سیر تکاملی زخمها | محمد دورقی
محمد دورقی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «سیر تکاملی زخمها» دربارهی مشکلات اخیر خوزستان نوشت:
امروزه فقط حرفهای احمقانه بیخطرند.
گره بر ابرو نداشتن، از بی احساسی خبر میدهد.
و آنکه میخندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است. [برتولت برشت]
چندی پیش برای معالجهی دندان دردم به مطب یکی از دندانپزشکان مراجعه کردم. دندانم به شدت درد میکرد و کوچکترین تماسی با آن دردش را تحریک و تشدید میکرد. زمانی که دندانپزشک در حال کار روی دندانم بود با اینکه تلاش فراوانی میکردم صبوری کنم و با تاب آوری درد، زمینه کار راحت را برای آن دندانپزشک محترم فراهم آورم اما شدت درد به حدی بود که باعث تکانهای ناگهانی در سر و گردنم میشد. هر دفعه که تکان مختصری میخوردم و صوت درد آلود ملایمی از میان دهان کرخت شدهام خارج میشد، پزشک دست از کار میکشید و گو اینکه گناهی نابخشودنی مرتکب شده بودم، غضبآلود، نگاهم میکرد. دوباره سعی میکردم تحملم را بیشتر کنم و تا حد امکان هیچ نشانهای از تالم بروز ندهم اما رفلکسهایم، ناخودآگاهی بود و امکان مدیریت و کنترل آنها نبود. آخرین بار، وقتی که پزشک نگاه تندی به من کرد و خواست چیزی بگوید، نیم خیز شدم، آب و خون دهانم را شتابان توی سینک کوچک کنار یونیت خالی کردم و گفتم آقای دکتر چرا فکر میکنید اظهار تالم ناخودآگاهی و رفلکسهای طبیعی و بی اختیار من، اعتراضی به کیفیت کار و ماهیت عمل شماست؟ تکانهای مختصر و کم دامنه من که مانع کار شما نمیشود. چرا فکر میکنید وقتی دردِ ناگزیر دارم، مهارت و دانش شما را زیر سوال بردهام؟ وقتی نیروی خارجی به دندانم وارد میشود چه شما پروفسور یگانهی جهان دندانپزشکی باشید و چه یک انترن مبتدی این رشته، دندانم درد میگیرد و بدنم بهصورت کاملا ناخودآگاه، عکسالعمل نشان میدهد. تا زمانی که این رفلکسها مانعی در راه کار شما نیست لطفا، آنها را به ماهیت، اعتبار و دانش خود پیوند نزنید.
این روزها نهادهای مسئول، اظهار تالم ناخودآگاهی مردم خوزستان را به هویت و مشروعیت نظام پیوند میدهند و نمیتوانند بپذیرند که این اعتراضها، اعتراضهایی طبیعی به دردهای ناشی از ناکارآمدی و اجحافهای مزمن هست و رادیکال و براندازانه نیست. نمیتوانند بپذیرند که درد ناشی از تشنگی و مرگومیر احشام، منجر به رفلکسهایی طبیعی در پیکرهی متالم این مردم شده است. نمیتوانند بپذیرند که اعتراضها از لحاظ نوع و هدف و ماهیت، طیفی هستند نه نقطهای. طیفی که از یک اعتراض خیرخواهانهی ساده شروع میشود و تا اعتراض رادیکالی به ماهیت و مشروعیت و فلسفهی وجودی یک نظام سیاسی امتداد مییابد. لزومی ندارد با اعتراض مدنی سادهای که نسبت به سوء عملکرد مدیریتی در یک بخش بروکراتیک انجام شده است همانند یک اعتراض رادیکالی و افراطی برخورد کنیم و با این کار، خود، مسبب تغییر درماهیت اعتراضهای مردم و تشدید نارضایتی آنها بشویم. اعتراض به کم آبی در خوزستان در روزهای اول فقط و فقط یک اعتراض سادهی مدنی به سوء عملکرد و ناکارآمدی و بی عدالتی واحدهایی از دولت بود اما وقتی که مستندات عینی مردم و درد آشکار آنها، توسط یک مقام عالی رتبه بهنام استاندار انکار میشوند، اعتراض وارد اولین پیک خود میشود. یعنی شدت میگیرد و در طیف مورد اشاره، یک درجه، ماهیت رادیکالتری پیدا میکند. بعد از این انکارِ غیرمعقول، انتظار داشتیم یک کار تصحیحی و همذاتپندارانه انجام شود اما در کمال ناباوری نه تنها هیچگونه اقدام جبرانی و تصحیحکنندهای انجام نشد، بلکه شاهد حضور یگانهای ویژه در خیابانها شدیم. کاری که باعث تمایل بیشتر حرکت اعتراضی مردم به سمت افراطیگری شد. با رصد جریان کلی اعتراضهای سالهای اخیر در خوزستان و امعان نظر دقیق در مجموعه رفتارها و شعارهای تظاهر کنندگان به این نتیجه میرسیم که نگرش منفی به مردم و عدم اعتماد به آنها و نگاه امنیتی حتی به طبیعیترین اعتراضهای آنها، در تشدید بحرانها و تکامل بخشی به اعتراضهای مردم خوزستان بسیار موثر بوده است. چرا که نهادهای مسئول، همیشه، اعتراض در خوزستان را اعتراض به مشروعیت میبینند و هیچگاه نمیتوانند برای آن وجهی طبیعی و یا وجهی خنثی و بدون قصد و مسالمت آمیز تصور کنند و در سایهسار این بی اعتمادی افراطی، حتی در موجهترین و سادهترین اعتراضهای این مردم هم به دنبال رد پای وهابیت و داعش و الاحوازیه، میگردند. ترسیم این نوع تصویر از این مردم ساده و صبور و وفادار بسیار غیرمنصفانه و پرپیامد است و باعث بی اعتمادی متقابل به مسئولین شده است. باید بپذیریم که مردم خوزستان مثل مردم سایر استانها میتوانند به ناکارآمدی به شکلی مسالمتآمیز و مدنی معترض شوند و نمیشود با نگاه و تفسیر مضیق هر نوع اعتراض آنها را امنیتی دید و با یگان ویژه به مقابله با آن پرداخت.
سهم مدیران اجرایی و وزرا و مسئولینِ متولی انتقال آب و مدیریت سدها، در افراطی کردن اعتراضها و شدت گرفتن آنها، از سهم معترضان کف خیابان بیشتر است و بر همین اساس است که یگان ویژه باید به جای خیابانهای خوزستان به سراغ وزیر نیرو و مافیای آب میرفت چرا که علتالعلل و ریشهی این اعتراضها در تصمیمات ناعادلانهی آن جماعت، نهفته است.
اگرمسئولان اجرایی و نهادهای امنیتی بین اعتراض به هویت و مشروعیت نظام و اعتراض به نارساییهای عملکردی و مدیریتی تفکیک قائل نشوند نه تنها نمیتوانند مشکلات بحران آفرین را برطرف کنند بلکه خود مسبب تثبیت و نهادینه سازی رفتارهای بحران آفرین خواهند شد. مسئولان و نهادهای دستاندرکار باید بدانند که تبعیض و نادیدهانگاری و نگاه غیر عادلانه خاصیت بحران آفرینی دارد و برای کنترل بحرانها باید تبعیضها و بی عدالتیها را کنترل کنند و یکبار برای همیشه به نگاه بدبینانه به مردم خوزستان پایان دهند. باید بدانند اعتراض به ناکارآمدی، اعتراضی اپوزیسیونی نیست. به جای تحریف و انکار این اعتراضها و نادیدهانگاری علل موجده آنها، آنها را بپذیریم و سعی در حل ریشهای آنها داشته باشیم. تخصیص اعتبار به مشکل آب خوزستان وقتی که اصل مساله انتقال آب هنوز به قوت خود باقیست، چه معنایی دارد؟ به جای تزریق منابع مالی به خوزستان منابع انسانی کارآمد به این استان تزریق کنید و نسبت به مردم، نیات حسنه داشته باشید. تنها فرمول حل مشکلات خوزستان همین است.
کرخه و هورالعظیم و کارون و شادگان و روستاهای دهدز و کل خوزستان، روی یونیت دندانپزشکی شما دراز کشیده اند و شما دارید با ناشیگری به جای ترمیم دندانهای آنها، با رفتار بی ملاحظه دندانهایشان را از جا میکنید. نباید شاهد رفلکسهای طبیعی این پیکرهی دردمند باشید؟! چرا فکر میکنید این رفلکسها غیرطبیعی هستند و مستحق نگاه غضبآلود و سرکوبند؟ اگر برای ناکارآمدی حدی نمیگذارید بهتر است که برای توهم توطئه و نگاه امنیتی حدی بگذارید تا خود عامل تکامل بخشی به بحرانها نشوید و یک اعتراض سادهی مدنی را به اعتراضی افراطی و رادیکال تبدیل نکنید.
انتهای پیام