خرید تور نوروزی

بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط؛ مشکلات و راهکارها | شهرام سیدقلعه

شهرام سیدقلعه، فعال اقتصادی، در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت:

تعریف بنگاه‌های کوچک و متوسط در کشورهای مختلف متفاوت است ولی ملاک تشخیص آنها عمدتاً به سه چیز وابسته است. تعداد پرسنل، مقدار فروش و حجم دارائی‌ها. گاهی ترکیبی از سه عامل هم برای تشخیص نوع بنگاه‌ها مورد توجه قرار گرفته است. در کشور ما تعریف مستند از سوی هیچ مرجع رسمی در این رابطه ارائه نشده. بانک مرکزی در برخی مکاتبات خود بنگاه‌ها با میزان اشتغال زیر 100 نفر را به‌عنوان بنگاه‌های کوچک و متوسط در نظر گرفته است ولی با توجه به تعداد بنگاه‌ها و مقایسه اندازه آنها از نظر پرسنل و فروش می‌توان تعریف زیر را برای بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط (SME) در نظر گرفت.

1- بنگاه‌های کوچک، کمتر از 50 نفر پرسنل یا فروش کمتر از 50 میلیارد تومان در سال

2- بنگاه‌های متوسط، 150-51 نفر پرسنل یا فروش 200-50 میلیارد تومان در سال

3- بنگاه‌های بزرگ، بیش از 150 نفر پرسنل یا فروش بیش از 200 میلیارد تومان در سال
بنگاه‌های کوچک و متوسط به‌دلیل چابکی، قدرت انعطاف و تغییر پذیری، مزیت‌های خاصی نسبت به بنگاه‌های بزرگ دارند.
فعالیت برنامه‌ریزی شده آنها در صنعت رقابت‌پذیری را افزایش می‌دهد، انحصار را مهار می‌کند و زمینه را برای نوآوری و بهینه‌سازی و افزایش بهره‌وری فراهم می‌کند.
در کشور ما SMEها بخش قابل توجهی از بدنه صنعتی و تولیدی کشور را تشکیل می‌دهند.
این بنگاه‌ها البته همیشه با مشکلات و مصائبی روبه‌رو بوده‌اند و در شرایط کنونی اقتصاد و صنعت نیز با مشکلات کهنه و تازه بسیاری مواجهند. هرچند از زوایا و جهات متفاوت می‌توان بنگاه‌های کوچک و متوسط را تقسیم‌بندی کرد و خوشه‌های صنعتی متفاوت تعریف نمود ولی در این نوشته آنها را به دو گروه کلی زیر تقسیم کرده برای هر گروه یک مشکل و معضل اساسی را واکاوی نموده نهایتاً یک راهکار مشترک ارائه خواهد شد.

1- بنگاه‌های کوچک و متوسطی که تامین‌کننده بنگاه‌های دیگر (عموماً بزرگ) هستند.

2- بنگاه‌های کوچک و متوسطی که محصولشان مستقیماً به مصرف‌کننده ارائه می‌گردد.

گروه اول اصطلاحاً به صورت B to B فعالیت می‌کنند. محصولات این بنگاه‌ها مواد اولیه بنگاه‌های دیگر و عمدتاً بنگاه‌های بزرگ صنعتی است. تولیدکننده‌های قطعات خودرو، فعالان صنعت بسته‌بندی و ارائه‌دهندگان خدمات صنعتی از این گروه بنگاه‌ها هستند.

علاوه بر مشکلات موجود در فضای صنعت و کسب و کار کشور یک مسئله اساسی که این گروه بنگاه‌ها عمدتاً با آن مواجهند فشار و زورگوئی مشتریان یعنی بنگاه‌های بزرگ است. این گروه بنگاه‌ها اکثراً مواد اولیه داخلی یا وارداتی خود را نقد یا به‌صورت پیش‌پرداخت تهیه می‌کنند ولی برای گرفتن بهای کالا یا خدمات خود از بنگاه‌های بزرگ با مشکل مواجهند و عملاً مجبورند سرمایه در گردش خود را که با هزینه گزاف تامین می‌نمایند با فروش بلند مدت در اختیار بنگاه‌های بزرگ قرار دهند. ایجاد رقابت ناسالم بین بنگاه‌ها در این گروه از سوی خریداران توانمند و بزرگ، برگزاری مناقصه‌هائی که نهایتاً به چانه‌زنی و در مقابل هم قرار دادن چند بنگاه می‌انجامد و متاسفانه در بعضی مواقع تحمیل هزینه‌های ناسالم برای ادامه همکاری و انجام خرید، کسب و کار را برای فعالان در این گروه بنگاه‌های صنعتی دشوار و تا حدود زیادی بی حاصل نموده است.

گروه دوم بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط اصطلاحاً فعالیت B to C دارند. محصول آنها مستقیماً برای مصرف‌کننده قابل استفاده است. تولیدکنندگان تجهیزات مصرفی الکتریکی، انواع رنگ‌های ساختمانی و غیر ساختمانی، ظروف و لوازم خانگی و بسیاری دیگر از صنایع، از جمله صنایعی هستند که محصولشان بدون نیاز به تغییری قابل فروش در بازار مصرف می‎‌باشد. ولی عمده مشکل این گروه از صنایع، شبکه مافیائی توزیع است.
بنگاه‌های کوچک و متوسطی که محصولاتشان قابل ارائه در بازار مصرف است عمدتاً خود قادر به فروش مستقیم تمام محصولات به مصرف‌کننده نیستند و برای فروش عمده تولید خود می‌بایست درگیر شبکه توزیع، مراکز پخش و بنگاه‌های بنکداری اکثراً سنتی شوند. بنکدارها و توزیع‌کننده‌های عمده کمتر زیر بار خرید رسمی می‌روند و اکثراً دفتر و حساب مشخص و سالم برای ارائه به دارائی و محاسبه صحیح مالیات ندارند. این مسئله بنگاه‌های صنعتی فروشنده به آنها را دچار مشکل و معضلات زیادی می‌کند. مهمتر آنکه در بسیاری از صنایع بخش اصلی سود یعنی مابه‌التفاوت قیمت فروش به مصرف‌کننده با قیمت تمام شده کارخانه، سهم توزیع‌کننده و بنکدار است. در این میان سهم مغازه‌دار از بنکدار کمتر و در اکثر مواقع سهم تولیدکننده از هر دو کمتر است. با ایجاد رقابت ناسالم و تحت فشار قراردادن تولیدکننده‌ها، بنکداران و دلالان عملاً فضای کسب و کار را تحت تاثیر قرار داده و نقش تعیین‌کننده کنترل بازار را در بسیاری از صنایع در اختیار گرفته‌اند.

برای حل مشکل هر دو گروه از بنگاه‌های کوچک و متوسط یک راه حل مشترک وجود دارد. این راه حل ایجاد وفاق، هم‌سوئی و هماهنگی بین بنگاه‌هاست. وفاق جلوی سوء استفاده را می‌گیرد. اگر بنگاه‌های کوچک و متوسط با هم هماهنگ و هم‌راستا باشند هم می‌توانند جلوی زورگوئی بنگاه‌های بزرگ را بگیرند هم زیر بار شبکه توزیع ناسالم و مافیایی نروند.

وفاق با تشکیل اتحادیه‌های صنعتی به دست می‌آید. اتحادیه‌های صنعتی کارا، موثر و اجباری. اجباری از آن جهت که در بسیاری از صنایع، گروه‌ها و انجمن‌هایی شکل گرفته ولی چون عضویت آنها برای فعالان آن صنعت اجباری نیست یا تصمیماتش لازم‌الاجرا نیست عملاً تک‌روی‌ها و خلاف مصوبه عمل کردن‌ها، باعث تضعیف بیشتر هم شده است.

اتحادیه‌ها باید در صنایع و دسته‌های مختلف صنعتی شکل گیرند. همه فعالان و بنگاه‌های مشمول، حتماً عضو شوند و سازوکاری فراهم گردد که مصوبات لازم‌الاجرا باشد. در این صورت می‌توان به ایجاد نظم و هماهنگی و ایجاد فضای امن و آرام برای بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط امیدوار بود. در این فضا امکان نوآوری، افزایش بهره‌وری، افزایش و تثبیت کیفیت و نیل به جهانی شدن فراهم می‌گردد.

اتحادیه‌های صنعتی باید از جنس خود صنعت باشند. توسط مدیران و صاحبان صنایع مدیریت و کنترل شوند و شورایی به‌عنوان شورای هماهنگی اتحادیه‌های صنعتی در وزارت صمت بر کار آنها نظارت داشته باشد.
تشکیل اتحادیه های منسجم، با قدرت و تخصصی صنعتی در هر خوشه یا زیر گروه صنعت و نظارت بر حسن انجام فعالیت‌های آنها در یک شورای هماهنگی می‌تواند گامی بلند در توسعه صنعتی کشور باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا