند کار اجرایی به‌نوعی نیروهای سیاسی را می‌سوزانند.

رهبر انقلاب هم در دوره‌ای رئیس‌جمهور بود، هرچند مقام ریاست‌جمهوری موقعیت الان را نداشت. الان واکسن کم می‌شود، رئیس دولت را خطاب می‌دهند. در آن زمان نخست‌وزیر داشتیم که آقای موسوی بودند. من این استدلال را کامل نمی‌دانم که آقای رئیسی بیاید و دولت را برعهده بگیرد به‌خاطر آینده سیاسی خود، اگر کسی به دنبال این باشد که خود را برای آینده حفظ کند بین قوه قضائیه و قوه مجریه چه تفاوتی وجود دارد؟ یک زمانی فرد در حوزه خود به درستی عمل می‌کند و دیگران می‌گویند که فلانی به درد این می‌خورد که فلان مسئولیت بزرگ‌تر را برعهده گیرد. مسئولان ارشد کشور ما وقتی می‌بینند مردم در مشکلات غرق هستند به این فکر نمی‌کنند اگر نیایم می‌توانم در آینده پست خوبی بگیرم. همه‌ی توان خود را باید برای حل مشکلات در نظر می‌گیرند.

بیماری کرونا برای چپه کردن یک دولت کافی است

برای آقای روحانی احتمال رهبری هم بود، اما وضعیت اقتصادی آن گزینه را کم رنگ کرده است. آینده‌ی آقای روحانی چگونه متصور هستید؟

بالاخره هرکسی ممکن است یک ظرفیتی داشته باشد؛ ایشان علی‌رغم انتقادات شخصیت مهمی است، منهای انتقاداتی که مثل باقی رئیس‌جمهورها به ایشان مطرح است. نباید بی‌انصافی کرد، این دولت سخت‌ترین دوره جمهوری اسلامی حتی نسبت به جنگ است. همین بیماری کرونا برای چپه کردن یک دولت کافی است؛ سیلی که در ۱۵۰ سال گذشته بی‌سابقه بود، در این دولت اتفاق افتاد؛ سیل و زلزله و ترامپ و کرونا همه با هم در همین دولت اتفاق افتاد. در رأس نظام خود را توانستند از کابوس ترامپ عبور کنند.  اینکه علی‌رغم خسارت‌هایی که به زندگی مردم وارد شد یا شهادت سردار سلیمانی که بسیار مردم را ناراحت و عزادار کرد، به کشور خسارت وارد کرد اما هنر نظام این بود که با وجود این مسائل از کابوس عبور کرد.

اما به‌هرحال آقای روحانی نیرویی است که در نهادهای مختلف سابقه دارد، در دولت هم چهار سال ابتدایی ایشان موفق بود. در مجموع این مسئله تابع شرایط ویژه‌ای است، مثلاً جو عمومی جامعه، ترکیب نیروهای خبرگان و … تأثیرگذارند. در زمان پس از امام یک وحدتی میان نیروهای چپ و راست و مردم به وجود آمد که مؤثر بود، من فکر می‌کنم در آینده هم باید این شرایط حاکم باشد و انسجام و وحدت داخلی حفظ شود. در آینده باید همین حالت ایجاد شود. قطعاً رهبر آینده باید وضعیت و شرایطی را داشته باشد که این انسجام داخلی و وحدت حفظ شود. البته اینکه الان نسبت به وضعیت آن زمان قضاوت شود، کار سختی است.

تلاش‌های آقای لاریجانی در پیشبرد اهداف دولت تأثیر زیادی داشت

نقل‌قولی را خانم فائزه هاشمی داشتند که حمایت از لاریجانی ایده‌ی شما بود. آیا اساساً امکان توافق روی ایشان از اصلاح‌طلب تا اصول‌گرا وجود دارد؟ وقتی درباره‌ی لاریجانی صحبت کردید متوجه نشدم آقای لاریجانی را جزو کدام دسته حساب کردید. توضیحی می‌دهید؟

 آقای لاریجانی جزو سرمایه‌های کشور است، منهای سلیقه‌ی سیاسی که در برخی از مسائل با ایشان داشتیم. به نظرم او نیروی ارزشمندی است و خدمات بسیاری به کشور کرده است و ممکن است در دوره‌های مختلف نقدهایی به ایشان وارد باشد. برداشت و نقل قول خانم هاشمی درست نبود و این برداشت از اینجا ناشی شده بود که من در دوره‌ای که کاندیدای قم در مجلس بود و در مقابل ایشان نیروهای تند سیاسی بودند، در مجمع مدرسین و اصلاح‌طلبان قم گفتم که آقای لاریجانی، شخصیتی نیست که ما او را رها کنیم؛ با توجه به نقشی که ایشان می‌تواند در مجلس و حل مشکلات کشور داشته باشد. در واقع من در مجلس دهم در کاندیداتوری ایشان در قم از حضور ایشان حمایت کردم. اما در خصوص کاندیداتوری ریاست‌جمهوری تا به حال آقای لاریجانی اعلام آمادگی نکرده و تاکنون این قضیه به‌صورت جدی مطرح نشده است. طبیعتاً اگر در شرایط آینده نیروی سیاسی اصلاح‌طلبی که مورد اجماع اصلاح‌طلبان باشد و توانمندی اداره کشور را نیز داشته باشد، همه ما به‌عنوان اصلاح‌طلب باید از او حمایت کنیم. اما اگر شرایط به‌گونه‌ای باشید کسی که در مقابل آقای لاریجانی قرار می‌گیرد از او توانایی کمتری داشته باشد، بسیاری از نیروهای اصلاح‌طلب اگر بخواهند در انتخابات حضور داشته باشند از این مسئله عبور نخواهند کرد. تلاش‌های آقای لاریجانی در پیشبرد اهداف دولت آقای روحانی تأثیر زیادی داشته است.

در برجام؟

بله. عملکرد ایشان قابل دفاع است. در افکار عمومی بین هر دو جناح سیاسی فضاهای مثبت و منفی وجود دارد. ایشان این هوشیاری را دارد که چه وقت از صحنه خارج و وارد شود.

بهترین گزینه‌ی اصلاح‌طلبانی که از فیلتر شورای نگهبان رد شود، چه کسی است؟ و اینکه بدون فاکتور شورای نگهبان به نظر شما کدام گزینه بهتر است؟

سوال سختی است و نمی‌توانم پاسخ دهم، چون یک کار جمعی را پذیرفته‌ایم. باید در مجموعه‌ی نیروهای اصلاح‌طلب دید. به نظر شخصی من بایستی بعد از عبور از شورای نگهبان باید وارد این مسئله شد. برای اینکه قبل از نظر شورای نگهبان کسانی را انتخاب کنیم، ممکن است در حالت بدبینانه یک سری اثرات منفی در ارزیابی شورای نگهبان بگذارد. البته امیدوار هستیم این‌طور نباشد. اگر بگوییم فلانی مدنظر ماست و به هر دلیلی شورای نگهبان او را رد کند. آن وضعیتی که برای هاشمی در سال 92 پیش آمد دوباره برای ایشان هم مطرح می‌شود.

برای بسیاری رد صلاحیت هاشمی باورکردنی نبود

درباره‌ی سید حسن برخی این تحلیل را دارند.

به نظرم بیشتر در ناامیدی مردم تأثیر دارد، شخصیت و سیاست ورزی آقای هاشمی و اینکه اصلاً به روی خود نیاورد که یک همچنین اتفاقی افتاده است. چون حرکت عجیبی بود و بسیاری امیدوار نبودند ایشان کاندید شود اما وقتی آمد، برای کسی رد صلاحیت او باورکردنی نبود. شوکی که به جامعه وارد شد، اگر حرکت اختصاصی آقای هاشمی نبود، بعید می‌دانم کسی این توانایی روحی را داشته باشد، بتواند نقش آن شخص را ایفا کند. باید بعد از تأیید شورای نگهبان این اظهارنظرهای قطعی را انجام دهیم. همه‌ی این نیروهای اصلاح‌طلبی که داعیه‌ای برای انتخابات دارند، خوب هستند حالا صبر کنیم برای شورای نگهبان کدام‌یک تأیید می‌شوند. این روحیه که اگر فلانی نیاید ما در انتخابات شرکت نمی‌کنیم، روحیه‌ی مثبتی نیست.

اگر اصلاح‌طلبان برای کسانی به اجماع نرسند، برای انتخابات مجلس این اتفاق افتاد. کارگزاران در آن صورت چه خواهد کرد؟

شورای نهاد اجماع ساز برای این تشکیل شده که در انتخابات شرکت کنند.

جبهه‌ای که برای مجلس هم تشکیل شد، قرار بود همین کار کند. اسم آن شورای‌عالی سیاستگذاری انتخاباتی بود.

در آن زمان شورا کار خود را کرد اما به‌صورت جمعی نتوانست لیست بدهد.

اما برخی از اعضا حتی در انتخابات شرکت نکردند.

کسانی که شرکت نکردند، گفتند کاندید مد نظر ما کلا نیست. در حالی که بسیاری که در آن جبهه بودند، در انتخابات شرکت کردند. شاید هم به کسانی رأی دادند و نمی‌خواستند رسمی اعلام کنند. در این شورا هم به این نتیجه نمی‌رسند که در انتخابات شرکت نکنیم و برای این تشکیل شد که شرکت در انتخابات را سامان سیاسی دهد. به نظر من به جمع‌بندی خواهند رسید. امیدوار هستیم با این معیارها که عرض کردم زودتر کسی را تأیید کنند.

زودتر یعنی چه؟ چون هفته‌ی اول خردادماه تازه تأیید و رد صلاحیت‌ها می‌آید؟

منظور من این است در جمع‌بندی به یک نتیجه‌ای برسند. در جمع‌بندی معیارها و نظر سنجی به چند کاندید برسند. نظرسنجی خیلی مهم است حتماً این شورا به دنبال کسی نمی‌رود که رأی پایین یا منفی زیادی داشته باشد.

برخی از مخاطبان سوال پرسیدند، اساساً دولت اثرگذار است که به دنبال انتخابات هستید؟

یعنی دولت اثرگذاری ندارد؟ اگر نداشت که آن‌قدر اصول‌گرایان و نیروهای سیاسی به دنبال این نبودند که این پست را بگیرند.

این سوال قائدتا از موضع کسی است که نمی‌خواهد در انتخابات شرکت کند.

اینکه از یک نیروی سیاسی کسی رئیس‌جمهور شود و بعد مملکت گل و بلبل شود، این خبرها نیست. مشکلات کشور به تدریج باید حل شود. در اصول‌گرایان هم این نیرو وجود ندارد و اختیارات رئیس‌جمهوری در اصلاح‌طلب و اصول‌گرا در مسائل کلان مثل مذاکره با آمریکا و حضور ایران در منطقه فرقی با هم ندارد. مثلا یک وزارت نیرو، مجموعه‌ی شرکت‌ها و سازمان‌هایی که تحت‌نظر او هستند، چهل هزار نیروی فعال مدیریتی آن را در نظر بگیرید، اینکه آنها چقدر کار می‌کنند و به درد مردم می‌خورند، آیا اینها تأثیری در وضعیت کشور ندارد ؟ یک سری مسائل کلان در کشور است که رئیس‌جمهور در آنها نقشی ندارد. بسیاری از آن یا به رهبری، نیروهای مسلح، دستگاه قضا و مجلس ربط دارد. رئیس‌جمهور همه‌ی آنها را باید به یک حداقلی از هماهنگی برسانند. بسیاری از وزرا در تأثیرگذاری در زندگی مردم نقش دارند. مثلاً در اعتراضات آبان انتقاد جدی به وزیر کشور در نحوه‌ی مدیریت اعتراضات وجود داشت. در مسائل جاری رئیس‌جمهور تأثیر دارد اما اینکه چون رابطه با خارج در اختیارات او نیست و اختیار نیروهای مسلح را ندارد، نمی‌توان گفت اختیاری ندارد. اگر نحوه‌ی تعامل رئیس‌جمهور به‌گونه‌ای باشد که دستگاه‌های دیگر را بتواند قانع کند و با حسن نیت پیش رود. حتماً رهبری از نظرات کارشناسی رئیس‌جمهور و سایر قوا را استفاده می‌کند، به این نظرات بی توجه نیست. اینکه می‌گویند مجلس و ریاست جمهور کاره‌ای نیست، برای ناامیدی مردم است.

پس از جنگ زباله‌های شهر تهران را هم نمی‌توانستند جمع کنند

به نظرشما دستاوردهای دولت روحانی و خاتمی که شما و شخص من هم از او حمایت کردیم، چه بوده است؟

همه‌ی دولت‌ها از آقای هاشمی تا روحانی نقاط ضعف و قوتی داشتند. آقای هاشمی بعد از جنگ کار زیر بنایی زیادی کرد اما در مقطعی هم سیاست‌های دولت باعث یک تورم بالایی در کشور شد. به تدریج زمان برد تا حل شد. بعد از جنگ در کارهای جاری در تهران کل نظام و حاکمیت حتی نمی‌توانستند خدمات شهر تهران را انجام دهند. زباله‌ی تهران را نمی‌توانستند جمع کنند. آقای موسوی از ارتش درخواست کرد با کامیون زباله را از خیابان‌های تهران جمع کنند. اما آب، برق، گاز و نفت، پتروشیمی راه افتاد. فکر می‌کنید این‌همه اتوبان و خدمات شهری و روستایی دستاورد نیست؟ در دولت آقای خاتمی با استفاده از همین زیربناها شرایطی داشتیم که تورم به حداقل رسید و رشد اقتصادی وجود داشت. یک سری مشکلات سیاسی و اجتماعی بود و کوی دانشگاه پیش آمد. آقای خاتمی به دانشگاه رفت، جایی که بزرگ‌ترین پشتوانه‌ی او بود اما با او برخورد بدی کردند. با همه‌ی اخلاق‌مداری ایشان عصبانی شد و گفت می‌گویم بیرونتان کنند. به دولت آقای احمدی‌نژاد هم انتقادات زیادی است و گرفتاری‌های زیادی در سطح بین‌المللی ایجاد کرد. اما نقاط مثبت هم در دولت ایشان بود و کم هم نیست.

مثلاً همین مسکن مهر خوب بود، اصل اینکه دو سه میلیون خانه‌سازی در کشور ساخته شد، کار مثبتی بوده اما اینکه اثرات تورمی و استحکام بنا به چه صورت بود، اینکه آیا این نقاط بهترین جا برای ساخت مسکن بود؟ مردم در آنجا چه مشکلاتی داشتند؟ خدمات مدرسه به چه صورت بود؟ بحث دیگری است اما بالاخره اصل این کار مثبت است. دولت اول آقای روحانی هم مثبت عمل کرد. تورم یک‌رقمی شد، اقتصاد وضعیت خوبی داشت. در دولت آقا روحانی گرفتاری‌های عدیده‌ای برای آن پیش آمد. در لابه‌لای این گرفتاری‌ها کم‌کاری‌هایی هم دیده شد. باید با مردم صداقت داشت. این دولت در دوره‌ی اول خوب کار کرد و مردم هم‌رأی بالاتری نسبت به دوره‌ی اول به او دادند. این نشان می‌دهد مردم یک امیدی پیدا کردند. 42 سال کشور اداره شده است و خوبی و بدی‌هایی داشته است. مثلا یکبار از آقای روحانی درخواست کردم وزارت راه اعلام کند می‌خواهیم سالی هزار کیلومتر اتوبان راه اندازی کند. هرچه می‌توان در این جهت پیش رود اما مطابق سلیقه‌ی ایشان نبود و این کار را نکردند. همین طرح می‌توانست خیلی از بیکاری‌ها را از بین ببرد. با این کار تصادفات و مصرف بنزین هم کم می‌شد. در کل اینکه بگوییم دولت‌ها دستاوردی نداشتند، واقعاً بی‌انصافی است.

مسئله‌ی اصلی کشور چه چیزی است که دولت باید آن را حل کند؟

مسئله‌ی اصلی اداره‌ی زندگی مردم است. مردم از دولت توقع دارند که رفاه، آسایش، امنیت مردم را تأمین کند. وزارتخانه‌های مختلف هر کدام باید یک گوشه‌ای از مشکلات مردم را حل کنند. اداره‌ی زندگی مردم ابعاد اقتصادی، سیاسی، داخلی و خارجی دارد و به یک تعبیری باید توسعه‌ی کشور مد نظر باشد.

نقش احمدی‌نژاد در وضعیت فعلی کشور چیست؟

ایشان مثل بقیه رؤسای جمهور اگر بخواهد نقش مثبتی ایجاد کند باید از نقاط مثبت تجربه‌ها مدیران فعلی تغذیه کنند. این جوسازی سیاسی و انتقاد تند اهداف انتخاباتی و سیاسی است.

شکاف عمیق سیاسی محصول دوره‌ی احمدی‌نژاد است

به نظر منظور مخاطب از این سوال این بود که در وضعیت فعلی کشور ایشان چقدر سهیم هستند که کشور به اینجا رسید.

یکی از بزرگ‌ترین ضربه‌هایی که ایشان به کشور وارد کرد، همین موضوع روابط خارجی است. تلاش آقای روحانی و برجام برای جبران آن وضعیتی بود که دولت احمدی‌نژاد ایجاد کرد. قطعنامه‌های سازمان ملل اینها را به اینجا کشید تا امتیازی بدهند و تحریم‌ها برداشته باشد.  اینکه در جامعه و نیروهای سیاسی می‌خواهند برجام ادامه پیدا کند، به‌خاطر رفع قطعنامه‌ها است. دوره‌ی ایشان یکی از بدترین دوره‌ها در شکاف سیاسی در ایران بود. چیزی به‌عنوان افشاگری شکل گرفت و القا یک بغض و کینه‌ای بین نیروهای مختلف پدید آورد و باعث شد تا با کسی اختلاف داشتیم او را از جرگه نظام و انقلاب حذف کنیم، اثرات این شکاف هنوز ادامه دارد. در آن زمان برخی از نیروها طرد شدند و بین آنها مشکلات عمیقی ایجاد شد. قبلاً این وضعیت نبود. در دولت آقای هاشمی و خاتمی نیروهای سیاسی با هم بحث می‌کردند اما این شکاف عمیق محصول دوره‌ی احمدی‌نژاد است. امیدوار هستیم یک شرایطی به وجود بیاید که این شکاف ترمیم شود، چون آسیب‌زاست.

همه‌ی گروه‌های سیاسی باید مردم را به انتخابات امیدوار کنند

نقد شما به کنش‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان چیست؟

همه‎‌ی گروه‌ها باید تلاش کنند که مردم را به انتخابات امیدوار شوند. در مرحله‌ای دوم مهم این است نیرویی بیاید تا مردم به او رأی بدهند. اصل انتخابات برای آینده‌ی دموکراسی کشور اگر تضعیف شود، بسیار خطرناک است. اینکه همیشه می‌گوییم کاری کنیم که دیکتاتوری نشود، اگر انتخابات را تضعیف کنیم آن جنبه‌ها در کشور تقویت می‌شود. نقد من این است در جریان انتخابات هر دو جریان سیاسی باید طوری حرف بزنند که امید در مردم تضعیف نشود.

آیا آقای جهانگیری مثل چهار سال قبل می‌تواند به عنوان کاندید پوششی و حامی بیاید؟

 یعنی اینکه بیاید و بعد انصراف دهد؟

بله. البته در دوره‌ی قبل مشخص بود که برای چه آمدند. بسیاری این را می‌دانستند.

در آن زمان این نگرانی وجود داشت آقای روحانی در تأیید صلاحیت مشکلی برای او ایجاد شود، اصل آمدن ایشان به این جهت بود. در حقیقت آقای جهانگیری ازخودگذشتگی کرد. چون آمدند و دیدند فضای انتخاباتی چقدر سیاسی است و آن طرف چند کاندیدا دارد. پس تصمیم گرفتند بیاید و به تبلیغات انتخاباتی آقای روحانی کمک کنند. وگرنه می‌توانست در دولت یا بیرون از دولت یک ظرفیتی برای اصلاح‌طلبان باشد.

آقای تاجزاده در بیان، احساس و رفتارش باید تغییراتی ایجاد کند

یک اختلافی با آقای تاجزاده داشتید و در رسانه به‌ویژه رسانه‌های اصولگراها بازتاب داشت. دلیل این اختلاف چه بود؟

آقای تاجزاده نیروی خوبی است و از اول انقلاب بوده و یک سری ویژگی مثبت هم دارد. اما یک سری تک‌روی‌ها هم دارد که من به این مسئله نقد دارم. مثلاً می‌گوید آقای خاتمی رهبر اصلاحات است. آیا موضع گیری‌ها ایشان مورد قبول خود آقای خاتمی است؟ این مسائل وجود دارد، در حالی که توصیه‌ی آقای تاجزاده همیشه به رواداری است. نوع رفتار ایشان در طرح مسائل سیاسی به گونه‌ای است که به لحاظ تبلیغاتی ابزاری برای ضربه زدن به مردم است. مهم‌تر از این برای جمع اصلاح‌طلبان این نوع حرف زدن پیامدهایی دارد. همانطور که درباره‌ی دولت آقای احمدی‌نژاد گفتم الان به انسجام نیاز داریم و باید یک سری مرزها را نگه داریم. فرض کنید، سی درصد از مجموعه‌ی این جامعه کسانی هستند که به یک سری خط قرمزها حساس هستند و این نوع صحبت کردن باعث کینه می‌شود و آن را نباید تشدید کنیم.

اگر می‌خواهیم در نیروهای مسلح یا شورای نگهبان و برخی از نهادهای تحت نظر رهبری اصلاح شود، آیا با این مصاحبه‌ها و این ادبیات تأثیر مثبت داریم؟ اختلاف بنده با آقای تاجزاده در نوع رفتار سیاسی است. در حالی که آقای تاجزاده در این سال‌ها بسیار اذیت شده است. نیروی خالص و انقلابی‌ست. اما در بیان، احساس و رفتارش باید تغییراتی ایجاد کند، امیدوار هستم یک روزی این کار را انجام دهد.

یکی از مخاطبان پرسیده پیش بینی شما از نتیجه‌ی انتخابات 1400چیست؟

یک عده‌ای همیشه بر اساس عقاید خودشان در انتخابات شرکت نمی‌کنند، اما برای کسانی مشارکت می‌کنند، بستگی به نظام دارد که انتخابات حداقل مثل 96 برگزار شود. اگر شورای نگهبان به گونه‌ای عمل کند که رقابت جدی باشد؛ نیروهای معتدل و اصلاح‌طلب شانس زیادی دارند. اگر در رد صلاحیت‌ها سخت‌گیری کنند، مجلس یازدهم تکرار می‌شود، ممکن است ما و عده‌ای هم در انتخابت شرکت کنند اما اینکه نتیجه چه خواهد شد، مشخص نیست.

یعنی الان همه چیز به شورای نگهبان بستگی دارد؟

خیر. نیروهای سیاسی هم در امیدوار کردن مردم خیلی تأثیر دارند و نقش شورای نگهبان هم اثرگذار است.

درباره‌ی رفتار شورای نگهبان چه پیش بینی‌ای دارید؟

شورای نگهبان در ریاست‌جمهوری‌های گذشته به‌گونه‌ای عمل کرد که مردم مشارکت بالایی داشتند؛ از 76 به بعد مشارکت پایین‌تر از 56 درصد در انتخابات نداشتیم. به هر حال امیدواریم شورای نگهبان کاری نکند که احساسات منفی با تبلیغات در مردم تأثیرگذار باشد.

[لینک دیدن فیلم در یوتیوب]

[لینک دیدن فیلم در اینستاگرام]

[لینک فایل صوتی این مصاحبه در تلگرام]

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. باید یک فردی مثل مرحوم هاشمی رفسنجانی استارت تبلیغ انتخاباتی را زودتر از موعد بزند از طریق سایتها و رسانه ها تا اشتیاق و شور شروع شود حالا هرچه بعدا شد شد! شورای نگهبان هرکه را ردصلاحیت کرد ایراد ندارد 100 نفر ثبت نام میکنیم تا از فیلتر رد شویم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا