میان ماه من تا ماه گردون
علیاکبر جوانفکر در یادداشتی تلگرامی با عنوان «میان ماه من تا ماه گردون» نوشت:
جریانی که از آن به عنوان تمامیت خواه و اقتدارگرا نام برده می شود، با رد صلاحیت دکتر احمدی نژاد، در سه دوره پیاپی انتخابات ریاست جمهوری، راه را بر انجام اصلاحات اساسی، پیشرفت همه جانبه کشور و تامین رفاه و آسایش مردم مسدود ساخت و به سبب بی تدبیری های آشکار، وضعیت اسفبار امروز را برای ملت ایران رقم زد و کشور را برای دهها سال به عقب راند.
در سال 92 و با حذف غیرقابل توجیه آقای اسفندیار مشایی از عرصه انتخابات ریاست جمهوری که می توانست ادامه دهنده دولت مردمی و خدمتگزار دکتر احمدی نژاد باشد و همچنین فقدان رقبای جدی، آقای حسن روحانی که در هیچیک از نظرسنجی ها نیز جایی نداشت، رئیس جمهور شد.
روحانی از اولین روزهای کاری خود، با حمایت رسانه های جریان مدعی اصلاحات و همچنین صدا و سیما، تلاش کرد تا طرحها و برنامه های دولت قبل را زیر سئوال ببرد و با مقصر خواندن دولت قبل، بر ناکارامدی ها و سوء مدیریت های آشکار خود و دولتش سرپوش بگذارد.
دکتر احمدی نژاد به حکم خیرخواهی و همچنین تجربه موفق دولت خود در پیشرفت همه جانبه کشور و ارتقاء سطح رفاه و آسایش مردم، آقای روحانی را در دو نوبت رسما به شرکت در یک مناظره تلویزیونی دعوت کرد تا بلکه بتواند توجه وی را به اشتباهات فاحش و خسارت بارش برای کشور و مردم جلب کند و با نشان دادن راه درست، مانع از ادامه زیان های سنگین به کشور گردد.
کسانی که کسب قدرت برای آنها به یک هدف اصلی و نهایی از سیاست ورزی تبدیل شده است، این پیشنهاد سازنده دکتر احمدی نژاد را با تعابیر ضداخلاقی و غیرانسانی، تفسیر و توجیه کردند تا از برگزاری این مناظره سازنده و روشنگرانه که متضمن منافع ملت و کشور بود، جلوگیری کنند.
روحانی اما به مواضع تخریبی خود علیه دولت قبل استمرار بخشید و هربار مسئولیت ناکارامدی ها و سوء مدیریت های دولتش را متوجه دولت های نهم و دهم کرد و این خبط و خطا را تا آنجا ادامه داد که یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری درسال 96، از صدا و سیما خواست تا برای خاتمه بخشیدن به ادعاهای روحانی، مناظره ای را با حضور وی و دکتر احمدی نژاد برگزار کند.
برخی که شمار آنها نیز بسیار قابل توجه است، معتقدند دکتر احمدی نژاد و جریان بهار به دلیل ظلم آشکار صورت گرفته در انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری، باید مرزبندی های خود را با دولت جدید مشخص کند و از هرگونه همکاری، کمک و پیشنهاد سازنده به آن فاصله بگیرد!
از آنجا که هدف جریان بهار از سیاست ورزی، تصریح بر مطالبات به حق و منطقی مردم و تاکید بر اهمیت و ضرورت انجام اصلاحات ساختاری برای پیشرفت همه جانبه کشور و تامین رفاه و آسایش مردم است، به طور قهری و بدیهی نمی تواند رویکردی مشابه جریان های سیاسی قدرت گرا داشته باشد.
جریان بهار به دنبال اصلاح گری در جهت شکوفایی حقیقت انسانی انسان ها و آزاد شدن آن حقیقت، در مسیر آزادی، عدالت، انسانیت است و هر فرصتی را برای نیل به این هدف مهم، مغتنم می شمارد.
ما ریشه فساد را در تمرکز ثروت و قدرت در دست یک عده خاص می دانیم و معتقدیم که تک تک انسان ها باید تصمیم گیر باشند و بتوانند اراده خود را به منصه ظهور برسانند تا در پرتو مشارکت در تعیین سرنوشت خویش، رشد یابند و استعدادهایشان شکوفا شود.
از نظر ما آنچه موجب پیروزی است، کسب مناصب قدرت نیست بلکه حرکت در مسیر اصلاح گری و ایستادگی بر ارزش های الهی و انسانی و عدول نکردن از آنهاست، بنابراین در قاموس فکری و عملی ما شکست معنا ندارد.
همگان بدانند که جریان بهار خیرخواه همه موجودات عالم و در راس آن، خیرخواه و دلسوز همه انسان هاست و بر این اساس، از هر کمکی به پیشرفت کشور و نجات ملت از وضع اسفبار کنونی دریغ نخواهد کرد. ما فارق از همه اعتراضاتی که به حق کشی ها داریم، همواره آرزومند آن بوده و هستیم که تصمیم گیران کشور با هر گرایش و انگیزه ای، بتوانند خدمت موثری را به ملت انجام دهند.
برخلاف آنها، از نظر ما دعوا بر سر آدم ها نیست، بلکه بر سر اجرای برنامه هاست. مساله این است که آیا طرف مقابل تمایلی به پیاده کردن برنامه های نجات بخش دارد یا خیر؟ برنامه هایی که با اجرای آنها، ثروت کشور باید به دست مردم برسد تا همه آحاد جامعه قدرتمند و عزیز باشند.
انتهای پیام