خرید تور تابستان

پایداری بر خط بازرگان

یادداشتی از مهدی معتمدی‌مهر که با عنوان «پایداری بر خط بازرگان» در هفته‌نامه‌ی صدا منتشر شده را می‌خوانید:

25 اردیبهشت 1400 نهضت آزادی ایران شصت ساله می‌شود. نهالی که با دستان مخلص زنده‌یادان مهندس بازرگان، آیت‌الله طالقانی و دکتر سحابی کاشته شد، اینک در قامت «شجره‌ای طیبه» بر بالیده و در عرصه مبارزات دمکراسی‌خواهانه و روند تحولات اصلاح‌گرایانه دینی و سیاسی، نامی بلند و حضوری متعهد و مسئول دارد و همچنان، به رسالت اساسی خویش ادامه می‌دهد که همانا تکاپو به سوی «آزادی» و «حاکمیت ملت» و «حاکمیت ملی» است.

در شرایطی که «کوتاه مدت بودن» و «بی‌ثباتی» از جمله خصلت‌های‌ کتمان‌ناپذیر نهادهای سیاسی و مدنی ایران قلمداد می‌شوند، شصت سال حضور در عرصه تحولات ساختاری ایران، کارنامه‌ای سترگ و قابل‌تامل را برای این حزب دیرپای ملی و اسلامی رقم می‌زند که آن را در تراز سرمایه‌ای اجتماعی ارتقا می‌بخشد و از این رو، از جهات گوناگون می‌تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. نوشتار حاضر بر آن است که تنها بر این نکته متمرکز شود که آیا نهضت آزادی ایران در سال 1400، همچنان بر مدار بازرگان قرار دارد یا از آن «خط» فاصله گرفته است؟

*سابقه

این پرسش البته بی‌سابقه نیست و در گذشته و حتی در زمان حیات جسمانی مهندس بازرگان هم به دفعات مطرح بوده است. شاید نخستین سندی که در این خصوص بتوان ارایه داد، اعلامیه تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق در سال 1354 است که مشی سیاسی و دستگاه فکری بازرگان را به عدم برخورداری از زمینه‌های رشد عینی و ذهنی و ناتوانی از درک علمی بودن مبارزه، اصل تکامل و عدم فهم مساله استثمار متهم می‌کند و بیان می‌دارد که بازرگان دیگر مانند گذشته اثرگذار نیست و به گونه‌ای از محافظه‌کاری و انفعال مبتلا شده است. فرازی از خاطرات زنده‌یاد مهندس سحابی از دوران زندان دهه پنجاه خورشیدی هم بر این داوری صحه می‌گذارد که مهندس بازرگان و دکتر سحابی به نوعی راست‌روی روی آورده‌اند.

شیوع این سنخ داوری‌ها، پس از پیروزی انقلاب هم ادامه دارد. یک نمونه آن را می‌توان در واکنش‌هایی مشاهده کرد که نسبت به نامه مشفقانه بازرگان موسوم به «فرزندان مجاهد و مکتبی‌ام» از هر دو سو ابراز شد. در پاسخ به این نامه پدرانه که در اردیبهشت 1360 و در آستانه تحولات خشونت‌زای منجر به 30 خرداد 1360 منتشر شد و می‌توانست از بازتولید خشونتی عظیم جلوگیری کند، هم «مجاهدین» و هم «مکتبی‌ها» بر بازرگان تاختند و او را به انحراف از سابقه انقلابی‌اش متهم کردند.

تحریک و جهت‌دهی پیش‌داورانه علیه بازرگان با برچسب «لیبرالیسم» تشدید شد. این موضع بر آن بود تا افکار عمومی را به واکنشی سخت در برابر مواضع شجاعانه و دوراندیشانه‌ای متقاعد کند که بازرگان با صراحت تمام در قبال مساله گروگان‌گیری یا مخالفت با ادامه جنگ مطرح می‌کرد و از سوی دیگر، رویکردی انتقادی به نقض حاکمیت قانون و تجمیع غیردمکراتیک قدرت در ساختارهای غیرمتاثر از آرای عمومی داشت. در نهایت، این روند به غائله‌ای در افکار عمومی منجر شد که نخست‌وزیر انقلاب را به عدول از ارزش‌های پیشین و نوعی ارتداد سیاسی محکوم می‌کرد؛ چونان که لعن و سب بر بازرگان، بخشی از مناسک هدایت شده‌ای بود که در حاشیه نمازهای جمعه و جماعات و تکبیرهای سیاسی ترویج می‌شد. البته پس از فوت مهندس بازرگان و در دوران دبیرکلی زنده‌یاد دکتر ابراهیم یزدی هم این حملات ادامه داشت و یزدی را به عدول از خط بازرگان متهم می‌کردند.

*خاستگاه

خاستگاه این پرسش از جهات گوناگونی قابل بررسی است: طرح این سوال از سوی برخی افراد، ناشی از حسن نیت، علاقه اجتماعی و دغدغه‌هایی است که با توجه به اهمیتی که برای این سرمایه اجتماعی و اعتبار اخلاقی بازرگان و نیک‌فرجامی ِ نهضت آزادی قائل‌اند، مطرح می‌شود. بخش دیگری از خاستگاه این پرسش یا شبهه، ریشه در خصلت‌های فردی، رقابت‌ها و تشخیص‌های فردی جهت‌دار دارد. عامل دیگری که این شبهه را ترویج می‌دهد، غرض‌ورزی‌های سیاسی جریانات یا افرادی است که از جانب مشی سیاست‌ورزی نهضت آزادی آسیب دیده‌اند و روند فعالیت‌های معتدل نهضت را مانع هرگونه رادیکالیسم، تک‌روی و مغایر با اهداف براندازانه یا محافظه‌کارانه خود می‌بییند.

اما وجه چهارمی هم بر خاستگاه این شبهه می‌توان قائل شد که ریشه در برنامه‌های حذفی و اراده‌های امنیتی دارد و بر آن است تا سرمایه اجتماعی و اعتبار اخلاقی نهضت را نشانه بگیرد. این وجه البته اختصاصی به نهضت ندارد و می‌تواند شامل هر سازمان سیاسی و مدنی اپوزیسیون باشد. طبیعی است که وقتی روند تضییقات و سرکوب‌ها و برخوردهای شدت‌عمل‌گرایانه پاسخ نمی‌دهد، ساقط کردن پشتوانه‌های اجتماعی یا به حداقل رساندن حمایت افکار عمومی در دستور کار نهادهای اقتدارگرا قرار می‌گیرد.

*پایداری بر خط بازرگان؛ شاخص پویایی یا علامت جمود؟

ورود به این بحث زیربنایی نیازمند پاسخ به دو پرسش پیشینی است: تاکید بر استمرار خط بازرگان و ماندگاری بر مدار او، چه اهمیتی دارد، واجد کدام ضرورت است و اصولاً در صورتی هم که قائل به ثبوت این وضعیت باشیم، ثبات قدم در «راه طی شده بازرگان» یک ارزش راهبردی محسوب می‌شود یا نشان از ابتلا به تصلب و جمود و نوعی درجا زدن دارد؟ و سوال دیگر آن که «خط بازرگان» واجد کدام شاخص‌ها و راهبرد‌هاست؟

«خط بازرگان» را نباید در راستای شخص‌پرستی و متوقف ماندن بر توهمات نوستالژیک قرار داد. «خط بازرگان» دلالت بر گفتمانی دارد که از قابلیت نوزایی و پویایی برخوردار است و فراتر از نگرشی نظری، با اتکا به تجربیات عینی در عرصه کنش سیاسی و تشکیلاتی می‌تواند در تراز راه‌حلی برای گذار به دمکراسی و عبور از بحران‌های ساختاری ایران ِ امروز مورد استفاده قرار گیرد. از همین رو، این مفهوم را نه تنها در اندیشه‌ها و آرمان‌های بازرگان، بلکه در رفتار سیاسی و مشی تشکیلاتی او و مجموعه تعهداتی باید سراغ گرفت که نسبت به مرام کار جمعی و التزام به نهادهای حزبی باور داشت.

*رفتار سیاسی

  1. ترجیح خرد جمعی و وفاداری به اصول حزبی
    انضباط حزبی و تقید به ساختارهای تصمیم‌سازی جمعی، نخستین شاخص اساسی است که می‌تواند دلالتی دقیق بر شناخت مشی و رفتار سیاسی بازرگان داشته باشد. بازرگان خود را تنها متعهد به تصمیماتی نمی‌دید که با با آن‌ها موافق بود یا درست می‌پنداشت، بلکه خود را ملتزم و وفادار به تصمیماتی هم می‌دانست که برآمده از ساختارهای خرد جمعی و از مسیر روندهای دمکراتیک ناظر بر ارکان حزبی اتخاذ شده بودند، ولو آن که این تصمیم با نظر او مخالف باشد.

شاید بهترین نمونه تاریخی که بتواند این ادعا را ثابت کند، پذیرش مصوبه شورای مرکزی نهضت آزادی در انتخابات نخستین دوره ریاست جمهوری است.

بازرگان بنا بر نگاه راهبردی و عمیقی که به تحولات پس از انقلاب داشت، با معرفی آقای حسن حبیبی به عنوان کاندیدای نهضت مخالف بود و باور داشت که حضور دبیرکل نهضت در این جایگاه می‌تواند در راستای ضرورت‌های بنیادین ملی باشد. اما زمانی که نظر مخالف بازرگان، تنها با یک یا دو رای بیشتر مصوب شد، بازرگان تکلیف فردی خود را بر تصمیم برخاسته از خرد جمعی اولویت نداد.

  1. تعهد به اسناد بالادستی نهضت

نظم تشکیلاتی و تعهد صادقانه و مستمر بازرگان به اصول اساسنامه، مرامنامه و میثاق عضویت، یکی دیگر از وجوهی است که می‌تواند یادآور اعتبار اخلاقی و شخصیت اصولی بازرگان و تاکید بر فضایلی مانند «وفای به عهد» و «ثبات قدم» باشد. مواد 13 و 14 اساسنامه نهضت آزادی چارچوب وظایف و اختیارات دبیرکل را محدود به «پیگیری و اجرای مصوبات شورا، کنگره و سایر ارکان مانند دفتر سیاسی و هیات اجرایی» می‌داند. حیات سیاسی بازرگان گواهی می‌دهد که او هرگز پا را از این حیطه بیرون ننهاد و پیمان‌شکنی و تمامیت‌خواهی نکرد.‌

  1. پای‌بندی به شاخص‌های اخلاق عمومی در امر سیاست

حسن شهرت، پرهیز از تک‌روی و خودتکلیف‌پنداری، دوری از هرگونه موضع اتهام، خویشتن‌داری در برابر فساد مالی، سیاسی و اخلاقی، رازداری و احتراز از رذایل اخلاقی مانند تنگ‌نظری، درو‌غ‌گویی، سعایت، بی‌انصافی، تهمت‌افکنی و سایر آفات اجتماعی و ایمانی از جمله تعهدات اخلاق فردی و اصول تشکیلاتی است که به موجب اسناد بالادستی نهضت از جمله آیین‌نامه انضباطی مورد تاکید قرار گرفته است و به حضور اعضا در چارچوب فعالیت حزبی معنا می‌دهد. بازرگان متخلق به جمیع این صفات و الگوی تعلیم اخلاق سیاسی و فردی بود.

برخورد واقع‌بينانه و اصلاح‌انديشانه با نواقص، نارسایی‌ها، معايب و خطاهايي كه در هر سازمان اجتماعی و سیاسی در محیط‌ و فرهنگ استبدادزده مانند ایران به دور از انتظار نیست و ترجیح گره‌گشایی و مسئولیت‌پذیری توام با صفا و صمیمیت به جاي دلسردي و كم‌كاري يا كناره‌گيري، از جمله صفاتی است که اخلاق سیاسی بازرگان و التزام او به اصول رفتار سازنده تشکیلاتی را بازگو می‌کند.

  1. باور به همکاری‌های فراحزبی و سازوکارهای جبهه‌ای

توجه به همکاری‌های جمعی و سازوکارهای جبهه‌ای از جمله ابعاد رفتار سیاسی بازرگان به شمار می‌رود. عملکرد بازرگان چه در دولت موقت یا در تاسیس و فعال‌سازی نهادهای سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری از نهضت مقاومت ملی گرفته تا هنرستان کارآموز، متاع، شرکت سهامی انتشار، جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر و همچنین، جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت و نظایر آن، جملگی دلالت بر ماهیت نگرش بازرگان به فعالیت‌های جبهه‌ای دارد.

همکاری‌های راهبردی دکتر ابراهیم یزدی با ائتلاف ملی مذهبی در 1378 و سازمان‌هایی مانند انجمن دفاع از حقوق زندانیان، کانون مدافعان حقوق بشر، شورای ملی صلح، کمیته انتخابات آزاد و سالم و عادلانه و تلاش پیگیر و مصمم برای راه‌اندازی «جبهه دمکراسی‌خواهی و حقوق بشر» که مبتنی بر ائتلاف سیاسی با طیف وسیعی از اصلاح‌طلبان بود که تا آن زمان هم نهضت آزادی را «غیرخودی می‌پنداشتند و حتی، ابتکار در تعامل و گفتگو با بخش‌هایی از محافظه‌کاران خردگرا و اصیل، بدعتی نبود و در راستای همان مشی و راهی قرار داشت که بازرگان بنیان نهاده و مبتنی بر درک ضرورت‌های بنیادین ملی و برخورداری از تحلیلی واقع‌بینانه و همه‌جانبه از ظرفیت‌های جریانات و نیروهای سیاسی ایران بود.

*راه بازرگان به مثابه گفتمان

  1. گرایشات اسلامی

منظومه فکری و سیاسی بازرگان بر این باور استوار است که تعالی اخلاقی در حوزه عمومی، غلبه بر زیرساخت‌های فرهنگی عقب‌ماندگی و ارایه الگویی واقع‌بینانه و موثر برای دستیابی به توسعه پایدار و متوازن، جز با نقد و بازخوانی دین و ارایه فهمی نو که قادر به ایجاد سازگاری میان مفاهیم عصر جدید با ارزش‌ها و مبانی اصیل دینی باشد، فراهم نمی‌آید. از این رو، بازگشت به قرآن ( و نه بازگشت به سلف صالح) و باور به آموزه‌های عقلانی، رحمانی و رهایی‌بخش اسلام، اصلاح‌گری دینی، خرافه‌ستیزی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های جنبش روشن‌فکری دینی، عناصر بنیادین حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بازرگان به حساب می‌آیند.

  1. گرایشات دمکراتیک

نقد دمکراتیک ساختار قدرت، تلاش بی‌وقفه در راه تحقق حقوق اساسی و حاکمیت ملت، صلح پایدار، هنجارهای حقوق بشری، آرمان آزادی فلسطین، التزام به «نظام قانون اساسی» با وجود انتقادات جدی به برخی اصول آن، پایداری بر راهبرد «آگاهی‌بخشی» و ترویج «جامعه‌محوری» در قبال راهبردهای قدرت‌محور، اولویت توسعه سیاسی و مبارزه با انواع صورت‌بندی‌های استبداد، تلاش برای تحقق انتخابات آزاد، خشونت‌پرهیزی، تاکید بر عدالت و شاخص‌های توسعه قضایی، مرزبندی با انواع فساد، تقویت سازوکارهای جبهه‌ای و تقویت نهادهای مدنی، محورهای کلان برنامه سیاسی نهضت و ماهیت اندیشه و عمل بازرگان را در طول بیش از شش دهه خدمت و ایستادگی بر سر آرمان‌ها و مطالبات ملت ایران توضیح می‌دهد.

  • نتیجه‌گیری

اینک می‌توان قضاوت را به افکار عمومی وانهاد و فارغ از هرگونه شعار و ادعا به ارزیابی وضعیت کنونی نهضت آزادی ایران و پاسخ به این پرسش زیربنایی پرداخت که آیا نهضت 1400 هنوز در راه بازرگان حرکت می‌کند؟ این مواضع که در قالب بیانیه‌های رسمی و دیدگاه‌های سخنگوی نهضت منتشر می‌شوند، واجد کدام جهت‌گیری و متمرکز بر چه محتوایی است؟ همکاری‌های سیاسی نهضت آزادی بر چه پایه‌ها و راهبردهایی استوارند؟ حضور نهضت در ساختارهای ائتلافی و همکاری با نهادهای مدنی و سیاسی اصلاح‌طلبان امر بدیعی به حساب می‌آید یا در راستای سوابق پیشین ارزیابی می‌شود؟

ممکن است برخی مواضع، مصوبات یا برخی تاکتیک‌ها و تصمیمات مانند شرکت یا عدم شرکت در یک دوره انتخاباتی خاص مورد نقد و پرسش قرار گیرد و عده‌ای موافق یا مخالف داشته باشد، کما این که در گذشته هم چنین بوده است. نه عموم تصمیمات و مواضع نهضت در طول شش دهه گذشته با اجماع اتخاذ شده‌اند و نه آن که تمام این تصمیمات مورد تایید تمام افکار عمومی قرار داشته است. آن‌چه در این راستا مهم به نظر می‌رسد، پاسخ به این پرسش اساسی است که آیا جامع عملکرد و مواضع نهضت 1400 از اصول کلان یاد شده انحرافی حاصل کرده است یا خیر؟

مواضع راهبردی دبیرکل نهضت آزادی پیرامون نقد ساختار قدرت و ضرورت پارادایم شیفت نهاد حوزه از دیدگاه ملا احمد نراقی به گفتمان آخوند خراسانی که بارها شرح و تبیین یافته است و همچنین، تاکید بر سازوکارهای تصمیم‌سازی جمعی و اصول حزبی می‌تواند در ارزیابی سوال یاد شده مفید باشد. در آستانه شصت سالگی نهضت آزادی ایران، امید که زمینه‌ای برای تقویت سرمایه اجتماعی کشور و یادآوری پیرامون نقد و بازخوانی سنت نهضت و راه بازرگان فراهم شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا