آینده افغانستان در آینه امروز | ابوالفضل نجیب
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی آیندهی افغانستان نوشت:
اگر فرض تغییر رفتار طالبان را حمل بر صحت کنیم، در خوشبینانهترین حالت آنچه میتوان درباره آینده افغانستان و پس از خروج نیروهای امریکایی و ناتو پیشبینی کرد جنگ خونین داخلی میان طالبان و داعش و القاعده و بعضا نیروهای مقاومت افغانستان در مواجهه با شرایطی خواهد بود که نه مطلوب و مورد پذیرش داعش و القاعده و نه جبهه مقاومت شامل نیروهای ملی و دمکراتیک و نه بخشهای وسیعی از مردم افغانستان است. این پیش بینی پیش از هر پارامتری معطوف به وضعیت فعلی افغانستان و اجماع همه گروههای درگیر به خارج شدن هر چه سریعتر نیروهای خارجی است. اصرار طالبان در این وضعیت که حتی قادر به کنترل و تامین امنیت فرودگاه کابل و اطراف آن نیست بسیار قابل تامل و حائز اهمیت است. حملات انتحاری 4 شهریور گروه داعش و ادامه آن در روزهای اخیر بر اصرار همزمان به خروج نیروهای خارجی جز در راستای تشدید اقدامات همزمان دفعی و تهاجمی علیه طالبان نمیتوان ارزیابی کرد. ادعای امریکا مبنی بر جلوگیری از چند عملیات انتحاری بعد از انفجارهای پنجشنبه بر این معنی تاکید دارد که داعش و القاعده با خروج نیروهای خارجی دست بازتری در انجام اقدامات نظامی خواهند داشت.
این در حالی است که توجیه داعش برای انجام اقدامات انتحاری و تروریستی عدول طالبان از موازین و سرپیچی از قوانین اسلامی است. در اینکه در چنین شرایطی طالبان اقدامات داعش را دستاویزی برای فشار آوردن به خروج هر چه سریعتر نیروهای خارجی به بهانه تامین امنیت در افغانستان قرار داده تردیدی نیست. این فشار بیش از هر عامل و دلیلی به اشتیاق کابوسوار شهروندان افغانی برای خروج از افغانستان مربوط است.
آنچه از وضعیت فرودگاه کابل و حتی بعد از عملیات انتحاری منجر به مرگ قریب دویست شهروند افغانی مشاهده می شود، گواه وحشت شهروندان از زندگی در سایه حکومت طالبان و ایضن تبعات خونین و خشونتبار ناشی از درگیری میان داعش و القاعده و حتی گروههای منشعب از طالبان با یکدیگر است.
اصرار طالبان به خروج هر چه سریعتر نیروهای امریکا و ناتو از این جهت میتواند حائز اهمیت باشد که هر روز بر شمار شهروندانی که قصد خروج از افغانستان دارند افزوده میشود. و طبیعی است که این وضعیت نه تنها مطلوب طالبان نیست که می تواند تبعات سیاسی و حتی اقتصادی برای طالبان همراه داشته باشد. در چنین وضعیتی اصرار امریکا به ادامه پروسه خارج کردن شهروندان افغان تا اخرین نفر میتواند پاشنه آشیل حکومتی باشد که اصرار به کسب مشروعیت بین المللی و همزمان آزاد کردن منابع مالی خود دارد. اینکه طالبان نسبت به رصد وضعیت افغانستان توسط جهان حساسیت نشان میدهد حداقل از این جهت که نشان بدهد تغییر کرده و موضعگیری حهان برای آنها حائز اهمیت و قابل فهم است. اما آنچه این خوشبینی را مورد تردید قرار میدهد عملکرد طالبان در تنظیم رابطه با حق و حقوق مردم و به همان نسبت اعمال خشونت و محدودیت بر زنان و مردم است.
آنچه طالبان در طی بازه زمانی به قدرت رسیدن انجام داده، صرفنظر از ناتوانی در تامین امنیت کابل، میتوان تعطیلی مدارس دخترانه، اخراج بخش وسیعی از کارکنان زن در دوایر دولتی، اعمال خشونت در برخی شهرها و ربودن برخی افراد و بعضا اعدام شماری افراد از قبل شناسایی شده و همچنین اعمال محدودیت بر داراییهای نقدی افراد در بانکها و… را مورد تاکید دارد. مع الوصف آنچه از بازتاب این اقدامات میتوان مورد تاکید قرار داد، متهم شدن از سوی داعش به زیر پاگذاشتن ایدئولوژی و شریعت اسلامی است.
آنچه به عنوان بروز درگیریهای داخلی در افغانستان و به مثابه محتملترین گزینه بر آن تاکید میشود، از یک سو معطوف به شروع عملیات نظامی داعش علیه طالبان به دلایل ذکر شده از جانب این گروه، و همزمان تشدید محدودیتهای ناشی از تمایلات ایدئولوژیکی طالبان بر مردم با هدف جلب رضایت داعش و القاعده است. تردیدی نیست که فی الحال و در چنین شرایطی طلبان چندان تمایلی به درگیری با داعش و القاعده و همزمان با نیروهای جبهه مقاومت و ملی نداشته باشد. رفتار کجدار و مریز در رابطه با پنجشیر و احمد مسعود به نوعی بر این روحیه محافظه کارانه تاکید دارد.
اما حتی اگر فرض تغییر طالبان را در خوشبینانهترین حالت بپذیریم، تا زمانی که طالبان بخواهد با سیاست نعل و میخ زدن رضایت همزمان داعش و القاعده و مردم و نیروهای ملی را جلب کند، آیندهای جز جنگ داخلی نمیتوان برای آن متصور بود. فرض غیرخوشبینانه که بر تعبد و تعمد طالبان بر سنت ایدئولوژیکی و رفتاری آنها تاکید خواهد ورزید و رویکرد و گفتمان فریبکارانه آنها را در معرض دید جهانیان خواهد گذاشت، وضعیتی به مراتب بدتر از جنگ داخلی را پیش روی آینده افغانستان خواهد گذاشت.
انتهای پیام