خرید تور نوروزی

شکوری راد: عارف و لاریجانی به تقابل نخواهند رسید

دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران، قطبی شدن جامعه را بسیار خسارت بار و باعث رادیکالیزه شدن رفتارها دانست و گفت: عارف و لاریجانی به تقابل نخواهند رسید.

ایرنا در مقدمه ی گفتگو با علی شکوری راد نوشت:

انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی آرایش جدیدتری را برای گروه ها و جناح های سیاسی کشور ایجاد کرد.

اکثریت با میانه روهای دو جریان اصلی سیاسی اعم از اصلاح طلب و اصولگراست و طیف تندرو در اقلیت قرار گرفته و کارشناسان و فعالان سیاسی معتقدند چالش اصلی در مجلس دهم، انتخاب بین میانه روها و افرطیون است.

کرسی ریاست قوه مقننه نیز از دیگر موضوعات مطرح است که افکار سیاسیون داخلی را متوجه خود کرده و هر از چندی شاهد گفت و گو، تحلیل و ابراز نظرات در این باره هستیم.

از این رو با علی شکوری راد دبیر کل حزب اصلاح طلب اتحاد ملت ایران گفت و گویی انجام دادیم که می گوید: برخی از آرایش سیاسی جدید در مجلس دهم به عنوان «برجامیان» و «نابرجامیان» یاد کرده اند. «نابرجامیان» فراکسیون ضعیفی را مقابل دولت تشکیل می دهند که قادر به نقش آفرینی چندانی نخواهد بود.
وی قطبی شدن جامعه را بسیار خسارت بار می داند که رفتارها را رادیکالیزه می کند و در عین حال معتقد است تعامل و گفت و گو بین گروههای سیاسی موجب تقویت وحدت ملی می شود.
دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران می افزاید: گفت و گو و تعامل نباید فقط بین اصلاح طلبان، اعتدال گراها و اصولگرایان میانه رو باشد بلکه باید با افراطیون نیز گفت وگو صورت گیرد تا بتوان با آنها نیز اگر نه به هم نظری که حداقل به همدلی یا کاهش تقابل و تخاصم رسید.
شکوری راد درباره ریاست مجلس دهم نیز اظهار می کند: آقایان عارف و لاریجانی به چنین تقابلی نخواهند رسید. دولت یازدهم به مطالبات هر دو جناح سیاسی تا حد زیادی پاسخ می دهد. همین که آقای لاریجانی یک حلقۀ وصل بین اصلاح طلبان با افراطیون می شود به کاهش تقابل ها و فروکش کردن رادیکالیسم کمک می کند.
وی درباره اعضای جبهه پایداری نیز می گوید: از این رو معتقدم اعضای جبهه پایداری در اتحاد با آقای لاریجانی ناگزیر خواهند بود عقلانی تر رفتار کنند و در واقع این پیوند مهاری است که بر آنها زده می شود.
این فعال سیاسی رونق اقتصادی را اولویت مجلس دهم می داند و ادامه می دهد: اقتصاد نیاز به رونق دارد و این مهم با صدقه دادن به مردم تحقق نمی یابد. ممکن است شما امروز بتوانید با کمکی فوری، شکم عده ای را سیرکنید اما آنها فردا مجددا گرسنه می شوند.
شکوری راد تصریح می کند: اقداماتی مانند افزایش مبلغ یارانه ها دردی را دوا نمی کند.

متن گفت وگو با این عضو ارشد جبهه اصلاحات را پیش رو دارید:
** دهمین انتخابات مجلس با پیروزی نسبی فهرست امید همراه شد. این نتیجه حامل چه پیامی برای فعالان سیاسی کشور بود؟
– پیام این بود که اصلاح طلبان قابل حذف از عرصۀ سیاسی کشور نیستند. مجموعه ای که دنبال حذف اصلاح طلبان از صحنه سیاسی کشور بودند باید در روش خود تجدید نظر کنند اما اینکه چنین پیامی از سوی آنها دریافت شده باشد جای تردید دارد، چرا که جامعه در انتخابات پیشین نیز چنین موضوعی را به آنها تفهیم کرده بود ولی تغییری در خط مشی آن جناح دیده نشد.

** مبنای این تحلیلتان چیست؟
– این جریان به دلیل عدم بازنگری در مواضع و رفتارهای خود، ریزش چشمگیری در نیروهای بدنه اجتماعی خود داشته است. امروز شاهدید که فقط نیروهای تشکیلاتی جناح اصولگرا از رهبران آن پیروی می کنند و نیروهای اجتماعی بدنه حاضر به تمکین نیستند. این بازتاب عنان گسیختگی و بی توجهی اصولگرایان به رای و خواسته های مردم است.
خلاف این رویکرد را اما در جریان اصلاح طلب می بینیم. به طور تمثیلی بگویم. دایره شمول اصلاح طلبان و حامیان آقای خاتمی حدود 55 درصد بود. آنها با یک رویکرد درست، آقای هاشمی و حامیانش را هم ملحق کردند و تبدیل به65 درصد شدند. در حرکت بعد با حمایت از آقای روحانی به پشتوانه اجتماعی 75 درصد رسیدند. در این انتخابات هم دایره را بازتر کردند و بخشی از بدنه اصولگرایان را جذب کردند. اکنون می توان گفت حدود 85 درصد بدنه اجتماعی کشور را طرفداران این جناح سیاسی تشکیل می دهند که حالا ترکیبی از مجموعه های فوق است. این مجموعه جبهه میانه روها را در مقابل افراطیون شکل داده و عقلانیت را در برابر افراطی گری سامان داده اند.
اینکه آقای لاریجانی هم در دایره حمایتی اصلاح طلبان قرار گرفته و به نوعی نامزد اصلاح طلبان در قم بوده؛ نشان دهنده استراتژی اصولی و درست این جریان سیاسی بوده است. اصلاح طلبان از لاریجانی در مقابل افراطیون حمایت کردند و همین باعث شد دایره تعامل و تاثیرگذاری اصلاح طلبی گسترده تر شود.
مع الاسف این مجموعه که 85 درصد بدنه اجتماعی کشور را پشت سر خود دارد تنها 15 درصد از اهرم های قدرت نظام سیاسی را در دست دارد. در حالیکه در طرف مقابل این وضعیت برعکس است.

** ترکیب مجلس دهم دستخوش تغییرات زیادی شده است. شاهد چه تغییراتی در آرایش سیاسی و فراکسیون های پارلمان جدید خواهیم بود؟
– در این انتخابات مرزهای بین دو جناح اصلی کشور دچار دگرگونی شد. در گذشته خط فاصل مشخصی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان وجود داشت. اما امروز اصلاح طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل در مقابل افراطیون صف بسته اند.
برخی از آرایش سیاسی جدید به عنوان «برجامیان» و «نابرجامیان» یاد کرده اند؛ یعنی آنها که برجام را نپذیرفته اند افراطی و مابقی میانه رو و معتدل نامیده می شوند؛ هر چند این اصطلاح برجامیان و نابرجامیان برای توده مردم چندان مفهوم نیست.
در این انتخابات جدال اصلی بین میانه روی و افراط گرایی بود. میانه روها در هر دو جناح سیاسی کشور بودند که به هم نزدیک شدند.
به نظر من میانه روی و افراطی گری چالش اصلی مجلس آتی خواهد بود. فراکسیون فراگیر امید شامل مجموعه میانه روها یعنی اصلاح طلبان، اعتدالیون و نیز بخشی از نمایندگان مستقل است که جذب آن خواهند شد. البته فراکسیون امید می تواند فراکسیون های دیگری در داخل خود داشته باشد به عبارتی، دو فراکسیون اصلاح طلبی و اصولگرایی در بطن آن شکل گیرد که زیر نام امید فعالیت مشترک خواهند داشت.
درباره نمایندگان مستقل هم باید بگویم این افراد به صورت فردی مستقل هستند نه جمعی. فعالیت گروهی به یک چارچوب فکری منسجم و یکپارچه نیاز دارد در حالیکه چنین چیزی در بین این نمایندگان دیده نمی شود. بنابراین فراکسیون مستقل ها بی معنی است و شکل نخواهد گرفت. به احتمال قوی آنها نهایتا جذب یکی از دو فراکسیون اصلی خواهند شد.

** پس بر این باورید که «نابرجامیان» در اقلیت خواهند بود؟
– آنها فراکسیون ضعیفی را مقابل دولت تشکیل می دهند که قادر به نقش آفرینی چندانی نخواهد بود. البته دل خوش کرده اند که چالش بر سر ریاست مجلس، لاریجانی را به آنها نزدیک کند. ولی این شکاف به این سادگی قابل پر شدن نیست. سد بزرگی که بین لاریجانی و جبهه پایداری و حامیان احمدی نژاد قرار گرفته تنها در صورتی قابل شکستن است که افراطیون به سمت لاریجانی بیایند نه بالعکس. حتی از این بابت هم نباید نگران بود چرا که افراطیون برای نزدیک کردن لاریجانی به خود باید از برخی مواضع تندشان کوتاه بیایند. اگر چنین بشود برای کشور بسیار مثبت است و به جلوگیری از قطبی شدن جامعه می انجامد. قطبی شدن جامعه بسیار خسارت بار است و رفتارها را رادیکالیزه می کند. در حالیکه تعامل و گفت و گو بین گروههای سیاسی وحدت ملی را تقویت می کند.

** اما برخی تحلیلگران می گویند دو قطبی از جای دیگری سر باز خواهد کرد مثلا در انتخاب رئیس مجلس، ارزیابی شما در این باره چیست؟
– تصور من بر این است که آقایان عارف و لاریجانی به چنین تقابلی نخواهند رسید. حتی اگر بر سر کرسی ریاست مجلس کارشان به رقابت بینجامد. چرا که دارای فصل مشترک حمایت از دولت حاضر هستند. این موضع آنها را به هم پیوند می دهد. دولت یازدهم به مطالبات هر دو جناح سیاسی تا حد زیادی پاسخ می دهد. همین که آقای لاریجانی یک حلقۀ وصل بین اصلاح طلبان با افراطیون می شود به کاهش تقابل ها و فروکش کردن رادیکالیسم کمک می کند.
از این رو معتقدم اعضای جبهه پایداری در اتحاد با آقای لاریجانی ناگزیر خواهند بود عقلانی تر رفتار کنند و در واقع این پیوند مهاری است که بر آنها زده می شود.

** همه پایداری ها تن به این کار می دهند؟
– نه، فکر نمی کنم. ممکن است در بین پایداری چی ها شکاف بیفتد. به عبارتی ممکن است آنها دوشقه شوند. دسته ای از آنها به سمت عقلانیت پیش بروند و مابقی برهمان سبک و سیاق سابق بمانند.

** اصرار پایداری ها بر مواضع رادیکال خود واکنش های بسیاری را از سوی فعالان سیاسی برانگیخته است. به عنوان یک ناظر سیاسی بگویید اعضای این جبهه از چه زاویه ای به جهان می نگرند؟
– تفاوت بارزی بین نگاه عقلانی اصلاح طلبان و میانه روها با نگاه بسته و ظاهرا ایمانی پایداری چی ها وجود دارد. گروه نخست به توسعه فکر می کنند و گروه دوم به آنچه تعالی نامیده می شود. طرفداران گفتمان تعالی معقتدند دنیا را باید فدای آخرت کرد. اما طرفداران توسعه می گویند همۀ مطلوب منحصر در ‌آخرت نیست و می توان هر دو را با هم آباد کرد.
طرفداران هر دو اما بر یک چیز متفق القولند و آن اینکه دنیا مزرعه آخرت است و برای هر فرد، آباد کردن آخرت خود غایت و هدف است. طرفداران گفتمان تعالی بر این باورند که برای جامعه نیز باید چنین نسخه ای پیچید و می خواهند سایر افراد جامعه را با زور به بهشت ببرند. در مقابل صاحبان گفتمان توسعه که مبنای عقلانی بودن رفتارها را پذیرفته اند می گویند در آخرت هر شخص جداگانه حساب پس می دهد و حسابرسی دسته جمعی وجود ندارد. لذا ما تنها می توانیم افراد را ارشاد کنیم و هر کس مسئول اعمال خود است. به عبارتی با زور نمی شود کسی را مومن کرد و به راه آورد.
از این رو طرفداران توسعه، رستگار شدن جامعه را در آباد کردن دنیا می دانند. دنیای آباد یعنی توسعه. اما پایداری ها حتی با کلمه توسعه مشکل دارند وبه جای آن از واژه ‘پیشرفت’ استفاده می کنند که محدود تر است.
این چالشی ایدئولوژیک است که پایداری ها دارند. اگر از من بپرسید آیا در بین افراد پایداری آدم های خوب و خداترس هم وجود دارند می گویم بله. برخی از آنها واقعا می خواهند آخرت خود را آباد کنند که ما هم این را می پسندیم. ولی همین افراد وقتی دور هم جمع می شوند و به فکر اصلاح جامعه می افتند کار خراب می شود. یعنی جمع آنها خوب نیست.

** به عبارتی افراد خوبی هستند که موضع گیری های آنها برخاسته از منافع مادی آنها نیست؟
– اینکه همه آنها را منفعت طلب و فاسد بدانیم قضاوت درستی نیست و ما را از واقعیت دور می کند. این جبهه هم آدمهای خداترس و پرهیزگار دارد هم افراد منفعت طلب و سودجو.

** به بحث مجلس برگردیم. پیروزی فهرست امید در مجلس از سوی برخی ناظران، آغاز اختلاف اصلاح طلبان با اعتدالیون ارزیابی می شود. آنها معتقدند همانطور که روزگاری بحث عبور از خاتمی توسط برخی اصلاح طلبان ناراضی مطرح شد مجلس دهم آبستن پروژه عبور از روحانی است، نظر شما در این باره چیست؟
– ما بین آقای روحانی و حزب اعتدال و توسعه تفکیک قائل می شویم. عملکرد شخص رئیس جمهور و دولت وی تا کنون خوب بوده است. از این رو هیچ دلیلی برای رویگردانی اصلاح طلبان از ایشان وجود ندارد.
مگر اینکه استغنای حزب اعتدال و توسعه، منجر به رویگردانی اصلاح طلبان از این حزب و به تبع آن از دولت و شخص آقای روحانی شود. به نظر می رسد آقای روحانی هم متوجه این موضوع است و حساب خود را با حزب نزدیک به خودش یکی نکرده است. پس لزومی ندارد اگر روزی با حزب اعتدال و توسعه به اختلاف برسیم آن را به دولت یا شخص رئیس جمهور تعمیم دهیم.

** کابینه روحانی در مجلسی غیرهمسو با دولت بسته شد. از این رو صحبت از ضرورت ترمیم کابینه در مجلس از مباحث روز است. چنین رخدادی را چقدرمحتمل می دانید؟
– به همان دلیلی که در سئوالتان اشاره کردید، ترمیم کابینه ناگزیر رخ خواهد داد. آقای روحانی برخی از افرادی را که انتخاب نخست وی برای پست وزارت بود به خاطر جریان خاص حاکم بر مجلس کنار گذاشت.
اکنون دست آقای روحانی برای به کارگیری وزرای توانمندتر باز شده است. وقتی می تواند کابینه مقتدر و کارآمدتری را در کنار خود داشته باشد چرا چنین نکند؟

** برخی از تحلیلگران معتقدند مجلس هشتم که بسیاری از آنها حامیان دولت پیشین بودند بر بسیاری از خطاهای آن سرپوش گذاشتند به طوریکه از سوی برخی منتقدان «وکیل الدوله» لقب گرفتند. با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از منتخبان مجلس دهم را طیف حامیان دولت تشکیل می دهند، نگرانی مشابهی هم درباره پارلمان دهم وجود دارد؟
– نه ترکیب غیریکپارچه مجلس فعلی چنین اجازه ای را به نمایندگان می دهد و نه دولت یازدهم دنبال ساختن چنین مجلسی است.
مجالسی که در دوره های هفتم، هشتم و نهم شکل گرفتند برآیند جامعی از رای مردم نبودند به خصوص مجلس نهم که تقریبا در غیاب کامل اصلاح طلبان شکل گرفت.

** مجلس دهم چه اولویت هایی را باید پیگیری کند؟
– مشکل بزرگ و اصلی این است که ظرف 8 سال تصدی دولت نهم و دهم ، کشور بسیاری از زیرساخت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی،امنیتی و فرهنگی خود را از دست داد. آنچه تحویل روحانی داده شد کشوری بود که از چارچوب طبیعی خارج شده بود. اولویت اصلی استقرار مجدد در این چارچوب است. دولت طی سه سال گذشته عمدتا در حال آوار برداری و اداره امور جاری بوده است.
علاوه برآن، بزرگترین مشکلی که مردم به طور روزمره با آن سر و کار دارند معیشت است. اقتصاد نیاز به رونق دارد و این مهم با صدقه دادن به مردم تحقق نمی یابد. ممکن است شما امروز بتوانید با کمکی فوری، شکم عده ای را سیرکنید اما آنها فردا مجددا گرسنه می شوند. باید کاری برای افراد دست و پا کرد که بتوانند هر روز از طریق دسترنج خود شکم خود را سیر کنند و نان به خانه ببرند. اگر بیکاری رفع شود آرامش و امید به جامعه برمی گردد. وگرنه اقداماتی مانند افزایش مبلغ یارانه ها دردی را دوا نمی کند.
البته در این زمینه یک چالش در میان نخبگان وجود دارد که آیا رونق اقتصادی مقدم است یا کنترل تورم. کنترل تورم باعث می شود مردم، امروز فشار کمتری را تحمل کنند اما چون رونقی ایجاد نمی شود تنگناهای فعلی سالهای متمادی ادامه خواهد داشت. اما اگر رونق اقتصادی ایجاد شود تورم مقداری افزایش پیدا می کند ولی اشتغال زایی شده و آینده بهتری برای مردم رقم می خورد. به نظر می رسد چنین چالشی در بین دولتمردان نیز وجود دارد. مجلس در این زمینه می تواند نقش مهمی ایفا کند.
اگر مجلس به کمک دولت بیاید بهتر می توان سیاست های معطوف به خروج از رکود اقتصادی را عملی کرد. لازمه آن هم این است که مجلس نقش واسط بین دولت و مردم ایفا کند تا جامعه به آینده روشن تری برسد.

** تحرکات انتخاباتی اصولگرایان مدتی است شروع شده و برخی چهره های تندرو از تک دوره ای کردن زمان ریاست جمهوری آقای روحانی سخن می گویند، ارزیابی شما در این باره چیست؟.
– این آرزوی آنهاست. ما نباید تحت تاثیر این حرف آنها قرار بگیریم. اینکه آقای روحانی ظرفیت دو دوره ریاست جمهور شدن را دارد یا خیر؟ به نظرمن، کاملا دارد. ایشان از نظر شخصی چنین قابلیتی را دارد. مخالفان وی معتقدند قبل از اینکه نتایج برجام برای مردم ملموس شود عمر دولت یازدهم به پایان رسیده است. آنها امید دارند مردم به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصادی از روحانی رویگردان شوند. ولی پایگاه اجتماعی حامیان آقای روحانی بسیار وسیع است. رأی مردم در این انتخابات نشان داد که خواهان تداوم این دولت هستند و حاضرند علی رغم مشکلات از آن حمایت کنند. همانطور که گفتم بدنه اجتماعی از اصولگرایان گسسته است. در همین انتخابات اخیر شاهد اتفاقی مهم بودیم. مردم تهران لیست 30 نفره رقیب را کنار گذاشتند و تمامی فهرست 30 نفره امید را برگزیدند. معمولا تهران کمی پیشرو است و اتفاقاتی که در این شهر می افتد بعد از یکی دوسال در شهرستان ها نیز به وقوع می پیوندند. جامعه در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده کاری را که امسال در تهران کرد در سطحی وسیع در سراسر کشور عملی خواهد کرد.
در سال 96 نامزدی رای می آورد که توسط اصلاح طلبان معرفی شده باشد. ضمن اینکه روحانی نیز کیاست و توانمندی خوبی برای جلب آرای مردم دارد. بنابراین فکر می کنم در صورت نامزدی، پیروزی وی قطعی است. اینکه می گویند وی خودش نامزد نمی شود نیز با روحیه ایشان سازگار نیست. ایشان شخصیتی قوی دارد و در مقابل این فشارها پا پس نمی کشد. البته ممکن است کسانی در مقابل به فکر شگردی چون رد صلاحیت بیفتند که تلاش تازه ای نیست. این کار حاصلی که آنها بخواهند ندارد و هزینه ی آن هم قابل پیش بینی نیست.
حتی در این شرایط هم با اطمینان می توان گفت شخصی که رد صلاحیت کنندگان روحانی در نظربگیرند رئیس جمهور نخواهد شد. چرا که در انتخابات به دوگونه می توان نظر خود را به کرسی نشاند. نخست اینکه چه کسی انتخاب شود و دوم اینکه چه کسی انتخاب نشود. مردم ما هم در انتخابات اخیر نشان دادند که در هر دو روش مهارت خوبی دارند.

** به تازگی رهبر معظم انقلاب اسلامی بر پرهیز از دو قطبی شدن جامعه تاکید کردند؛ به عنوان یک فعال ارشد جریان اصلاحات، چه اقداماتی را برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن فضای سیاسی و اجتماعی کشور پیشنهاد می کنید؟
– راهی بهتر از تعامل و گفت و گو نمی شناسم. قطبی شدن جامعه بسیار خسارت بار است چرا که چارچوب ها و انصاف را از بین می برد. گفت و گو و تعامل نباید فقط بین اصلاح طلبان، اعتدال گراها و اصولگرایان میانه رو باشد بلکه باید با افراطیون نیز گفت وگو صورت گیرد تا بتوان با آنها نیز اگر نه به هم نظری که حداقل به همدلی یا کاهش تقابل و تخاصم رسید.

** برخی از کارشناسان قایل هستند که قانون انتخابات نیازمند اصلاح است. به نظر شما، چه تغییراتی باید برای رفع مشکلات قانون انتخابات صورت گیرد؟
– نقش احزاب باید در این قانون دیده شود که تا کنون دیده نشده است. انتخاباتی که حزبی نباشد همواره از جانب پوپولیست ها در معرض تهدید است. حزب، نیروی حد واسط مردم و برگزیدگان آنهاست. حزب، ضامن پاسخگویی است. اینکه نامزدها در ایام تبلیغات وعده هایی را می دهند که بعد از روی کار آمدن خود فراموش می کنند ناشی از غیرحزبی بودن انتخابات است. در صورتیکه در یک انتخابات حزبی، نامزد پیروز باید در مقابل اعضای حزب خود پاسخگو باشد و نمی تواند از قولهایی که به طرفداران حزب داده است طفره رود.

** آقای رئیس جمهور مدتی پیش بحث برجام 2 را مطرح کرد و آن را گفت و گویی میان گروههای سیاسی کشور برای تفاهمی ملی دانست. ارزیابی تان از این موضوع چیست؟
– برجام 2دستیابی به اهداف ملی از طریق گفت و گو است. متاسفانه معیارهای سیاست خارجی و داخلی ما کاملا دوگانه است. آنچه را که در عرصه بین الملل محکوم می کنیم خود در داخل انجام می دهیم و بالعکس. این دوگانگی اعتماد سوز است و مردم را نسبت به حاکمیت بی اعتماد می کند. برجام 2 رویه ای خلاف این دوگانگی را پیشنهاد می کند. بر طبق آن بر سر موضوعات اساسی و ملی کشور و نظام باید وحدت نظری در داخل ایجاد شود تا امکان اداره بهتر مملکت فراهم آید.

** پاییز سال آینده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا احتمالا با حضور دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواهان و هیلاری کلینتون از حزب دموکرات برگزار می شود. هر دو نامزد مواضع تندی را در قبال برجام و ایران اتخاذ کرده اند. پیروزی هر یک از این دو چه تاثیری بر برجام و رابطه ایران و غرب خواهد گذاشت؟
– برخلاف جمهوری خواهان که با موضوع ایران هیجانی برخورد می کنند اوباما رویه ای هوشمندانه را در پیش گرفته بود. البته برخی می گویند وی در دشمنی با ایران راسخ تر از جمهوری خواهان بود. من این را قبول ندارم ولی معتقدم که رفتار وی بیش از جمهوری خواهان منافع ملی خود آمریکا را تامین کرده است. اوباما با هر نیتی، طرف بازی برد- برد با ایران بود که مورد استقبال جمهوری اسلامی نیز قرار داشت. دولت وی با ایران سر میز مذاکره نشست. از سوی دیگر رویکرد آقایان روحانی و ظریف هم کمک بزرگی به توافقات بین دو کشور کرد. در موقعیت فعلی هر دو کشور احساس برد می کنند.
ولی اینکه رئیس جمهور بعدی آمریکا چه رویکردی را در قبال ایران و برجام اتخاذ خواهد کرد موضوع مهمی است. برجام مصوبه شورای امنیت سازمان ملل است و نقض آن برای طرفین دشوار و پرهزینه است. اما سرعت و کیفیت اجرای آن می تواند دستخوش تغییراتی شود. هر دو نامزد نسبت به ایران موضع سخت گیرانه ای دارند به خصوص ترامپ. این رویکرد آنها دشواری هایی را برای ایران پیش می آورد هر چند ممکن است منافع آمریکا را هم تامین نکند. اما به هر حال اوضاع به راحتی دوران اوباما پیش نخواهد رفت.
به نظرم ما اگرچه در دوره ریاست جمهوری اوباما به برجام رسیدیم، اما زمینه کسب امتیازات بیشتر و رفع کدورت های بیشتری با آمریکا به سود منافع ملی وجود داشت که تا حدی از این فرصت ها غافل شدیم. همان طور که دیدیم زمانی در ارتباط با عربستان که ملک عبدالله رویکردهای عقلانی تری داشت، می توانستیم بنای ارتباط بهتر و محکم تری را ایجاد کنیم که متاسفانه در دوره سیاست خارجی ماجراجویانه دولت های نهم و دهم ، آن موقعیت سوخت تا رسید به دوره حاکمان نه چندان پخته فعلی عربستان که کار سخت شده است. در سیاست خارجی هم مانند سیاست داخلی باید قدر فرصت ها و موقعیت ها را شناخت و نگذاشت تا به سادگی از کف بروند. دولت اوباما چنین فرصتی برای بسیاری از کشورهای جهان بود.

** منتقدان دولت، برجام را فاقد هر گونه دستاورد ملموس برای ایران می دانند و معتقدند ایران در تواقفنامه هسته ای فقط امتیاز داده است؟ تحلیلتان چیست؟
– نخستین دستاورد برجام، تنش زدایی با دنیای خارج بوده است. از این نظر وضعیت کنونی ما قابل مقایسه با قبل از برجام نیست. اما طبعا فرآیند گشایش گره ها و رفع معضلات اقتصادی کشور که بسیاری از آن دردولت قبل بر سر کشور آوار شده بود زمان بر است. ضمن اینکه برجام معاهده ای بین المللی نیست بلکه تفاهمی است که مصوبه شورای امنیت سازمان ملل به آن ضمانت اجرایی داده است.
همین الان هم رغبت به سرمایه گذاری خارجی در ایران در رفت و آمدهای مکرر هیات های اقتصادی قطب های اقتصادی دنیا به وضوح دیده می شود که به مرور شاهد اثرات آن خواهیم بود.

** انگیزه مخالفت های داخلی با برجام چیست؟
– برخی ممکن است که واقعا تحت تاثیر جوسازی ها تصور کنند که برجام خلاف منافع ملی است اما آن کسانی که جوسازی می کنند، عمدتا کسانی هستند که منافعی که از ناحیه تحریم ها داشتند از بین رفته است. وقتی تحریم ها برداشته شود آن روندهای فاسد دور زدن تحریم ها بلاموضوع می شود. انگیزه این دسته از مخالفان، به خطر افتادن منافع مالی بسیار زیادی است که فقط در شرایط تحریم برایشان قابل دسترسی بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا