روایت دکتر سروش از تحول روحی آیت الله محمدتقی شریعتمداری
دکتر عبدالكريم سروش در پی درگذشت محمدتقی شریعتمداری در کانال تلگرام خود نوشت:
انا لله و انا الیه راجعون
دیروز شانزدهم خرداد ۱۴۰۰ خورشیدی استاد دانا و پارسای من در فلسفه اسلامی جناب شیخ محمد تقی شریعتمداری درگذشت و مرا با انبوهی از خاطرات واندوهی عظیم ترک گفت.
درود و رحمت و رضوان حق بر او باد که قلبی سلیم و حلیم داشت و آموزگاری مشفق و چیره دست بود و خردترین سوالات را با تحمل میشنود و با تسلط پاسخ میداد. آنچه را میگفت نیکو آزموده بود. و نیکو بیان میکرد.
از شاگردان مرحوم مطهری بود و من به اشارت و سفارش او بود که ابتدا به مسجد و سپس به درسش رفتم. با من لطفی خاص داشت و عنایتی ویژه مبذول میداشت.
از او بسیار آموختم و به او بسیار مدیونم.
وی در نیمه دوم عمر به فلسفه پشت کرد و صرفا به تدریس فقه و حدیث پرداخت. حتی تقریرات منظومه حکمت را که نزد مطهری آموخته بود و در دفاتری گرد آورده بود به مطهری ،به نشانه اعتراض، باز پس داد و پاک دست و دامن از معقول بشست و دست در دامن منقول کرد.
پس از آن تحول روحی هم چند بار، پیش و پس از انقلاب، اورا دیدم. نشاط بحثی پیشین را نداشت و مرا هم دعوت میکرد تا اسفار را فرو گذارم و اصول کافی بخوانم و اجمالا با من گفت که ملاقات با یک شخصیت پر جاذبه سبب دگردیسی او شده است. حس میکردم پس از تلاطمهای عنیف فکری اکنون به محل امن و سلام رسیده است.
با حرمت و فروتنی یکدیگر را وداع کردیم. تا امروز که دریغا گویان خبر ناگوار درگذشتش را شنیدم. باز جدال عقل و وحی و معقول و منقول ذهنم را بشولیده کرد. و اکنون بخود و عاقبت خود میاندیشم که راهرو کدام راه و ساکن کدام مسکنم.
بانگی از درونم مولانا جلال الدین را ندا میدهد که
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
چو فروشدم بدریا چو تو گوهرم نیامد
نه عجب که در رخ من گل و یاسمن بخندد
که سمنبری لطیفی چو تو در برم نیامد
ربنااغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین امنوا. ربنا انک رووف رحیم.
انتهای پیام
کاش به حرف استادت گوش میکردی و تراوشات مغزیت را به خورد عامه نمیدادی.
نان و حلوا چیست این تدریس تو
کان بود سرمایه تلبیس تو