فرزندآوری بالا در سیستان و بلوچستان، مسالهی فرهنگی یا مکانیسم دفاعی؟
«میترا عظیمی» استاد دانشگاه علامه میگوید احساس طرد شدید سیاسی و اجتماعی در میان مردم سیستانوبلوچستان آنها را ترغیب به تولید نسل و فرزندآوری بیشتر میکند، بهویژه در میان اهل سنت.
از سوی دیگر دربارهی اقتصاد مردم این منطقه معقتد است که این منطقه یکی از قطبهای کشاورزی بوده و مردم زیست اقتصادی سالمی داشتند. وقتی دیگر نتوانستند کشاورزی کنند، امکان دیگری برای آنها فراهم نبود، پس مجبور میشوند، بنزين قاچاق كنند. اینکه یک پسر بچه دو پیت بنزین از این طرف مرز به آن طرف میبرد، به آن فرد دیگر قاچاقچی نمیگوییم، قاچاقچی به کسانی میگوییم که با تریلی بنزین خارج میکنند.
به محرومیت مردم سیستانوبلوچستان در رسانهها بسیار پرداخته شده است، سالانه خیریهها و ان جی اوهای زیادی در این منطقه فعالیت میکنند اما همچنان با وجود سالها پیگیری تغییر خاصی در وضعیت مردم این منطقه به وجود نیامده است.
متن گفتوگو با میترا عظیمی-استاد دانشگاه علامه- دربارهی فرهنگ مردم این شهر را در ادامه بخوانید:
عظیمی: طرد سیاسی عامل افزایش تولید مثل در سیستانوبلوچستان
میترا عظیمی-استاد دانشگاه علامه-دربارهی فرهنگ فرزندآوری مردم سیستانوبلوچستان به انصاف نیوز میگوید: یکی از دلایل تعدد زوجین و همچنین فرزندآوری زیاد میتواند ریشه در باورهای مذهبی آنها داشته باشد. اما لزوماً نمیتوان گفت دلیل آن فقط فرهنگی است، بلکه عوامل سیاسی هم دخالت دارد، مثل طرد شدید سیاسی و اجتماعی که مردم این منطقه احساس میکنند. این امر آنها را ترغیب به تولید نسل و فرزندآوری بیشتر میکند، بهویژه در میان اهل سنت.
او میگوید: مردم این منطقه با فرزند بیشتر در حقیقت احساس قدرت بیشتری دارند، وقتی با مردم آن منطقه صحبت میکردیم، متوجه شدیم علت این مسئله فقط فرهنگ نیست، یعنی به نوعی فرزندآوری مکانیسم دفاعی آنها به حساب میآید. وقتی زنان در آنجا با پیامدهای فرزندآوری مواجه شدند، توانستیم با کمک مددخانههای بهداشت و مددکاران اجتماعی توصیههایی در زمینهی فرزندآوری کمتر را به آنها گوشزد کنیم.
وقتی آگاهی لازم به این افراد دربارهی وسایل جلوگیری از بارداری داده شد، زمانی که مولویها آمدند و گفتند در صورتی که مادر مشکلات داشته باشد، اجازه دارد که از وسایل پیشگیری از بارداری استفاده کند، زنان هم از آن استفاده کردند. البته یکعدهای هم معتقد هستند که این فرزندآوری باید به صورت شدید صورت گیرد، همانطور که گفتم آنها به عنوان سیستم دفاعی از آن استفاده میکنند. از سوی دیگر از تولید مثل نوزاد برای بازار کار هم بهره میبرند.
«سیستانوبلوچستان یک جامعه مرد محور است»
این استاد دانشگاه دربارهی حضور زنان در جامعه و بازار کار گفت: سیستانوبلوچستان یک جامعه مرد محور هم هست. در اماکن محل تجمع حضور مردان بیشتر دیده میشود، یعنی شهر چهرهی مردانه دارد. زنان فقط به خانه بهداشت و مکتب خانههای قرآن بهراحتی میتوانند رفتوآمد داشته باشند، یکی از دلایل آن تعصبات قومی و مذهبی و پایین بودن سطح امنیت برای زنان است.
وقتی در کوی و بزرن تاریکی مطلق است، روشنایی معابر وجود ندارد و تاکسی هم نیست. در تهران هم باشید؛ حضور زنان را کمرنگ میبینید. حتی در تهران هم کوچه و پس کوچههایی به لحاظ کاربری مخروبه هستند و حمل ونقل مناسبی ندارد، با شدت بیشتر همین را در سیستان و بلوچستان تصور کنید، یعنی هرچند تعصبات قومی و مذهبی وجود دراد، اما شرایط محیطی هم مزید بر علت است که این جامعه هرچه بیشتر به سمت مردانه شدن برود.
دکتر عظیمی میل به داشتن فرزند پسر در سیستان و بلوچستان را مثل دیگر مناطق کشور میداند و توضیح داد: سیستان و بلوچستان هم بالاخره یک بخشی از جامعهی ایران است. الگوی رایج در جامعه دربارهی جنس فرزندآوری در آنجا هم تکرار میشود. در واقع با فرزندآوری به عنوان یک نعمت الهی برخورد میشود، بهویژه اینکه پیامبر میگوید دختر رحمت و پسر نعمت است، روی این موارد خیلی تاکید دارند. یعنی میزان تعصب نسبت به فرزند پسر به اندازهی جاهای دیگر کشور است. البته براساس تحقیقات در ایران میل خانوادهها به فرزند دختر افزایش یافته است. کارهایی که تسهیلگران در منطقه انجام دادند، باعث شد که حضور زنان در منطقه نسبت به قبل افزایش یابد. یکسری ان جی او در آنجا داریم که تمام کارهای آنها توسط زنان انجام میشود.
«برای مردان هم کار نیست، چه برسد به زنان!»
او با اشاره به اینکه در آن منطقه حتی برای مردان هم کار نیست، چه برسد به زنان، گفت: نرخ بیکاری این استان بالا است، اگر فرصت شغلی باشد، قطعاً زنان استقبال میکنند. اگر کارگاههای زنانه در آنجا باشد، زنان کار خواهند، چون این حساسیت وجود دارد که زن و مرد تفکیک شوند. اینکه زنان در آنجا نسبت به مردان کمتر کار میکنند، لزوماً موضوع فرهنگی نیست. چون الان یک سری کارگاههای زنانه در آنجا تشکیل شده است. کاملاً زنانه هستند و زنان و دختران هم در آنجا کار میکنند. دور بودن آنها از فعالیت اقتصادی به معنی است که حتی در آنجا مردان هم کار ندارند، از این نظر که مرد در آنجا عنصر اصلی تامین خانوار است.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه دربارهی نحوهی برخورد مردان با همسران خود میگوید: ویژگیهای کلی که در فرهنگ جامعهی ایران وجود دارد، در سیستان و بلوچستان هم دیده میشود. در وسط تهران هم میتوان مردی را ببینید که با زنش مثل یک کلفت برخورد میکند و به او زور میگوید. اما اگر چند نمونه اینطوری ببینم، نمیتوانم به کل تهران آن را تعمیم بدهم. در سیستانوبلوچستان هم بدین صورت است. مردانی هستند که از سطح سواد پایینتری برخوردارند، تعصبات شدید مذهبی و قومی دارند.
اینها زن را جنس دوم میبینند اما مردانی هم در آنجا وجود دارند که زنان را تشویق میکنند که مثلاً در ان جی اوها فعالیت کنند. در سیستان و بلوچستان چون نرخ بیسوادی بالاست، نگاه جنس دوم به زن شاید خود را پررنگتر نشان دهد، اما عجیبوغریب نیست. چون در سایر بخشهای جامعه هم این مسائل را میبینیم. اما در مقابل مردانی در همین شهر هستند که میل به تحول و پیشرفت دارند.
«چند همسری، یک الگوی رایج»
وی الگوی رایج چند همسری را در منطقه تایید کرد و اذعان کرد: چند همسری در این منطقه یک الگوی رایج است. حتی در مناطق عربنشین هم همسر اول به خواستگاری همسر دوم و سوم برای شوهر خودش میرود، این یک فرهنگ و باور عمومی است. آن را به عنوان یک مسئولیت انجام میدهند. بدین صورت هم نیست از ته دل رضایت خالص داشته باشند. با پسری سی و دو ساله مصاحبه میگرفتم، برای بار سوم ازدواج میکرد. یکی از دلایلی که این میل به چند همسری در آنجا تقویت میشود، فرهنگ بومی و تولید نسل بیشتر است.
در حقیقت در جامعهای که هیچگونه امکانات خاصی برای سبک زندگی بهتر وجود ندارد، همان عادتوارهها همچنان تکرار میشود. در حالی که اگر امکانات محیطی و سطح آگاهی جامعه تغییر کند، آنها هم لزوماً دوست ندارند، همان عادتهای قدیمی و پوسیده را تکرار کنند. بهویژه نسل جوان! من با فرد جوانی صحبت میکردم که فقط یک همسر و یک فرزند داشت و میگفت من به همین قائل هستم. اما وقتی میبینید هیچ تحولی در محیط رخ نمیدهد، طبیعتاً مردم هم دچار یک نوع بیانگیزگی میشوند و به همان الگوهای قبلی تمایل پیدا میکنند.
میترا عظیمی اشتغال مردم این منطقه را به قاچاق از روی ناچاری میداند و دربارهی علل آن توضیح میدهد: اینکه بگویند مردم سیستانوبلچستان بهلحاظ فرهنگی به کار قاچاق روی میآورند، کاملاً غلط است. اگر به تاریخ قبل از دههی چهل نگاه کنید، مردم این منطقه کشاورزی میکردند، اما پس از توافقاتی که رضاخان با افغانستان بر سر رود هیرمند انجام میدهد، خشکسالی رخ میدهد و باعث میشود که چهرهی اقتصادی منطقه دگرگون شود.
«نمیتوانند از گرسنگی بگیرند، پس قاچاق میکنند»
در حالی که این منطقه یکی از قطبهای کشاورزی بوده و مردم زیست اقتصادی سالمی داشتند. وقتی دیگر نتوانستند کشاورزی کنند، امکان دیگری برای آنها ممکن نبود، یعنی کاری جایگزین کار قبلی نشد. پس مجبور میشوند، بنزين قاچاق كنند. اینکه یک پسر بچه دو پیت بنزین از این طرف مرز به آن طرف میبرد، به آن فرد دیگر قاچاقچی نمیگوییم، قاچاقچی به کسانی میگوییم که با تریلی بنزین خارج میکنند.
درجهی فقر در این منطقه بسیار زیاد است، در حالی که اقدام موثری هم در راستای آن انجام نمیشود. چه الگوی مناسبی برای خانوادهها ارائه میدهید؟ در فقر گسترده گروههای مافیایی هستند که عضوگیری میکنند، آن فرد هم که نمیتواند از گرسنگی بمیرد، پس قاچاق میکند. بسیاری از مردم اگر کار باشد، دوست ندارند که قاچاق کنند.
او دربارهی نقش دولت و کوتاهی او در رفع مشکلات سیستان و بلوچستان گفت: مردم سیستان و بلوچستان به دولت خیلی بیاعتماد هستند، چون دولتهای مختلف هر کدام در مقاطع مختلف وعده وعیدهایی را دادهاند اما عمل نکردند. ان جی اوها از مردم محلی تشکیل شده و بیشتر از دولت مورد قبول و وثوق مردم هستند.
«با خود میگویند حالا شناسنامه بگیریم که چه شود؟»
براساس آمار حدوداً 420 هزار بیشناسنامه در سیستان و بلوچستان وجود دارد، میترا عظیمی میگوید یکی از علل آن عدم آگاهی خانواده برای دریاقت اوراق هویتی برای فزرندانشان است و در اینباره بیشتر توضیح میدهد: وقتی بخش زیادی از فرزند آوریها در خانهها صورت میگیرد و مردم به بیمارستان نمیروند، باید یک سازوکار اداری ( مثلاً مراجعه به محل) صورت بگیرد تا نوزاردان شناسایی شوند و برای آنها اوراق هویتی صادر شود. این بیشناسنامهها در جاهای دور افتادهتر قرارگرفتهاند، حتی هزینهی حمل و نقل هم ندارند.
نقش بیمسئولیتی دولت در اینجا پررنگتر است، وقتی میبیند اين جامعهی محلی این وضعیت را دارد، چرا به صورت روتین و در زمان مشخصی آمارگیری نمیکند؟ حتی میتواند از ان جی اوها در این زمینه کمک بگیرد. بعضی از مردم آنجا حتی نمیدانند برای دریافت شناسنامه باید به کجا مراجعه کنند؟ هزینهی حملونقل برای آنها مهم است، وقتی کسی حتی در تامین غذای روزانه مشکل دارد، پرداخت ده هزار تومان کرایه هم برای او سخت است. شاید یکی از دلایل، بیانگیزگی در دریافت شناسنامه است که با خود میگویند حالا شناسنامه بگیریم که چه شود؟ آیا با آن میتوانند به سرکار برود، بهویژه در برخی از روستاها و مناطق دورافتادهتر خیلی فقر امکانات وجود دارد، با خود میگویند شناسنامه بگیرد که به مدرسه برود، وقتی هیچ مدرسهای وجود ندارد، پس میبینند داشتن شناسنامه اصلاً ضرروتی برای آنها ندارد. در حالی که در آینده برای آنها معضل میشود، مثلاً خدمات عمومی را نمیتوانند دریافت کنند.
این استاد دانشگاه دربارهی تاثیر تکنولوژی بر فرهنگ مردم سیستان و بلوچستان توضیح داد: یک مثال ساده میزنم، در آن زمانی که ما به منطقه رفتوآمد داشتیم، اینکه سلبریتیها موهای خود را سیخ سیخی کنند، مد شده بود. ما دیدیم که این الگو در آنجا تکرار شد. پس نوع آرایش مردان و موسیقیهایی که گوش میدانند، تحت تاثیر همین مسئله قرار گرفته بود. این تکنولوژی اثرات خود را به صورت تدریجی میگذارد. یکی از تاثیرات مهم آن آشنایی این افراد با مناطق دیگر در کشور و جهان است، در نتیجه وضعیت خود را با مردم دیگر مقایسه میکنند و حس محرومیت در آنها بیشتر شده است. زنانی را دیدم که به واسطهی همین تکنولوژی کیسهای مشابهی خودشان را در سایر نقاط جهان دیدند و میل به تغییر و تحول پیدا کردند.
انتهای پیام