خرید تور نوروزی

بیراهه‌ی نقد دینِ مردم به‌جای نقد دینِ قدرت

محسن‌حسام مظاهری، نویسنده و پژوهشگر اجتماعی تشیع و آیین‌های شیعی، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «نواندیشی دینی و بیراهه‌ی نقد دینِ مردم به‌جای نقد دینِ قدرت» نوشت:

۱- دولت جدید طبق روال مرسوم رفته‌اند آرامگاه خاندانی آیت‌الله خمینی برای تجدید بیعت؛ مقابل «ضریح» ایستاده‌اند و یک مداح برایشان زیارت‌نامه‌ی آیت‌الله خمینی را قرائت می‌کند. متنی جعلی که به سیاق زیارت‌نامه‌های مرسوم امامان و امامزادگان شیعه تنظیم شده و مداح آن را به سنت زیارت‌نامه‌خوانی و با لحن سوزناک می‌خواند. زیارت‌نامه‌ای با چنین عبارات عجیبی:
«السلام علیک یا روح الله الامام الخمینی، و علی ولدیک الطاهرین [!] مصطفی الشهید المدفون بأرض الغریب و احمد المدفون فی جوارک [!] و السلام علی الشهداء الذین بذلوا مهجهم دونک [!]»
جالب است که دایره‌ی تقدس‌بخشی از شخص آیت‌الله خمینی فراتر رفته و شامل حال دو فرزند ذکورش هم شده است.
و جالب‌تر آن‌که یکی از وزرا (عین‌اللهی) حین زیارت دست بر سینه گذاشته و وزیری دیگر (ضرغامی) هم دیروز در توییتی معترض شده بود که تشریفات مراسم، «مخل معنویت زایرانِ حرم» شده است!

2- یکی از مصادیق آشکار غلو سیاسی و سوءاستفاده و به‌ابتذال‌کشاندن مفاهیم شیعی توسط حاکمیت، همین تبدیل آیت‌الله خمینی به شبه‌امام و خدایگان و تبدیل کاخ ـ‌ مرقد او به یک «حرم» با تشریفات زیارت‌ شیعی است. هیچ حکومتی جز یک حکومت دینی و هیچ‌ صنفی جز خود روحانیت توان چنین بازی‌ای با مقدسات دینی را نداشت.

3- درباره‌ی این مرقد و رفتارها و سیاست‌های انحرافی تولیت موروثی آن پیشتر هم نوشته بودم که به مذاق برخی دوستان خوش نیامده بود. متأسفانه اشتراک منافع سیاسی اصلاح‌طلبان با خانواده‌ی آیت‌الله خمینی و تعلقات قبیله‌ای سبب شده است بسیاری از روحانیون متعلق به جریان نواندیشی حوزوی که گرایش اصلاح‌طلبی و دغدغه‌ی آسیب‌شناسی دینداری مردم و مبارزه با خرافات را دارند، درمقابل این ترویج رسمی و علنی خرافات آن‌هم به هزینه‌ی بیت‌المال سکوت پیشه کنند.

4- یکی از نقدهای وارد بر جریان آسیب‌شناسی و اصلاحات دینی همین است که نوک پیکانش سمت مردم و رفتارها و باورهای دینی آن‌هاست. درحالی‌که نقد و آسیب‌شناسی دینی نهاد قدرت به‌مراتب مهم‌تر و ضروری‌تر از نقد دینداری مردم است. چراکه دینداری توده‌ی مردم اولاً ادعای خلوص و اصالت ندارد و ثانیاً توسعه و فربه‌سازی‌اش معطوف به زندگی است. اما دین رسمی، مدعی اصالت و «ناب»بودن است و توسعه‌ و فربه‌سازی‌اش معطوف به بسط استیلا و سیطره‌اش بر مردم است.

5- به‌همین‌دلیل خطر کاخ ـ مرقد آیت‌الله خمینی برای تشیع بیش از خطر هزاران قدمگاه و زیارتگاه و امامزاده‌ی جعلی کوچک است که عوام مردم ساخته و می‌سازند.

6- با این‌ اوصاف این‌که متحدان سیاسی ـ فکری متولیان مرقد آیت‌الله خمینی در جبهه‌ی رادیکال‌ترین منتقدان دینداری مردم قرار دارند، معنای تازه‌ای می‌یابد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. عزیزانِ حزب اللهیِ سابق! خواهش می کنم راهِ درست روشنفکری را بیاموزید ! با آوردن نام آیه الله به جای امام ممکن است ، شما، دیر آمدگان به جهانِ روشنفکریِ سطحی و ژورنالیستی از جانب جماعتی روشنفکر تلقی شوید اما در واقعِ امر ،روشنفکر نخواهید بود .با زیازتنامه خواندن برای کسی او خدایگان نمی شود. اگر کسی خدایگان شده اشکال از جای دیگری است . حتی برای یک کشاورز و کارگر مؤمن هم می توان زیارتنامه نوشت و قرائت کرد. هیچ منع شرعی و عقلی هم ندارد . البته زیارتنامه و نوشتن خواندن برای متوفی فی حد ذاته به معنای معصوم و بی اشتباه دانستنِ او نیست . مگر بسیاری از امام زادگان (از حضرت معصومه و شاه چراغ و حضرت عبدالعظیم تا غیره ) معصوم و خدایگان بوده اند ؟ ومگر بارگاه همین امام زاده های غیر معصوم را در همه موارد صرفاً مردم ساخته اند ؟! تأکید می کنم که نقد من متوجه سنخ انتقادِ حزب اللهیان سابق و شاید هم لاحق است . و اِلّا من نیز منتقد بارگاه سازی برای امام بوده ام و هستم . بسیاری از خط امامی ها هم در زمان حیات آقای خمینی در عین اعتقاد به راه و رسم ایشان منتقد برخورد افراطی با امام بودند . یکی از همین خط امامی ها مهندس بهزاد نبوی بود که در زمان امام در عینِ خط امامی بودن در هیئت دولت به حکم صادرشده در مورد سلمان رشدی اعتراض کرد و . ..در آخر چند پیشنهاد برادرانه به عزیزان حزب اللهی و اصولگرا که می خواهند روشنفکر شوند دارم . 1- عزیزان ! سعی کنید استدلالهای خود را قوی کنید و تفکر خود را ژرفا ببخشید . 2- برادران ! به فضیلت شرم و تواضع توجه بیشتری نمائید . درست است که خط امامیها و اصلاح طلبان عیب های زیادی داشته اند دارند اما بر نویسنده یادداشت بالا و دوستان ایشان از قبیل آقایان زائری و حائری شیرازی و نصیری و غیره ،از حیث آزاد منشی و اصلاح خواهی فضل تقدم داشته اند و دارند .اصولگرا هاو حزب اللهیانِ سابق و لاحق که امروز خود را روشنفکر جلوه می دهند باید بدانند که آنروزها که برخی ،صاحبانِ قدرت مطلقه را می ستودند و ازنعمت! رانت برخوردار بودند ،بسیاری از همین اصلاح طلبان و خط امامیهادر مقابل خدایگان ایستاده بودند. گو اینکه فضل تقدم اصلی در میان معتقدان به نظام در دهه شصت ، از آن ِ حضرت آیه الله منتظری است . 3- انتقاد به دوران رهبری امام فی حد ذاته هیچ مشکلی ندارد و بلکه می تواند بسیار سودمند باشد اما بد نیست اصولگرایان سابق به علت و دلیلِ اختلافِ جریانِ حاکمِ فعلی با آقای خمینی در زمان حیات ایشان ، بیشتر بپردازند . و بالاخره یشنهادچهارم اینکه اگر اصولگرایان و حزب اللهیان سابق و لاحق ، واقعاً از خدایی کردنِّ آدمیزاد ناخرسند هستند به« آن شخص خاص » هم بپردازند که قعاً شیوه وی به نحو بالفعل بسی زیانبارتر بوده و هست !! والسلام

  2. احسنت! این نقد کاملا وارد است. ولی چرا مذهبیان و بزرگان نظام سکوت کردند در مقابل این امام سازی و حرم سازی و…؟ کدام مرجع تقلید را دید که حین ساخت این کاخ و گنبد و گلدسته انتقاد کند؟‌ کدام رجل دینی ذی نفوذ نقد کرد؟‌ اصلا اگر مسئله بازی با دین مردم بود، چرا خود رهبری مانع نشدند؟‌ حتما میگویید آقا دستشان بسته است در این امور!!

    خانه از اساس ویران است/‌ خواجه در بند نقش ایوان است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا