بلاکچین بزرگترین پدیدهی فناوری در آینده است؟
/ آثار مصرف برق ناشی از استخراج بیتکوین در گفتوگو با عرفان صلواتی /
امینه شکرآمیز، انصاف نیوز: عرفان صلواتی -استاد دانشگاه و ریاضیدان- به انصاف نیوز میگوید: «نه فقط بیتکوین و رمزارزها بلکه کلا ایدهی بلاکچین و فناوری بلاکچین است که بسیاری از حوزههای امروزی را متحول خواهد کرد».
او ادامه میدهد «در نتیجه به نظر من به جای تمرکز خیلی زیاد روی بیتکوین یا حتی سایر رمزارزها باید بهطور کلیتر به تکنولوژی بلاکچین (زنجیرهی بلوک) نگاه کرد. چون بلاکچین در حال ایجاد خیلی قابلیتهایی فراتر از ارزهای دیجیتالی است».
برخی از کارشناسان میگویند رمزارزها و بلاکچین صرفا نوعی کلاهبرداری است. اما برخی دیگر میگویند که این فناوری «بزرگترین اختراع از زمان اینترنت» است. بهسختی میتوان گفت حق با کدام طرف است.
عرفان صلواتی درمورد اهمیت تکنولوژی بلاکچین میگوید «نمیدانیم بیتکوین چقدر تحول ایجاد خواهد کرد ولی دیگر نمیشود نسبت به ایدهی بلاکچین بیتفاوت ماند و باید همهی افرادی که در حوزههای مالی و اقتصادی فعال هستند حتما یک آشنایی اجمالی با این تکنولوژی داشته باشند».
یکی از نقاط ضعفی که بیتکوین دارد مصرف برق وحشتناکی است که ایجاد میکند. الکس هِرن روزنامهنگار روزنامهی گاردین میگوید: «ماینینگِ بیتکوین رقابتی است برای تلف کردن هر چه بیشتر برق از طریق انجام محاسبات بیفایدهی ریاضی، کوینتیلیونها بار در ثانیه».
با وجود بیتکوین، این اشتهای سیریناپذیر برای انرژی قرار نیست به این زودیها از میان برود. بسیاری از مولفان اظهار نگرانی کردهاند که بیتکوین دارد مصرف انرژی را در جهت اشتباه هدایت میکند، در حالی که در این دوران لازم است که انسانها مصرف انرژی خود را کاهش دهند تا از اثرات مخرب آن بر روی گرمایش جهانی جلوگیری شود.
در این چند ماه اخیر در برخی از نقاط کشور با قطعیهای برق سراسری مواجه هستیم که کار و فعالیت بسیاری را مختل کرده است. عدهای از مسئولین دلیل این قطعیهای برق را وجود دستگاههای ماینینگ در سراسر کشور دانستهاند. عرفان صلواتی در این مورد میگوید «نمیدانم حجم کل ماینینگی که در کشور انجام میشود چقدر است و آیا ماینینگ غیرقانونی وجود دارد یا نه. ولی برقی که کل مجموعهی استخراجکنندگان در سراسر جهان مصرف میکنند، از مرتبهی برق مصرفیِ کشوری در اندازهی دانمارک است! یعنی کل شبکهی جهانی بیتکوین اینقدر مصرف برق دارد برای اینکه پایدار بماند».
عرفان صلواتی عضو هیئتعلمی دانشکدهی ریاضی دانشگاه امیرکبیر است و حوزهی تخصصی او ریاضیات مالی است. او در این گفتوگو به چگونگی کارکرد دستگاههای ماینینگ و چگونگی مصرف برق توسط آنها اشاره کرده است. وی همچنین حملات احتمالی که ممکن است به یک شبکهی رمزارز بشود را برشمرده است. صلواتی در ابتدای گفتوگو چکیدهای از جزئیات مربوط به پیادهسازی ایدهی بلاکچین در شبکهی بیتکوین را نیز شرح داده است.
متن کامل قسمت دوم گفتوگوی انصاف نیوز با عرفان صلواتی را به همراه فیلم آن در ادامه بخوانید و ببینید:
ویدئوی گفتوگو
عرفان صلواتی: بیتکوین مبتنی بر فناوری «زنجیرهی بلوک» است
انصاف نیوز: تکنولوژی بلاکچین و رمززارز بیتکوین مبتنی بر چه پروتکلهایی است؟
عرفان صلواتی: بیتکوین مبتنی بر یک فناوری به اسم «زنجیرهی بلوک» است. برای فناوری زنجیرهی بلوک اساسا کاربردهایی خیلی متنوعی متصور است. بسیاری از این کاربردها پیشنهاد شده است و در حال اجرا است. ولی یکی از اولین کاربردهای آن رمزارز معروف «بیتکوین» است. سال ۲۰۰۸ یک مقالهای توسط فردی به نام مستعار «ساتوشی ناکاموتو» منتشر میشود؛ ساتوشی ناکاموتو یک اسم مستعار است و کسی نمیداند او کیست. در آن مقاله سازوکار یک شبکه توصیف شده است؛ شبکهای از کاربران متصل به هم از طریق اینترنت. این کاربران به همراه هم یک دیتابیس یا پایگاه دادهای متشکل از تراکنشهای یک ارز مجازی به اسم بیتکوین را ثبت و نگهداری میکنند.
اجماع در شبکه چطور صورت میگیرد؟
نکتهی جالب این سازوکارِ مبتنی بر بلاکچین این است که چطور در این شبکه اجماع شکل میگیرد. چون یک ویژگی مهم آن این است که هیچ نهاد ناظر و خارجی بر کل این شبکه نظارت نمیکند و همهی افراد حاضر در شبکه کاملا همساناند و در یک سطح هستند. بنابراین این معمای بزرگی است که چطور یک چنین شبکهای بدون نظارت بالایی میتواند به اجماع برسد و میتواند امنیت آن شبکهای که دارد از یک ارز مجازی پشتیبانی میکند را حفظ کند. این شبکه یکسری مولفههای اصلی دارد که این کار را ممکن میکنند. یکی مولفههای مربوط به تکنیکهای رمزنگاریِ استفادهشده در این شبکه است؛ اعم از «امضای دیجیتال» که یکی از مولفههای اصلی است.
سازوکار امضای دیجیتال
امضای دیجیتال اجازه میدهد که کاربران شبکه بتوانند تراکنشهایی از حساب خودشان به حساب دیگران را امضا کنند و به شبکه ارسال کنند. سپس دریافتکنندگان آن تراکنشها که قرار است آنها را در آن پایگاه دادهی توزیعشده ثبت کنند، میتوانند تایید کنند که این امضا واقعا متعلق به دارندهی این حساب است یا نه.
امضای دیجیتال همهی ویژگیهای امضای فیزیکی را دارد
آیا تضمین شده است که هر دو امضایی با هم متفاوتند؟
بله، این اصلا از ویژگیهای اصلی یک امضای دیجیتال است. الگوریتمهای مختلفی برای امضای دیجیتال وجود دارد که همهی آنها در یکسری از ویژگیها مشترکاند. اگر شما یک بیت از دیتایی که دارید آن را امضا میکنید را تغییر دهید، دیگر آن امضا با آن دیتا نمیخواند. بنابراین این امضا مختص آن دیتا است؛ شما نمیتوانید امضای یک سندی را بگذارید پای سند دیگری. یعنی کاملا سعی شده است که همان ویژگیهایی که ما از یک امضای فیزیکی انتظار داریم در امضای دیجیتال رعایت شود. هر امضایی هم مختص یک فرد است. یعنی شما فقط میتوانید با آدرس خودتان امضا کنید؛ شخص دیگری نمیتواند سندی را با آدرس شما امضا کند به نحوی که شخص سومی بتواند تایید کند این امضا متعلق به شما است. اینکه چطور چنین چیزی که ظاهرا خیلی شگفتانگیز به نظر میرسد ممکن است، بر اساس الگوریتمهای رمزنگاری و ریاضیاتی است که پشت آن قرار دارد. بنابراین یکی از مولفههای بلاکچین و بهطور خاص بیتکوین و رمزارزهای دیگر این امضای دیجیتال است.
توابع هَش یا چکیدهساز
یکی دیگر از مولفهها توابع هَش یا توابع چکیدهساز هستند. این توابع چکیدهساز میآیند دیتای هر چقدر بزرگ را در یک کد کوتاه مثلا ۲۵۶ بیتی خلاصه میکنند. این ۲۵۶ بیت را به این دلیل مثال میزنم که یکی از معروفترین توابع هَش که sha 256 است با ۲۵۶ بیت کار میکند که بلاکچینِ بیتکوین هم مبتنی بر آن است. توابع هش در جاهای مختلفی در ایدهی بیتکوین استفاده میشوند. تراکنشهای بیتکوین در بلوکهایی ثبت میشود و هر بلوک از هزار تا دو هزار تا تراکنش تشکیل شده است. هر تراکنش هم یک مبدا، یک مقصد، یک مبلغ و یک امضای دیجیتال مربوط به ارسالکنندهی آن را دارد. این بلوکها باید در یک ساختار خطی پشت سر هم قرار بگیرند؛ هر بلوک باید بعد از بلوک قبلی بیاید. بنابراین ما باید به یک نحو قابل اطمینانی این بلوک را به بلوک قبلی ارجاع بدهیم. این کار از طریق تابع هش انجام میشود. یعنی شما یک چکیده یا هشی از بلوک قبلی را بالای بلوک بعدی مینویسید. در این صورت بهطور منحصر به فردی مشخص میشود که این بلوک در حال اشاره به کدام بلوک است و آن ساختار خطی حفظ میشود.
قابلیت تغییر غیرقانونی در بلاکچین وجود ندارد
همهی این ویژگیها در کنار هم تضمین میکنند که قابلیت تغییر غیرقانونی در بلاکچین وجود ندارد. یعنی شما نمیتوانید به عقب برگردید و تراکنشهای قبلی که انجام شده است را تغییری بدهید. چون در این صورت هشها با یکدیگر ناسازگار خواهد شد. اگر شما یک بیت از دادهای را تغییر دهید، هش آن کلا تغییر میکند.
ایدهی اثبات کار
یک مولفهی مهم دیگر هم که در ایدهی مبدع بیتکوین (آقا یا خانم ساتوشی ناکاموتو) وجود دارد، ایدهی «اثبات کار» است. هدف اثبات کار بهنوعی این است که برای کاربران بیتکوین که تراکنشها را ثبت میکنند، یک هزینه ایجاد کند. چرا یک هزینه ایجاد کنیم؟ چون کاربران یک انگیزهای برای ایجاد بلوکها (که از تراکنشها تشکیل شده است) دارند. آن انگیزه جایزهای است که طبق پروتکل بیتکوین به آنها تعلق میگیرد. الان آن جایزه طبق پروتکل برای هر بلوک ۶.۲۵ بیتکوین است. این جایزه با توجه به قیمت بیتکوین جایزهی بزرگی است. بنابراین خیلیها انگیزه دارند بلوکهای جدید بسازند و در این شبکه ارسال کنند. پس سوال این است که چکار کنیم که با انبوهی از بلوکهای جدیدی که هیچکس آنها را تایید نمیکند مواجه نشویم؟ چون هدف این است که یک بلوک آن وسط باشد که همهی شبکه روی آن به اجماع برسد. الگوریتم اثبات کار این کار را برای ما انجام میدهد.
برای ایجاد هر بلوک باید یک هزینهی محاسباتی پرداخت کرد
الگوریتم اثبات کار میگوید برای هر بلوک جدیدی که میسازید، باید یک هزینهی محاسباتی بپردازید. یعنی باید یک مدتی سیپییوی کامپیوترتان روی این مسئله محاسباتی کار کند، یک رمزی به دست بیاورد و تایید کند که شما انرژی و هزینهی لازم را برای استخراج این بلوک کردهاید. این ایدهی اثبات کار است. این ایده از تلاشهای افراد برای پیشگیری از ارسال ایمیلهای اسپم درآمده بود. منتها بعدا ناکاموتو در جایی که کسی فکر آن را هم نمیکرد (یعنی در رمزارزها) از آن استفاده کرد.
بیتکوین بیشترین ارزش بازار را نسبت به سایر رمزارزها دارد
سایر جزئیاتی که در پروتکل هست، البته خیلی جالب و قابل توجه است. به نظر من نکتهی قابل توجه آن این است که مبدع بیتکوین چطور در سال ۲۰۰۸ همهی این جنبهها را پیشبینی کرده است؛ جنبههای مختلفی که اگر پیشبینی نمیشد، میتوانست برای شبکهی بیتکوین مشکلاتی ایجاد کند. این کار آنقدر خوب انجام شده است که هنوز بعد از ۱۲-۱۳ سال، شبکهی بیتکوین در بین رمزارزهایی که سالها بعد ایجاد شده است همچنان حرف اول را میزند. بیتکوین الان بیشترین ارزش بازار را نسبت به سایر رمزارزها دارد.
مقایسهی رمزارزهای مختلف با یکدیگر
از جمله جزئیاتی که بین رمزارزهای مختلف متفاوت است این است که هر چند دقیقه یک بلوک جدید ایجاد شود یا آن سختی محاسباتی چطور تنظیم شود که با ورود رقبای جدید به مسابقهی استخراج، همچنان همان فاصلهی زمانی (حدودا ۱۰ دقیقه) حفظ شود. دیگر تفاوتهایی که رمزارزهای مختلف با هم دارند این است که جایزهی هر بلوک چقدر باشد. مثلا در پروتکل بیتکوین پیشبینی شده است که این جایزه هر ۴ سال یک بار نصف شود. بنابراین کل بیتکوینهایی که تا ابد منتشر خواهد شد یک سقفی دارد؛ از سال ۲۰۴۰ به بعد دیگر تمام میشود و بیتکوین جدیدی منتشر نخواهد شد چون این فرآیند نصف شدن مرتب ادامه پیدا میکند. ۱۹ میلیون از کل ۲۱ میلیون بیتکوینی که نهایتا وجود خواهد داشت تا الان استخراج شده است. یعنی رقابت فقط بر سر آن دو میلیونِ باقیمانده است.
برای ثبت تراکنشها کارمزدهایی در نظر گرفته شده است
نکتهی دیگر اینکه انگیزهی استخراجکنندگان از تشکیل بلوکها و حل آن مسئلهی محاسباتی، فقط جایزهی هر بلوک نیست، بلکه کارمزدهایی که از ثبت هر کدام از تراکنشهای داخل بلوک میگیرند هم است. البته این باز یک نکتهی خیلی قابل توجهی است که موافقان بیتکوین روی آن تبلیغ میکنند: که تراکنشهای رمزارزها و بهطور خاص بیتکوین در مقایسه با تراکنشهایی که نظام بانکی موجود و سیستمهای پرداخت موجود دارند بسیار ناچیز است. یک نکتهی جالب دیگر این است که تعداد تراکنشهای بیتکوین اصلا متناسب با مبلغ آن نیست؛ شما چه هزار بیتکوین تراکنش انجام دهید چه صد هزار بیتکوین، مبلغ تراکنش برای هر دو یکسان است. دلیل آن هم این است که هزینهای که برای ماینر دارد فرقی نمیکند. ماینر فقط میخواهد یک تراکنشی را در آن بلوک ثبت کند؛ فرقی نمیکند مبلغ آن چقدر باشد.
کارمزد بیتکوین نسبت به کارمزد معاملات بانکی بسیار ناچیز است
کارمزد بیتکوین نسبت به کارمزد معاملات بانکی در چه سطحی است؟
خیلی کم است. کارمزدهای معاملات بانکی هر چند که در شبکههای مختلف متفاوت است ولی از مرتبهی چند درصد است؛ مثلا یک الی پنج درصد است. خیلی زیاد است. در حالی که در شبکهی بیتکوین شما میتوانید هزار بیتکوین تراکنش انجام دهید با کارمزدی که کمتر از یکهزارمِ بیتکوین است. یعنی مرتبهی آنها خیلی با هم متفاوت است. البته دلیل اینکه نمیتوان عدد دقیق گفت این است که کارمزدها متغیر است و بهنوعی تابع عرضه و تقاضا است، مواقعی که تقاضا برای تراکنش زیاد است کارمزد بالا میرود. چون استخراجکنندگان ترجیح میدهند، تراکنشهایی با کارمزد بالا را ثبت کنند، بقیه را ثبت نمیکنند. وقتی تراکنشی نیست چون استخراجکنندگان میخواهند بلوکشان را سریعتر ایجاد کنند، هر تراکنشی را ثبت میکنند. بنابراین متغیر است.
هر بیتکوین معادل صد میلیون ساتوشی است
کوچکترین واحدی که میتوان در شبکهی بیتکوین مبادله کرد چقدر است؟
این هم در پروتکل بیتکوین پیشبینی شده است و معادل ده به توان منفی ۸ بیتکوین است که به آن یک «ساتوشی» میگویند. یعنی هر بیتکوین معادل صد میلیون ساتوشی است.
دلیل ناشناس ماندن ساتوشی ناکاموتو
چرا ساتوشی ناکاموتو ناشناس مانده است؟
اتفاقا راجع به این موضوع خیلی حرف زده شده و مطلب نوشته شده است. یک سری راجع به آن تحقیق کردند که واقعا آن شخصی که آن مقاله را سال ۲۰۰۸ منتشر کرده و بعد شبکهی بیتکوین بر اساس آن پروتکل ساخته شده، چه کسی بوده است. گمانهزنیهایی هم درمورد آن وجود دارد. ولی به نظر میرسد یک انگیزهی شخصی بوده است. چون سایر رمزارزهایی که بعد از آن ابداع شده است، هیچکدام این ویژگی را ندارند و مبدعان همهی آنها مشخص است. بهعلاوه اینکه مبدع یک شبکهی بلاکچین یا رمزارز مزیت خاصی نسبت به سایر کاربران ندارد. این برمیگردد به همان فلسفهی اساسی شبکههای نظیر به نظیر که در آنها همهی افراد حاضر در شبکه مثل هماند و هیچکدام مزیت یا امتیازی نسبت به بقیه ندارد. مبدع یک رمزارز حق اختیار خاصی در آن شبکه ندارد. مبدع بیتکوین هم همینطور است. صرفا به دلیل اینکه خودش بلوکهای اولیه را استخراج کرده، جایزهی زیادی از استخراج آن بلوکها به دست آورده است. ولی چون میخواهد ناشناس بماند تا کنون آن بیتکوینها را خرج نکرده است. یعنی مبلغ زیادی بیتکوین الان متعلق به مالک اولیهی بلوکها است.
ناکاموتو تا کنون بیتکوینهای خود را خرج نکرده تا ناشناس بماند
بیتکوینهایی که ناکاموتو دارد الان حدودا معادل چند دلار است؟
مقدار بیتکوینی که دارد شاید میلیونی باشد. آن بلوک اول یک جایزهی بزرگی برای مبدع آن در نظر گرفته است. ولی به بیتکوینهایش دست نمیزند چون که اگر از آنها استفاده کند، معلوم میشود چه کسی است.
بلوکی که ایراد ساختاری داشته باشد را به رسمیت نمیشناسند
کارکرد دستگاههای ماینینگ به چه صورت است؟
همه چیز به آن ایدهی اثبات کار برمیگردد که استخراجکننده باید اثبات کند یک کاری کرده است و این بلوکی که فرستاده است اسپم نیست یا تلاشی برای تقلب در رمزارز بیتکوین نیست. چون اگر شما برای ساختن یک بلوک هزینهای پرداخته باشید، طبیعتا یک بلوک درست داخل شبکه میگذارید، چون دوست دارید آن بلوک توسط بقیه تایید شود. ممکن است بلوکتان ایراد ساختاری داشته باشد؛ مثلا در آن یک بیتکوین دو بار خرج شده باشد یا بیتکوین از حساب کسی که بیتکوین ندارد به فرد دیگری منتقل شده باشد. همهی اینها برای هر بلوک جدید توسط سایر کاربران شبکه چک میشود. در این صورت کسی بلوک شما را به رسمیت نمیشناسد.
راسهای کامل، همهی بلوکها را چک میکنند
این مولفهها توسط همهی کاربران چک میشود یا فقط راسهای کامل آن را چک میکنند؟
بله، این چک کردنها را فقط راسهای کامل انجام میدهند؛ یعنی همهی کاربرانی که دسترسی کامل دارند. البته این دسترسی مجوز خاصی نیاز ندارد و هر کاربری میتواند انتخاب کند که دسترسی کاملی داشته باشد یا فقط بهعنوان یک کیف پول برای دریافت و واریز پول از شبکه استفاده کند. هر دوی اینها کاملا اختیاری است. ولی راسهای کامل (کاربرانی که دسترسی کامل دارند) همهی بلوکهایی که تشکیل میشود را چک میکنند. چون آنها هم ترجیح میدهند بلوکی را تایید بکنند که بعدا روی آن اجماع شکل بگیرد. اگر شما بلوکی را تایید بکنید و روی آن هزینهی محاسباتی بکنید ولی بعدا این بلوک از رده خارج شود، شما ضرر میکنید.
بنابراین به نحو خیلی جالبی این اجماع حول بلوکهایی که صحیحاند شکل میگیرد؛ یعنی بلوکهایی که تراکنشهای آنها درست است، تقلبی در آن نیست و خرج کردن دوبارِ بیتکوین در آن وجود ندارد. این سازوکاری است که توسط آن از طریق مفهوم اثبات کار در شبکهی غیرمتمرکز اجماع ایجاد میکنیم و این یکی از نکات اصلی شبکهی بیتکوین است.
اولین خریدی که با بیتکوین انجام شد دو عدد پیتزا بود!
اما دربارهی دستگاههای استخراج بیتکوین نکاتی را بگوییم. اوایل که بیتکوین شکل گرفته بود، کاربران خیلی کمی وجود داشتند. یک نکتهی خیلی جالب این است که تا بیش از یک سال بعد از اینکه شبکهی بیتکوین شکل گرفت، هنوز کسی با آن چیزی خرید نکرده بود. اولین خریدی که با آن انجام شد دو تا پیتزا به قیمت هزار بیتکوین بود؛ که الان این قیمت سرسامآور است. بنابراین خیلی طول کشیده تا روی آن اجماع شکل بگیرد و تبدیل به یک ارز جهانی شود. آن اوایل که کاربرها کم بوده است، سختی مسئلهی محاسباتی که انجام آن برای استخراج لازم بوده، خیلی کم بوده است و رقابتی در آن وجود نداشته است. در نتیجه شما میتوانستید با یک کامپیوتر شخصیِ معمولی، استخراج را انجام دهید. از یک جایی به بعد کاربران بیشتر و بیشتری آمدند و طبق پروتکل بیتکوین سختی مسئله بالا رفت. برای همین دیگر کامپیوترهای شخصی جواب نمیداد و با آنها نمیتوانستید به جایی برسید.
دستگاههایی مختص انجام محاسبات هش ابداع شد
بعد از یک مدت آدمها رفتند از جیپییوها استفاده کردند. جیپییوها پردازندههای گرافیکی هستند که برای انجام محاسباتِ مربوط به به دست آوردن رمز یک بار مصرف، خیلی مناسب است. بعد از یک مدت آنها هم کارایی خود را از دست دادند و دستگاههایی مختص انجام محاسبات هش ابداع شد. اصل محاسباتی که برای به دست آوردن رمز یک بار مصرف لازم است، محاسبهی تابع هش است. دستگاههایی تخصصی برای محاسبهی هش ابداع شد. عملکرد این دستگاهها بر اساس تعداد هشی که میتوانند در ثانیه انجام بدهند مشخص میشود؛ مثلا یک ترا هش، ۱۰۰ ترا هش یا بیشتر. به اینها دستگاههای اسیک میگویند که دستگاههای استخراجکنندهی تخصصیاند.
مجموعههای بزرگی از دستگاهها بهطور موازی اقدام به استخراج میکنند
ولی داستان اینجا تمام نمیشود. یعنی افراد با یک اسیک هم اقدام به استخراج نمیکنند. مجموعههای بزرگی از اسیکهای به هم متصل هستند که بهصورت موازی پردازش هش را برای استخراج انجام میدهند.
یک دستگاه با چه قدرتی بر حسب ترا هش میتواند روزی مثلا ۲۰ هزار دلار درآمدزایی داشته باشد؟
عددی که در ذهن من است این است که کل محاسبات هشی که در شبکهی بیتکوین در حال رخ دادن است از مرتبهی هگزا هش (هزار ترا هش) است. بنابراین از روی این میتوان تخمین زد: هر ۱۰ دقیقه که یک بلوک دارد استخراج میشود، به صورت هگزا هش هم در ثانیه محاسبات در حال انجام شدن است. پس میتوان فهمید برای استخراج یک بلوک چقدر محاسبات لازم است انجام شود.
شانسی بودنِ آن را میتوان بیمه کرد
برای اینکه شانسی برای پول درآوردن داشته باشیم باید دستگاههای هر چه قدرتمندتری داشته باشیم؟
بله، شما به نسبت توان محاسباتی که دارید، شانسی برای برنده شدن یک بلوک خواهید داشت. البته این شانسی بودنِ آن را میتوان بهنوعی بیمه کرد. همانطور که آدمها میآیند خسارتهایشان را بیمه میکنند. شرکتهای بیمه میآیند تعداد زیادی از افراد متقاضی را همزمان با هم بیمه میکنند. با این کار هم ریسک آن افراد پوشش داده میشود و هم آن شرکت بیمه میداند که بهطور متوسط فقط برای درصدی از اینها خسارت رخ میدهد. در فضای استخراج هم همین اتفاق افتاده است. افراد آمدند استخرهایی برای استخراج تشکیل دادند که تعداد زیادی از افراد دور هم جمع میشوند، توان محاسباتیشان را با هم به اشتراک میگذارند و بعد جایزهای که یکی از آنها برنده خواهد شد را به همان نسبت بین خودشان تقسیم میکنند.
مصرف برق ناشی از استخراج بیتکوین در حال آسیب زدن به محیط زیست است
توان محاسباتی سیستمهای ماینینگ چقدر است و این دستگاهها چقدر در حال دامن زدن به گرمایش جهانی هستند؟
البته مدلهای دستگاههای ماینینگ خیلی متفاوت است و دائما هم توان محاسباتی آنها در حال پیشرفت است ولی از همین مرتبهی ترا هش است. میتوان پرسید که کل مجموعهی استخراجکنندگان در سراسر جهان چقدر دارند توان محاسباتی مصرف میکنند؟ عددی که من دیدم از مرتبهی برق مصرفی یک کشوری در اندازهی دانمارک است! یعنی کل شبکهی جهانی بیتکوین اینقدر مصرف برق دارد برای اینکه پایدار بماند. این بهنوعی یک نقطهضعف برای شبکهی بیتکوین تلقی میشود. یکی از انتقاداتی که درمورد بیتکوین مطرح است همین است که این میزان مصرف برق در حال آسیب زدن به محیط زیست است. اما پروتکل بیتکوین یک پروتکل غیرمتمرکز است و کسی تصمیمگیر اصلی درمورد آن نیست که بیاید این پروتکل را تغییر دهد.
برای حل مشکل مصرف برق، رمزارزهای دیگری ابداع شدهاند
منتها رمزارزهای مبتنی بر ایدههای دیگری به جای اثبات کار ابداع شده است. چون این یک شاخصهی ایدهی اثبات کار است؛ وقتی شما برای برنده شدن بلوک جدید و جایزهی مربوط به آن یک هزینهی محاسباتی میگذارید، رقابت سر آن زیاد میشود و بعد سختی کار بالا میرود و سپس هزینهی محاسباتی بالا میرود. در نتیجه یکسری به این فکر کردند که چکار میشود کرد که این رقابت کنترل شود و در نتیجهی آن هزینهی محاسباتی کنترل شود. به همین منظور پروتکلهای دیگری به جای اثبات کار پیشنهاد شده است.
ایدهی «اثبات سهم» بهجای «اثبات کار»
مثلا یکی از آنها «اثبات سهم» است. یعنی لازم نیست شما حتما یک مسالهی محاسباتی حل بکنید تا نشان دهید یک آدم مربوط هستید و یک آدم بیربط یا خرابکاری نیستید. بلکه همین که شما یک سهمی در شبکهی فعلی دارید کافی است. این ایدهی اثبات سهم است. یعنی افراد به نسبت موجودی رمزارزی که دارند جایزههای بعدی را خواهند گرفت. این ایده هم البته نقاط قوت و ضعف خودش را دارد. مثلا یکی از نقاط ضعف آن این است که آنهایی که سهم بیشتری دارند، در آن شبکه پولدارتر خواهند شد.
ایدهی «اثبات ذخیرهسازی» بهجای «اثبات کار»
یا از جمله ایدههای دیگری که وجود دارد این است که به جای توان محاسباتی میآیند روی «فضای ذخیرهسازی» تاکید میکنند. یعنی اینکه برای اینکه اثبات کنید که انگیزهی جدی برای ثبت یک بلوک و استخراج بیتکوین دارید، به جای اینکه یک محاسبهی باطل و بیهودهای انجام دهید که فایدهای ندارد و فقط یک مسئلهی مصنوعی را حل کنید، ثابت کنید که توان یا حجم ذخیرهسازی بالایی دارید. سازوکار آن به این شکل است که باید فایلهای خیلی حجیمی را روی کامپیوتر خود ذخیره کنید که ثابت کنید یک مقدار مشخصی توان ذخیرهسازی دارید. به اینها ایدههای «اثبات ذخیرهسازی» میگویند.
به صورت رندوم یک درصدی از کاربران را برای ساختن بلوک بعدی مشخص میکنند
یکی دیگر از ایدهها این است که لزومی ندارد کل شبکه همزمان شروع به حل آن مسئلهی محاسباتی بکنند، بلکه شما میتوانید به صورت رندوم یک درصدی از کاربرها از بین راسهای کامل را مشخص بکنید و بگویید «شما» بلوک بعدی را بسازید. با این روشها میتوان اسراف انرژی را پایین آورد.
منتها اینها همه در حد ایده هستند و تعداد خیلی کمی از آنها بهطور جدی پیاده شده و رمزارزهای معروفی شده است. بیشتر رمزارزهای معروف -خصوصا بیتکوین و اتریوم- هنوز مبتنی بر اثبات کار هستند.
به نظر خیلی غیراقتصادی میآید
انرژی مصرفشده برای تایید یک تراکنش چقدر است؟
برای جواب دادن به این سوال باید ماشین حساب داشته باشید. میتوانیم تخمین بزنیم: توان مصرفی شبکهی بیتکوین به اندازهی یک کشور است، هر ۱۰ دقیقه هم حدود هزار تا دو هزار تا تراکنش انجام میشود. باید حساب کنید که یک کشور در یک ثانیه چقدر برق مصرف میکند، این مقدار برای انجام ۷ تا تراکنش در حال مصرف است. به نظر خیلی غیراقتصادی میآید.
آیا میتوان گفت که مقدار کل محاسبات انجام شده در شبکهی بیتکوین به مقدار قابل توجهی رشد کرده است ولی دستگاههای ماینینگ متناسب با آن کارآمد نشدهاند؟
نه، این ایراد یک ایراد بنیادی به پروتکل بیتکوین است. یعنی هر چقدر دستگاههای قویتری بسازید، خودبهخود حل آن مسئلهی محاسباتی سختتر میشود، چون پروتکل، آن فاصلهی ۱۰ دقیقه بین بلوکها را بهطور متوسط حفظ میکند. بنابراین هر چقدر دستگاههای کارآمدتری روی کار بیاید، رقابت شدیدتر میشود و حل مسئلهی محاسباتی سختتر میشود.
نکتهی ایدههایی مثل «اثبات فضای ذخیرهسازی» این است که برق مصرف نمیکند. اگرچه این ایراد به آنها وارد است که تولید آن سختافزار که در این فرآیند مستهلک میشود، بهخودیخود کلی هزینه برای محیط زیست دارد. ولی به هر حال باید اینها را با هم مقایسه کرد.
در این چند ماه اخیر در نقاط مختلف کشور شاهد قطعیهای برق هستیم که زندگی بسیاری را مختل کرده است. این قطعیهای برق چقدر به وجود دستگاههای ماینینگ ارتباط دارد؟
من شخصا آماری ندارم. در نتیجه نمیتوانم خیلی راجع به این سوال نظری بدهم. نمیدانم حجم کل ماینینگی که در کشور انجام میشود چقدر است و آیا ماینینگ غیرقانونی وجود دارد یا نه. اینها را باید از افراد ذیصلاح بپرسید.
فناوری بلاکچین بسیاری از حوزههای امروزی را متحول خواهد کرد
با توجه به اینکه دستگاههای ماینینگ بهطور خودکار فرآیند استخراج را انجام میدهند، داشتن اطلاعات از جزئیات ریاضی بیتکوین چه فایدهای دارد؟
این سوال خیلی خوبی است. به نظر من اصلا باید به مسئلهی بیتکوین در یک چهارچوب خیلی کلیتر نگاه کرد. من میتوانم نظر شخصی خودم را بگویم ولی نظرات افراد خیلی متخصصتر از من هم با هم خیلی متضاد است. در نتیجه خودِ شنونده باید دریابد که چقدر میتوان روی این پیشبینیها حساب کرد. یک پیشبینی برای آینده که نظر من به آن نزدیک است، این است که نه فقط بیتکوین و رمزارزها بلکه کلا ایدهی بلاکچین و فناوری بلاکچین است که بسیاری از حوزههای امروزی را متحول خواهد کرد. در نتیجه به نظر من به جای تمرکز خیلی زیاد روی بیتکوین یا حتی سایر رمزارزها باید بهطور کلیتر به تکنولوژی بلاکچین (زنجیرهی بلوک) نگاه کرد. چون بلاکچین خیلی قابلیتهایی فراتر از ارزهای دیجیتالی دارد ایجاد میکند.
اگر ما روی خود بیتکوین متمرکز بشویم، صحبت شما درست است، بیتکوین یک پروتکل مشخصی دارد، افراد متخصصی هم که بتوانند راسها را مدیریت بکنند و کارهای فنی آن را انجام دهند به اندازهی کافی وجود دارند. بنابراین یک فردی که در حوزهی بیتکوین سرمایهگذاری میکند لازم نیست این جزئیات فنی اعم از جزئیات رمزنگاری، شبکه و غیره را بداند. منتها بعدا اگر شما بخواهید حتی در فضای رمزارزها بین رمزارزهای مختلف پیشبینی بکنید که کدام ارزش ذاتی بیشتری و قابلیت سرمایهگذاری بهتری دارد، باید اینها را بر اساس چه چیزی مقایسه بکنید؟
معادل «تحلیل بنیادی» در رمزارزها، «تحلیل پروتکل» است
ما مثلا در فضای سهام یک مفهومی داریم به اسم «تحلیل بنیادی»؛ یعنی میآییم سهام شرکتهای مختلف را از لحاظ صورتهای مالی آن شرکتها، وضعیت درآمدشان، سودوزیانشان، ترازنامهشان، پروژههایی که دارند، بیزینسهایی که در آنها وارد شدهاند، قیمت مواد خامی که استفاده میکنند و غیره بررسی میکنیم. یعنی یک تحلیل کاملی از کسبوکار آن شرکت ارائه میدهیم. بر اساس آن، سهام شرکتها را ارزشگذاری میکنیم.
سرمایهگذاران نیازی به داشتن اطلاعات بنیادی دارند؟
وقتی میآییم در فضای رمزارزها، معادل این تحلیل بنیادی «تحلیل پروتکل» رمزارزها است. هر کدام از رمزارزها یک white paper ای دارد که در آن پروتکل با تمام جزئیات شرح داده شده است. متخصصینی که بتوانند تشخیص دهند کدام رمزارز ارزش واقعی دارد، آنهایی هستند که بتوانند آن white paper ها را بخوانند و بفهمند. white paper ها پر از نکات فنی از جنبههای مختلف است. بنابراین سرمایهگذاران در فضای رمزارزها واقعا باید یک آشنایی با رمزنگاری، شبکه و خیلی از مفاهیم علوم کامپیوتریِ مربوط به پروتکل داشته باشند تا بتوانند قضاوت بکنند.
دیگر نمیشود نسبت به ایدهی بلاکچین بیتفاوت ماند
این پیامی است که من دوست دارم بتوانم منتقل بکنم که نمیدانیم بیتکوین چقدر تحول ایجاد خواهد کرد ولی دیگر نمیشود نسبت به ایدهی بلاکچین بیتفاوت ماند و باید همهی افرادی که در حوزههای مالی و اقتصادی فعال هستند حتما یک آشنایی اجمالی با این تکنولوژی داشته باشند.
بنابراین فناوری بلاکچین یک بازار شغلی خوبی برای ریاضیدانها ایجاد کرده است؟
بله، خیلی جالب است که white paper بیتکوین که در سال ۲۰۰۸ به اسم ساتوشی ناکاموتو منتشر شد، از یک پروتکلی برای امضای دیجیتال استفاده میکند که مبتنی بر یک مفهوم بسیار پیشرفتهی ریاضی است. شاید در بین ریاضیدانها درصد افرادی که روی آن حوزه مسلط باشند خیلی زیاد نباشد. به اصطلاح به آن «پروتکل مبتنی بر خمهای بیضوی» میگویند. این یک حوزهی خیلی تخصصی از ریاضیات است و ریاضیات خیلی سطح بالایی نیاز دارد. بنابراین از این جهت هم میتوان به آن نگاه کرد که تکنولوژی بلاکچین یک بازار شغلی خوبی برای ریاضیدانها هم ایجاد کرده است.
حملاتی که به شبکهی رمزارزها میشود
چقدر میتوان به پروتکلهای رمزنگاری و ایمنی آنها اطمینان داشت؟ آیا حملاتی که به سیستم میشود از طریق همین مکانیسمهای رمزنگاری نیست؟
از جنبههای مختلف میتوان به حملاتی که به شبکهی بیتکوین یا هر رمزارز دیگری میشود فکر کرد. این حملات یا بهخاطر «نقطهضعف در پروتکل» آن شبکهی خاص است یا بهدلیل «نقطهضعف در ابزارهای رمزنگاری» است که آن شبکه از آنها استفاده میکند یا اصلا به دلیل وجود یک نقطهضعف ذاتی در ایدهی بلاکچین است که به آن «حملهی ۵۱ درصد» میگویند. من این ۳ تا را جداگانه بررسی میکنم.
«نقطهضعف در پروتکل»
نقطهضعف پروتکل این است که آن پروتکل از نظر تبادلات بین راسهای شبکه، سازوکار انجام تراکنش و اینکه تراکنش چگونه تایید شود یک نقطهضعفی داشته باشد که بتوان از آن سوءاستفاده کرد و شما بتوانید تراکنشی که مجاز نیست در شبکه انجام شود را انجام دهید. درمورد بیتکوین تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است ولی درمورد بعضی از رمزارزها این اتفاق افتاده است. مثلا درمورد شبکهی اتریوم در ۲۰۱۳ یک چنین نقطهضعفی کشف شد که البته جلوی آن گرفته شد و آن رمزارزهایی که سوءاستفاده شده بود به دارندگان آنها برگشت. بعد با یک اصلاحی در پروتکل، مشکل آن حل شد.
اصلاح پروتکل رمزارزها کار راحتی نیست
حالا اتفاقا این نکته هم جالب است که اصلاح پروتکلهای این رمزارزها خیلی کار راحتی نیست. مثلا وقتی شما از یک اپلیکیشن پرداخت استفاده میکنید، سازندهی آن بهراحتی میتواند با ارائهی یک آپدیت جدید، اشکالات فنی را رفع بکند. ولی وقتی شما یک پروتکل دارید که هیچ متولی رسمی ندارد، فقط در صورتی میتوانید پروتکل را تغییر دهید که «همهی» کاربران آن روی اینکه این تغییر لازم است، اجماع داشته باشند . البته درمورد اتریوم این اتفاق نیفتاد و یک درصد کمتری از کاربران موافق تغییر پروتکل نبودند. در نتیجه اتریوم دو شاخه شد. ما امروز یک «اتریوم کلاسیک» و یک «اتریوم» داریم. کاربران اتریوم کلاسیک آنهایی هستند که موافق تغییر پروتکل و اصلاح آن ایراد نبودند. بنابراین این نقطهضعف در بلاکچین وجود دارد.
«نقطهضعف در ابزارهای رمزنگاری»
اما نقطهضعف روشهای رمزنگاری، نقطه ضعفی است که ما را در خیلی از حوزههای دیگر زندگیمان هم تحت تاثیر قرار میدهد و تهدید میکند. امروزه نه فقط مبادلهی رمزارزها بلکه خیلی از کارهای روزمرهمان مبتنی بر رمزنگاری است. هر موقع شما به اینترنت وصل میشوید و در یک سایتی پسوردتان را وارد میکنید، آن چیزی که تضمین میکند یک شخص ثالثی نمیتواند پسورد شما را در این راه ارتباطی طولانی که از شما تا سرور وجود دارد بخواند، روشهای رمزنگاری است. رمز شما کد میشود، با روشهای رمزنگاری رمزگذاری میشود و به آنجا ارسال میشود و برمیگردد. بنابراین اگر پروتکلهای رمزنگاری مورد استفاده در بیتکوین شکسته شود، خیلی چیزهای دیگر هم بههم میریزد. سیستم بانکی و مالی موجود هم مبتنی بر همینها است. منتها حداقل تا امروز کسی ادعا نکرده است که نقطهضعف عمده و جدیای در پروتکل هش بیتکوین یا امضای دیجیتال بیتکوین وجود دارد.
شفافیت کامل دیتابیس بیتکوین، اطمیناندهنده به افراد است
یک نقطهقوت یا چیزی که درمورد بیتکوین اطمیناندهنده به افراد است، شفافیت کامل دیتابیس بیتکوین است. یعنی همهی تراکنشها تا کنون از ابتدای ابداع بیتکوین در این شبکه ثبت شده است. تا به حال هم کسی ادعا نکرده است که پولی که در حسابش بوده است به جایی رفته که از آن خبر ندارد. بنابراین حداقل تا الان ما مطمئنیم که سوءاستفاده و حملهای به بیتکوین نشده است. ولی اگر احیانا یک روزی مثلا بهدلیل ورود کامپیوترهای کوانتومی، پروتکلهای رمزنگاری شکسته شود، این تهدیدی جدی برای بیتکوین است. راه پیشگیری از آن هم این است که خود را بهروزرسانی کند که این کار از طریق اجماع همهی اعضا ممکن خواهد بود. باز اتفاق برگشتناپذیری نمیافتد یعنی کافی است که شما نظر موافق همهی کاربران را -که طبیعتا چون سهمی در این شبکه دارند باید با اصلاح آن موافق باشند- جمع کنید، کل دیتابیسی که تا الان جمعآوریشده را ذخیره بکنید، آن را هش کنید و بروید روی پروتکل پیشرفتهتری که دیگر در مقابل حملات قبلی مقاوم باشد.
«نقطهضعف حملهی ۵۱ درصد»
اما نقطهضعف حملهی ۵۱ درصد، خیلی مشکل بنیادیتری است. از نظر برخی تهدیدی جدی است و از نظر برخی نیست. گفتیم یک شبکه داریم از کاربرانی در سطح جهان که هیچ فرقی با هم ندارند، همه مثل هماند و اینها باید درمورد بلوکهای بعدی به اجماع برسند. اگر یک کاربری، فردی، کشوری یا گروهی بیش از ۵۱ درصد توان محاسباتی شبکهی بیتکوین را در اختیار بگیرد، در این صورت آن فرد میشود کسی که تعیینکنندهی این است که کدام بلوک معتبر است و کدام معتبر نیست یا کدام تراکنش ثبت شود و کدام یک ثبت نشود. به این حملهی ۵۱ درصد میگویند. عملا از آن به بعد اجماعی در کار نخواهد بود، بلکه فقط نظر همان فردی مهم است که بیش از ۵۰ درصد توان محاسباتی را دارد.
چرا باید یک نفر چنین حملهای به شبکه بکند؟!
تا به حال در بیتکوین چنین اتفاقی نیفتاده است. گرچه گاهی توان محاسباتی استخرهایی که از تعداد زیادی ماینر تشکیل شده است، نزدیک به ۵۰ درصد شده است. در نتیجه افراد احساس خطر کردهاند و این هشدار را دادهاند که اگر توان محاسباتی افرادی به ۵۰ درصد برسد، این خطر وجود دارد. نکتهی جالبی که وجود دارد این است که چرا باید یک نفر این کار را بکند؟ به محض اینکه کسی بیش از ۵۰ درصد توان محاسباتی را در اختیار داشته باشد، اعتماد مردم به شبکهی بیتکوین از بین میرود. یعنی به محض اینکه شما به بیش از ۵۰ درصد توان محاسباتی برسید، ارزش بیتکوین سقوط میکند و صفر میشود. چون دیگر این شبکه اصلا قابل اعتماد نیست. بنابراین شمایی که به عنوان دارندهی بیش از ۵۰ درصد شبکه، کلی منافع مالی در این شبکه دارید، با این کار به خودتان ضرر میزنید. بنابراین حداقل افراد انگیزهی مالی ندارند برای اینکه چنین حملهای به شبکهی بیتکوین انجام دهند. اما ممکن است انگیزههای دیگری داشته باشند. گرچه به دست آوردن بیش از ۵۰ درصد توان محاسباتی کار سادهای هم نیست. ولی به هر حال این تهدید در حد تئوری درمورد بلاکچینها وجود دارد.
بیتکوین نوسانات شدیدی دارد
شما آیندهی بیتکوین را با توجه به نوسانات قیمتی که دارد چگونه میبینید؟
پیشبینی این موضوع خیلی سخت است. بیتکوین نوسانات شدیدی دارد که آن را برای سرمایهگذاری بلندمدت بسیار نامناسب میکند. خیلی از افرادی که در فضای معاملهگری در بیتکوین فعال هستند بیشتر دنبال نوسانگیری و استفاده از همین نوسانات هستند. هنوز بیتکوین نتوانسته است خودش را بهعنوان ابزاری برای سرمایهگذاری بلندمدت جا بیندازد. بهعلاوه اینکه نقاط ضعفی دارد که به نظر بعضی افراد بنیادی است و قابل رفع نیست. یکی از این نقاط ضعف «مقیاسپذیری» آن است. الان بیتکوین نمیتواند بیشتر از ۷ تا تراکنش در ثانیه در سطح جهان انجام دهد. توان رمزارزهای دیگر هم از همین مرتبه است. در حالی که شبکههای پرداخت جهانی باید بتوانند چند هزار تراکنش در ثانیه انجام دهند. این از نظر بعضیها بهراحتی قابل رفع نیست. یک نقطه ضعف دیگر همین داستان مصرف برق و آثار زیستمحیطی آن است. اینها نقاط منفی است که درمورد بیتکوین وجود دارد.
بیتکوین خیلی از هزینههای تراکنش را پایین آورده است
اما نقاط مثبتی هم وجود دارد که میتوان آنها را با نقاط منفی مقایسه کرد. یکی از آنها این است که میتوان گفت بیتکوین خیلی از هزینههای تراکنش را پایین آورده است؛ به نحو عجیبی هزینههای در سطح بینالمللی با بیتکوین پایین است. همچنین خیلی از کارهایی که سابقا نهادهای جاافتادهای مثل بانکها و موسسات مالی انجام میدادند، حالا دارد با بیتکوین و ورژنهای پیشرفتهترِ بیتکوین انجام میشود. ورژنهای پیشرفتهتر بیتکوین شامل شبکههای رمزارزی مثل اتریوم هستند که «قراردادهای هوشمند» را پشتیبانی میکنند. خیلی از خدمات مالی آن نهادها را میتوان با هزینهی تقریبا صفر در این شبکهها انجام داد. اینها همه نقاط مثبتی است که رمزارزها دارند.
کشورهای خیلی کمی رمزارزها را به رسمیت شناختند
از آن طرف هنوز آنطور که باید از نظر قوانین نظارتی و مقررات کشورهای مختلف وضع خوبی ندارد؛ از این لحاظ که کشورهای خیلی کمی رمزارزها را در مبادلات خودشان به رسمیت شناختند. بهطور موازی با آن یکسری رقبای جدی هم دارد؛ مثلا بانکهای مرکزیِ خیلی از کشورها ادعا کردند که دارند به سمت ایجاد رمزارزهای خودشان میروند. البته آن رمزارز برخلاف ایدهی اولیهی بیتکوین یک سیستم غیرمتمرکز نخواهد بود و کاملا متمرکز خواهد بود. یعنی از ایدهی بلاکچین استفاده میکند و به صورت کاملا متمرکز رمزارزی را ایجاد میکند.
برخی میگویند نوسانات قیمت بیتکوین طبیعی است
تا الان کشورها موفق به انجام چنین کاری نشدهاند؟
در حال پیشبرد برنامههایشان هستند. ادعا کردند که در حال آماده کردن مقدمات این کار هستند. ولی یکی از عوامل نوسانات بیتکوین هم همین اخباری است که هر از گاهی در این موارد میرسد؛ از نظر اینکه کشورها آن را به رسمیت شناختند یا نه و تغییر قوانین و مقرراتی که وجود دارد. اینها همه از عوامل نوسانات قیمت بیتکوین است. بنابراین برخی میگویند این نوسانات طبیعی است، چون بیتکوین ارز جدیدی است و هنوز از ابداع آن ۱۵ سال هم نگذشته است. در نتیجه میگویند تا بخواهد جا بیفتد طبیعی است که این نوسانات را در آن ببینیم. ولی به هر حال پیشبینی آن سخت است. فقط میتوان نقاط مثبت و منفی را شنید و بعد به یک جمعبندی کلی رسید.