خرید تور تابستان

راهی جز پیروی از علم نیست

مهدی میرآبی، نویسنده و روزنامه‌نگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «راهی جز پیروی از علم برای غلبه بر کرونا نیست» نوشت:

باید جلوی وضعیت هراس‌آور، نامطلوب و
مصیبت‌بار زندگی را گرفت. واقعاً من نمی‌دانم عده‌ای از مردمِ ما بر چه اساسی اندیشه و تعقل خود را پرورش می‌دهند و بارور می‌کنند و از چه مکتب و منابعی الهام می‌گیرند و تبعیت می‌کنند که بی‌هیچ دلیل و منطق روشنی نسبت به بعضی مسائلِ مهم و حیاتی بر خشکی و جمودی فکری خود پافشاری کرده و بی هیچ انعطاف‌پذیری به راه خود ادامه می‌دهند. موضوعی که باعث شده دردسرهای عظیم همگانی درست شود. یعنی واقعاً تجربه‌ی بلایِ دو ساله‌ی کرونا که تک‌تک افرادِ جامعه به وضوح شاهد تلف شدن افراد نزدیک خود بودند کفایت نمی‌کرد که در رفتار و کردار و اندیشه‌ی خود تجدید نظر کنند؟!

خدا بیامرزد آقای سیدمحمد موسوی را که مدعی درمان قطعی کرونا با روش‌های ابداعیِ اصطلاحاً ⁧ طب سنتی ⁩بود اما بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت. آیا همین یک مورد دلیل روشن و واضحی برای جدی گرفتن و واقعی پنداشتن این بحران نیست؟ و اینکه علم را برتر از هر روش درمانی بدانیم؟ و به باورهای بی‌پایه پایان دهیم.

علیرغم قرار گرفتن در وضعیت شوم و اسفناک و با اینکه در جهان به عنوان آلوده‌ترین مکان کانون کرونا معرفی شده‌ایم، دسته‌های عزاداری را نسبت به پارسال شلوغ‌تر، پرشورتر و زیادتر دیدم. واقعاً آدم متحیر می‌ماند و می‌ترسد از این نوع رفتارها!

از اینها گذشته موضوع رقت‌انگیزتر دیگر این است که عده‌ای از مردم هیچ اعتقادی به واکسینه شدن ندارند و در برابر آن مقاومت می‌کنند. یعنی وقتی با هزار بدبختی و جان‌کندن و اعتراض واکسنی هم تهیه و توزیع می‌شود عده‌ای از آن سرباز می‌زنند و حیات خود و دیگران را به خطر می‌اندازند و کمک می‌کنند زنجیره‌ی این پاندمی در کشور طولانی‌تر شود!

وقتی می‌بینم جامعه در دو جبهه می‌جنگد، یکی با ساختار افلیج و ناکارآمد و در جبهه‌ی دیگر با این دسته از مردم (که از قضا تعدادشان کم نیست!) پاک ناامید می‌شوم. چه باید کرد؟ من که از درد و رنجِ کج فهمیِ این جماعت در خود می‌پیچم و آرام و قرار ندارم.
راهی هم جز مخابره و توصیه کردن بلد نیستم. با این حال یقین دارم که این نوع رفتارها آینده خوب و آرامی را نوید نمی‌دهد و ره به ترکستان است!

طی این روزها خود به شخصه در مطب‌ها حضور داشتم و شاهد بودم که افراد بالای چهل، پنجاه و نزدیک به شصت سال مبتلا به کرونا بودند. وقتی از آنها در مورد واکسینه شدن سؤال می‌پرسیدم به شدت ابراز ندامت و پشیمانی می‌کردند که ای کاش واکسن زده بودند. و پزشک هم تأکید داشت “روزانه” با این دست بیماران تا سن “هفتاد” سال مواجه است.

متأسفانه باورهای غلط در همه‌ی جوامع چه (مترقی و سنتی) وجود دارد و مختص کشورهای قبایل نشینی نظیر افغانستان، کنیا، تانزانیا و… نیست!

در اقصی نقاط دنیا درصد قلیلی از مردم به واسطه‌ی عقایدی که دارند حاضر نیستند تن به واکسینه شدن دهند و رضایت به چنین کاری را مغایر احکام الهی و دینیِ خود می‌پندارند، چنان که گویی پیروی از این امر به معنای دخالت در کار آفرینش و نظام هستی است. خب عیبی ندارد. من به عقاید این عزیزان که تنها در کشور ما نیستند و سرتاسر این کره‌ی خاکی زندگی می‌کنند احترام می‌گذارم. اما ای کاش چنین دلیلی از این افراد طبقه‌ی شهری می‌شنیدم، دلیل این افراد جز مقاومتِ سرسری، غیر منطقی، واهی و بهانه‌های بی‌پایه و اساس چیز دیگری نبود.

در کشور ما پایگاه‌های بسیج و اماکن مذهبی نظیر مساجد و منابر خوب فعال‌اند. اگر افراد این حوزه و بانیان و معتمدین و شورای محل در صحنه‌ی حضورِ خود؛ به مدد مردم بشتابند و مروج تبلیغ واکسن شوند خدمت بزرگی به جامعه و کشور کرده‌اند.

شاید این جماعت حرف آنها را بهتر از ما روزنامه‌نگاران باور کنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا