مهمانپرست: نه ظریفم نه جلیلی
سرویس سیاسی انصاف نیوز: رامین مهمانپرست، دیپلمات و سخنگوی وزارت امور خارجه در دولت احمدی نژاد، که از جملهی کسانی است که برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کرده است، در گفتوگویی با انصاف نیوز به سوالاتی درمورد خط و مشی سیاسی خود، انتخابات 1400، وزارت خارجه و چالشهای آن، و نسبت و برداشتش از سیاستهای محمود احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری، پاسخ داد.
او در پاسخ به اینکه به لحاظ سیاسی نزدیک به کدام خط و جریان است به انصاف نیوز میگوید: من نزدیک به خط ملتم؛ یعنی از وظایفمان در وزارت خارجه است که باید از منافع ملی حمایت کنیم و به همین دلیل کسانی که در وزارت خارجه خدمت میکنند نباید عضو جریانات و احزاب سیاسی باشند. ممکن است گرایشات مختلفی داشته باشند، ولی حتما در عمل باید بدنبال منافع ملی باشند و آن چیزی که به مردم ربط پیدا میکند و منافع آنها را تامین میکند را دنبال کند. عملکرد من هم نشانگر همین دیدگاه است. در هر دولتی سمتی داشتهام، از سفیر تا سخنگو و از روی این سمتها نمیتوان خط مشی سیاسی را مشخص کرد. در مقاطع مختلف باید وظیفهمان را انجام دهیم.
او میگوید در رویکرد سیاسیاش نه نزدیک به جلیلی است و نه نزدیک به ظریف: ما معتقدیم باید یک جریان مستقل جدای از وابستگیهای گروهی منافع کشور را دنبال کند. دوستانی که الان در دولتهای مختلف نقش موثر داشتند بعنوان نمایندهی آن جریان و تشکلی که دولت را بدست گرفته است، گرایشات خود را اعمال کردهاند.
جناب آقای دکتر ظریف متعلق به دولت آقای روحانی است با همان گرایش که آنها هم متعلق به طیف اصلاح طلبی هستند. جناب آقای دکتر جلیلی متعلق به طیف اصولگراست و در دولت آقای احمدی نژاد هم که مسئولیت داشتند، بالاخره گرایششان اصولگرایی بود.
او معتقد است دولتهایی که از جریانی خاص برآمدهاند معمولا باید در سیاستها منافع گروه و جناح خود را دنبال کنند که این موضوع به منافع ملی خسارت میزند: «معمولا وقتی دولتی با گرایشی خاص بر سر کار میآید، افرادی که گرایش به جناح مقابل داشتند را حذف میکند و دوطرف هم این کار را میکنند، چه در دولت احمدی نژاد و چه در دولت آقای روحانی، دولتهای قبلی هم چنین بوده است.با حذف یک بخش از افراد، بخشی از نیروهای کشور را کنار میگذاریم و استفاده نمیکنیم. باید از تمام نیروهایی که دلسوز کشورند استفاده کنیم.
خیلیها در ایران دیگر اصلا نه اعتقادی به جریان اصلاح طلبی دارند و نه به جریان اصولگرایی و میگویند وضعیت فعلی ما نتیجه عملکرد همین دوجریان بوده است. باید جریانی را بوجود آوریم که برایش منافع کشور اولویت داشته باشد که مجموعهای است از افراد دلسوز هردوجناح و کسانیکه به هیچ یک از این دوجناح اعتقادی ندارند.
مهمانپرست که سخنگوی وزارت خارجه در دولت احمدی نژاد بوده است، نظرش در مورد عملکرد احمدی نژاد و دستگاه وزارت خارجهاش را اینچنین بیان میکند: در وزارت امور خارجه موظف به اجرای سیاستهای کلان در حوزه خارج از کشور هستیم. این سیاستها را معمولا در سطحی بالاتر از وزیر خارجه یا حتی رئیس جمهور اتخاذ و تبیین میکنند. موضوعات اساسی معمولا در شورایعالی امنیت ملی بحث میشود. در این شورا اعضای مختلفی حضور دارند. وزارت خارجه هم یک عضو است. درواقع در مرحلهی طرح بحث و تصمیمسازی همه نظر میدهند، وقتیکه جمعبندی میشود و بعنوان یک مصوبهی شورایعالی امنیت ملی رئیس جمهور باید آن را تایید کند و وقتی تایید شد حتما باید به تایید مقام معظم رهبری هم برسد.
بعد از تعیین و ابلاغ این سیاستها وزارت خارجه مجری آن است. در دورهی آقای احمدی نژاد این مشکل را داشتیم که چون سیاست خارجی که ابلاغ میشد و ما باید دنبال میکردیم در بعضی موارد با سیاستهای آقای احمدی نژاد سازگاری نداشت، این در عمل برای وزارت خارجه مشکل درست میکرد چرا که ما مجری سیاستهای کلان هستیم ولی از طرف دیگر هم رئیس جمهور رئیس دولت است.
بعضی جاها این سیاستها کاملا مغایرند و امکان پرداختن به هردو سیاست –سیاست کلان و سیاست رئیس جمهور- نیست و این موضوع باعث ناهنگیهایی میشود و مشکلاتی بوجود میآید و من فکر میکنم یکی از مشکلات اختلافی بود که بین آقای احمدی نژاد و آقای متکی اتفاق افتاد.
آقای دکتر جلیلی دبیر شورایعالی امنیت ملی بودند و روشی را برای دنبال کردن مذاکرات یا برخی موضوعات دیگر دنبال میکردند. معنیاش این نیست که آن روش سیاست آقای احمدی نژاد بود.یا مثلا آقای متکی و آقای دکتر صالحی وزرای امور خارجه بودند در دورهی دکتر احمدی نژاد، معنیاش این نیست که سیاستهایی که دنبال میکردند همان نظر آقای احمدی نژاد بوده است.
اما سیاست شخص آقای احمدی نژاد، سخنرانیشان در سازمان ملل و… نشان میداد که ایشان قائل به مدیریت جهانی بودند و معتقد بودند که ما فراسرزمینی باید دنیا را اداره کنیم. رهبران میتوانند در چارچوبهای آرمانی صحبت کنند، اما کسانیکه مسئولیت اجرایی دارند باید در چارچوبهای دقیق اجرایی سخن بگویند.
در زمان آقای جلیلی مذاکرات زیادی انجام میشد اما ملاحظهای وجود داشت که ممکن است آمریکاییها بخواهند مذاکرات را فرسایشی کنند و یا همین که بگویند ما با ایرانیها داریم مذاکره میکنیم، سبب شود که ابهت جمهوری اسلامی در آن خواستهها و آرمانها شکسته شود. تصور آقای جلیلی و دوستان ایشان این بود که ما به هیچ وجه مذاکره مستقیم نداشته باشیم و خیلی با ملاحظه و چارچوب سفت و سخت، امتیازی داده نشود در مقابل یک رویکردی که ممکن است دستاوردی هم برایمان نداشته باشد. این رویکرد سبب شد که مذاکرات عملا طولانی شود و شاید خیلی نتیجه قابل توجهی هم در بر نداشت. عدهای منتقد بودند و این تصور به وجود آمده بود که شاید ما فقط مذاکره را برای مذاکره میخواهیم. چشمانداز نوع مذاکراتی که آقای جلیلی و دوستانشان داشتند، چشماندازی نبود که دستاورد قابل لمسی را در آینده نزدیک بتوان تصور کرد.
او درمورد تحمیل نیرو به وزارت خارجه از بیرون و از نهادهای غیرمرتبط نیز میگوید: نیرو تحمیل نمیشود، در وزرات خارجهی کشورهای مختلف بخشی از نیروهای امنیتی و نظامی در وزارتخانهها حضور دارند، دلیلش هم این است که باید وظایف نظامی و امنیتیشان را انجام دهند. تمام سفارتخانهها از همکارانی که در بخشهای نظامی و امنینی هستند استفاده میکنند.به لحاظ نظامی هم با خیلی از کشورها بر سر وابستهی نظامی توافق میکنیم.که اصلا این وابستهها با لباس نظامی هستند و دفتر دارند. در بخش امنیتی متفاوت است. معمولا همه سفارتخانهها نیروی امنیتی دارند که وظیفهشان حفاظت از اسناد محرمانه است و عملکرد افراد.
او در پاسخ به این سوال که «اتفاقاتی مثل میکونوس یا ترور بختیار و مسائل اخیری که در آن به دیپلماتهای ایرانی اتهامی زده شد، معلول چه رخدادی است؟» گفت: خیلی از این پروندههایی که مطرح کردند ابهامات زیادی دارد. یکی از کارهایی که سرویسهای بیگانه راجع به دیپلماتهای ما انجام میدهند این است که آنها را به دخالت در فعالیتهای تروریستی متهم کنند. ما اصلا خیلی از اینها را قبول نداریم و خیلی از اینها اصلا منبع موثق ندارد. ما یک سازمان تروریستی مخالف نظاممان داریم به نام منافقین که یکی از کارهایی که در خارج از کشور میکنند این است که اطلاعات دروغی را به کشورهای مختلف منتقل کنند، برای اینکه به حیثیت کشور لطمه بزنند. چه بسا که اصلا خودشان برخی از این اقدامات را انجام میدهند، ولی گردن جمهوری اسلامی میاندازند.
او در پاسخ به اینکه آیا همیشه چنین است نیز میگوید: نمیگویم همیشه؛ ولی میخواهم بگویم این نوع کارها ابهامات زیادی دارد. شما میتواند راجع به کشورهای دیگر هم همین حرفها را بزنید؛ بعضی کشورها که اصلا رسما کار ترور انجام میدهند و مسئولیتش را هم قبول میکنند. یعنی تروریسم دولتی را ترویج میکنند و کسی هم با آنها کاری ندارد.
ما کشوری هستیم که برای دفاع از استقلالمان مشکلات زیادی داشتیم. همین سازمان منافقین 17 هزار نفر از مسئولین و مردم ما را ترور کردند و همه هم میدانند که اینها تروریستاند، الان در سرتاسر اروپا و آمریکا از لیست تروریستی خارج شدند و دارند فعالیت میکنند. کسانیکه ما را متهم میکنند که مثلا فعالیت تروریستی داریم یا مثلا ادعای دفاع از حقوق بشر دارند اول پاسخ دهند که چطور سازمان تروریستی که اینهمه ترور کرده است را دارند در کشور خود حمایت میکنند؟!
پس ابهامات بسیاری در مسائلی که مطرح میشود وجود دارد. راحت میتواند کسی دیگر کاری را انجام دهد یا به شکلی خودش را به شما نزدیک کند و بعد هم که آن اقدام انجام شد تبدیلش کنند به پروندهای علیه کشور.
او در ادامه گفت: هیچ دیپلماتی در سفارتخانههای ما اصلا وارد این مباحث نمیشود و اگر هم اتهاماتی میزنند باید ثابت شود. ممکن است یک فردی بیاید با پوشش دیپلمات کاری کند که باید بررسی شود که اصلا این فرد چه کسی بوده و وابسته به کجا بوده و چقدر اصلا طراحی شده است یا نه. یک وقتی هست میگویید دیپلمات جمهوری اسلامی ایران این کار را کرده که من با ادلهی محکم میگویم که هیچ دیپلمات جمهوری اسلامی ایران در این حیطه وارد نمیشود. اما توجه کنیم که خیلی از مواردی که مطرح میشود اتهامزنیهای بیمبناست.
او درمورد حضور منطقهای ایران در سوریه، عراق، یمن و… نیز گفت: در عراق و سوریه گروههای تروریستی به شکل سازمان یافته و با حمایت امریکاییها، کشورهایی غربی و کشورهایی در منطقه خودمان -مثل عربستان- شکل گرفته بود و در عراق و سوریه حضور گسترده داشتند و علاوه بر اینکه امنیت منطقه را مختل کرده بودند اگر جلویشان گرفته نمیشد وارد کشور خودمان میشدند. هرکشور دیگری هم در چنین شرایطی برای ایجاد ثبات و امنیت وارد میشود. امنیت کشورهای همسایه، امنیت کشور ما است. نباید بحث امنیت ملیمان را با بحثهای جناحی و سیاسی قاطی کرد.
او درمورد ماجرای حضور بشار اسد بدون اطلاع وزارت خارجه و میزان عاملیت دولت در سیاست خارجی –خصوصا منطقهای- نیز گفت: بعضی وقتها یک اقدامی میخواهد با طبقه یندی بسیار بالایی انجام شود که معنیاش این است که تنها دونفر یا سه نفر باید در جریان باشند و در تمام سیستمهای دنیا نیز وجود دارد و تعاریف و حدود مشخصی هم دارد. اما این مورد شاید جزو طبقهبندیهای بسیار بالا بوده و اگر چنین بوده طبیعی است. معنای این موضوع این نیست که وزارت خارجه در جریان امور نیست.
مهمانپرست درپاسخ به سوالی درمورد موازیکاری با وزارت خارجه نیز گفت: صد درصد آسیبزاست. یکوقتی میگویید دستگاههای مختلف مرتبطی، مربوط به موضوعی هستند و هرکدام هم نقشی میتوانند داشته باشند، خیلی خوب است. اما موقعی هست که میگویید چند دستگاه خودشان را بصورت موازی مدعی میدانند و هرکسی کار خودش را میکند که حتما ضربه میزند. ما الان هم در سیاست خارجیمان ضربه میخوریم و هم در داخل. اصلا وقتی میگوییم دولت باید کوچک شود و قسمتهای موازی یا باید حذف شود و یا ادغام، و هماهنگی وجود داشته باشد به همین خاطر است.
بررسی میکنید و مثلا در کار فرهنگی میبینید که نزدیک 10 نهاد در این حوزه بصورت مستقل از وزارت خارجه دارند کار میکنند. بدون هماهنگی و تمرکز بین هم، هزینههای زیادی میبرد و دستاورد کمی دارد. ما در صحنهی خارجی باید بپذیریم فقط یک وزارت خارجه کاملا مقتدر که حرف آخر را بزند به نفع کشور است و همهی دستگاهها و نهادهایی که میخواهند در خارج از کشور کار کنند باید زیر نظر وزارت خارجه باشند، اگر افرادی دارند، باید این افراد در وزارت خارجه مامور شوند و بعنوان یک عضو در سفارتخانه مستقر شوند. تشکیلاتهای موازی و پرهزینه دارد به ما ضربه میزند و هیچ دستاوردی هم ندارد.
او درمورد تغییر روحیات ضدامریکایی احمدی نژاد که الان بدنبال ارتباط با آمریکا است، و اینکه آیا از قبل چنین بوده یا نه، گفت: من خیلی با شخصیت آقای احمدی نژاد آشنایی ندارم و در طول 4 سال سخنگویی شاید حداکثر 20 جلسه مستقیم ایشان را دیده باشم. شاید آنها که همفکر بودند بهتر بتوانند بگویند. از دید من ایشان رئیس جمهور ایران بود و ما باید در بعضی از کارها جلسات هماهنگی میگذاشتیم و… که معمولا هم با حضور ایشان نبود. بنابراین آن برداشتی که از روحیات ایشان دارم این بود که بله! ایشان یک فراز و نشیبهایی در نوع موضعگیریهایشان داشتند. اگر بحث هولوکاست مطرح میشود یک نوع رویکرد ایشان را نشان میدهد که همه هم درجریانند یا سخنرانیشان در مجمع عمومی و جاهای دیگر را هم همه میدانند اما اگر بعدا تغییری در دیدگاهشان بوجود آمده یا گرایش به اینکه باید همکاری داشته باشیم یا حتی با برخی شخصیتهای هالیوودی مکاتبه کند، همه متوجه این تغییر شدند، اما دلیلش را من نمیدانم.
او که از تیرماه سال 88 ماموریتش در قزاقستان تمام شده و در آبان 88 به سمت سخنگویی وزارت خارجه منصوب شده است درمورد تجربهاش از جریانات 88 در آن سمت نیز میگوید: یک نوع دودستگی بین مردم و رسانهها بود و یک عده بسیار منتقد بودند و برخوردها دیگر از آن حالت صمیمیت خارج شده بود و برای ما کمی کار سختی بود که در سخنگویی باید مواضع کشور را اعلام میکردیم. و در مواضع کشور هم باید طوری حرف میزدیم که منافع کشور تامین شود. گاه اختلاف نظری که بین رسانهها و اشخاص بود که میتوانست به منافع ملی ضربه بزند و برای من خیلی وقت و انرژی برد که بتوانم حداقل در بین رسانهها رابطه صمیمی برقرار کنم که بفهمند اصلا برخورد ما برخورد جناحی نیست و همهمان باید یکپارچه باشیم و اگر انتقادی هم داریم باید طوری مطرح شود که نتیجه آن به نفع کشور باشد. و فکر میکنم در حوزه کاری خودم -همکاریمان با رسانهها- به یک نتیجه خوبی رسیدیم.
او در پاسخ به اینکه بین خود و ظریف که هردو دیپلمات هستند خودش را اصلح میداند و یا ظریف را میگوید: طبیعتا اگر رویکرد خودم را برای کشور مناسبتر نمیدانستم نباید وارد صحنه میشدم و اگر فکر میکردم یکی از این دو جریان، طرح و برنامههایی دارند که میتوانند کشور را از این مشکلات رهایی دهند حتما میرفتم و کمکشان هم میکردم. پس اعتقاد دارم در مقطع حساسی قرار گرفتیم که آن تفکر و آن روند اجرایی که این دو جریان سیاسی تا الان داشتند اگر بخواهد ادامه پیدا کند آن تغییر بزرگی که ما الان نیاز داریم صورت نمیگیرد. ادامهی روند قبلی که توسط دولتهای گذشته داشتیم میتواند مشکلات ما را بیشتر کند و مردم دیگر تاب تحمل ندارند و احتیاج به یک فکر و رویکرد جدید و یک تغییر بزرگ داریم که کشور روی ریل درستی حرکت کند. خود ما بعنوان جبههی وحدت ملی، یک جریان مستقل ملی با رویکرد منافع ملی هستیم که به مقدمات این تغییر فکر کردهایم و برنامهریزی کردیم و جسارت انجامش را هم داریم و به همین خاطر هم وارد صحنه شدیم و فکر هم میکنیم که این رویکرد اصلح است.
او در مورد دلایل عدم تمایل مردم به مشارکت و این پرسش که آیا آبان 98 هم در این عدم تمایل موثر بوده یا نه، میگوید: ممکن است آنهم تاثیر داشته باشد اما الان خیلی از مردم سیاسی نیستند و کاری هم به این مسائل ندارند و دنبال بعضی از این اقدامات و حرکات سیاسی مثل «نه به جمهوری اسلامی» و… هم نیستند. اصلا خیلی از مردم ما این رویکرد را ندارند. ولی حداقل معیشت زندگی و رفاهیات اولیه را میخواهند و اگر این نباشد خب صدایشان درمیآید دیگر.
پس اگر مردم معترضند یا تمایلی به شرکت در انتخابات ندارند حتما نباید حتما دلیل سیاسی داشته باشند که؛ مهمترین دلیلش معیشتی است. اگر حداقل رفاه برای مردم تامین شود و برای آیندهی بچههایشان امیدوار باشند و چشماندازی داشته باشند، چرا مشارکت نکنند. پس اشکال ما در آن بخشهاست و باید آنها را رفع کنیم.
دومین نکته اینکه نقش نهادهایی که میتوانند یک صحنهی رقابت پرشور ایجاد کنند خیلی مهم است. مثلا نقش شورای نگهبان خیلی مهم است. برخی از مردم با تفکراتی که دارند سلیقه متفاوتی از باقی جریانات دارند؛ دوست دارند آن سلیقه و آن جریان در رقابت حضور داشته باشد و اگر احساس کنند سلایق مختلفی حضور دارند و هرکدام از جریانات نمایندهای در رقابت دارند مردم هم میآیند، ولی اگر احساس کنند باز باید بین نمایندگان دو جریان اصولگرایی یا اصلاح طلبی انتخاب کنند، ممکن است نیایند. احساس میکنند آن رویکرد تکراری آن تغییر بزرگی که دنبالش هستند را نمیتواند انجام دهد.
فیلم کامل این مصاحبه را در زیر میبینید:
انتهای پیام