دربارهٔ دادخواهی عبدالله سهرابی از قوه قضائیه علیه روحانی
جلال جلالیزاده، نماینده ی اسبق مردم سنندج در مجلس شورای اسلامی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «دادخواهی عبدالله سهرابی از قوه قضائیه علیه روحانی» نوشت:
نفس کار آقای سهرابی خوب است هرچند دیر است. اما آیا قوه قضائیه از چنین قدرتی برخوردار است که به دادخواهی یک نماینده سابق مجلس رسیدگی کند و حکم محکومیت رئیس جمهور را صادر نماید. اگر به کتابهای تاریخی و داستان گویی واعظان بر منابر برگردیم چنین مسائلی در صدر اسلام سابقه داشته است. و اینکه آیا در جمهوری اسلامی سابقه داشته و آیا اینکه شهروندی و یا رعیتی با ادبیات قدیم میتواند از خلیفه و یا امامی شکایت کند و آیا اصلا چنین دادگاهی دراین باره تشکیل میشود به قول کرماشانیها، فلانی گمان نمیکنم.
همچنانکه آقای سهرابی مستحضر است ما نمایندگان اهل سنت در مجلس ششم نتوانستیم خرازی اخمو را استیضاح بکنیم وحتی چندین بار سؤال ما را از ایشان هیئت رئیسه مجلس به خاطر عدم بهکارگیری اهل سنت در وزارت امور خارجه به تأخیر انداختند ودر آخر نه از اهل سنت استفاده شد و نه به سؤال ما پاسخ داده شد.
مشکل اهل سنت در ایران اصولگرایان و اصلاحطلبان نیستند، مشکل رسوبات ذهنی دوران کودکی و القائات و تلقینات پی در پی بر منابر و مجالس وعظ است که مرتب گوش افراد را پر کرده که تنها شیعه حق است و غیر آن باطل است و همین عمر سنیها بوده که زهرای اطهر مادر ائمه را شهید کرده که افتخار نامگذار ی روز شهادت هم به رهبر اصلاحطلبان میرسد وهر سال با یادآوری این روز دوباره زخمها سر باز میکنند و رگ غیرت مذهبیها به جوش میآید و مگر میشود من حق عمریهارا بدهم ؟و اگر با آنان مانند شهروند رفتار کنم فردا جواب زهرا را چگونه دهم، همانگونه که یکی از وزرا به آقای تاجزاده گفته بود.
بنابراین در مرحله اول خود همان قوه قضائیه زیر سؤال میرود که چرا در این قوه به تعداد انگشنان دستها و پاها قاضی اهل سنت وجود ندارد؟ وچرا یک دادستان سنی و یا مدیر کل سنی وجود ندارد؟
بنابر این خانه از پای بست ویران است. و اگر آقای سهرابی بخواهد شکایت کند باید به تعداد نهادها و مراکز قدرت و حاکمیت ومقامات عالی رتبه شکایت کند و آن وقت نه دو دوره روحانی بلکه کل حاکمیت زیر سؤال میرود که دراین چهل وچند سال چرا با پانزده میلیون جمعیت اینگونه رفتار کردهاید؟ چرا تنها در زمان انتخابات به یاد آنان میافتید؟ آقای سهرابی از عدم تحقق وعدهها شکایت نکند بلکه از آدم به حساب نیاوردن سنیها شکایت کند. از عدم حضور صوری یک سنی اعم از وابسته و یا غیر وابسته حتی به صورت فرمالیته در مجالس و محافل شکایت کند.
اگر قوه قضائیه و شخص آقای رئیسی بتواند به شکوائیه آقای سهرابی رسیدگی کند هم نشان داده که سیاست نظام نسبت به شهروندان اصیل اهل سنت تغییر کرده و هم میزان محبوبیت ایشان در میان اهل سنت افزایش و در انتخابات آینده مؤثر خواهد بود.
اما تا زمانی که تعصب مذهبی وادعای حقانیت یک مذهب درایران حاکم باشد و انسانیت وآموزههای قرآنی در رأس امور نباشد و شهروندی و شایستگی معیار سپردن مسؤولیتها نباشد این شکایتها ره به جایی نخواهد برد، هرچند نفس اقدام آقای سهرابی ارزشمند وروحیهی حق طلبی و ارادهی مطالبهگری و پیگیری احقاق حقوق اهل سنت و اقوام را نشان میدهد. اما امیدواریم که در مراعات حقوق اقوام ومذاهب روزی به افغانستان برسیم.
انتهای پیام