طالبان خدعه میکنند شک نکنید!
علی عبدی، پژوهشگر ایرانی که تا دو ماه پیش، حدود شش سال در افانستان زندگی میکرد، در چند روز گذشته یادداشتهایی در صفحهی شخصیاش نوشته است که به ترتیب در پی میآید:
هرات سقوط کرد. خبر خیلی بدی است. شاید بپرسید چرا طالبان با این سرعت پیشروی میکنند؟ یک دلیل مهم، حتما غلبهی روایت ایشان از چیستیِ جنگ است: جهاد علیه اشغالگران و دستنشاندهها برای برپایی امارت اسلامی. ایدئولوژی دارند. هدف دارند. جنگ را به هویت اسلامی-افغانی پیونده زدهاند.
روایت طرف مقابل اما تا همین هفتهها این بود: دفاع از جمهوریت و ارزشهای این بیست سال. عبارتی گنگ و کماثر و انتزاعی. معلوم نیست جمهوریت چیست یا ارزشها کداماند. مخصوصا که حکومت کابل معروف به فساد و دروغگویی و قومگراییست. به دستگاهی که از نان و دسترخوان عسگرها دزدی میکرده اعتمادی نیست.
روایت طالبان از جنگ هم گنگ است. معلوم نیست امارت اسلامی چیست و ساز و کار حکومت کدام. در دولتداری بیتجربهاند و از اوضاع و احوال جهان بیخبر. ایشان اما – بر خلاف طرف مقابل – به روایت خود مؤمناند. ایمان به روایت به ایشان انگیزه و نیرو و اعتمادبهنفس میدهد. امریکا و چین و پاکستان و ایران و دیگران آنها را به عنوان نیروی سیاسی مشروع به رسمیت شناختهاند؛ وقت پیروزیست.
طالبان حتما در جبههی شر است. حتما! حکومت افغانستان هم در جبههی خیر نیست. اینها اما بازی با کلمات است. روایتهای جنگ – یا تعیین مصداق خیر و شر – هر چند مهماند اما به اندازهی رنج مردم افغانستان مهم نیستند. رنج بیجا شدگان داخلی. رنج زخمیها. فامیلهای عزادار. کودکیهای از دسترفته. رنج آقا منگل و مختار و امید و مینا و دیگران.
روزهای خوبی در پیش نیست.
طالبان وارد کابل شدند. شاید بپرسید چرا طالبان با این سرعت پیشروی کردند؟
یک دلیل مهم، غلبهی روایت ایشان از چیستیِ جنگ است: «جهاد علیه کفار و دستنشاندهها برای برپایی امارت اسلامی.» ایدئولوژی دارند. هدف دارند. جنگ را به هویت اسلامی-افغانی پیونده زدهاند. «بیرون راندن کفار» – از زمان جنگ افغانستان با بریتانیا در میانهی قرن نوزده تا به حال – احتمالاً قویترین عامل بسیج اجتماعی در افغانستان بودهاست.
روایت طرف مقابل از جنگ اما تا همین هفتهها این بود: دفاع از جمهوریت و ارزشهای این بیست سال. عبارتی گنگ و کماثر و انتزاعی. معلوم نیست جمهوریت چیست یا ارزشها کداماند. مخصوصا که حکومت کابل معروف به فساد و دروغگویی و قومگرایی بود. به دستگاهی که از نان و دسترخوان عسگرها دزدی میکرده اعتمادی نیست.
رهبران جهادی هم – در چشم مردم – فرعونهای زمانه شدند در این بیست سال. در نعمت زیستند در کشوری که هفتاد درصد مردم کمتر از یک دلار در روز درآمد داشتهاند. این که حسابهای وابسته به طالبان فیلم خانههای مجلل عطا و دوستم و اسماعیلخان را نشر میکنند این روزها، اتفاقی نیست.
روایت طالبان از جنگ هم احتمالاً برای بسیاری گنگ باشد؛ مخصوصاً برای ساکنان همسایهی غربی. معلوم نیست «امارت اسلامی» چیست و ساز و کار ادارهی حکومت کدام. طالبان در دولتداری بیتجربهاند و از اوضاع و احوال جهان بیخبر. ایشان اما – بر خلاف طرف مقابل – به روایت خود «مؤمناند.» ایمان به روایت به ایشان انگیزه و نیروی مضاعف میدهد. امریکا با ایشان پیمان صلح امضا کرده. چین و روسیه و ایران ایشان را به عنوان نیروی سیاسی مشروع به رسمیت شناختهاند. پاکستان هم که پدر مادی و معنویست. وقت فتح رسیده.
طالبان در اکثر ولایتها بدون جنگ پیروز شدند. عسگرهای طرف مقابل انگیزهای برای دفاع نداشتند. اگر مقاومتی هم جایی اتفاق افتاد، ریشسفیدهای قبیله و کلانهای قوم میانجی شدند تا نیروهای دولتی تسلیم شوند. زد و بندهایی هم بوده بعضی جاها بین والی و رئیس امنیت و فرماندههان اردو از یک طرف و طالبان از سوی دیگر. در بستری که مناسبات فامیلی و قومی/قبیلهای عمیق و پیچیده است، جنگ هم به همان نسبت پیچیده.
جنگجویان طالب از بالا دستور دارند که – بعد از فتح شهرها – خشونت نکنند. پشت مشروعیت بینالمللیاند حالا. اما شک نکنید که خدعه میکنند. شک نکنید! هنوز ده روز از تیرباران خاشهزوان کمدین قندهاری نگذشتهاست. همین هفتهی پیش بود که عبدالله عاطفی شاعر را در ارزگان کشتند. همین حالا در هرات به دختران اجازهی ورود به دانشگاه را نمیدهند.
با رفقایی در کابل حرف میزدم این چند ساعت. شهر ترسیدهاست. میگویند سراسیمگی همهسو پیداست. دکاندارها عکسهای پشت شیشهها را برمیدارند. سلمانیها. آرایشگاهها. هر ساعت شایعهی تازهای میپیچد در شهر. مخصوصاً در جایی مثل دشت برچی که خطر بالای سر مردم است به خاطر قوم و مذهب.
روزهای خوبی در پیش نیست.
طالبان دستور دارند که خشونت نکنند حالا. پشت مشروعیت بینالمللیاند. اما شک نکنید که خدعه میکنند. شک نکنید! هنوز ده روز از تیرباران خاشهزوان کمدین قندهاری نگذشته. هفتهی پیش عبدالله عاطفی شاعر را در ارزگان کشتند. همین حالا در هرات به دختران اجازهی ورود به دانشگاه را نمیدهند. نه چیزی از دولتداری میدانند و نه از احوال جهان باخبر.
با رفقایی در کابل حرف میزدم این چند ساعت. شهر ترسیدهاست. میگویند سراسیمگی همهسو پیداست. دکاندارها عکسهای پشت شیشهها را برمیدارند. سلمانیها. آرایشگاهها. بوتیکهای کالا. عکس رهبران جهادی و قومی از پشت موترها برداشته میشود. هر ساعت شایعهی تازهای میپیچد در شهر. مخصوصاً در جایی مثل دشت برچی که خطر بالای سر مردم است به خاطر قوم و مذهب. میدان هوایی کابل مملو از آدم است. هیچ طیارهای اما دیگر سوی کابل پرواز نمیکند انگار.
رهبران طالب و بدنهی جنگجوی آنها لزوماً مثل هم فکر نمیکنند. رهبران دوحهنشین مثلا دربارهی شیعیان و هزارهها آرای روادارتری دارند تا جنگجویان. قدرت را که گرفتند این اختلافها آشکارتر خواهد شد. این باورها اما بین همهی ایشان مشترک است: قطع دست دزد، شلاق، سنگسار زناکار، خانهنشینی زنان، تقسیم جهان به دنیای کفر و دنیای اسلام. هیچ اغراقی نیست. این باورها در ایشان ریشهدار است و عمل میکنند به عقیدهشان.
من عمیقا برای بسیاری از شهروندان کابل نگرانم. عمیقا. ترسی در وجود مردم افتاده. شاعران. نویسندگان. فعالان عدالتجو. آدمهای راستگو. حتی اگر در روزهای آینده آسیبی به این مردم نرسد، ممکن نیست بتوانند زیر سلطهی طالبان زندگی عزتمند و راست داشتهباشند بی آنکه هزینهی گزافی بدهند. ممکن نیست. بسیاری از شهروندان کابل طالبان را نمیخواهند. ارزشهای ایشان با ارزشهای طالبان یکی نیست.
رهبران جهادی و قومی مردم را تنها گذاشتند. یکی رفته پاکستان. یکی ازبکستان. یکی تاجیکستان. مردم را تنها ماندند. گریختند و مردم را تنها ماندند. امریکا و دنیای غرب هم که … چیزی ننویسم بهتر است. وزیر امورخارجهی امریکا امروز گفته: «در رسیدن به اهداف خود در افغانستان موفق بودیم.» … شرح آن باشد با شما.
انتهای پیام
طالبان خدعه می کنند! شک نکنید! دقیقا مثل […]!