خرید تور تابستان

روایتی از کیهانیزه کردن ایرنا!

مسعود نوری معاون خبر اسبق ایرنا در گفت و گو با «پروژه تاریخ شفاهی رسانه های ایران ایرنا» از چگونگی ورود به این خبرگزاری، پاکسازی دهه ۶۰، سلامت مالی خبرنگاران، تصمیمات غیرکارشناسی مجالس دوم و سوم و غیره می گوید.

آن دوران را سلامت خبرنگاران رسانه ها می داند و می گوید: خلاف این سال ها که برخی خبرنگاران آلوده به پول  و هدایا شده اند ، در آن روزگار وضعیت متفاوت بود . خاطرم هست روزی برای شرکت در مصاحبه مطبوعاتی رییس کل گمرک به دفتر وی رفته بودم که رییس دفترش پاکت هایی حاوی مبلغ پنج هزارتومان میان خبرنگاران توزیع کرد (حقوق من در آن زمان ماهی سه هزار و ۵۰۰ تومان بود ) . همه خبرنگاران حاضر در این جلسه پاکت ها را با عصبانیت پس دادند و از پوشش خبری این جلسه هم خودداری کردند تا سلامت خود را نشان دهند.
نوری با مقایسه دوران های مختلف مدیرعاملی ایرنا دوران احمدی نژاد را سیاه ترین دوران فعالیت این خبرگزاری می داند. متن گفت و گو با ایشان در پی می آید:
تلمذ پیش پیشکسوتان
پاییز سال ۶۱ پس از چند ماه حضور در جبهه ، چند روزی به تهران آمده بودم که یکی از آشنایان در مورد جذب نیرو در خبرگزاری جمهوری اسلامی با من صحبت کرد . اتفاقی ساده که باعث شد چند دهه از عمرم را در این سازمان خبری سپری کنم . توسط آن فرد به مرحوم حمید هوشنگی معاون خبر وقت خبرگزاری ایرنا معرفی شدم و صبح یک روز شنبه برای نخستین بار پا به خبرگزاری گذاشتم و به دیدارش رفتم . پس از گفت و شنودی نیم ساعته ، من را برای شروع کار به بهمن کمیلی زاده سردبیر بخش اقتصادی معرفی کرد تا کارم را به عنوان خبرنگار در این بخش آغاز کنم . نسبت به کار خبر نه تجربه ای داشتم و نه تحصیلاتی اما علاقه به این کار در من روحیه ای ایجاد کرده بود تا از افراد با تجربه و پیشکسوت در بخش اقتصادی بیشترین شناخت و مهارت را نسبت به خبر کسب کنم . بهمن کمیلی زاده سردبیر بخش اقتصادی که از سردبیران کاربلد و در عین حال فروتن و خونگرم ایرنا بود به تازه واردهایی همچون من با صبر و حوصله هر آنچه لازم می دانست می اموخت و به رشد و پیشرفت ما کمک می کرد . نخستین همکارانم در ایرنا در بخش اقتصادی ، کاوه افتتاحی ، جواد صالحی، مرحوم حمید عبداللهی ، علیرضا واحدی ، مهدی عباسی ، فرهاد فرحزاد ، لیلی عمرانی ، الهه کروریان و مریم شغفی بودند . مدتی بعد عیسی سحرخیز ، محمود هیدجی و خدیجه کریمی نیز جذب خبرگزاری شدند و به گروه اقتصادی پیوستند . در این ایام گروه های خبری خبرگزاری محدود به گروه سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، ورزشی و خارجی بود که در سالن بخش غربی طبقه پنجم ایرنا استقرار داشت. برای من که فردی جوان و کم تجربه بودم حضور در بخش اقتصادی ایرنا بسیار با ارزش بود و آموخته هایم را چندین برابر کرد. در سال های فعالیتم در این بخش فرصت دیدار از تعداد زیادی از تاسیسات اقتصادی و کارخانجات بزرگ کشور فراهم شد و توانستم با بسیاری از وزرای اقتصادی و معاونین آنها گفت و گوی اختصاصی داشته باشم که برخی  از آنها در دهه های ۷۰ و ۸۰ به مسئولیت های مهم تر و بالاتری رسیدند.

ایستادگی خبرنگاران برابر روابط عمومی ها
یکی از خاطراتم از آن دوران ، سلامت خبرنگاران رسانه ها است . خلاف این سال ها که برخی خبرنگاران آلوده به پول ها و هدایای کثیف شده اند ، در آن روزگار  زمینه آلوده کردن آنان بسیار کم بود . خاطرم هست روزی برای شرکت در مصاحبه مطبوعاتی رییس کل گمرک به دفتر وی رفته بودم که رییس دفترش پاکت هایی حاوی مبلغ پنج هزارتومان میان خبرنگاران توزیع کرد ( حقوق من در آن زمان ماهی سه هزار و ۵۰۰ تومان بود ) . همه خبرنگاران حاضر در این جلسه پاکت ها را با عصبانیت پس دادند و از پوشش خبری این جلسه هم خودداری کردند تا سلامت خود را نشان دهند. از اینگونه اتفاقات در آن دوره زیاد پیش می آمد و تمام خبرنگاران همین رفتار را داشتند .
حدود سه سال در این بخش خبرنگار بودم و به تدریج با کمک همکاران مجرب و توانمند این گروه به کار خبر مسلط شدم تا با پیشنهاد مدیریت وقت به بخش سیاسی منتقل و کارم را به عنوان خبرنگار مجلس آغاز کردم و بعد ها همزمان خبرنگار حوزه ریاست جمهوری و نخست وزیری نیز شدم. شاید بتوانم فعالیت خبری در مجلس را یکی از مهمترین تجارب زندگی و کاری خود بدانم.

قدرت بی نظیر هاشمی رفسنجانی در جمع کردن حرف های بی ربط نمایندگان
 فعالیت خبری من در مجلس مصادف با دوره های دوم و سوم مجلس شورای اسلامی بود که جدال های سیاسی جناح های تازه تشکیل شده چپ و راست در مجلس پا گرفته بود. در این سال ها نمایندگان کم دانش و پر ادعای زیادی را در مجلس دیدم که شاید تصمیمات غلط آنها تا سال ها بعد بر زندگی مردم و امور کشور تاثیر منفی داشت. در همین مجالس نمایندگانی دلسوز و با سواد هم بودند، اما در بسیاری از اوقات حرف و نظر آنها راه به جایی نمی برد . در ان سال ها درگیری فیزیکی و کتک کاری نمایندگان تقریبا موضوعی عادی و جاری در مجلس بود که در سال های بعد کمتر و کمتر شد. اما آنچه در مجلس غیر قابل انکار بود ، قدرت مدیریت بی نظیر هاشمی رفسنجانی و جمع کردن بحث های بی ربط نمایندگان بود . در دوره سوم مجلس زمانی که هاشمی رفسنجانی جای خود را به مهدی کروبی داد ، فاصله قدرت مدیریت وی با کروبی کاملا نمایان شد.
در این سالها بسیاری از اوقات علاوه بر مجلس ، برنامه ها ، سفرها و مصاحبه های رییس جمهوری و نخست وزیر وقت را پوشش می دادم . پوشش خبری ده ها سفر داخلی و چند سفر خارجی رییس جمهوری ، رییس مجلس و نخست وزیر فرصتی بود تا هرچه بیشتر به تجارب کاری خود بیافزایم و در عین حال نگاه دقیق تر و عمیق تری نسبت به برخی رجال سیاسی کشور پیدا کنم .
گفت و گو با فرماندهان جنگ
در این ایام چندین بار برای پوشش خبری عملیات جنگی به جبهه ها اعزام شدم که برجسته ترین فرصت های من ، مصاحبه با فرماندهانی همچون حسین خرازی ، صیاد شیرازی ، ستاری ، آبشناسان و… بود که بعدها همه آنان به خیل شهدا پیوستند.
خاطرم هست که سال ۶۴ برای پوشش عملیاتی که بعد مشخص شد والفجر ۸ است به جنوب اعزام شدم. این یکی از عملیات طولانی جنگ در منطقه جنوب بود که لشکر چهارده امام حسین در آن مشارکت داشت. روزی در یکی از محورهای عملیات با یکی از فرماندهان سپاه که لباس ساده بسیجی به تن داشت و بسیار محجوب بود مصاحبه کردم . وقتی از وی خواستم خودش را معرفی کند اصرار داشت بنویسم “یکی از سربازان خمینی “. وقتی از وی جدا شدم از یکی از همرزمانش ، نام وی را پرسیدم و تازه فهمیدم با حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴امام حسین مصاحبه کرده ام. فرمانده گمنام و محجوبی که یک سال بعد به شهادت رسید و به یکباره شهرتش فراگیر شد.
در آن سال ها همچنین حدود یک سال و نیم به نمایندگی از ایرنا عضو شورای اخبار جنگ بودم که فرصتی ویژه تر برای مطلع شدن از برخی حقایق جنگ بود.

کمال خرازی لیبرال مسلک
یک دهه نخست کارم در خبرگزاری در این دو بخش خبری سپری شد . دهه ای که مصادف بود با مدیریت کمال خرازی در ایرنا و همزمان در ستاد تبلیغات جنگ . خرازی فردی تحصیلکرده آمریکا ، معتدل و میانه رو ، مذهبی و در عین حال لیبرال مسلک بود . وی نخستین مدیرعامل منصوب حکومت در خبرگزاری بود . زیرا محمد رضا شریف در واقع با انتخاب کارکنان به طور موقت پس از انقلاب ریاست سازمان را عهده دار شده بود . در دهه نخست اول انقلاب ، خبرگزاری که از خبرگزاری پارس ( پانا ) به خبرگزاری جمهوری اسلامی ( ایرنا ) تغییر نام داده بود ، پوست اندازی خود را شروع کرد . مدیریت ایرنا تحت شرایط خاص سال های اول انقلاب ، اعتقادی به نیروهای پیش از انقلاب نداشت و بر این اساس به تدریج در حال حذف و کنار گذاشتن آنان بود . بی گمان یکی از اقدام های ناروا در اغلب دستگاه های حکومتی همین اقدام بود که منجر به حذف نیروهای متخصص و توانمند دستگاه ها شد.

پاکسازی در پارس
همزمان با این اقدام ، ایرنا جذب نیروهای جوان و به ظاهر انقلابی را در دستور کار خود قرار داده بود که اغلب آنان تجربه و تخصصی در حوزه خبر نداشتند اما شرایط خاص دهه اول انقلاب بخصوص دوران جنگ به رشد و پختگی آنان کمک شایانی کرد . در آن سال ها دو دستگی بارزی میان نیروهای پیش و پس از انقلاب وجود داشت و جوانان جذب شده در ایرنا با حمایت های مدیریت وقت ، تلاش داشتند هرچه سریعتر نیروهای قدیمی را از گردونه خارج و جایگزین آنان شوند که اینچنین نیز شد . در عین حال دو دستگی دیگری نیز در ایرنا شکل گرفته بود و کسانی که عنوان مذهبی را یدک می کشیدند و عضو انجمن اسلامی بودند با بدنه مدیریتی سازمان ، به شدت به اختلاف خوردند . به همان میزان که کمال خرازی با صبوری ، تندروی های انجمنی ها را تحمل می کرد ، افراد عضو انجمن با ناپختگی به مخالفت های خود با مدیریت وی شدت می بخشیدند .
عضویت در انجمن اسلامی تندرو
در همان سال نخست ورودم به خبرگزاری با تماس ها و پیگیری های اعضای انجمن اسلامی ، به جمع آنان پیوستم و همین امر باعث شد در کوران این تنش ها قرار گیرم . افراد شاخص در انجمن اسلامی ، کسانی همچون حسن جعفری سهامیه ، مهرنوش جعفری ، احمد خادم المله ، مرحوم جواد جلالیان ، مهرداد باقری و عباس جعفری بودند .اغلب آنان در گذشته مورد احترام من بوده و اکنون نیز هستند و انچه می گویم ارتباطی به شخصیت اعضای انجمن ندارد . اعضای انجمن بطور دوره ای هر هفته در منزل یکی از اعضاء جلساتی داشتند که شامل دعا خواندن و بحث های روز سازمان و صرف شام می شد . در همین مجالس برای مقابله با مدیریت کمال خرازی برنامه ریزی و تصمیماتی اتخاذ می شد . این اقدام ها شامل تهیه گزارش هایی در مورد ضعف های مدیریت و ارسال برای مقام های تراز اول کشور و برنامه ریزی برای دیدار با برخی مقام های کشوری بود . برای این دیدارها تیم هایی ۳ یا ۴ نفره انتخاب می شدند که من نیز در یکی از این تیم ها انتخاب شدم و به دیدار محمد خاتمی وزیر ارشاد وقت رفتیم . در این ملاقات گزارش هایی در مورد مدیریت کمال خرازی به خاتمی ارائه شد و وی با پاسخ خود دست رد به سینه اعضای انجمن زد . خاطرم هست که خاتمی با اشاره به ارتباطات خوب کمال خرازی با امام و رییس جمهوری وقت ، ابراز داشت حاضر نیست با اقدام علیه وی ، سنگ روی یخ شود .

پرونده سازی انجمن اسلامی ایرنا برای شهید مشایخی

دوران تندروی های انجمن اسلامی در خبرگزاری طولانی نبود و در میانه های دهه ۶۰ به تدریج انجمن فعالیت ها و جلساتش را کمتر و کمتر کرد و برخی از اعضای انجمن از جمله خود من ترجیح دادیم به خاطر برخی تندروی ها از انجمن خارج شویم . یکی از اقدام های برخی از اعضای انجمن که هرگز با آن هم نظر نبودم و تایید نکردم ، پرونده سازی برای جلوگیری از ثبت پرونده شهید مسعود مشایخی در بنیاد شهید از طریق ارتباط گیری با مهدی کروبی بود . اقدامی شرم اور که فقط از سر همی تیمی بودم مرحوم مشایخی با تیم مدیریت کمال خرازی بود و هیچ توجیه شرعی و عقلی پشت ان نبود .
بعدها از حضور و فعالیتم در انجمن هرگز خرسند نبودم و از مشارکت در برخی تندروی ها پشیمان بودم . اطمینان دارم این حسی است که اغلب اعضای انجمن مذکور اکنون دارند.
دستور رهبر انقلاب به میرحسین موسوی
کمال خرازی دوران پوست اندازی خبرگزاری را به خوبی پشت سر گذاشت و توانست با جذب نیروهای توانمند ، ایرنا را به عنوان تنها خبرگزاری رسمی کشور به اوج مقبولیت و اقتدار برساند . خروجی های ایرنا بخصوص خروجی ویژه در ان دوران اعتباری فوق العاده و اثر بخشی داشت . شاید هرکدام از خبرنگاران خبرگزاری در دهه ۶۰ خاطره های زیادی از اعتبار اخبار ایرنا داشته باشند که من یکی از آنان را بطور کوتاه نقل می کنم .
سال ۶۲ مدیرعامل وقت مجتمع کارخانجات کفش ملی ( تحت پوشش سازمان صنایع ملی آن زمان ) تلفنی به من اطلاع داد که حدود یک میلیون دلار سالامبور صادراتی این مجتمع در گمرک گیر افتاده و برای صدور آن مشکل آفرینی می شود . در این مورد خبری کوتاه در حد پنج پاراگراف تهیه کردم که روی خروجی ویژه منتشر شد . فردای آن روز مدیرعامل کفش ملی با من تماس گرفت و گفت معجزه ای رخ داده و تمامی کشور بسیج شده اند تا مشکل را حل کنند . چند روز بعد مطلع شدم که شخص آیت الله خمینی در حاشیه خبر من خطاب به میرحسین موسوی نخست وزیر وقت نوشته بودند : سریعا مشکل را حل کنید .
چنین حاشیه نویسی هایی توسط مقام های ارشد نظام در خصوص اخبار ایرنا به طور مکرر وجود داشت و نشان دهنده اوج اعتبار و قدرت خبری ایرنا بود.

نصیری، حامی قاطع منافع کارکنان ایرنا
سال های پایانی دهه ۶۰ کمال خرازی نمایندگی ایران در سازمان ملل را بر عهده گرفت و مدیریت ایرنا به حسین نصیری قائم مقام وی سپرده شد . نصیری دارای تفکراتی بود که بعدها در کشور به عنوان اصلاح طلبی شناخته می شد . وی خلاف کمال خرازی که ارتباطات بیرونی را به ارتباطات با درون سازمان ترجیح می داد، با بدنه ایرنا روابط بیشتری داشت و اوقات خود را بیشتر در میان همکاران سپری می کرد . شاخص ترین ویژگی حسین نصیری حمایت قاطعانه از منافع و حقوق پرسنل سازمان بود و او در برابر هر موج بیرونی ایستادگی می کرد . همین ویژگی وی را مدیرعامل محبوبی در درون ایرنا کرده بود اما این موضوع برای بیرون از سازمان و باندهای قدرت کفایت نمی کرد.

مقاومت نصیری در برابر اخبار و افراد سفارشی
غلامرضا حسن آبادی یکی از سردبیران با کفایت و شریف ایرنا روزی برای من نقل کرد که یکی از دوستان مشترکش با حسین نصیری روزی با حضور در ایرنا و ملاقات با نصیری از وی خواسته بود که به دلیل رفاقت دیرینه ای که دارند وی را به یکی از دفاتر خارج از کشور اعزام کند اما این درخواست نامتعارف بطور کاملا جدی از سوی نصیری رده شده بود .
نصیری در مقابل اخبار سفارشی و افراد سفارشی ایستادگی می کرد و همین نکته باعث شد تا پس از کناره گیری محمد خاتمی از وزارت ارشاد و جایگزین شدن علی لاریجانی در این وزارتخانه ، یکی از نخستین تغییرات مدیریتی شامل ایرنا شود . شاید بدون اغراق خروج حسین نصیری از ایرنا موجب تاسف بخش عمده ای از همکاران سازمان شد که از وی خاطرات خوبی داشتند .
مدیرعاملی یکی از فرماندهان سپاه قدس
علی لاریجانی تازه لباس سپاه را از تن خارج کرده بود که وزیر ارشاد شد و بطور طبیعی اغلب همکاران و مدیرانش از سپاه بودند . فریدون وردی نژاد که پیش تر با نام فریدون مهدی نژاد شناخته می شد و از فرماندهان سپاه قدس بود ، سال ۷۱ عهده دار مدیریت ایرنا شد . فضای داخل سازمان به یکباره بهم ریخت و نگرانی از چگونگی مدیریت یک فرد سپاهی و امنیتی در ایرنا همه را فرا گرفت .
نخستین نسل از مدیران دوران وردی نژاد در ایرنا از اعضای سابق انجمن اسلامی در این سازمان بودند و همین موضوع نگرانی ها را از آغاز دور جدید تندروی ها چندین برابر کرد . در همین ایام خصومت های شخصی کارکنان علیه یکدیگر و دخیل کردن مدیریت سازمان در ان به اوج خود رسید و سرکوب نرم در سازمان آغاز شد . اما وردی نژاد  فردی با هوش و با درایت بود و به خوبی توانست پس از مدتی روحیات خود را از یک فضای امنیتی و نظامی به یک فضای فرهنگی و رسانه ای تغییر دهد و از احاطه برخی افراد در ایرنا خارج شود .
مدیریت وی در ایرنا یک دهه به طول انجامید که شاخص ترین اقدام ها در این دوران شامل گسترش امکانات و فضاهای دفاتر و مراکز ایرنا در خارج و داخل ، تاسیس موسسه مطبوعاتی ایران و انتشار روزنامه ها و نشریات مختلف و تاسیس دانشکده خبر بود .
نفوذ و اعتبار وردی نژاد نزد هاشمی رفسنجانی رییس جمهوری وقت ، این زمینه را فراهم کرد تا جذب منابع مالی و امکانات برای ایرنا روز به روز بیشتر شود اما این روند که تا سال ۷۶ با قدرت جریان داشت ، پس از رییس جمهور شدن محمد خاتمی روبه افول گذاشت .
ظهور ایسنا و فارس
در دوران مدیرعاملی وردی نژاد، حضور افراد سفارشی و انتشار اخبار سفارشی روی خروجی ایرنا رواج یافت . انتخاب و اعزام روسای دفاتر خارج از کشور ایرنا از میان غیر پرسنل سازمان که سفارشی افراد و نهادهای مختلف بودند و در دوره مدیریت حسین نصیری کاملا متوقف شده بود ، افزایش یافت و زمینه ساز نارضایتی کادر خبر سازمان را بیش از پیش فراهم ساخت .
رویداد دیگری که در این سال ها از موقعیت و جایگاه رسانه ای ایرنا در کشور کاست ، ظهور رقبای رسانه ای تازه نفس در کشور بود . خبرگزاری های ایسنا و فارس پا به عرصه رسانه ای کشور گذاشتند و با توجه به حامیان جدی که در کنار خود داشتند ، فضا را برای یکه تازی از ایرنا گرفتند . چه در دولت و چه در خارج از دولت همه تمایل نشان می دادند که با رقبای تازه ایرنا همکاری کنند و همین موضوع ایرنا را یک پله به عقب راند اما این همه ماجرا نبود و این آغاز رخدادهای تازه رسانه ای در کشور بود .
چین، مدیریت غیردمکراتیک اما کارآمد
این دوران که مصادف با دهه دوم حضور من در ایرنا بود ، همزمان شد با تغییرات شغلی ام . ابتدای دهه ۷۰ دبیر خبر بین الملل و از سال ۷۲ معاون مدیر اخبار بین الملل و سپس معاون مدیر اخبار داخلی ایرنا شدم . در این دوران کم و بیش با چهره دیگری از خبرگزاری آشنا شدم که در روزگار خبرنگاری از آن بی اطلاع بودم . میانه دهه ۷۰ به عنوان رییس دفتر ایرنا عازم چین شدم که این ماموریت ۳/۵ سال بطول انجامید و فرصت کسب تجربه در یک میدان خبری خارج از کشور آن هم در یک کشور کمونیستی بسته را فراهم آورد .
آنجا بود که آموختم یک ملت می توانند با حداقل ها در زیر سایه یک حکومت دیکتاتوری زندگی کنند اما کشور خود را به سوی ابر قدرت اقتصادی و نظامی شدن در دنیا سوق دهند . در آنجا بود که دیدم یک مدیریت غیر دمکراتیک اما کارآمد چگونه می تواند نظم و انضباط اجتماعی را با قدرت در کشورش برقرار سازد و در عین حال سایه فقر را با برنامه ریزی بلند مدت و بطور تدریجی و بدون شعار زدگی از سر مردم کم کند .
شاید بهترین و مفید ترین تجارب زندگی و چند دهه کاری در حوزه خبر برای من در چین رخ داد و همواره تلاش کردم این تجارب را در سال های بعد به همکارانم منتقل کنم .
خروجی اصلاح طلبانه ایرنا در دوره ناصری
پایان مدیریتم و بازگشت به ایران در سال های پایانی دهه ۷۰ با فشارهای بیرونی از سوی برخی عوامل دولت اصلاحات برای حذف وردی نژاد از مدیریت ایرنا ، مصادف بود و نهایتا این فشارها نتیجه داد و خلاف توقعات داخلی سازمان که در انتظارصدور حکم مدیرعاملی محمد تقی روغنی ها قائم مقام وقت سازمان به سمت مدیرعاملی ایرنا بودند ، اتفاق دیگری رخ داد و عبدالله ناصری یک چهره اصلاح طلب و اخلاقگرا که از نزدیکان محمد خاتمی بود به این سمت منصوب شد . ناصری کاملا یک چهره فرهنگی با سابقه همکاری با سازمان مجاهدین انقلاب بود که به لحاظ شخصیتی و مدیریتی هیچ نسبتی با وردی نژاد نداشت . در این مقطع برخی افراد تندروی مذهبی که میانه خوبی با دوران اصلاحات نداشتند ، فرصت پیدا کردند تا از صبوری و اعتدال ناصری استفاده کنند و تندروی های خود را در سازمان بروز دهند . رفتار این افراد همواره برای من یاداور تندروی بچه های انجمن اسلامی در اوایل دهه ۶۰ در ایرنا بود .
مدیریت سه سال و اندی مدت ناصری بر ایرنا کاملا روی خروجی خبری این سازمان تاثیر گذاشت و کاملا اصلاح طلبانه شده بود اما ترویج تفکرات عوامل سازمان مجاهدین انقلاب در سازمان غیر قابل انکار بود . شاید بتوان گفت از همین دوران ایرنا به جای حرکت در مسیر خبرگزاری رسمی کشور ، راه دیگری برای خود یافت که همان راه خطوط سیاسی حاکم در داخل کشور بخصوص دولت مستقر بود .
در دوران مدیریت عبدالله ناصری به سمت مدیرکل اخبار خارجی منصوب شدم و پس از دوره ای به عنوان مدیرکل دفتر پژوهش کارم را آغاز کردم . یکی از اتفاقات کم سابقه در پژوهش ایرنا در دوران مدیریتم با حمایت های عبدالله ناصری رخ داد و چندین عنوان کتاب منتشر و ماندگار شد .
انتخابات سال ۸۴ و روی کار آمدن محمود احمدی نژاد همانگونه که مسیر حرکت کشور را تغییر داد در ایرنا نیز اوضاع را بهم ریخت . عبدالله ناصری اصلاح طلب که از نتایج انتخابات و پیروزی احمدی نژاد ناراضی بود بلافاصله پس از انتخابات از مسئولیت خود در ایرنا کناره گیری کرد و سازمان برای نخستین بار برای حدود سه ماه فاقد مدیرعامل بود.

سیاه ترین دوره فعالیت ایرنا
آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد را باید به عنوان سیاه ترین دوران فعالیت ایرنا تلقی کرد . دورانی که مدیران عامل ایرنا پی در پی نصب و عزل می شدند و جمع زیادی از نیروهای سفارشی از خارج سازمان به ایرنا وارد شدند ، نقش همکاران صدیق و ارزشمند ایرنا کم رنگ و کم رنگ تر شد و خروجی خبری ایرنا مملو از مطالب جناحی و تنش آفرین و افراطی بود.
حسین صفار هرندی نخستین وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد بر خلاف میل باطنی خود ، احمد خادم المله از همکاران با سابقه و پر تجربه ایرنا را که تنها سنخیتش با احمدی نژاد ، بچه محل بودن با وی بود ، مدیرعامل ایرنا کرد . اما از همان روز نخست مشخص بود این حکم دوام نخواهد داشت . خادم المله شایسته ترین کسی بود که در ان دوران می توانست ایرنا را در مسیر اصولی و صحیح خود مدیریت کند و از اعتماد عمومی در داخل سازمان نیز برخوردار بود اما صفار هرندی که مدیریت ارشاد را همچون دوران فعالیتش در روزنامه کیهان دنبال می کرد ، عاقبت حکم عزل خادم المله را صادر کرد و حکم انتصابش برای وی فقط یک سال دوام آورد .
دوره ثبات خبری
دوران کوتاه مدیرعاملی خادم المله بر ایرنا را باید دوره ثبات خبری و پرهیز از اقدام های جناحی و افراطی در ایرنا خواند . وی که کار خود را از سال ۵۹ در ایرنا شروع کرده بود به خوبی می دانست این خبرگزاری ، رسانه رسمی نظام است و نباید در مجادله های جناحی و حزبی ، دخالت کند اما رییس وی در وزارت ارشاد چنین اعتقادی نداشت و تصور می کرد ایرنا را باید همچون روزنامه کیهان اداره کرد . البته عامل اصلی کنار رفتن زودهنگام خادم المله از ایرنا ، اختلاف وی با وزیر ارشاد در مورد مدیریت موسسه ایران بود .
در یک سال مدیریت خادم المله در ایرنا هیچ نیروی سفارشی از خارج از سازمان ، به خبرگزاری ایرنا راه نیافت و اداره امور این رسانه تماما توسط کارکنان این سازمان انجام شد که شاید این موضوع نیز خوشایند صفار هرندی نبود.

انتخاب ناشیانه وزیر ارشاد
انتخاب بعدی وزیر ارشاد برای ایرنا شاید یکی از ناشیانه ترین اقدام های وی بود که فردی را با سابقه محدود فعالیت در روزنامه قدس خراسان به تهران اورد تا سکان خبرگزاری رسمی کشور را به وی بسپارد . فیاضی جایگزین خادم المله شد تا سرآغاز وادادگی به صفار هرندی در ایرنا شود . دوران کوتاه مدیریت فیاضی در ایرنا ، اغاز برخی افراطی گری ها روی خروجی های ایرنا و ورود به مجادلات جناحی بود اما بنظر می رسید همچنان صفار هرندی انتظاراتش تامین نشده و می خواهد ایرنا با تندروی بیشتری وارد اینگونه جدل های بی حاصل شود .
در ماه های اولیه حضور فیاضی در ایرنا همچنان مدیر کل پژوهش بودم و روال انتشار کتاب در این دفتر تداوم داشت . آخرین کتابی که در دستور کار ما بود و هرگز به انتشار نرسید در مورد روند فعالیت های مجلس خبرگان بود . براساس نامه محرمانه ای که بعدها به دستم رسید من متهم شده بودم که در پیش نویس این کتاب به انتخاب آیت الله منتظری به سمت قائم مقام رهبری توسط مجلس خبرگان پرداخته شده است . مدیرعامل جدید الورود این اقدام را خطای بزرگی دانسته و این مقدمه ای برای برکناری من شد . حذف بخش هایی از تاریخ کشور برای برخی افتخار شده بود و من همچنان از این رفتار سردر نمی آوردم .
کیهانیزه کردن ایرنا
فیاضی بد اقبال بود و همه تلاش هایی که برای دولت احمدی نژاد کرد ، حاصلی برایش نداشت و دومین مدیرعامل دوران دولت نهم بود که پس از یکسال برکنار شد و جای خود را به محمد جعفر بهداد خبرنگار پیشین روزنامه کیهان و از نزدیکان صفار هرندی داد تا روند کیهانیزه شدن ایرنا مطابق میل وزیر ارشاد تسریع شود . وی از خبرنگاران تندرو در روزنامه کیهان بود که نقش پر رنگی در پرونده سازی های بی پایه و اساس این روزنامه برای افراد و جریان های فکری در کشور داشت و همین موضوع به نگرانی ها در ایرنا بیش از پیش دامن زد .
در این ایام به عنوان کارشناس در بخش ارزشیابی فعالیت می کردم و پیگیر بازنشستگی پیس از موعد از ایرنا بودم . ورود مدیران و نیروهای جدید از خارج از سازمان در دوره مدیریت بهداد از وضعیت اتوبوسی به شکل واگن های قطاری دنبال می شد و ار سوی دیگر خروجی خبرگزاری رسمی کشور به چیزی شبیه روزنامه کیهان تبدیل شده بود . این اوضاع برای امثال من که سال ها برای ایرنا زحمت کشیده بودم ، تلخ ترین وضعیت بود و ترجیح می دادم هرچه زودتر به حضورم در  ایرنا خاتمه دهم تا اینگونه شد که در آغاز زمستان ۸۷ حکم بازنشستگی پیش از موعدم صادر شد و پس از ۲۶ سال خانه و خانواده کاری خود را با نگرانی نسبت به آینده ایرنا، ترک کردم.

بازگشت به خانه
اما این دوری و جدایی فقط چهار سال و نه ماه به طول انجامید و با روی کار آمدن دولت اول حسن روحانی و انتخاب محمد خدادی به عنوان مدیرعامل ایرنا ، برای همکاری مجدد با سازمان ، دعوت به کار شدم و در روزهای پایانی شهریور ۹۲ پس از چند سال دوری ، به ایرنا برگشتم . ایرنایی که زخم های زیادی خورده و بهترین نیروهای خود را از دست داده بود .
بسیار سخت و دشوار بود که پس از یک وقفه به خانه خود بازگردی و جای بسیاری از عزیران خود را خالی ببینی . در این سال ها بسیاری از نیروهای دلسوز و توانمند، ایرنا را ترک کرده بودند و میدان برای ورود و فعالیت نیروهای سفارشی به ایرنا باز شده بود . شاید سخت ترین کار در این ایام که عهده دار مسئولیت معاونت خبر شده بودم ، تغییر ریل این قطار در حال حرکت بود و این اتفاق بدون ورود حتی یک نیرو از خارج از سازمان به حوزه خبر ، توسط نیروهای ارزشمند ایرنا تحقق یافت .
در این دوره اتفاقات شایسته ای در ایرنا رخ داد و چهره خبرگزاری رسمی کشور بار دیگر بازسازی شد ، فعالیت و انتشار اخبار در شبکه های اجتماعی رونق گرفت ، تولید محصولات و بسته های جدید خبری همچون موشن گرافیک ، اینفوگرافیک ، فتوتیتر و … آغاز شد ، انجام نظرسنجی های علمی وفراگیر و تولیدات پژوهشی به دستور کار سازمان بازگشت ، انتخاب روسای دفاتر خارج از کشور و مراکز داخل کشور براساس شایستگی ها نیروهای خادم ایرنا پیگیری شد و …
دومین دوره حضور من در ایرنا ۴/۵ سال بطول انجامید و مجموعا بیش از سه دهه از عمرم در این رسانه رسمی کشور گذشت . بهترین و تلخ ترین خاطرات زندگی خود را تجربه کردم و بهترین یاران و عزیرانم ، ایرنایی هستند . نمی توانم از ایرنا و یارانش یاد بکنم اما نام انسان های شریف و دوست داشتنی همچون محمد رضا شریف ، احمد بورقانی ، حسین نصیری ، بهمن کمیلی زاده ، احمد خادم المله ، محمد تقی روغنی ها و خیلی های دیگر را نیاورم . کسانی که علاوه بر رشد و توسعه ایرنا در تربیت همکاران خود نقش چشمگیری داشتند و امروز ایرنا به وجود امثال چنین کسانی نیاز دارد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا