خرید تور نوروزی

نامه‌ی مادر دو شهید هواپیمای اوکراینی به علیرضا زالی

نامه‌ی دكتر زهرا مجد، استاد گروه پاتولوژي، دانشگاه علوم پزشكي ايران خطاب به علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران را در ادامه می‌خوانید:

جناب آقای دکتر زالی

ریاست محترم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و رئیس محترم ستاد کرونای تهران

با سلام و احترام

از سال ۸۵، پس از انکه پسا دکترا دانشگاه کمبریج را رها کرده و با بازگشت به وطن برای عضویت هیئت علمی خدمتتان رسیدم، همینطور بعلت همکلاس بودن دخترتان با زینب معصوم و جگر گوشه قربانی شده ام و نیز اشنایی که با همسر نازنین مرحومتان داشتم، و از همه مهمتر دوستی ۳۵ساله تان با همسرم دکتر محسن اسدی لاری، احترام خاصی برای جنابعالی و فکر روشن ‌و ابتکارات شما قایل بوده و هستم.

ضمن قدردانی از تلاشها و زحمات شبانه روزی شما در راس ستاد کرونای تهران و همکاران و کادر عزیز درمان که شاهد از خود گذشتگی هاشان بودم، همانگونه که از ادبیات مان آموخته ایم «آب ریخته جمع شدنی و صحبت زده شده قابل پس گیری نیست».

سخنان شما در جمع به‌اصطلاح خودمانی خبرنگاران که به گفته خودتان ارزش خبری نداشت، از هر خبری، خبرسازتر شد و تکذیبیه و اصلاحیه، به نشر بیشتر آن کمک نمود.

البته در این کوران سونامی کرونا و وضعیت بدتر از دوران جنگ، که کشورمان درگیر شده، بررسی علل این فاجعه ملی از ضروریات است اما در عجبم که شما با هوش و ذکاوتی که لازمه رشته تخصصی تان هم هست چرا به جای پرداختن به علل اصلی به حاشیه رفته و خاطره مذاکره تلفنی با همکاری را نقل می کنید که در بدترین و غیر قابل تحمل ترین شرایط تالمات روحی، زمانی که تنها چهل روز از سوگ جوانان نخبه اش که در شلیک موشک عامدانه توسط همین سیستم قربانی شدند، تنها و تنها برای کمک به مردم در شرایط بحرانی به خدمت ادامه داد، شب و روزش را برای تامین لوازم و تجهیزات و ماههای گذشته را با تماس‌های مداوم با شرق و غرب عالم، گفتگوهای مستمر در روزهای تعطیل و غیر آن، با سازمانهای بین‌المللی و مبادله پیامها حتی در نیمه‌های شب با سفرای کشورمان در اقصی نقاط عالم، حتی برای تعداد معدودی واکسن خارجی، همان زمان که ندای غیر انسانی، غیر علمی، غیر اسلامی علیه واکسن در فضای کشور طنین‌انداز بود، تمام انرژی و ظرفیت جهانی‌اش را بکار بست و البته در این راه مشوق او بودم بلکه جان‌های پاک هموطنانم از این نابخردی ها، از دنیای خاک جدا نشوند، خانواده های کمتری مثل ما سوگوار شوند، و خسارات کمتری به‌بار آید. و در این راه همواره از فرزندان نازنینم برایش کمک خواستم.

شاید این درد جانکاه برای دیگران قابل درک نباشد اما آنکه دو جوان رعنای پزشک دانشمندش در یک سحرگاه شوم در بالای شهرش، پر پر می شوند، دیگر هیچ چیز برای از دست دادن ندارد و هیچ چیز این دنیا ارضایش نمی کند الا کمک به خلق و زنده کردن یاد عزیزانش.

احتمالا اشاره به لیست پزشکان مشاوره دهنده مخالف ورود واکسن خارجی، که البته سمت های عالی وزارت آینده بهداشت هم درمیان آنان هستند برایتان خیلی گران مي آمد.

البته قلب پاره پاره ما جای جراحت بیشتر ندارد؛ علیرغم شرایط روحی غیرقابل تحمل و نیز مخالفت ها و بعضا سرزنش ها در این ۱۸ ماه در کنار همسرم شرایط را تحمل کردم.
گرچه شخصا به کمک های مردمی و غیر دولتی بیشتر معتقدم. چون همان مردمی که خالصانه قدران ارسال حتی یک تانکر کوچک آب هستند آنقدر به علت عملکردهای بد به سیستم دولتی بی اعتمادند، که حتی خدمات خالصانه را هم با عینک بدبینی، قضاوت میکنند، چه رسد به آنکه شما به‌عنوان فرمانده ستاد کووید تهران، با سخنان نسجیده به جای اشاره نمودن به مقصر یا مقصران اصلی، به موضوعات مهم از زاویه غلط پرداختید که قطعا موجب تحریف تاریخ و خدمات ارزشمندی شدید که دامن فرماندهان دلسوز مدافع سلامت از جمله خودتان را خواهد گرفت.

…این نیز بگذرد گرچه با بدرد آوردن و جراحت قلب زخمی ما!
اما راضی ام به رضای دوست و نیز جگر گوشه های سوخته ام که همواره در این مسیر دشوار همراه و مشوق پدرشان بودند.
همانان که به جایگاه و الای«سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» رسیدند.
ما به خون شدن دلمان عادت كرده ايم؛
صبر می كنيم اما اين صبر ما افشردن جان است.

با احترام
دكتر زهرا مجد، استاد گروه پاتولوژي، دانشگاه علوم پزشكي ايران

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا