راز ممنوعالکاری بهروز وثوقی توسط محسن مخملباف و مسعود کیمیایی
بابک مجیدی، انصاف نیوز: نوید نامور مستندساز سینما میگوید ممنوعالکاری بهروز وثوقی، ملک مطیعی و غیره توسط طرح محسن مخملباف بود که خیلی روی ذهن میرحسین موسوی تاثیرگذاشت تا این طرح اجرایی شود. او همچنین از مسعود کیمیایی میگوید که در سال 58 با حکم صادق قطب زاده رئیس شبکه دو شد و خیلی از هنرمندان را تصفیهی انقلابی کرد.
هفته گذشته بهروز وثوقی هنرمند و بازیگر مطرح پیش از انقلاب، در صفحه اینستاگرامی خود پستی منتشر کرد که در آن نوشته شده بود چه کسانی فردین، بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی را ممنوعالتصویر کردند؟ میرحسین موسوی، سیدمحمد خاتمی و محسن مخملباف. این پست پس از انتشار در فضای مجازی واکنشهای زیادی را در پی داشت و برخی نیز که از طرفداران میرحسین موسوی و خاتمی بودند به بهروز وثوقی حمله کردند. بعد از گذشت دو روز بهروز وثوقی پست خود را حذف کرد. اما انتشار این پست و حذف آن با حواشی همراه بود. نوید نامور مستند سازی که درباره ناصر ملکمطیعی مستندی را تهیه کرده بود، گفت بهروز وثوقی از مستندی که من ساخته بودم حرف زد و من باید دربارهی این پست توضیحاتی را بگویم. توضیحات نوید نامور دربارهی این مستند و پشت پردهی انتشار پست بهروز وثوقی را در زیر میخوانید:
نوید نامور از موضوع ممنوعالتصویری بهروز وثوقی، ناصر ملک مطیعی و بازیگران دیگر میگوید: «قصه از اینجا شروع میشود که محسن مخملباف با آقای موسوی ارتباط خیلی خوبی داشت و مخملباف به موضوع ممنوعالکاری بازیگرها ورود میکند و روی ذهن آقای موسوی تاثیر میگذارد و پای آن هم میایستد.
سعید مطلبی در فیلم من میگوید: «دولتی که روی کار آمد ما را ممنوع الکار نکرد.» در این بخش خیلیها گفتند با پخش این حرف داری دست سیستم را میشوری. واقعا سیستم در این مورد دخیل نبود. البته نمیشود گفت که دخیل نبود چون در آن زمان آقای موسوی نخست وزیر بود و سعید مطلبی اشاره میکند قصه اینطور نبود که نخست وزیر به مجلس نامه برد. متاسفانه تنها آقای مخملباف در این موضوع نبود. یکسری از هنرمندانمان هم در این موضوع دخالت داشتند.
این بازیگرها سالیان سال قبل از انقلاب بازیگر بودند. هیچکدام حریف شهرت ناصر ملک مطیعی، بهروز وثوقی و فردین نشدند. در متن فیلم تلویحا اشاره میشود این افرادی که دخیل بودند چه کسانی بودند. این بازیگرها به جمع مخملباف پیوستند و آمدند پشت سر او ایستادند و گفتند این نسل دیگر کار نکند. عملا هم میبینیم بعد از اینکه آن نسل رفت یکسری بازیگرهایی که قبل از انقلاب بازیگر بودند، چهره و آقای بازیگر شدند.
با زندگی این آدمها بازی بدی شد، صرفا به خاطر اینکه یک مشت آدم میخواستند بازیگر مطرح بشوند و یک مشت بازیگر میخواستند کارگردان بشوند. نکته اینجاست، این آدمها مسیر سینمای ایران را عوض کردند. سینمای ایران چرا باید قهرمان نداشته باشد؟ ذات سینما قهرمان دارد و سینما ذاتا قهرمان را دوست دارد. به خصوص در کشور ما که همیشه تحت انواع ظلمها و ستمها در کل تاریخ بوده است. این آدمها با این کاری که کردند زندگی آقای ملک مطیعی، آقای فردین و آقای وثوقی را نابود کردند و در عین حال هم مسیر سینمای ایران عوض شد و سینمای ایران تبدیل به یک سینمای ایدئولوژیک با فیلمهایی مثل توبه نصوح و غیره شد. سردمدار این فیلمها هم خود مخملباف بود که به حوزه هنری آمد.
این وسط یک کثافتکاریهایی به وجود آمد و من به جز واژهی کثافتکاری هیچ اسم دیگری نمیتوانم روی آن بگذارم. در ذهن من این موضوع یکی از نقاط تاریک پرونده آقای موسوی بود که به خاطر مخملباف پشت این پروژه ایستاد. این موارد اسنادش موجود است. در فیلم من افرادی صحبت کردند که همه زنده و حی و حاضرند. از حجت الاسلام معادی خواه بگیر تا اولین مدیرعامل سازمان سینمایی. همه هستند و صحبت میکنند و این قصه را باز میکنند. این قصه جزیی از تاریخ است و نمیتوانیم محو کنیم.
الان چرا اصلاح طلبان باید برگردند و بهروز وثوقی را برای بازگشت به ایران بکوبند؟ شما باور داری آقای وثوقی فکر میکند میتواند به ایران برگردد؟
ببین خیلی خام دستانه است. بهروز وثوقی خودش هم میداند که نمیتواند به ایران برگردد و نمیگذارند که برگردد. همه این را میدانیم. بهروز وثوقی آمده یک واقعیتی را که من میتوانم اسنادش را بفرستم، مطرح کرده است. چرا باید او را بکوبند؟ مگر دروغ است؟
در فیلم زندگی خصوصی، آن قسمتی که فرهاد اصلانی میرود و پوستر برزخیها را پایئن میکشد، یعنی آخرین فیلمی که ملک مطیعی و فردین کار کردهاند، آن آدم کاراکتر محسن مخملباف است. دقیقا خودش است. یعنی با آدمهایش رفت و سردرها را پاره کرد، شیشهها را شکاند و دولتها را کشاند به جایی که این افراد ممنوع الکار شوند. الان اگر این افراد را میکوبند باز هم دارند از شهرت و محبوبیت این آدمها استفاده میکنند.
نامور دربارهی نقش سیدمحمد خاتمی در ممنوعالکاری بهروز وثوقی و غیره هم میگوید: «آقای خاتمی اگر اشتباه نکنم مدیر نشریه کیهان بود و خیلی مطلب علیه بهروز وثوقی و دیگران نوشت.
اصلا یک تعداد آدمهایی پشت این کار هستند، من یک مصاحبهای از سید محمد بهشتی در فیلمم دارم. او علنا میگوید ما تصمیم گرفتیم یکسری چیزهایی که آدمها را یاد یکسری چیزهایی میاندازد که نباید یاد آن چیزها بیفتند، جلویش را بگیریم. یک ربع چیزچیز میکند. بعد میگوید آقای وثوقی، آقای فردین و آقای ملک مطیعی، دقیقا در مصاحبهاش اسم میبرد، انسانهای خیلی شریفی بودند ولی من با آنها صحبت کردم و گفتم فعلا نباشید. اگر انسانهای شریفی بودند چرا نباید باشند؟ سید محمد بهشتی اولین مدیر فارابی اینها را گفته بود. میتوانم بگویم ریل گذاری سینمای بعد از انقلاب را سید محمد بهشتی انجام داد.
اگر اینها آدمهای خوبیاند چرا نگذاشتید کار کنند؟ چرا این مرد باید در این حسرت بماند؟ ناصر ملک مطیعی 40 سال جلوی دوربین بود. ما یک اصطلاحی در سینما بین کارگردانها داریم که میگویند دوربین هروئین بازیگر است. بازیگر به آن دوربین اعتیاد پیدا میکند. زندگی این آدمها را نابود کردند.
یک تکهای از شاهرخ نادری را در فیلم داریم، ایشان مدیر رادیو دریا و از قدیمیهای عرصه هنر بود. شاهرخ نادری در فیلم میگوید آن بازیگران آمدند گفتند هرکدام یک مدرسه بسازیم، ناصر ملک مطیعی آمد مدرسه را ساخت و بعد به نام هوشنگ سارنگی. بازیگر تئاتر کرد. حتی این آدم مدرسهای را که ساخت و پولش را داد ، اجازه نداد آن مدرسه به نام خودش ثبت شود و به نام یکی دیگر کرد.
تعجب میکنم بهروز وثوقی چرا آن متن را برداشته است؟ من الان داد میزنم. بیایید یکبار هم که شده این را باور کنیم. آقای موسوی یکی از بزرگترین اشتباهاتش را در آن پروژه انجام داد. این آدمها با محبوبیتی که داشتند میتوانستند حتی خیلی به سینمای ایدئولوژیک کمک کنند.
این را هم بگذار بگویم، این محافظهکاری بس است. چون من میدانم با توجه به حرفهایی که میزنم حسابی فحش خواهم خورد. ولی به جهنم بگذار که بخورم. بگذار واقعیت را یکبار هم که شده بگوییم.
صادق قطبزاده توسط امام خمینی به عنوان رئیس سازمان تلویزیون معرفی میشود. سال 58 مسعود کیمیایی، ریاست شبکه دو را از صادق قطب زاده دریافت میکند. ایشان برای خودش انبوهی از هنرمندان را به نام تصفیه انقلابی از کار برکنار میکند. فقط و فقط برای اینکه بگوید من در جبهه شما هستم. روزی که مسعود کیمیایی وارد سازمان صدا و سیما میشود، با لباس نظامی، پوتین نظامی، کلت به کمر و اورکت آمریکایی وارد سازمان صداو سیما میشود.
مسعود کیمیایی در آن برهه وارد میشود و انبوهی هنرمند بدبختی را که ده سال در آنجا کار کرده بودند به جرم اینکه از فلانی فیلم گرفته یا از بهمانی فیلم گرفته، در عرض 6 ماه از کار برکنار کرد. 6 ماه هم بیشتر مدیر شبکه نبود. بعد مسعود کیمیایی میآید فیلم اعتراض را میسازد. آیا زمانی که ناصر ملک مطیعی و مرحوم فردین ممنوع الکار بودند مسعود کیمیایی نمیتوانست اقدامی کند؟
مسعود کیمیایی بزرگتر بود یا محسن مخملباف؟ کدامشان؟ قطعا مسعود کیمیایی. وقتی مخلباف برای ممنوع الکاری اینها اقدام میکند، مسعود کیمیایی نمیتوانست برای اینکه جلوی این مسائل را بگیرد و اقدامی کند؟
بهروز وثوقی خسته است. من عمق خستگی او و ناصر ملک مطیعی را میدانم. این آدمها خسته هستند. رهایشان کنید. اینکه الان اصلاح طلبان دم انتخابات یک راهی را پیدا کنند برای اینکه بگوییم ما فلان و بهمان هستیم، الان بهترین فرصت برای کوبیدن بهروز وثوقی است.
تبلیغ منفی گاهی خودش بهترین تبلیغ است. جز این است؟ این که الان بروی پشت نام بهروز وثوقی و او را بکوبی. این آدم عین واقعیت را گفت و اسنادش در فیلم من موجود است. فیلم من در سالروز درگذشت ملک مطیعی صد درصد اکران آنلاین میشود. هرکسی شک دارد میتواند اسنادش را ببیند. برود آدمها و بریده جرایدی که ما در آن فیلم ارائه دادیم را ببیند. برود آدمهایی که خودشان اقرار دارند ما در سیستم هستیم و جلوی کار کردن این آدمها را گرفتیم ببیند. حتی من دارم به شما آمار میدهم که حکمش را از چه کسی گرفت. حکمش را از صادق قطب زاده گرفت.
متاسفانه مسعود کیمیایی با من صحبت نکرد. من خیلی تلاش کردم با او صحبت کنم و تمام روی صحبتم هم این قصه بود. تو میتوانستی یک کاری کنی. بزرگتر از مخملباف بودی. مخملباف کجای این سینما بود؟
مخملباف مدتی مسئول خواندن فیلمنامهها در حوزه هنری بود و نصف آن فیلمنامهها که هیچ همهی فیلمنامههایی که فیلم آن مطرح میشود دزدی است. فیلمنامههایی که آنجا میآمد میخواند، میدزدید و فیلم میکرد. من حاضرم بنشینم راجع به اتفاقات آن روزها با آقای کیمیایی هم صحبت کنم.
نامور در پاسخ به پرسشی که آیا مسعود کیمیایی بعد از انقلاب به ناصر ملکمطیعی پیشنهاد داد میگوید: «تا جایی که میدانم سر فیلم رئیس به ایشان پیشنهاد همکاری دادند. که آقای ملک مطیعی گفتند خیر و کار نمیکنم.»
سالیان بعد زمانی که دیگر تابوها شکسته بود و آقای کیمیایی سراغ فیلم هایی مثل اعتراض میرفت، به سراغ ملک مطیعی میرفت. آن زمانی که مرحوم فردین، لیلا فروهر، رضا بیک ایمانوردی و گوگوش را سال 61 یا 62 به جرم اینکه در مهمانی ناصر ملک مطیعی میگیرند، بیک ایمان وردی، گوگوش و لیلا فروهر را دو سال تبعید میکنند. آن موقع آقای کیمیایی کجا بود؟ اینها واقعیتها است.
اگر فردا بخواهم فیلم سینمایی بسازم میدانم این حرفها ممکن است برایم دردسر ایجاد کند. ولی بگذارید یکبار هم که شده واقعیتها را بدون ترس بگوییم. باور کنید آقای میرحسین موسوی بدترین اشتباه محاسباتیاش را در آن برهه انجام داد و این آدمها می توانستند به سینما کمک کنند.
این تمام قصه است و پای حرفهایم ایستادهام و هرجا لازم باشد حرفم را میزنم. ولی فقط یک خواهش دارم. آقایان و دوستان از سر بهروز وثوقی، ناصر ملکمطیعی دست بردارند. دیگر این بازیهای دم انتخابات نخ نما شده است. سند صحت صحبتهای آقای وثوقی فیلم من است و این فیلم در اواخر اردیبهشت اکران آنلاین میشود. هرکسی از دوستان اصلاح طلب که فکر میکند ایشان حرف بیخود زده است، یا بیاید با من صحبت کند یا بنشیند این فیلم را ببیند و ببیند آقای وثوقی درست گفته است یا خیر.
انتهای پیام
این آقا هم دنبال مطرح کردن خودش هست.
بازهم کی بودکی بودمن نبودم ..راه افتاد…کی موافق بود؟مگرانزمان چنین بازیگرانی را هنرپیشه فیلمفارسی نمی گفتیم؟؟غیراز بازی وثوقی تو چندتا فیلم بظاهرانتقادی …بقیه چه میکردند؟مثلا داوودرشیدی یا بقیه؟؟منتهی داوود رشیدی وچندتا مثل خودش سوار امواج شدند..بعدهم که دکترا وغیر وذالک……مگر سیدجوادذبیحی را با ان سبعیت نکشتند؟؟چندنفرمعترض شد..مثلا انمرحوم را مداح دربار تلقی میکردند..جدی وو مخصوصا الان که مداح ومتملق وریاکار از وزیر تا……میروید ومی زاید..
ادمین ..ظاهرا تمامی ندارد..
این اقا یادش رفته هنرپیشه های که اسم برده چه فیلمهای مبتذل و س.ک.س.ی در سینمای ایران بازی کردند ملک مطیعی در لوطی و وثوقی با گوگوش نوشافرین و غیره در فیلمهای مبتذل بازی کردند هر چند فیلمی مثل قیصر هم بود. بنابراین ابتدای انقلاب که نمیشد از اقایان دعوت کرد برای فیلم یا مخملباف هم اونوقت زندانی سیاسی زمان شاه بود و انقلابی و تند
ادمین بازهم مثل همیشه…
اگردرفیلم کاری میکردن درفیلمنامه بودودرپشت صحنه کاری نمیکردن.الآن درصحنه همدیگررامیخوان بخورن وپشت صحنه هم خدامیداندچه خبراست.مطمئنا شماازخداتون بودقبل ازانقلاب بودو واینگونه فیلم بازی میکردید.دیگربس است تظاهروخودنمایی .زمان یقه بستن وتسبیح وریش وچفیه برگردن امان شده است. الآن بامدرک وقانونی بایدصحبت کرد.
احسنت به شما و درود بر شما آقای نامور درسته حرفای شما
این اصلاح طلبها اکثرا فرار کردن و به دامان غرب و اسرائیل رفتند اصلا اینا که هم هستند تو ایران تهش رو در بیاری انگلیسی هستند انگلیس یعنی سرور اسرائیل اونایی هم که موندن تو ایران تا نابود کنند ایرانو
منافقین قبل انقلاب اسمشون مجاهدین بود بعد انقلاب سادهاش مثل رجوی اسم عوض کردند شدن مجاهدین خلق و سیاست مداراش و…. اسم خودشون رو گذاشتند مجاهدین انقلاب و شدند نفوذی نظام و تا تونستن پدر مردم و مملکت رو درآوردند و تمام تندرویهای انقلاب هم از همین طیف بود مثل اکبر پونز میرحسین و روحانی خاتمی و مخملباف و….
تمام روزنامههای اصلاحطلب در صفحات اصلیشون نگاه میکنی یک جمله از خبر حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین نیاوردند چرا؟عصبانید؟