ندای صلح پَرِ شال انتحاری
سیدمحمود کمالآرا “زکریا”، نویسنده و پژوهشگر مسائل سیاسی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «ندای صلح پَرِ شال انتحاری» نوشت:
افغانستان در فرقهگرایی ماموران سرویسهای اطلاعاتی خارجی محاصره شده است. همانهایی که صلح را از زیر پَرِ شال انتحاریشان نشان میدهند و با تفرقهافکنی میان گروههای مذهبی و مردم میکوشند تا دیگری را متهم به درندهخویی کنند. مثل یک نامه جعلی که از حزب اسلامی گلبدین حکمتیار به وسیله KHAD در مرکز فرماندهی محمدنبی محمدی رهبر مجاهدین رقیب گذاشتند که به محمدی هشدار دهند، حکمتیار در حال نقشههایی است تا خود را از شر او آزاد کند.
اگر تکههای پرچم داعش یا دست نوشتههای جا مانده القاعده و سایر گروههای تکفیری را در حوادث اخیر افغانستان دنبال کنیم، دیری نخواهد گذشت که مسیر خودزنیها و تحریک عناصر تروریستی و جذب آنان جهت انجام حملات دیگر، به کشورهای اروپایی ختم خواهد شد. هر چند تلاش سرویسهای خارجی برای نشان دادن دوبارهی چهرهی زشت و وحشیانه گروههای تروریستی در این مقطع از روابط منطقهای و بینالمللی جای تامل دارد، اما تقویم تروریستی ده سال اخیر نشان میدهد که دود انفجار حملات مرگبار تروریستی و ایجاد جنگ قومی و قبیلهای در کشورهایی نظیر افغانستان به چشم کشورهای اروپایی خواهد رفت و از طرفی فرصت مجدد به نفوذ استراتژیک گروههای تکفیری در عمق اروپا خواهد داد.
از طرفی گروههای تروریستی که از وحشتافکنی در کشورها به عنوان یک استراتژی بهره میگیرند، هیچ استاندارد رفتاری در مواجهه با آنان و گروههایشان مورد انتظار نیست و در سهمخواهی قدرتهای بینالمللی از طریق گماشته کردن عناصر این گروههای تروریستی برای دستیابی غرب به منافع خود، باید بهدنبال مفهوم “استراتژی خود زنی” بود. وقتی از خود زنی حرف میزنیم دیگر انزجار عمومی جهانی معنایی برای گروههای تروریستی ندارد چرا که آنان میکوشند تا عامدانه تصویر کریه خود را در انظار بینالمللی به نمایش بگذارند. اما سئوال اینجاست که چرا در این مقطع حساس از روابط منطقهای و بینالمللی، سرویسهای اطلاعاتی بهدنبال شکاف قومی و قبیلهای و مذهبی در برخی کشورها را دارند؟ پوشاندن ضعف شکستهای پی در پی گروههای تکفیری در برابر جبهه مقاومت و یا بهانه تراشی برای سفت کردن جای پوتینهای نیروهای نظامی خارجی در منطقه؟ آیا گروههای تکفیری جهت دریافت پاداشهای غربی به رقابت با یکدیگر در اعمال تروریستی افتادهاند؟
در حال حاضر سرویسهای اطلاعاتی، به خوبی از شکاف موجود درون برخی کشورهای غربی در اجرای سیاست خارجی در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا و نیز تردید به ثمر نشستن مذاکرات صلح افغانستان آگاه هستند و میکوشند با اعمال سیاست دوگانه در روند صلح افغانستان گروههای تندرو را عامل ادامه جنگ در این کشور نشان داده و افکار عمومی را از عامل اساسی ناامنیها که حضور نظامیان خارجی است بهسمت دیگری منحرف کنند.
نا امنی در افغانستان بخشی از بازی بزرگ سرویسهای اطلاعاتی خارجی همسو در منطقه است. آنها برای کنترل بهتر منطقه و ایجاد بی ثباتی تلاش میکنند تا حضور دولتهایشان در افغانستان را حفظ کنند. به همین دلیل جریان اطلاعاتی خارجی مخالف برقراری صلح در افغانستان است چرا که صلح در منطقه و جهان به نفع منافع استراتژیک ابر قدرتها نخواهد بود.
با همهی این تفاسیر اما پس از گذشت سالها هنوز تاثیرات ناگوار اشغال شوروی از بین نرفته و این بار آمریکا و حامیان غربی آن به بهانه مبارزه با تروریسم همچنان از مردم افغانستان استفاده ابزاری میکنند. افغانستان در چهل سال گذشته؛ از سوى شوروی و آمریکا مورد هجوم قرار گرفت که هر دو تجاوز شباهتها و تفاوتهايى دارند اما انگيزه هجوم هر دو را میتوان از یک زاویه بررسی کرد. شوروىها و آمريكاها بهدنبال مکتب تروریستپروری و ایجاد شکاف در بین مبارزان افغان بودهاند. برای درک بهتر این موضوع و بررسی رفتار سرویسهای اطلاعاتی خارجی در افغانستان گذری کوتاه به عملیات کا گ ب و نامههای جعلی حزب گلبدین حکمتیار تا سودای فرقهگری ماموران خاد میپردازیم.
تاریخ تفرقهگری و اسلامهراسی ماموران خارجی در افغانستان
حزب کمونیست افغانستان “PDPA” و دو تن از ماموران شوروی به نام های سید گلابزوی با نام مستعار MAMAD و محمد رافی با نام مستعار NIRUZ سر آغاز ماجرای انقلاب بزرگ آوریل هستند. کا گ ب با فردی به نام نور محمد تره کی که یک نویسنده و روزنامه نگار با نام رمز NUR، ارتباطی سازنده دارد و در نهایت تره کی یا همان افسر ک گ ب به عنوان رهبر بزرگ خودخوانده انقلاب و رئیس جمهور و نخست وزیر دولتی میگردد که دو نفر دیگر از ماموران ک گ ب با نامهای ببرک کارمل و حفیظ الله امین به ترتیب بهعنوان معاون رئیس جمهور و معاون نخست وزیر او را همراهی میکنند. تره کی که آموزشهای جاسوسی و ایدئولوژیکی را به خوبی زیر نظر آموزگاران خود در ک گ ب دیده است، در نمازهای جمعه در مسجد کابل شرکت میکند و در آغاز سخنرانی های خود عبارت “به نام خداوند قادر متعال” را به کار میبرد، اما از طرفی حمله های بی امانی را علیه روحانیون افغان در پیش میگیرد و 320 هزار روحانی را بهعنوان “سدی بر سر راه حرکت مترقی سرزمین پدری” معرفی میکند. درست از همینجا به بعد اسلام به پیوندی برای یکپارچه کردن مخالفت با حزب کمونیست و حامیان شوروی تبدیل میشود. با این حال چشم بند ایدئولوژیکی که دفتر سیاسی و رهبری مرکز بسته است مانع آن میگردد که طبیعت واقعی افغانها را دریابند. تحمیل حکومت یک رژیم کمونیست بر یک کشور شدیدا مسلمان و میهن پرست با اندک حمایت مردمی و نیروهای مسلح غیر قابل اعتماد، غیر ممکن است.
حالا حفیظ الله امین که بعد از تره کی بر سکوی قدرت نشسته قرار است رویه را به ظن خود تغییر دهد. او که انتظار دارد تا اربابانش مداخله نظامی را جهت تثبیت قدرت او انجام دهند، از عملیات سریتر از مداخله نظامی که او به خیال خود انتظارش را میکشد خبر ندارد. طرح قتل او توسط کا گ ب انجام شده است. زهری که قرار است در گلوله یک سلاح مجهز به صدا خفه کن جاسازی شود، در یک آزمایشگاه متعلق به اداره 8 کا گ ب مورد راستی آزمایی قرار میگیرد. موتالین آقاور دیو غلو طالب اف با نام رمز SABIR توسط کا گ ب به آشپزخانه کاخ ریاست جمهوری حفیظ الله امین نفوذ میکند. اما این بار قرار نیست زهر توسط گلوله جان سوژه را بگیرد بلکه شیوه بهکارگیری متفاوت توسط اداره 8 به مامور SABIR انتقال داده میشود. هدف اصلی طالب اف جان سالم به در میبرد و فقط چند تن از نزدیکان حفیظ الله مسموم میگردند. امین که پس از این سوءقصد ظاهرا به وسیله مشاوران شوروی متقاعد شده که در کاخ دارالامان از امنیت بیشتری برخوردار است مرکز فرماندهی خود را به آنجا منتقل میکند. نمایندگی کا گ ب در کابل به دفتر سیاسی گزارش میدهد: سوء ظن امین با گزارشهای سازمانهای اطلاعاتی غربی درباره نقل و انتقال نیروهای شوروی و پروازهای مکرر به پایگاه هوایی شوروی در بگرام برانگیخته شده است. دو روز بعد 700 عضو نیروهای ویژه آلفا و زنیت کا گ ب در یونیفرمهای افغان با خودروهای نظامی با علامت افغان به کاخ دارالامان حمله میکنند و اما اینجا یعنی در کابل وقتی صدای تیراندازی در حومه شهر طنین میاندازد، اعضای وحشت زده PDPA در رادیو کابل با فکر اینکه دولت امین زیر حمله مجاهدین ضدشوروی قرار دارد کارتهای حزب خود را در پشت رادیاتورها پنهان میکنند و یا به داخل توالتها میریزند.
سناریو تکرار میشود و رئیس جمهور دست نشانده بعدی افغانها که فکر میکند از حمایت بی چون و چرای شووری برخوردار است خود را یک دولتمرد بزرگ جهان حتی با اهمیتتر از فیدل کاسترو میبیند و دفتر مرکزی که از گزارشهای نمایندگی کا گ ب در کابل باخبر است، با سرعت نقاط ضعف کارمل را بررسی میکند. او مصرف زیاد نوشابههای الکی روی آورده و آناهیتا رطبزاده (تنها عضو زن دفتر سیاسی) را که ظن ارتباط را با او دارد به عنوان وزیر آموزش و پرورش منصوب میکند.
مسئولیت اصلی کا گ ب پس از اتفاقات مفتضحانه کارمل، حالا چیزی دیگری در افغانستان است. کا گ ب در صدد است تا با ایجاد یک سرویس امنیتی جدید افغان با نام خدمات اطلاعات دولت KHAD آن را جایگزین پلیس مخفی امین کند. کا گ ب مامور خود در افغانستان که جوانی پر جنب و جوش به نام محمد نجیب الله 32 سال است را بعنوان رئیس KHAD منصوب میکند. محمد نجیب الله یا همان POTOMOK که از اشاره به الله در نام خانوادگیاش ناراحت است درخواست میکند به جای آن او را با اسم “رفیق نجیب” صدا کنند. KHAD با ریاست رفیق نجیب عملیات بی رحمانهای را علیه مردان و زنان و کودکان افغان شروع کرده و میکند. رفیق نجیب گاهی زندانیان را آنقدر به زمین میکوبید و با لگد به آنها میزد تا همانجا جان میدهند.
بدون تردید تشدید اختلاف میان نیروهای مجاهد و تحریک در برخوردهای مسلحانه یکی از اولویتهای اصلی کا گ ب و KHAD در سطح افغانستان میباشد. کا گ ب علاوه بر به عهده گرفتن مسئولیت امنیت و اطلاعات افغانستان، نقش مستقیمی در جنگ از طریق نیروهای ویژه نیز بازی میکند. نیروهای ویژه هر یک از مرکب از 150 مرد انتخاب میشوند تا برای رخنه و تضعیف گروههای مجاهدین، گاهی به تشویق فرماندهان رقیب و از طرفی حمله به نیروهای مجاهدین میکنند. آنها یک نامه جعلی از حزب اسلامی گلبدین حکمتیار به وسیله KHAD در مرکز فرماندهی محمدنبی محمدی رهبر مجاهدین رقیب گذاشتهاند که به محمدی هشدار دهند، حکمتیار در حال نقشههایی است تا خود را از شر او آزاد کند. محمد نجیب الله با خوشخدمتیهای خود در KHAD به شورویها، نهایتا به سمت رئیس جمهوری میرسد و گورباچف تصمیم میگیرد تا او را با روحیههای خشن و غیر قابل انعطاف جایگزین کارمل کند.
کمی بعد و قبل از عقبنشینی نیروهای شوروی کمیسیون افغانستان، دفتر سیاسی گزارش میدهد که رفقای افغان نگران هستند که اوضاع بعد از این چه خواهد شد. ولی به دلیل اختلافات پیش آمده در سطح نیروهای مجاهدین و دشمنی متقابل میان نیروهای گلبدین حکمتیار و نیروهای تاجیک برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود کماکان آنان دلگرم هستند…
- گزیده ای از منابع بخش پایانی:
- ادوارد راژینسکی، زندگینامه استالین بر پایه اسناد مخفی، اطلاعات، چاپ ششم، 1395
- کریستوفر آندرو و واسیلی میتروخین، اسناد میتروخین ک گ ب و جهان 1، اطلاعات، چاپ سوم، 1395
- کریستوفر آندرو و واسیلی میتروخین، اسناد میتروخین ک گ ب و جهان 2، اطلاعات، چاپ سوم، 1395
- با سپاس از راهنمایی آقای دکتر کریمیان استاد علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه
انتهای پیام
نقش سرویس اطلاعاتی پاکستان در نا امنی افغانستان خیلی بیشتر از نقش غرب هست.