شرط آزادی آیتالله منتظری از حصر: «توبه خصوصی»!
حجت الاسلام مجتبی لطفی، از مسئولان دفتر و شاگردان مرحوم آیت الله منتظری، در یادداشتی تلگرامی همراه با اشاره به خاطراتی از مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، نوشت:
با سخنرانی ۱۳ رجب آیت الله منتظری در سال (۲۳ آبان ۷۶)، چند روز بعد و با سخنرانی آقای جوادی آملی، انصار حزب الله، هیات محبان اهل بیت تحت نظر علی رضا و احمد پناهیان، بسیج مدارس علمیه و گروه کاوه اصفهان، با برنامه ریزی اطلاعات قم و آقای ری شهری رئیس دادسرای ویژه روحانیت، از جمله گروههایی بودند که حسینیه و دفتر آقای منتظری را مورد حمله قرار دادند. پس از آن با مصوبه شورا علی امینت ملی، حصر خانگی وی آغاز و تا بیش از 5 سال به طول انجامید. مصوبات این شورا بدون امضای رهبری اجرا نمیشود. در این مدت مردم از اقشار مختلف، برخی از علما مانند آیتالله شبیری زنجانی و مرحوم آیتالله اردبیلی با نامه نگاری یا پیغام از رهبری خواهان رفع حصر شده بودند. پاسخ، یا سکوت بود یا گله که چرا در مقابل مواضع آقای منتظری، از رهبری دفاعی صورت نگرفت. آقای هاشمی رفسنجانی هم از تلاش خود می گوید: «یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۷۷: شب میهمان رهبرى بودم. درباره مسأله آیتالله منتظرى گفتند، اگر بپذیرد اشتباه کرده، رفع محدودیت مىشود… در مورد آیتالله منتظرى، نظرشان را به آقاى ابراهیم امینى گفتهاند.»
چند روز بعد:« جمعه ۱۸ اردیبهشت۷۷: در منزل بودم. آقاى سیدحسن طاهرى خرمآبادى و همسر مرحوم ربانى املشى از قم تلفن کردند… به ایشان گفتم، پیگیرى کنند اگر آیتالله منتظرى بپذیرند، در جلسه خصوصى و بدون اعلان، مثلاً به آقاى ابراهیم امینى بگوید که حرفهایى که درباره رهبرى زدهاند، درست نیست، مسأله از ریشه حل مىشود؛ آیتالله خامنهاى، هم به آقاى امینى و هم به من، این را گفتهاند.[آقای طاهری خرم آبادی] گفت، بعید است که آیتالله منتظرى چنین اظهارى بنمایند.»
مطالب مهم آیت الله منتظری اینها بود: “لزوم شرط اعلمیت در رهبری، عدم دخالت رهبری در امور مرجعیت و ریاست جمهوری، دخالت نیروهای سازمان یافته در انتخاب مراجع و امور حوزه.”
برای رفع حصر حتی رضایت «توبه خصوصی» هم کفایت میکرد اما آیتالله منتظری تا پایان عمر نیز از این سخنرانی دفاع کرد و می گفت:
« اينجانب مطالبي را كه تذكر آنها را وظيفه ديني خود ميدانستم با منطق كتاب و سنت پيامبراكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) بيان كردم»، « هدف من از آن سخنراني جز نصيحت و خيرخواهي و امر به معروف و نهي از منكر و دفاع از مرجعيت شيعه و نظام اسلامي نبود.» « تذكراتي دادم كه به عقيده من واجب بود، هنوز هم عقيده ام اين است كه عمل درستي بوده است، گر چه عواقبي داشت مهم نيست و دنيا از اين گونه عكس العمل ها دارد.»
اما این جمله: «آن سخنراني از افتخارات من است. آقايان مايلند مطابق ميل آنها وقايع منعكس شود و تاريخ را بيان كنند. هميشه اين جوري بوده است» ( دیدگاهها:۱ ـ ۵۸۴؛ ۲ـ ۱۶۴؛۳ ـ ۳۱۱).
انتهای پیام