اگر تیم سیاست خارجی رئیسی رویکرد تقابلی داشته باشد…
خبرآنلاین نوشت: این روزها یکی از دغدغههای دلسوزان مردم،لغو تحریمهای آمریکا شده است.آیا شدنی است یا خیر؟ آیا رئیسی مذاکره را ادامه میدهد؟یا خیر؟ چه خواهد شد؟ وزیر خارجه و تیم مذاکره کننده او آیا می توانند از سد قانون لغو تحریم های مجلس بگذرند؟ آیا اصلا این مجلس حتی به دولت اصولگرای رئیسی هم اجازه کار می دهد یا خیر؟ اینها سوالاتی است که این روزها در رسانه ها رایج میان دغدغهمندان کشور رایج است… برخی معتقدند که با تندروی مجلس انقلابی حتی رئیسی هم نمی تواند به مطالبات مردم رسیدگی کند. برخی دیگر از تحلیلگران سیاسی معتقدند که راهی که مجلس پیش گرفته کمر به قتل حزب اصولگرا بسته است و برخی نیز با توجه به مصوبه های تند مجلس اعم از قانون لغو تحریم ها و طرح صیانت از کاربران در فضای مجازی! چوب لای چرخ گذاشتن جبهه پایداری بر عملکرد کابینه رئیسی و اصولگرایان است.
یکی از مشکلاتی که مشخص نیست دولت رئیسی چه راهبردی را پیش بگیرد، قانون مجلس است که مانع از لغو تحریم ها شد و رئیس جمهور، جواد ظریف وزیرخارجه و ربیعی سخنگوی دولت اعلام کردند که توافق در وین برای لغو تحریم ها حاصل شد، اما شورای عالی امنیت ملی کارگروهی که برای راستی آزمایی تحریم ها تشکیل شده بود لغو تحریم ها را نپذیرفت و گفتند که این مغایر با مصوبه مجلس است.بنابراین لغو تحریم ها موکول شد به دولت رئیسی… از رضا نصری کارشناس سیاست خارجی و حقوقدان بین الملل پرسیدیم که چه خواهد شد؟ که این کارشناس معتقد است این مساله تنها در ایران نیست:
«جریان تندرو در واشنگتن- به ویژه در کنگره- گذار و انتقال دولت در ایران را بهترین فرصت برای برهم زدن میز مذاکره در وین و تشدید مواضع دولت بایدن میداند.به همین خاطر، از نزدیک اولین مواضع، عملکرد و انتصابات دولت رئیسی را رصد خواهد کرد تا از هر «نشانه» مستمسکی بسازد تا بایدن را تحت فشار قرار دهد، تحریمهای جدیدی اعمال کند و روند مذاکرات را متوقف سازد.این جریان قصد دارد دولت رئیسی را دولتی تندرو، ماجراجو، متأثر از افراطیون، ناقض حقوق بشر، طالب سلاح هستهای و مخالف دیپلماسی جلوه دهد و با تبلیغ گسترده حول این محورها فضای سیاسی آمریکا را به نحوی شکل دهد که در آن تعامل با دولت رئیسی – و شخص آقای رئیسی – برای دولت بایدن و سیاستمداران اروپایی حاوی هزینههای سنگین سیاسی و حیثیتی شود.طبیعتاً، دولت بایدن نیز منتظر است ببیند اولین مواضع و انتصابات آقای رئیسی – به ویژه در حوزه سیاست خارجی – حاوی چه پیام و نشانههایی است تا متناسب با آن برنامهریزی کند.»
نصری در پاسخ به اینکه رئیسی قبل از انتخابات و بعد از پیروزی اولویت خود را معیشت مردم اعلام کرده.ایا فکر می کنید دولت رئیسی به دنبال لغو تحریم خواهد رفت یا با توجه به گمانه زنی ها در خصوص چینش وزارت خارجه آیا تقابل با غرب را در پیش می گیرد؟ و اگر راه تقابل را برود شاهد چه تبعاتی خواهیم شد؟ اگراین نشانهها از عزم نظام در تداوم مذاکرات و احیای برجام حکایت داشته باشد، احتمالاً روند فعلی در وین ادامه خواهد داشت و احیانا شاهد لغو تحریمها خواهیم بود. اما اگر انتصاب وزیر امور خارجه، تغییر و تحولات در ترکیب تیم مذاکرات و مواضع رئیسجمهور بیانگر عزم دولت جدید در تقابل و تشدید فضای منازعه باشد،آنها نیز با تشدید تحریم،راهاندازی مکانیسم ماشه واحیای قطعنامههای شورای امنیت، تصویب قوانین جدید در سطح قوه مجریه و کنگره و همچنین بهرهبرداری از سازوکارهای آژانس وارد میدان خواهند شد و وارد دینامیک جدیدی میشویم. در هر حال، برای هر دو سناریو برنامهریزی کردهاند و حتی از الان طرحهایی در کنگره در دستور کار دارند.
نصری در ادامه پاسخ به سوال با بیان اینکه اگر برنامه آقای رئیسی لغو تحریمها و تسکین فضای اقتصادی است با اشاره به انتخاب تیم مذاکره کننده و دستگاه سیاست خارجی کشور بیان کرد:«در انتصاب وزیر امور خارجه و تیم مذاکره به ضرورت احیای برجام توجه ویژهای داشته باشند. در واقع، نه تنها افرادی انتخاب کند که به ضرورت احیای برجام واقف هستند بلکه با انتصابات خود به وضوح این پیام را به جهان مخابره کند که نظام ایران همچنان- علیرغم تغییر دولت- نظامی طالب صلح وحل مسالمتآمیز بحرانهای بینالمللی است و همچنان«مذاکره» را ابزاری برای تامین منافع خود و ایجاد ثبات در روابط بینالملل میداند.
این کارشناس سیاست خارجی با تاکید بر اینکه تندروهای آمریکا به دنبال سیاه نمایی دولت رئیسی هستند بیان کرد: آقای رئیسی با لحن و موضعگیریهای تاکتیکی اولیه خود نشان دهد رویکرد دولت بعدی مبتنی بر کاهش تنش است و نه تشدید شکافها و اختلافات. در واقع، اگر از مواضع دولت رئیسی اینطور برداشت شود که ایران وارد بازی «اهرمسازی» شده، طرف مقابل نیز – به جای تسلیم یا تعدیل مواضع خود و امتیازدهی در مذاکرات (آنطور که عدهای تصور میکنند) – متقابلاً به «اهرمسازی»های خود مبادرت خواهد ورزید و در این صورت وارد دینامیک زیانباری خواهیم شد. «فراموش نکنیم اهرمسازیهای ایران غالبأ یک هزینه سیاسی و روانی برای طرف مقابل در پی دارد؛ یعنی با تشدید فعالیتهای هستهای ایران آقای بایدن در نهایت باید به افکار عمومی خود پاسخ دهد چرا در تعدیل فعالیتهای ایران ناکام بوده؛ یا در بدترین حالت باید با جریان جنگطلب وارد تعامل شود و کشورش را به سمت یک ماجراجویی جدید سوق دهد. اما اهرمسازی آمریکا و طرف مقابل برای ایران در عمل – و در مدت کوتاهی – حاوی میلیاردها دلار زیان مالی و تطویل بحرانهای اقتصادی و اجتماعی کشور تا چند دهه خواهد بود. یعنی هزینه آنها در بازی «اهرمسازی» غالبأ انتزاعی و سیاسی و هزینه ایران حقیقی و به شدت آسیبزا خواهد بود. به بیان دیگر، ورود به این فضا بیش از اینکه دستکم در میانمدت مزاحمت قابل ملاحظهای برای آمریکا بوجود بیاورد، ایران را دچار آسیبهای عینی، سنگین و قابل لمس برای همه سطوح جامعه خواهد کرد. پس مهم است از ابتدای امر دولت رئیسی باشد که به فضای حاکم میان دو کشور شکل و سامان بخشد، نه اینکه این امر خطیر را به لابیها و جریانهای تندروی کنگره واگذار کند.»
نصری با تاکید بر اینکه دولت رئیسی باید اگاه باشد که به تندروهای کنگره مجوز تقابل شدید با ایران را ندهد افزود: لازم است مجلس شورای اسلامی نیز قید و بندهایی را که به دست و پای دولت روحانی و تیم مذاکرهکننده بسته است از دست و پای دولت رئیسی بگشاید! یعنی در عمل اجازه دهد دولت و تیم مذاکرهکننده وزارت خارجه در موقعیتی قرار بگیرد که بتواند به تشخیص خود – و متناسب با مواضع طرف مقابل بر سر میز مذاکرات – دست به اقدامات تشویقی یا تنبیهی بزند. درشرایط فعلی، مجلس با تحمیل اقدامات از پیشتعیینشده پیشاپیش مسیر مذاکرات را ریلگذاری کرده است. حال اینکه هیچ نهادی در تهران به اندازه تیمی که در وین بر سر میز مذاکره نشسته به ظرافتهای مذاکرات آگاه و مسلط نیست و صلاحیت تعیین مسیر را ندارد.در این راستا، معتقدم لازم است دولت رئیسی هم برای مذاکره مستقیم با آمریکا صاحب اختیار تام شود و هم در اجرای سیاست «چماق و هویج» در برابر آمریکا ابتکار عمل را کاملاً در دست داشته باشد. یعنی دستکم شیرفلکه برنامه هستهای دست دولت باشد و نه نهادهایی که حضور مستقیم بر سر میز مذاکره ندارند.
این کارشناس سیاست خارجی به اشاره به تحرکات جبهه پایداری بیان کرد که دولت
رئیسی باید نسبت به این اقداماتی که رنگ و بوی تندروی دارد اگاه باشد تا در دام تندروهای آمریکایی نیفتد خاطرنشان کرد: لازم است دولت رئیسی به صورت جدی مانع اقداماتی در داخل کشور شود که وجهه ایران را نزد افکار عمومی جهان لکهدار میکند و به جریان ایرانستیز مجال میدهد به بهانه آن فضای تعامل و دیپلماسی را مسموم سازد. در واقع، اقداماتی از قبیل محدودسازی اینترنت و تحدید جریان اطلاعرسانی – جدا از آسیبهایی که فیالنفسه در بر دارد – این پیام را به جهان مخابره میکند که دولت جدید با یک سیاست مقابلهجویانه وارد میدان شده، میخواهد آرایش جنگی بگیرد، انتظار تشدید تحریمها را دارد و از این رو قصد دارد برای پیشگیری از بحرانهای اجتماعی از هماکنون فضای رسانهای را محدود و تحت مدیریت قرار دهد. طبیعتاً، لازم است آقای رئیسی در مقابل این اقدامات غیر ضروری – که جامعه را در بحبوحه جنگ اقتصادی – ملتهب و دلآزرده میکند با قاطعیت بایستد و اجازه ندهد فضای کشور بیش از این متشنج شود. در واقع، هر چقدر فضای داخلی آرام باشد، هر چقدر دولت متکی به پشتوانه مردمی باشد و هرچقدر صحنه سیاسی با ثبات جلوه کند، دست مذاکرهکننده نیز برای تامین منافع کشور بازتر و موقعیتاش قویتر خواهد بود.
نصری در نهایت به دولت رئیسی پیشنهاد داد که لازم است دولت رئیسی از بدنه کارشناسی دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه و نهادهایی چون سازمان انرژی اتمی به خوبی صیانت کند. متاسفانه در ایران رسم است با تغییر هر دولت، بدنه کارشناسی و متخصصین دستگاههای اجرایی نیز دستخوش تغییر میشود. این رسم نامطلوبی است که تا کنون ضررهای زیادی متوجه کشور کرده است. دیپلماتهای حرفهای و با تجربه – که به پروندهها مسلط هستند – از بزرگترین سرمایههای هر کشور هستند. تغییر آنها با تغییر دولت مانند این است که با تغییر دولت کوماندوها و تکاورهای نیروهای مسلح را بخاطر ملاحظات جناحی از کار برکنار کنیم! اگر چنین اتفاقی رخ دهد، نه تنها پیام خطرناکی درمورد نحوه مدیریت سیاست خارجی به جهان مخابره کردهایم بلکه کارآمدی دستگاه دیپلماسی را نیز خدشهدار کردهایم و دولت را در جنبههای فنی مذاکره دچار معضلات فراوان ساختهایم.
انتهای پیام