بیانیه انجمنهای علمی-دانشجویی علوم اجتماعی دربارەی استخدام طلاب و وضعیت مدارس
بیانیهی اتحادیهی انجمن های علمی-دانشجویی علوم اجتماعی کشور دربارەی استخدام طلاب و وضعیت مدارس را به نقل از وبسایت این تشکل دانشجویی میخوانید:
در تیرماه ۱۳۹۸، معاون فرهنگی-تبلیغی حوزههای علمیه، حجت الاسلام نبوی، وعدهی جذب و استخدام طلاب در هشت رشتهی مختلف را اعلام کرد. هشت رشتهی اعلامی عبارت بودند از: «دبیری عربی، مربی امور تربیتی، دبیری معارف اسلامی، آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری علوم اجتماعی، دبیری تاریخ و دبیری فلسفه». واقعەای که باعث شد هفت انجمن تخصصی علوم اجتماعی و تاریخ این تصمیم را «نشانۀ بیتوجهی به دانش و تخصص در تصدی نقش معلمی» بدانند و هشدار دهند قرار گرفتن دانشآموختگان حوزوی در جایگاه غیر تخصصی میتواند تاثیرات مخربی بر آموزش و پرورش داشته باشد.
ماجرای امروز ما و تصمیم مزبور شباهت بسیاری دارند به حکایت سقراط؛ سقراطی که میپرسد: «آیا همه میتوانند اسب تربیت کنند یا برای تربیت اسب تنها مهتران میتوانند قدم پیش بگذارند؟» طبق استدلال سقراط، همانگونه که پرورش اسب کار هر کسی نیست، پرورش جوانان هم کار هر کسی نیست. آموزش نە پیش پا افتادهترین چیزها، بلکه امری است بسیار کلیدی و مهم. واگذار کردن تعلیم و تربیت و نیز واگذاری علوم انسانی، بالاخص علوم اجتماعی، به کسانی کە فاقد تخصص و مهارتهای لازماند خبطی بزرگ و نابخشودنی است. متولیان امر در حالی قصد واگذاری زمام آموزش بە طلاب حوزە را دارند کە این گروە از هیچ دانش و قابلیتی برای تدریس بسیاری از رشتەهای مذکور برخوردار نیستند. بهراستی چگونه میتوان بە صورت همزمان در هشت رشته ی «دبیری عربی، مربی امور تربیتی، دبیری معارف اسلامی، آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری علوم اجتماعی، دبیری تاریخ و دبیری فلسفه» دارای صلاحیت بود؟ طلاب حوزە کجا، کی و چگونە آموزشهای تخصصی لازم و مکفی را برای تدریس در هشت رشتەی آموزشی آموختەاند؟ وضعیت بەنقد نابسامان علوم انسانی، و بهویژە علوم اجتماعی، با این واگذاری زمام امور به افراد غیرمتخصص و کار نابلد، چگونە خواهد بود؟
لذا، ما نیز در کنار انجمنهای تخصصی علوم اجتماعی و تاریخ، بانگ اعتراض سر میدهیم و به برخی از روندهای آسیبزایی اشارە میکنیم که حول استخدام طلاب در جریان است. در درجەی نخست، این نوع از استخدام کادر آموزشی تلاشی است ملهم از قسمی نگاه ایدئالیستی به علوم انسانی و اقدامی برای حل مسائل و مشکلات عینی، تاریخی و انضمامی از رهگذر توسل به شاەکلیدی به نام اسلامیسازی. البته این نیرو مدتها پیش سنگر مدرسه را به تسخیر خود درآورده است، کتابهای امروز علوم انسانی، حتی به لحاظ ادبیات، رنگ و بوی ایدئولوژیک بەغایت تندی به خود گرفته است؛ و اوضاع کتاب درسی جامعهشناسی از همه اسفناکتر است؛ کتابی کە به هر چیزی شباهت دارد الا متنی برای آموزش جامعهشناسی. و گویی اینک نوبت مرحلهی جدیدی است، استخدام نیرویی برای آموزش این متون بە راستی ضدجامعەشناختی.
با جذب«مبلغ-معلم»(۱) دیگر حتی نیاز چندانی به گزینشهای عقیدتی نیست. برای اسلامیزه کردن، صرفاً به پیاده نظام وفاداری نیاز هست که خود آن را «مبلغ-معلم» میخوانند. اما چه نسبتی مابین تجربهی نوجوان امروزی و زیست ایشان با زیست طلبگی و حوزه وجود دارد؟ چگونە میتوان با این متون آغشتە بە گزارەهای ایدئولوژیک آشکار و بەدور از رعایت سادەترین اصول حرفەای متون آموزشی چیزی شبیه، ولو اندک، به جامعهشناسی را آموزش داد؟ و ماحصل این مونتاژ ویرانگر متون ایدئولوژیک و بدنهای غیرمتخصص چە بر سر آموزش، دانشآموز و آیندەی علوم اجتماعی میآورد؟
وانگهی، این اقدام ضمن صدمه زدن جدی و اساسی به ریشەهای حداقلی از آموزش دانش اجتماعی لازم برای زیست، فهم و کنش در جهان معاصر، تبعات اقتصادی مهمی نیز در پی دارد که میتوان آن را سیطرەی نئولیبرالیسم بر ساحت آموزش خواند. فیالمثل، اسفندیار چهاربند، رئیس مرکز برنامهریزی و نیروی انسانی سابق آموزش و پرورش در جایی میگوید: «از سال ۱۳۹۷ بهطور متوسط ۴۰ هزار معلم بازنشسته شدهاند … تا سال ۱۴۰۴ هم سالی ۴۵ هزار معلم دیگر بازنشسته میشوند که این رقم را به بالای ۳۰۰ هزار نفر میرسانند؛ یعنی تقریبا یک سوم از نیروی انسانی آموزش و پرورش.» استخدام طلاب در هشت رشتهی مزبور، استخدام قطرهچکانی از طریق آموزش و پرورش، استخدام سرباز معلمان (۲)، به کارگیری معلمان بازنشسته (۳) و امثالهم، تلاشی است برای پر کردن جای نیروهایی که بازنشسته میشوند. جریان نئولیبرالیستی مزبور به عوض استخدام نیروهای توانمند و پویا به سراغ نیروهای غیرمتخصصی میرود که بتواند هر چه بیشتر آنان در مضیقه قرار بدهد و علاوە بر متابعت ایدئولوژیک، آنها را از حیث تنانی و استخدامی بیشتر و بهتر در کنترل داشتە باشد.
لذا، باید استخدام نیروهای غیرمتخصص، تزریق فزایندە و هرچە بیشتر ایدئولوژی به متون آموزشی و امتناع از تجهیز آپاراتوس آموزشی با میزان مناسبی از نیروهای توانمند و لذا آزاد، مستقل و حقطلب تثلیث نامقدسی است کە در صورت موفقیت و نیل به اهداف خود حاصلی جز تصلیب بدن پیشاپیش زخمی و خونین آموزش دانش اجتماعی در ایران ندارد.
یادداشتها:
۱. حجت الاسلام والمسلمین نبوی در تیرماه ۱۳۹۸، از دایر کردن مرکزی به نام « مرکز تربیت مبلغ معلم» در آموزش و پرورش نام میبرد.
۲. برخیها ۲۰ سال از سابقه تدریسشان در سرباز معلمی گذشته است، اما طبق گزارشات موثق، از طریق آموزش و پرورش با آنها تماس گرفته شده است که میتوانند بیایند تدریس کنند.
۳. معلمان بازنشسته را با قیمت ارزان به استثمار میگیرند و از بازنشستگی آنان جلوگیری میکنند تا نیروی کمتری را به استخدام درآورند.
انتهای پیام