نوه ها و اسنادِ تازهیافتهء بیبیسی |حسین دهباشی
به گزارش انصاف نیوز، حسین دهباشی مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران (عصر پهلوی دوم) در یادداشتی تلگرامی درباره ی «سیّدحسنآقا و سیّدعلیآقایِ خمینی، اسنادِ تازهیافتهء بیبیسی و غیره» نوشت:
یک: | دو نوهء رهبرِ فقیدِ جُمهوریِ اسلامی | که با هم برادرند | و اگر به تعبیری چون: «یادگارِ یادگارِ امامِ راحل» قائل باشیم | هر دو به یک نسبت از موهبت و مزیّتِ آن برخوردار | هر دو در یکروز و تنها به فاصلهء چندساعت | دو تصویرِ بسیار مُتفاوت از نیایِ ارجُمند خود ارائه میکُنند | کُدام روایت بر دیگری ارجح است؟
دو: | دُرست چند روز مانده به سالگردِ ارتحالِ امام | بُنگاهِ سُخنپراکنیِ بریتانیا | مُدّعیِ اسنادِ تازهیافتهای میشود | در بابِ ارتباطِ پنهانِ همایشان با دولتِ وقتِ آمریکا | در دههء چهلِ هجریِ شمسی | و در ابتدایِ مُبارزاتِ وی با رژیمِ گذشته | که یکی اتفاقا از مُهمترین فرازهایِ آن | اشکال به لایحهء مصونیت قضاییِ مستشارانِ نظامی آمریکا است | و این تعبیرِ تُند و مشهور که: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر» | چارهء کار آیا پارازیت بر امواجِ ماهوارهای است؟
سه: | بنیانگذارِ جُمهوریِ اسلامی | در ذیل صفحهء بیستونهم از وصیّتنامهء خود | به تاریخِ ۲۶ بهمن ۱۳۶۱ | آوردهاست: | «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود | لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود موردِ تصدیق نیست | مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد | با تصدیق کارشناسان | یا در سیمایِ جمهوریِ اسلامی چیزی گفتهباشم» | و حالا | آیا او که يازدهم دی ماه ۱۳۶۷ در نامهای نامتعارف به رهبرِ یکی از دوابرقدرتِ وقت | واقعهء غیرقابلِ انتظار ۲۸ مرداد ۱۳۷۰ را پیشبینی و مینویسد: | «برای همه روشن است كه از این پس كمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو كرد» | این روزها را نیز دیده بود؟
چهار: | حتّی با فرضِ صحّتِ سند مُنتشرشده از سویِ بیبیسی | گرچه چندروزی مُمکن است طوفانِ دیگری در فنجانِ کمعُمقِ چایِ مجازستان ایجاد شود | امّا به واقع از منظرِ تاریخپژوهی | چیزی چندانی به معارفِ واقعی تاریخِ کشورِ ما افزوده نشدهاست | چرا که نخست: | در متنِ سند نامی از امامخُمینی نیامده و انتسابِ آن به وی تنها یک گمانهزنی است | دو دیگر: | تاریخِ آن که مورخِ ۱۵ آبان ۱۳۴۲ است با سخنرانی آتشین و ضدآمریکایی نامبرده در ۴ آبان ۱۳۴۳ همخوانی ندارد | و سیّم: | نه دربرگیرندهء دستخط یا پیامی کتبی که روایتِ پیامی شفاهی از سویِ فردی به نامِ «حاج میرزا خلیل کَمَرهای» است | و چه کسی است که به فارسی سُخن بگوید و مثلِ یککلاغ، چهلکلاغ را نشنیده باشد؟
پنج: | به تازگی مُستندِ جالبی ساخته شُده با عُنوانِ «متولّدِ کالیفرنیا» | روايتی از سفر يکماهه «کننيکلاساوکيف» تفنگدار سابق نيرویِ دريايیِ آمريکا و فعال مشهور رسانهای جهان به ايران | و این پُرسشِ مکررِ او در ذهنِ مُخاطب میماند: | «برایِ رهبری که در زمانِ حیاتِ خود | در خانهای کوچک و محقّر و یکاطاقه زندگی میکرده | و جُز چند جلد کتاب ارثیهای نداشته تا برایِ ورثهء خود به ارث گذارد | واقعا ساختنِ مقبرهای چنین پُرتجمّل و گرانقیمت | مخدوشکردن تصویرِ او در ذهنِ مُخاطبانِ امروزی نیست؟»
شش: | حضراتِ عزیز و ارجمند | سیّدحسنآقا و سیّدعلیآقایِ خمینی | طبعا هم در شُمارِ منابعِ دستِاوّل برایِ خاطرهگویی و تفسیر آرایِ پدربزرگِ بزرگوارِ خود هستند | و هم متولّی کلیدداری و ساخت و تولیتِ مجموعه کاخهایِ بههم پیوستهای که پیرامون مزار همایشان است | و هم مسوولِ انبوهِ خاطرات و اسناد و مُستنداتی از آنچه میتواند در «مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی» جمعآوری و تاریخپژوهی و مُنتشر شود | امّا آیا این حاصلِ بیستاندی سال اجرایِ سهوظیفه پیشگفته | در تناسب و تایید با یکدیگر بوده | و بیآنکه جوانِ امروزی را گیج کُند | دستِکم برای ارائهء تصویری دُرست و دقیق و کامل و روشن و موثّر و بیسوء استفاده و ماندگار | از رهبرِ یکی از مهمترین مقاطعِ تاریخِ ایران و جهان | راضیکُننده است؟
انتهای پیام
صرفنظر از نيت احتمالى نويسنده و شيطنت هاى سياسى رايج ، فراز آخر مقاله درست بنظر ميرسد