و ایران آخرالزمان | ابوالفضل نجیب
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
اگر میتوانی ببینی، نگاه کن
و اگر میتوانی نگاه کنی تامل کن (از مواعظ)
مدیر بهشت زهرای پایتخت امالقرای شیعه وضعیت گورستان شهر تهران بزرگ را به قیامت تعبیر و تشبیه میکند. میگوید در اینجا همه دارند از هم فرار میکنند. پدر از جنازه فرزند، فرزند از جسد پدر، مادر از جنازه دختر و دختر از جنازه مادر. میگوید شاهد تماشای هر روزه این تراژدی در گورستان تهران است. میگوید خوفناکترین دوران عمر خود را تجربه میکند. او بدون اینکه رمان کوری ژوزه ساراماگو را خوانده باشد، در ذهن ما فضای آخرالزمانی رمان را تداعی و بازسازی میکند.
در رمان کوری شاهد ظهور ویروسی هستیم که انسانها را کور میکند. این ویروس از طریق لمس منتقل میشود. رمان با بیرون آمدن مردی از خانه برای رفتن به مطب دکتر شروع میشود. در بین راه متوجه میشود بینایی خود را از دست داده. به این ترتیب یک شهر به مرور به ویروس کوری مبتلا میشوند و در نهایت شهر به شهر کورها تبدیل میشود. آنچه ساراماگو در فصلهای پایانی از شهر تصویر میکند، همان وضعیت آخرالزمانی است که همواره تخیل و دغدغه بسیاری نویسندگان نامدار را به خود مشغول داشته. آنچه امروز این مقام شهرداری تهران از گورستان بهشت زهرا توصیف میکند کم از صحنههای گورستانی نیست که در رمان کوری از نگاه تنها یک شهروندی که از این ویروس مصونیت دارد، روایت میشود. میشود در این مقایسه مسئول گورستان تهران را به تنها چشم ناظر بر این تراژدی تشبیه کرد که در عالم کورها تنها چشم بینایی است که میتواند ما را نسبت به تراژدی که در آن متن هستیم زنهار و هشدار دهد.
این هشدار در عین حال و از موضع مسئولیتپذیری مدیر گورستان تهران بزرگ میتواند بر آنچه مسئولان بهداشتی بر تشدید شرایط و افزایش قربانیان در روزهای آینده پیشبینی میکنند، تاکید داشته باشد.
آنچه اما در مقابله با این وضعیت شاهد هستیم همچنان در توجیه مقاومت برای ممانعت از ورود واکسن از توطئه بیوتروریستی دشمنان و احتمال فلج شدن مردم از واکسنهای خارجی حکایت دارد. همان توجیهاتی که از بدو تولید واکسن در جهان با دادن وعدههای به تاکید مسئولان بهداشتی دروغ و بی پایه و اساس باعث قیامت امروز شد. کسی نیست بپرسد آنچه در عالم واقع بر سر این مردم آمده و میآید چه کم از آنچه قرار است در عالم وهم و خیال و فرض بیاورد، کم دارد. کسانی که واقعیت محض آنچه به قیامت تعبیر میشود را به فرض فلج شدن مردم ترجیح میدهند، چه پاسخی برای این مردم در محشر خواهند داشت.
درست در چنین شرایطی وزیر بهداشت پیشنهادی دولت آینده خبر از اهتمام به رویکرد طب سنتی برای مقابله با کرونا می دهد. وزیر پیشنهادی خارجه به جای سخن گفتن از تعامل با جهان و حداقل بهطور مقطعی و برای نجات از وضعیتی که به ادعای خود مسئولین هر دو دقیقه جان یک انسان را قربانی می کند، از تغییر وزارت خارجه به وزارت انقلابی سخن میگوید.
میشود آن قیامت گورستان بهشت زهرا را با آرامش حاکم بر مجلس و در عوض دغدغههای وزیران پیشنهادی نمایندگان مجلس مقایسه کرد. در مجلسی که ظاهرن برخاسته از مردم و فی الحال و گذشته از مطالبه معیشت و رفع فقر و… میباید دغدغههای جانی آنها را نمایندگی کند، تنها چیزی که مطرح نمیشود قیامت بهشت زهرایی به وسعت ایران است. در رمان کوری مورد اشاره اتفاقا همین وضعیت انفعال و بی دردی در میان مسئولان شهر خیالی را شاهد هستیم. آنها در حالی که مردم شهر یک به یک به ویروس کوری مبتلا میشوند، تنها به مصونیتسازی خود از ویروس و خشم مردمی هستند که هنوز به ویروس کوری مبتلا نشدهاند.
شاید وضعیت حال حجتی باشد بر آنچه مسئولان در بدو ظهور کرونا با پهن کردن دنده مردم به مرگ به مثابه راه حل استراتژیک در پیش گرفتند، اگر چنین باشد که همه نشانهها بر آن گواهی میدهد، باید همچنان بنشینیم و مترصد نوبت خود باشیم.
انتهای پیام