چهره جدید شوراهای شهر در خوزستان | مردسالاری علیه مردمسالاری
حسین دلیر، روزنامهنگار خوزستانی، در گزارشی که در اختیار انصاف نیوز گذاشته است، دربارهی چهره جدید شوراهای شهر در خوزستان نوشت:
بررسیها نشان میدهد در انتخابات ششمین دوره شوراهای شهر؛ زنان خوزستانی سهمی بسیار اندک از کرسیهای مدیریت شهری را کسب کردهاند. از 477 کرسی شورا در 87 نقطه شهری، فقط 19 کرسی (کمتر از 5 درصد) سهم زنان شده است. در دورهی پنجم، 16 بانو (4 درصد) در مقابل 406 مرد و در دورهی چهارم، 46 بانو (9 درصد) در مقابل 448 مرد ترکیب شوراهای شهر در خوزستان را تشکیل دادهاند. این ترکیب در سه دوره گذشته، بهطور متوسط حدود 6 درصد زنانه و 94 درصد مردانه بوده است.
در قانون برنامه ششم توسعه تا پایان سال ۱۴۰۰، باید ۳۰ درصد از پستهای مدیریتی به زنان واگذار شود. درحالیکه برخی استانها در واگذاری مسئولیتهای مهم به زنان پیشگام بوده؛ خوزستان جزء پایینترین رتبهها در این شاخص قرار دارد. همچنین بر اساس رتبهبندی وزارت کشور، خوزستان آخرین جایگاه را در تعدادی از محورها ازجمله «زنان و خانواده» داراست.
نتایج بهدستآمده در انتخابات شوراهای شهر، نمایشگر نگاه نابرابر جنسیتی در استان بوده که برهم خوردن توازن منابع انسانی در مدیریتهای شهری کمترین پیامدهایش تلقی میشود.
زنان خوزستانی در شورای ششم
از مجموع 87 شورای شهر در 28 شهرستان؛ 16 شهرستان بدون حضور هیچ بانویی، قرار است با اکثریت مطلق مردان در شورای ششم فعالیت نمایند. ترکیب جنسیتی اعضای شوراهای 70 شهر خوزستان بدون حضور هیچ بانویی کاملاً مردانه شده است. نابرابرترین آمارها متعلق به شهرستانهای بهبهان با 22؛ بندر ماهشهر با 19 و اهواز با 18 عضو مرد و هیچ عضو زن است.
استقبال از نمایندگی بانوان در شهرهای کوچک خوزستان بیشتر بوده است. پراکندگی منتخبان زن در این دوره نشان میدهد، شهروندان شهرهای کوچک، اعتماد بیشتری به زنان داشتهاند. 13 زن در 11 شهر کمجمعیت و 6 زن در 5 شهر پرجمعیت، به این نهاد مردمی راه یافتند. شانزده شهر پرجمعیت استان؛ 122 کرسی (25 درصد) از ظرفیت شوراهای شهر را در اختیار داشته و سهمبری زنان در شوراهای این شهرها حدود 5 درصد است. شوراهای 71 شهر دیگر، متشکل از 5 عضو بوده که درمجموع دارای 355 کرسی (75 درصد) از شوراهای شهری هستند. هرچند تعداد بانوان راهیافته به شورا در شهرهای کوچک بیشتر است اما تنها 3.7 درصد مجموع کرسیهای این شهرها، زنانه شدهاند!
شهرستان اندیمشک با 3 عضو زن در شهرهای «اندیمشک» و «آزادی» بیشترین حضور زنان در دورهی ششم را داراست. از مجموع 27 عضو در 5 شورای شهر این شهرستان، زنان معادل 11.11 درصد کرسیها را به دست آوردهاند.
زنان با کسب دو سهمیه از پنج کرسی شهرهای هفتکل و گوریه (شهرستان شوشتر)، معادل 40 درصد، بیشترین سهم را در مقایسه با دیگر شهرها داشتند. پس از اندیمشک؛ شهرستانهای هفتکل؛ شوش؛ گتوند؛ شوشتر و دزفول هرکدام با دو سهمیه بیشترین نرخ اشغال کرسیهای شورا توسط بانوان را دارند. در این آمار شهرستان دزفول با 12 نقطهی شهری و 64 عضو شورا، معادل 13.42 درصد ظرفیت شوراهای شهری را داراست اما با دو بانوی راهیافته به شوراهای شهری «دزفول» و «شمسآباد»؛ تنها ۳.13 درصد صندلیهای پارلمان شهریاش را به بانوان اختصاص داده که کمتر از متوسط استان است.
در شش شهرستان آبادان؛ خرمشهر؛ ایذه؛ باغملک؛ باوی و رامهرمز با مجموع 18 شورای شهر و 100 عضو تنها یکی از کرسیهای شوراهای شهری این شهرستانها در اختیار زنان قرار دارد. در مقابل، ورود بانوان به شوراهای شهر در شهرستانهای آغاجاری، امیدیه، اندیکا، اهواز، بندر ماهشهر، بهبهان، حمیدیه، دشت آزادگان، رامشیر، شادگان، کارون، کرخه، لالی، مسجدسلیمان، هندیجان و هویزه برای دورهی ششم مطلقاً ممنوع بوده است. به تعبیری روزنامهنگارانه ورود بانوان به شوراهای 70 شهر خوزستان در انتخابات اخیر ممنوع شده و مردسالاری علیه مردمسالاری در این جلگه عمل کرده است.
چرایی عدم موفقیت زنان
عوامل فرهنگی و غلبهی نگاه بدبینانه، چالشهای اصلی زنان در ورود به عرصههای مدیریت شهری محسوب میشوند. در نگاهی دقیقتر، ریشهی این عدم اعتماد به زنان را باید جایی در تاریخ اجتماعی ایران جست. زن برای صدها سال در نگاه سرشار از تبعیض جامعه، مجری وظایف متعدد در خانه بوده و حضور برابر در رقابت با مرد، برایش به آرزویی محال تبدیل شده است. برخلاف ارزش و نگاهی که هم از نظر باستانی و هم اسلامی به زنان وجود دارد.
میتوان فراوانی نگاههای سنتی و جنسیتی را مهمترین موانع تاریخی فعالیت زنان دانست. نگرشی که نهتنها در جامعه، بلکه بر دولتمردان و سیاستگذاران ما هم بیتأثیر نبوده است. برای مثال تصور میکنیم مدیریت شهری، مسؤولیتی مردانه بوده و زنها نباید بدان وارد شوند. پیشفرضی ذهنی که بازتابی از گفتمان روزمرهی ما و کجتابی برداشتهایمان است. یا به این دلیل که زنان عملکرد چشمگیری در شوراهای شهر نداشتهاند، بنا را بر نادیدهانگاری توانمندیشان میگذاریم.
بافت اجتماعي و قوميتي خوزستان بهگونهای است كه زمينهی ظهور زنان در فعاليتهاي سیاسی-اجتماعي را فراهم نميكند. وقتي فضاها به سمت قوممدارانه پيش ميرود، مردان يكهتاز ميدان شده و راهحل بسیاری از مسائل در استان، به خواستهای مردانه اقوام گره میخورد. در چنین فضایی نمیتوان برای موفقیت زنان شانسی قائل بود. دور از تصور نیست حتی زنان رأیدهنده هم بدون انگیزههای قوی به کاندیداهای همجنس خود رأی ندهند!
میتوان به تمایل رنگباختهی طبقهی برگزیده جامعهی زنان برای حضور در انتخابات بهعنوان دیگر گزارهی مؤثر اشاره کرد. شاید جمعبندی زنان نخبهی خوزستانی از حقایق موجود، آنها را به خودحذفی کشانده و همواره به سهمخواهی از مردان بیاراده میکند. در سالهای فعالیت شوراهای شهر؛ سهم زنان نهتنها از کرسیهای این نهاد شهری که از کاندیداتوری در انتخابات هم بسیار ناچیز بوده است. حضور کمرنگ و عدم استقبال نمایندگان جنسیتی نیمی از جامعه در نامزدی شوراهای شهر، دیگر روایت تلخ این دوره از انتخابات است. به گفتهی رئیس ستاد انتخابات خوزستان، از مجموع چهار هزار و 457 نفر متقاضی شرکت در انتخابات شورا در خوزستان تنها 411 نفر معادل 9.22 درصد این افراد را زنان تشکیل دادهاند. ثبتنامها در این دوره نسبت به دورهی پنجم، ۱۰ درصد افزایش داشته است اما بازهم زنان، کمتر از ۱۰ درصد متقاضیان عضویت در شوراها بودهاند.
ناباوری به نقش اثرگذار زنان؛ پررنگ و فراگیر است که برآمده از نحلهی فکری مردم استان میباشد. ارادهی انتخاباتی آنان، حضور زنان را برنمیتابد؛ نهتنها در شوراهای شهر که در مجلس شورای اسلامی، سلیقهی انتخاباتی خوزستانیها نسبت به زنان بیرحمانه بوده است. از مجلس نخست تابهحال سهم خوزستان، 193 کرسی در پارلمان ملی بوده که تمام این ظرفیت تنها در اختیار 126 مرد قرار گرفته است. خوزستان جزء معدود استانهای تاریخ جمهوری اسلامی به شمار میرود که تابهحال نتوانسته حتی یک بانو را رهسپار خانهی ملت کند. این آمارها، گویای «نه» قاطع مردم خوزستان به حضور زنان در نهادهای انتخابی تلقی میشود.
درحالیکه زنان نقش تعیینکننده در شتابزایی به فرایند پیشرفت کشورهای توسعهیافته بر عهده دارند؛ جوامع درحالتوسعه، همچنان در ناسازواره میان ارادههای تمامیتخواهانه مردان و توانایی زنان به سر میبرند. وقتی زنان نتوانند در توسعهی اقتصادی و اجتماعی نقشآفرینی کنند درواقع آن جامعه از تمامی ظرفیتهای خود بهره کافی نبرده است.
زنان نگرشهای ریزبینانهتری نسبت به مردان دارند و در تصمیمگیریها میتوانند با تعادل و توازن بهتری رفتار کنند. پویایی در فعالیتهای اجتماعی و بالا رفتن قابلیتهای فردی و جمعی، سادهترین نتیجهای است که میتوان از حضور آنان در نهادهای تصمیمساز حاصل کرد. بیتردید نمونهی زن مثبت و خوب تنها در وجود «مادر» خلاصه نمیشود و میتوان آنها را در همان سیمای زنانه و با جایگاه و ارزشی که از آن برخوردارند به صورتی کارآمدتر و غیرکلیشهای روایت کرد.
انتهای پیام