«جبهه انقلابی نیازمند خلق طلحهها، زبیرها و ابوموسیهای جدید است»
مهدی نصیری در یادداشتی تلگرامی با عنوان «جبهه انقلابی، نیازمند خلق طلحه ها، زبیرها، ابوموسی ها، نفوذی ها و سازشکارهای جدید است!» نوشت:
اصولگرایان انقلابی و ولایی که نظام را در جایگاه حکومت علی ع و خود را عمار و مالک اشتر می پندارند و جناح مقابل خویش را طلحه و زبیر و اشعث و ابوموسی اشعری و …می بینند با یکدست شدن نهادهای انتصابی و انتخابی و به تعبیر بهتر با انتصابی شدن همه نهادها از مجرای نظارت استصوابی، از این پس با یک بحران سیاسی و گفتمانی روبرو خواهند شد که به تدریج ابعاد آن آشکار می شود.
این انقلابیون که شامل دو دسته ۱. صادق اما متوهم و فاقد تحلیل و ۲. کاسب رند هستند و مانند همگان ناکامی نظام را در رسیدن به اهداف اعلامی می بینند، علی رغم آن که عمده قدرت در سالهای اخیر در دستانشان بوده، پیوسته فرافکنی کرده و مشکل را در وجود و حضور منتقدان و مخالفان داخلی که اغلب حمایت و همراهی اکثریت مردم را داشته اند، اعلام کرده و خویش را فاقد مسئولیت در ناکامی ها و شکستها دانسته اند.
اینان که بر اساس یک کلیشه متوهمانه، خود را محور حق و قوم برگزیده خداوند در روزگار معاصر برای فتح و اصلاح جهان می دانند، طبیعی است که هر منتقد و مخالفِ هم مذهب و هموطن خویش را به صفاتی چون شیطان و نفوذی و بازی خورده دشمن و ناخودی و بی بصیرت و … متصف کنند و مسئولیت ناکامی ها را متوجه آنان نمایند.
اما اکنون که همه قوا و ارکان و مناصب اعم از بالادست و پایین دست و میدان و دیپلماسی، در دستان این جبهه قرار گرفته و از جریان مقابل، خلع ید کامل شده و میدان حکمرانی از نفوذی ها و غربزده ها و بی بصیرتها و طلحه و زبیرها خالی شده و به طور کامل در دست عمارها و مالک اشترها قرار گرفته، طبیعتا گفتمان ستیزه جویانه و فرافکنانه جبهه انقلابی دچار یک خلا جدی شده و باید به سرعت ترمیم شود.
جریان حاکم و مسلط از این پس باید پاسخگوی همه مشکلات و کمبودها باشد (که نه ناشی از یک جناح بلکه معلول گفتمان و سیاست ورزی کلی نظام است)، بدون آن که بتواند انگشت اتهام را متوجه نهاد و قوه ای خاص نماید چرا که همه نهادها و قوا در اختیار اوست.
اگر این جریان واقعا به دنبال حل مشکلات و بحرانهای مزمن کشور باشد، می تواند با راه اندازی یک گفتگوی ملی و بازنگری در گفتمان و عملکرد چهل سال اخیر، مسیری جدید را به روی نظام و مردم بگشاید اما اگر چنین قصدی نداشته و در پی تداوم مدل حکمرانی چهل ساله باشد، باید دست به خلق جریانی جدید متهم به نفوذی، سازشکاری، غیر ولایی و از این دست کلیشه ها بزند تا بحران گفتمانی خویش را ترمیم کرده و سیطره سیاسی اش را تداوم بخشد
البته این امر واجد دو مشکل فرعی و اصلی است:
مشکل فرعی این که باید این جریان را از میان جبهه خودی برگزیند و کسانی را از مجلس یا دولت و یا هر نهاد دیگر انتخاب کرده و ناسزاها و اتهامات را متوجه آنها سازد تا موتور محرکه خویش را روشن نگه دارد و این بدان معناست که باید یک ریزش اساسی دیگر در بدنه انقلابیون رخ دهد و طیفی دیگر از قطار انقلاب پیاده شوند.
و اما مشکل اصلی این است که بر هر کسی که با تاریخ و عالَم سیاست آشنا باشد، واضح است روشنی چراغ چنین شیوه ای از حکمرانی که هر روز بسته تر و غیرمردمی تر می شود، دیری نمی پاید و به سرعت به خاموشی می گراید.
انتهای پیام