نکاتی چند درباره بحران اخیر خوزستان
حسین میرزائی، پژوهشگر علوم اجتماعی و مدیر مسئول مجله آباداننامه در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
۱) مشکل بیآبی اخیر که باعث تألم و سختی معیشت مردم بخشهایی از مناطق غرب خوزستان به خصوص روستاهای حاشیه کرخه و هورالعظیم شده؛ رخداد اسفناکی است که به دلیل عدم درک درست مسئولین و سیاستگذاران عالیرتبه کشور از تحول استراتژیک ماهیت مسایل اجتماعی و اقتصادی استان خوزستان و سهلانگاری نسبت به جلوگیری از بحرانیشدن مسایل اجتماعی و اقتصادی در این استان حساس روی داده و میدهد.
۲) در صورتی که یک دگرگونی اساسی و معطوف به آینده در رویکردهای کلان نسبت به مسایل اجتماعی و اقتصادی خاص خوزستان صورت نگیرد مشکلات انباشتهشده استان در حوزههای مختلف بحرانی شده؛ خوزستان را به کانون بحرانهای اجتماعی در سالهای پیش رو بدل خواهد کرد.
۳) مساله «آب» با توجه به انطباق آن با زیست تاریخی و سنتی مردمان بومی در روستاها و حاشیه هورها مسالهای حیاتی برای خوزستان است و غفلت از آن میتواند به مساله «خاک»، آنهم نه فقط ریزگردها که خاک سرزمینی، گره بخورد.
۴) درک استراتژیک از ماهیت معضلات متعدد خوزستان که بحران آب تنها یک بعد آن است و فقر، بیکاری، اختلاف طبقاتی، توسعه نامتوازن، مسایل کارگری، مهاجرت از استان، مهاجرت روستائیان به شهرها و حاشیه نشینی، ریزگردها و… را هم در برمیگیرد نه در یک چشمانداز کوتاهمدت بلکه در بستر تحلیل تاریخی دستکم صدسال اخیر قابل دستیابی است و باید از طریق تحقیق و تامل متخصصان علمی و آکادمیک رشتههای مختلف علوم اجتماعی و انسانی به آن دست یافت و نه از خلال سخنان اشخاص و محافل سیاسی که غالباً نگاه روز، کوتاهمدت، غیراستراتژیک و گاه حتی منفعتطلبانه به مسایل دارند.
۵) در سالهای اخیر مشکلات انباشتهشدن اقتصادی کشور و ضعف حکمرانی دولتها، امکان تودهایشدن جنبش هویتطلبی قومی- که پیش از این جنبشی نخبگانی بود- را در مناطقی از استان خوزستان فراهم کرده که از مشکلات معیشتی و رفاهی نیرو میگیرند؛ این جنبش هرچند در حال حاضر با جنبش فرودستان و جوان بیکار کشور همپوشانی نسبی دارد و تا حدی مسالمتآمیز است؛ اما قابلیت بالایی برای پیوند با جنبش نخبگانی ستیزهجوی قومی دارد؛ فلذا عقل سلیم و تفکر استراتژیک ملی حکم میکند که توجه به معیشت جوانان و حاشیهنشینان در خوزستان مورد اهتمام جدی قرار بگیرد.
۶) نقش اساسی و مخرب نمایندگان محلی دولت و نمایندگان محلی مردم در پنهانسازی، سرپوش نهادن و منفعتجویی شخصی و باندی از مشکلات دامنگیر استان تا مرحله رسیدن به بحران و بروز اجتماعی آن، باید مورد توجه جدی قرار بگیرد.
۷) استان خوزستان استان استراتژیک کشور است و نگاه و مدیریت استراتژیک کشوری هم می طلبد. اختصاص بودجههای ملی و سپردن هزینهکرد آن به دست نمایندگان محلی دولت و نمایندگان محلی مردم که به جای برطرفکردن مشکلات عمومی خوزستان در زمینه آب، فاضلاب و اشتغال صرف پروار کردن پیمانکاران و منتسبان به مدیران و نمایندگان محلی در استان شده، راهکار غلط دولت و حکومت در سالهای پس از جنگ بوده است که باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد و نظارت جدی ملی بر تخصیص و هزینهکرد بودجه در استان خوزستان انجام شود.
۸) به دلیل رویکرد خاص سیاستگذاران کلان کشور در سالهای بعد از جنگ، مدیریت مستقیم دولت ملی که در سالهای قبل از انقلاب در استان اجرا میشد جای خود را به مدیریت غیرمستقیم و واسطهای داد که باعث شکلگیری لایهای از نخبگان محلی (شامل نمایندگان محلی دولت و نمایندگان محلی مردم) شده که میان مدیریت ملی و توده مردم محلی خوزستان فاصله انداختهاند و با جذب و هضم بودجههای اختصاص داده شده مانع بهرهمندی عموم و توده مردم استان خوزستان میشوند.
نگاه سیاستگذاران کشور از اعتماد به نمایندگان محلی دولت و دادن امتیاز به نخبگان محلی باید تغییر کرده و رویکرد توزیع مستقیم، عمومی و تودهای منابع، امکانات و امتیازات به مردم خوزستان در دستور کار قرار گیرد.
۹) تحلیل تاریخی و استراتژیک ریشههای بحرانهای متعدد خوزستان از سوی این قلم در فرصتهای دیگر ارائه خواهد شد.
انتهای پیام