مناظره یا مقاتله؟ مسئله این است!
غلامرضا بنیاسدی، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «مناظره یا مقاتله؟ مسئله این است!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی مناظرهی کاندیداهای «انتخابات» ۱۴۰۰ نوشت:
مناظره، نه آوردگاهِ نظرات و برنامهها و اندیشهها که قتلگاه اخلاق بود. به جرات می توان گفت در این برنامه، اخلاق، باخت. برنامهریزی، باخت. امید به آینده، باخت. تندزبانی و بدبینی و بدخواهی بود که “برنده” شد. این هم یعنی باختِ همه ما. مردم نه از دیگری که از خود میپرسند واقعا عصاره فضایل ملت بعد از چهلوسه سال که از انقلاب و تربیت انقلابی میگذرد میشود همین؟ میشود همین حضراتی که در مناظره در حق هم “بد” روا میداشتند و به سوی هم کلمه پرت میکردند؟ ناامیدکننده بود ماجرا. با سکاندارانی چنین، نه تنها شاهد پیشرفت و تعالی در حوزه اخلاق نمیتوان بود که نظارهکنندگان نگرانِ یک پسرفت خواهیم بود هم در حوزه اخلاق، هم در حوزه زندگی. متاسفانه مسنترینها هم بداخلاقترینها بودند و جوانترین، کمحاشیهترین هم بود. به هر حال در مناظره که قرار بود “نظر”ها به سنجش کشیده شود، آدمها روی باسکول رفتند و سبکتر از آنی بودند که انتظار داشتیم. سبکتر از آنچه مردم توقع داشتند.
خدا کند این ادبیات آقایان ترجمه اجتماعی نداشته باشد و الّا معلوم نیست باید در کوچه و خیابان منتظر چه اتفاقاتی باشیم. قصد فهرست کردن گفتهها ندارم. “ضمیر” را هم به مرخصی میفرستم تا در این نوشته “مرجع” خود را پیدا نکند. کلی عرض میکنم که نه تنها توقعمان برآورده نشد که به شدت هم دچار کم توقعی شدیم. فکر میکردیم وقتی افرادی در اندازه “ریاست جمهور” مطرح میشوند و به حکم قانون اساسی باید از “رجال مذهبی و سیاسی” باشد با اولویت مذهب بر سیاست در چینش کلمات اصل 115 به علاوه که باید اهل “امانت و تقوی” هم باشد. این مولفهها با آن گفتهها نمیخواند. شاید اگر قلم بشود این بایستگیها، آن گفتهها را خط بزند.
باری، مناظره از حوزه اخلاقی، تلفات گرفت و آوردهای نداشت. امیدواریم در مناظرهی بعدی و در ادامه فرایند تبلیغات، حضرات با خود خلوت کرده و با خدای خویش پیمان بسته باشند که حرمت نگهدارند. به این مهم توجه داشته باشند که مردم از آنان برنامه میخواهند. میطلبند که واقعا شاهد تضارب آرا و نظرات باشیم نه شاهد یقهگیری. یقه را از دشمن باید گرفت نه از خودی. از کسی باید گرفت که با تحریم ما را به این روز رسانده است. حکم عقل هم پرداختن به علتهاست. پتک برداشتن و بر سر معلول کوبیدن نه تنها دردی دوا نمیکند که آمار گرفتاریها را هم روز افزون میکند. اگر ایران را سرفراز و ایرانی را در مسیر تعالی میخواهید، مسیر حرکت خود را عوض کنید که این راه شما را به مقصد و ملت را به مقصود نمیرساند، همین!
انتهای پیام